چرا «پرینس» نابغه موسیقی بود؟
پرینس صداهای خیلی زیادی داشت. او می توانست با نجوا، زمزمه، بلند، آرام، سرودوار، نوحه وار، ... بخواند. صدای او می توانست معصوم، درمانده، حزن انگیز، خنده دار، پرشور، دلفریب، ناامید، اسرارآمیز و حتی مکانیکی به نظر برسد.
پرینس صداهای خیلی زیادی داشت. او می توانست با نجوا، زمزمه، بلند، آرام، سرودوار، نوحه وار، ... بخواند. صدای او می توانست معصوم، درمانده، حزن انگیز، خنده دار، پرشور، دلفریب، ناامید، اسرارآمیز و حتی مکانیکی به نظر برسد. و در همه این حالات کاملاً باورپذیر بود و هرگز حس نمی کردید که او در حال وانمود کردن به شخصیتی است که نیست.
هیچوقت پیش نمی آید که شما به آهنگی از پرینس گوش بدهید و حس کنید که به صداقت یا اصالت اجرای او اعتماد ندارید. لذت صدای او نیز کاملاً ناب و خالص بود و در دانگ های میانی و پایینی صدایی دلنشین و در دانگ های بالاتر، صدایی فرشته وار داشت.
ترانه سرایی او
او از لحاظ ذهنی و فکری بسیار کنجکاو بود و از دیدگاه مردان و بطور تأثیرگذاری از دید زنان ترانه می نوشت. او ترانه هایی با داستان های روایی و ترانه هایی با چرندیات شوخی آمیز می نوشت. او در استفاده از استعاره بی بدیل و پر از ایده بود و هرگز بر روی زبان یا قافیه های پاپ عادی تکیه نمی کرد. او در جمله سازی استعداد فوق العاده ای داشت (ترانه When Doves Cry بسیار عجیب و منحصر بفرد و در عین حال بسیار طبیعی است). او بامزه هم بود. پرینس یکی از از بزرگترین منابع ترانه سرایی آمریکایی بود.
تولید و تنظیم او
در این حیطه او یگانه و بینظیر است. پرینس خلاق ترین و باهوش ترین تولیدکننده پاپ دوره خود است. در اینجا هم تفاوت او حیرت انگیز است. ترانه Dirty Mind پالت صوتی کم پشتی دارد. ترانه Parade از لحاظ توهمزایی کاملاً پر و متراکم است. هر دوی اینها کلاسیک های تاریخی هستند. پرینس شجاع هم بود. آهنگ When Doves Cry به طرز مشهوری اصلاً خط بیس ندارد. برنامه سازی ماشین-درام او در 1999 و Sign o' the Times باعث شده که ریتم الکترونیک بطور طبیعی حالت فانک بگیرد. شما می توانید در تولیدهای پرینس فقط روی جزئیات پس زمینه تمرکز کنید و کاملاً از آن لذت ببرید.
انتخاب های پرینس در تنظیم آهنگ و استفاده او از سازها نیز پویا، حیرت انگیز و سرگرم کننده بود. وقتی صحبت از هارمونی می شود، استیوی واندر را شاید بتوان از رقبای پرینس در تنظیم آهنگ به شمار آورد. تولید های پرینس ماکسیمال بودند، مینیمال بودند، و همه آنها سفرهایی شگفت انگیز به حساب می آمدند. هر آهنگ او حداکثر تأثیر و هیجانی که قرار بود داشته باشد را برای شنونده داشت. درست است که پرینس در انتخاب سازها خبره بود، ولی بهترین ساز او، استودیوی او بود.
گیتار نوازی او
حالا که صحبت از سازها شد... باید اشاره کنیم که پرینس کیبوردیست، بیسیست و درامر متبحری بود، ولی تبحر اصلی او در نواختن گیتار بود. مهارت های او در گیتار به اندازه خوانندگی اش وسیع نبودند، ولی آنچه می نواخت، به طرزی باورنکردنی بی نقص و عالی بود. او یکی از فانک ترین گیتار نوازان کل تاریخ موسیقی بود و شدیداً تحت تأثیر و نفوذ مایک تیلور و جیمز براون بود. البته فراموش نشود که گیتارهای او نیز از لحاظ ظاهری بسیار جالب بودند.
نظر کاربران
تعجبم که او را نابغه می نامند خیلی از مایکل جکسون تقلید می کرد .
این اصلا کی هستش؟؟؟؟ اگه این نابغست پس مایکل جکسون هویج بود؟؟؟؟!!!!