امید نعمتی، از گروه دنگ شو تا پالت
امید نعمتی را قبلا به خاطر خواننده بودنش در گروه دنگ شو و الان به خاطر حضورش در گروه پالت می شناسیم. امید نعمتی در هر دو گروه تلفیقی که در چند ماه گذشته گل کرده اند حضورداشته است. با او در مورد همین تجربه ها صحبت کردیم.
هفت صبح : آینده موسیقی در دست تلفیقی ها خواهد بود؟ البته نمی شود خیلی قاطع در مورد اینکه این تیپ موسیقی ها در آینده چگونه خواهند بود نظر داد اما چیزی که به نظر خیلی واضح می آید این است که موسیقی سنتی و موسیقی پاپ یک جورهایی به تکرار افتاده اند. از طرف دیگر تنوع موسیقی آنقدر زیاد شده است که مخاطبان قدرت انتخاب بیشتر داشته باشند اما ماجرای پالت کمی فرق می کند. پالت یک جورهایی ادامه دنگ شو است، نه به خاطر اینکه امید نعمتی خواننده سابق گروه دنگ شو در آن حضور دارد بلکه نوعی موسیقی را دنبال می کند که این روزها خیلی طرفدار دارد وشاید بتوان گفت شبیه هیچکدام از موسیقی های دیگر ایرانی هم نیست. موسیقی تلفیقی که بیشتر از آنکه در آن تکنیک اهمیت داشته باشد، احساس هنرمند البته مخاطب و ارتباطی که بین آنها برقرار می شود مهم است. شاید بیشتر از اینکه بشود در کارهای پالت تلفیق تکنیکی را واکاوی کرد، بشود از تلفیق تکنیک و احساس صحبت کرد. امید نعمتی را قبلا به خاطر خواننده بودنش در گروه دنگ شو و الان به خاطر حضورش در گروه پالت می شناسیم. با او در مورد همین تجربه ها صحبت کردیم.
خیلی ها معتقدند در آینده نزدیکدوران اوج موسیقی پاپ به پایان می رسد و موسیقی های دیگری هیت می شود. فکر می کنید موسیقی شما شانس به دست آوردن این آینده را دارد؟
- نمیدانم آینده از آن ما است یا نه. ولی من هم موافقم. فکر می کنم هم موسیقی سنتی به جایی رسیده است که نمی تواند نیازهای جوان ها را پوشش دهد و هم موسیقی پاپ. حداقل اینها موسیقی هایی نیستند که هر روز بخواهیم گوشکنیم و لذت ببریم. من هم فکر می کنم آینده برای یک جریان دیگری است که هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ فرم موسیقی بهتر و هوشمندانه تر عمل میکند.
قبل تر از شما هم گروه های تلفیقی زیادی آمدند و رفتند ولی معمولا اجراهای آنها در حد اجراهای پژوهشی و کنسرت های کوچک باقی ماند و هیچگاه پررنگ نشدند. فکر می کنید این اتفاق برای شما هم بیفتد؟
- قبلا زمانی که با دنگ شو کار می کردم هم این را گفته بودم. اگر صادقانه بخواهیم به حرفی گوش کنیم یا یک موسیقی را بشنویم، خیلی طبیعی است که موسیقی این شکلی باشد چون همه زندگی ما این شکلی است. چون ما نه مثل میرزا عبدالله زندگی می کنیم ونه مثل یک موسیقی بلوز. من خودم می توانستم همه اینها را دوست داشته باشم، ولی نمی توانستم ارتباط تنگاتنگی با آنها برقرار کنم. سعی کردیم تجربه کنیم. یک راه جدیدی را پیدا کنیم. اتفاقی که برای من با دنگ شو افتاد در همین راستا بود. من فکر کردمدنگ شو همانجایی است که همفکرهای مان را پیدا کردیم. باز اینقدر تجربیات موسیقی در دنیا متنوع است که گاهی اوقات می شود دنگ شو و گاهی اوقات می شود پالت. همه اش هم می تواند با هم متفاوت باشد. در کل فکر می کنم هنوزخیلی عقبیم از دنیا. یعنی وقتی موسیقی لبنان را نگاه می کنم، می بینم آنها خیلی بیش از ما تجربه کرده اند.
شما موسیقی ایرانی بلدید؟
- بله. یعنی از اول کلاس آواز رفتم و آواز سنتی یاد گرفتم.
فکر می کنید موسیقی سنتی ما به بن بست یا تکرار رسیده؟
- فکر نمی کنم به بن بست رسیده. فکر می کنم باید جای موسیقی سنتی به معنای ردیف نوازی را درست پیدا کنیم. یک مقداری اشتباهی گرفتیم.
یعنی می گویید باید بگذاریم در موزه؟
- نه اینکه در موزه بگذاریم. یک کنسرت سنتی به این شکلی که این روزها برگزار می شود، هیچ جای دنیا نمی تواند یک سالن چند هزار نفری را پر کند. در ایران چون موسیقی های دیگر نداشتیم این اتفاق افتاد ولی اصولا جایگاهش را گم کردیم. یک مقدار با موسیقی روز اشتباهش گرفتیم. خب حق هم داریم. برای چی باید یک سالن چند هزار نفری برای یک کنسرت سنتی پر شود؟ کجای دنیا این اتفاق می افتد؟
بلیت کدام کنسرت ها را می خرید؟
- بلیت کنسرت آقای شجریان را حتما می خرم. آقای ناظری را همینطور. یعنی می خواهم بگویم خودم طرفدار موسیقی اصیل ایرانی هستم ولی از طرفی می توانم حق بدهم به خیلی از جوان ها که دوست نداشته باشند.
تجربه دنگ شو چطور بود؟
- دنگ شو خیلی خوب بود.
پس چرا رها کردید؟
- چون دلم بیشتر با موسیقی پالت بود.
از کسی تقلید می کنید؟
- آدم های عجیب. بیشتر ایده هایم را از نقاش ها می گیرم تا موسیقی دان ها. اگر کسی بپرسد آواز را پیش چه کسی یاد گرفته ای می گویم پیش استاد نقاشی! نوع نگاه به هنر یا حتی نوع نگاه به زندگی خیلی برایم مهمتر بود که خیلی هایش را بیرون از موسیقی یاد گرفتم.
نقاشی هم می کشید؟
- بله، اصلا همیشه می خواستم نقاشی کنم. هنوز هم می خواهم نقاشی کنم اما فرصت نمی شود.
پس چرا در پرفورمنستان نقاشی نگنجاندید؟
- چون فکر می کنم خیلی قضیه جدی است برایم. باید خیلی بیشتر رویش وقت بگذارم.
چرا در کنسرت تان قاصدک را خواندید؟
- یک روز با کاوه نشسته بودیم.کاوه یک تمی رو زد و من خیلی ناخودآگاه قاصدک را خواندم.
فکر نمی کردید خطرناک باشد؟
- چرا فکر کردمبهش. فکر کردم به اینکه اینقدر آقای مشکاتیان این را خوب ساخته و اینقدر آقای شجریان خوب خوانده که اصلا ما داریم چه می گوییم؟ ولی اینقدر حس خوبی از این زمزمه گرفتیم که دیگر چندان مهم نبود برایمان چه اتفاقی می افتد.
برای خودتان خط قرمز دارید؟
- خط قرمز یک چیزهایی داریم برای خودمان. هر کدام یک شنیده هایی داریم که با همدیگر تقسیم می کنیم ویک چیزی تولید می شود که باید خودمان دوستش داشته باشیم. ایده ای نداریم چی را با چی تلفیق کنیم. خودش پیش می آید. تنها خط قرمزی که داریم این است که گاهی اوقات موسیقی که داریم می زنیم می گوییم پالتی نیست. بعد کنارش می گذاریم. شاید خودمان هم تازه داریم می فهمیم. یعنی تازه دارد هویتش مشخص می شود.
تعریف پالت چیست؟
- پالت تعریف ندارد. حداقل سعی کردیم خودمان را محدود به تعریف نکنیم. هیچ ایده و حتی علاقه ای ندارم که پالت را تعریف کنم. به نظرم باید اجازه دهیم پالت برود جلو، شاید آنوقت یک تعریفی پیدا کند.
مهدی ساکی از کجا پیدایش شد؟
- از قدیم وقتی دور هم می نشستیم، مهدی هم بود. اصلا یکی از چیزهایی که باعث شد پالت را درست کنیم، همین با هم نشستن ها بود. یکسری آدم های مختلف می آمدیم و می نشستیم دورهم و هر کدام یک چیزی بلد بودیم. هیچ وقت هم سعی نمی کردیم این چیزهایی که بلدیم را به اشتراک بگذاریم. خیلی ناخودآگاه این اتفاق می افتاد. مهدی هم یکی از همین آدم ها بود. مهدی خواند. یک دفعه یک آکورد گیتار اضافه شد. بعد ملودی کلارینت. بعد دیدیم که آهنگ شوفی درست شود. خیلی سعی می کنیم در پالت به اتفاقات بها بدهیم.
پالت را چقدر جدی می گیرید؟
- خیلی جدی. خیلی جدی تر از آن چیزی که می بینید تمرین های ما خیلی جدی است. یک جاهایی اینقدر تمرین مان جدی می شود که عصبانی می شویم. بعد دنبال یه راهی می گردیم که یک ذره فضا نرم شود.
خودتان فکر می کنید بامزه بود که وسط کنسرت با هم حرف می زدید؟
- آن هم با مزه بود. نمی دانم اینها از کجا می آید. یک بار همینطوری که داشتیم تمرین می کردیم با هم حرف می زدیم، امین داویی مدیر برنامه گفت که همین خوب است. این را برای کنسرت نگه دارید. فکر می کردیم حس صمیمیت می دهد یا داریم در کافه ساز می زنیم. شاید یک فسلفه ای هم پشتش باشد.موسیقی ما خیلی وام گرفته از موسیقی کولی ها و جیپسی ها است. اینها فرهنگ عجیبی است. از هند تا ایتالیا اینها همه کولی دارند و یک ارتباط عمیقی در موسیقی آنها وجود دارد. در موسیقی ایران هم بالطبع هست. اگر قرار است تلفیقی اتفاق بیفتد، اتفاقا جای خوبی است. جایی است که یک ریشه مشترکی وجود دارد. این حرکت هم از کار کولی ها برداشت شده بود که در حین آهنگ زدن حرف می زنند و همه کاری می کنند.
به آلبومتان چقدر امیدوارید؟
- هیچ ایده ای نداریم. یعنی از اولش هم هیچ ایده ای نداشتیم. تنها چیزی که می خواستیم این بود که تلاش کنیم موسیقی مان را تعداد بیشتری از آدم ها گوشکنند. کاری که بچه ها نکردند در این سال ها همین بود. یا زیرزمینی می خواستند برخورد کنند یا نمی توانستند رسمی شوند. ما می خواستیم نه زیرزمینی باشیم و نه مخاطبمان محدود بماند.
از این شاخه به آن شاخه نمی پرید؟
- نمی دانم.خیلی نمی توانم در مورد آینده صحبت کنم. دوست دارم تجربه های جدیدی داشته باشم ولی قطعا پالت خیلی برایم مهم است. خوبی پالت هم این است که همه با هم داریم تغییر می کنیم. دوست دارم تغییری هم اگر قرار است اتفاق بیفتد، با پالت بیفتد.
نظر کاربران
من عاشق گروه پالتم ممنون