زوج هنرمندی که نمی خواهند در چشم باشند!
زندگی برخی زوج های هنری همیشه ورد زبان مردم است، از بس که به چشم می آیند و زندگی برخی دیگر تا چندین دهه هم دور از چشم مردم به آرامش و روال عادی و عمومی خود می گذرد و حتی به عنوان یک زوج هنرمند در جامعه شناخته نمی شوند.
زوج «جمشید جهانزاده» و «فرزانه نشاط خواه» از دسته دوم است؛ همواره به تنهایی نامدار بوده اند و خوش نام، اما کمتر به عنوان زوج شناخته می شوند. شبی را میهمان شب نشینی گرم ایشان شدیم تا بیش از پیش با هنر زوج بودن آنها نیز آشنا شویم. اما کیست که شرح ما بیش از خود ما بداند و بهتر از خودمان روایت سازد؟ پس شرح را به خودشان می سپاریم تا برای ما روایت کنند از زبان خود و به اندازه خود:
من جمشید جهانزاده متولد 1330 در شهر گچساران هستم. دانش آموخته رشته بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای دراماتیک و کارشناسی ارشد در دانشکده هنر و معماری. در حال حاضر مشغول کار سینما، تئاتر و نوشتن هستم. به سینما و بازیگری علاقه داشتم اما به طور آکادمیک از سال 1353 وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شدم.
فرزانه نشاط خواه هستم و در سال ۱۳۳۴ در تهران به دنیا آمدم. در کودکی و نوجوانی فکر نمی کردم که بازیگر شوم. از همان دوران قدیم در خانواده ما علاقه ای به دیدن فیلم های مختلف مثل «اسپارتاکوس، پنجاه و پنج روز در پکن» و... بود که هر هفته به صورت خانوادگی نگاه می کردیم اما من هرگز فکر نمی کردم و جرات نداشتم که بازیگر شوم. مادرم همواره اعتقاد سفت و سختی به تحصیلات داشت و من آرزو داشتم مریض شوم و به مدرسه نروم. بازیگری برای من به معنای سرگرمی بود اما توسط شوهرخاله ام حمایت شدم و باعث شد در ۱۷ سالگی به دانشکده هنرهای دراماتیک بروم و ادبیات دراماتیک بخوانم.
تا سال دوم درس های همه رشته ها عمومی بود. رشته هایی مثل سینما، هنرهای عروسکی و... در آنجا با آقای جهانزاده آشناشدم و آشنایی و علاقه به بازیگری در من تبدیل به عشق شد و از آن موقع پیگیری های من شروع شد اما همواره به جای آنکه کلاس های خودم را بروم با بچه های بازیگری و کارگردانی بودم و بیشتر از آنها به بازیگری می پرداختم تا... امروز. برای کارشناسی ارشد هم ادبیات نمایشی خواندم و در حال حاضر ۱۵ سال است که به تدریس بازیگری مشغول هستم.
فرزانه نشاط خواه و جمشید جهانزاده هر یک به تنهایی در بین مردم شناخته می شوند اما به عنوان زوج کمتر شناخته شده اند. این ماجرا خودخواسته بود یا اتفاقی؟
جهانزاده: اتفاقی است و شرایط این گونه بوده که شناخته شده نیست وگرنه ما نمی خواستیم.
یعنی خودتان می خواستید رسانه ای شوید؟
جهانزاده: نه. اما هدفی در کار نبوده که خیلی ها ما را به عنوان زوج نمی شناسند، همین طوری پیش آمده است.
نشاط خواه: من برخلاف آقای جهانزاده بیشتر در تئاتر بودم و می دانید که بازیگران تئاتر به نسبت سینما کمتر شناخته شده اند. شاید به همین دلیل است که زیاد به عنوان زوج شناخته شده نیستیم. بیشتر آدم ها استعداد و شور و شوقی برای سر زبان افتادن دارند اما من خیلی راضی ام که در حاشیه نیستم. در این سال ها همیشه بی سر و صدا کار کردم و اگر هم اسمم جایی آمده خواست تهیه کننده بوده است.
در برخورد با مردم متوجه تعجب شان از آگاه شدن به این ماجرا نشدید؟
نشاط خواه: از آنجایی که کارهای آقای جهانزاده خیلی شبیه بتمن و اکشن بوده است، وقتی ما را می دیدند تعجب می کردند و یادم هست یک نفر می گفت: «من همیشه برای ترساندن بچه هایم ایشان را مثال می زدم» اما درواقع او در زندگی اینطور نیست.
از زبان مردم نشنیدید که می گویند این دو به هم می آیند یا نمی آیند؟
نشاط خواه: خیلی ها ما را با یک مثلث جهانزاده، نوید و نشاط خواه می شناسند.
جهانزاده: همیشه نظر همه در این رابطه مثبت بوده است.
به نظر خودتان به هم می آیید؟
جهانزاده: از سال ۱۳۵۳با یکدیگر آشنا شدیم و سال ۱۳۵۹ با هم ازدواج کردیم و الان ۴۰ سال هست که با هم هستیم، پس به هم می آییم.
ملاک این آمدن ها چیست؟
نشاط خواه: اولش نمی خواستیم با هم ازدواج کنیم اما بعد به این نتیجه رسیدیم که باید ازدواج کنیم.
جهانزاده: هم صنف و هم رشته بودن، دوست داشتن ما را بیشتر کرد.
با توجه به علاقه عموم به خبر ازدواج و طلاق هنرمندان، تا به حال پیش آمده مردم از شما درباره احتمال جدایی تان یا ازدواج دوباره بپرسند؟
جهانزاده: ۲۰، ۳۰ سال پیش این سوال ها از ما می شد اما سال هاست که دیگر نمی پرسند.
چرا مردم تصور می کنند زندگی زوج های هنری پایدار نیست؟
جهانزاده: علت این است که همیشه یک تفکری نسبت به زوج های هنری قبل از انقلاب مانده چرا که آن زمان بیشتر دچار این حاشیه ها بودند و تا سال های بعد هم این تفکر ادامه داشت. حالا این تفکر خیلی کمتر شده چون روابط خانوادگی امروز در سینما و تئاتر محکم تر است. این شایعه ها ریشه در گذشته هنر دارد.
نشاط خواه: فکر کنم پایداری و ناپایداری زندگی به رشته هنری مربوط نباشد بلکه عشق به خانواده این پایداری را تعریف می کند.
جهانزاده: یک بار بین من و همسرم ناراحتی خیلی کوچکی در شرایط کاری پیش آمد؛ زمانی بود که با برادرم به سوئد رفتم و در آن سفر حدود ۴۰، ۵۰ روز اقامت داشتیم. آن زمان خیلی از دوستانم فکر می کردند که من برای همیشه رفتم تا بمانم و از همسرم جدا شدم.
نشاط خواه: در آن روزها من درگیر کاری با آقای شوقیان بودم و خیلی سختم نبود. سختی اش این بود که ایشان بدون من به یک سفر تفریحی رفته بودند.
جهانزاده: در آن سفر فقط دو نفر می توانستند بروند؛ یک نفر برادرم که در آن زمان ۵۴ ساله بود (و الان فوت شدند) و من. ایشان هم می خواستند بیایند که من برادرم را انتخاب کردم.
اگر چشم تان نزنیم حدود چهار دهه است که در کنار یکدیگر زندگی می کنید. برای این زوج ماندن چه کردید که برخی هنرمندان حتی تا یک سال هم نمی توانند؟
جهانزاده: خیلی از آدم های معمولی هم هستند که بیشتر از این ها با هم زندگی کردند مثل پدر و مادر خودم و ربطی به این ندارد که دانشجو باشند یا هنرمند. در خانواده ما همیشه ازدواج ها ماندگار بوده است.
نشاط خواه: به اعتقاد من خانواده نقطه حرکت آدمی است.
جهانزاده: در هر خانواده ای منیت های و خودخواهی هایی وجود دارد که گاهی مدیریت نمی شوند و این جدایی ها پیش می آید که اگر مدیریت شوند به جدایی نمی رسد.
این نگاه و ویژگی ها را از ابتدا داشتید یا آرام آرام به دست آمد؟
نشاط خواه: گاهی از این زاویه به طلاق نگاه می کنند که چرا در کشور ما ۲۵ درصد طلاق وجود دارد؟ من می گویم که ازدواج ها نادرست است. برای مثال خود ما شش سال با همدیگر دوست بودیم تا همه شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یکدیگر را شناختیم.
جهانزاده: ما با هم روابط خانوادگی داشتیم و اقوام یکدیگر را می شناختیم. البته ما هم مثل دیگران، همیشه زندگی خوب و خوشی نداشتیم و گاهی دعواهای سختی هم در میان بوده است.
چه شد که تصمیم گرفتید خانواده هنری تشکیل دهید؟
جهانزاده: در دانشکده با هم آشنا شدیم و هم بازی بودیم و از همان سال اول دانشکده وارد فضای کاری و بعد هم ازدواج شدیم.
نشاط خواه: یک دفعه ای شد. این خانواده هنری با آمدن پسر ما به تئاتر کامل تر هم شد.
پیش از ازدواج هر دو از بچه های مرفه دوره خود بودید؟
نشاط خواه: من که خانواده متوسطی داشتم. پدرم را در کودکی از دست دادم و پنج خواهر و برادر داشتم ولی مادرمحتی بعد از ازدواج هم ما را حمایت کرد و تمام نگرانی اش تحصیلات بچه ها بود.
نشاط خواه: گچساران آن زمان در استان خوزستان و یکی از شهرهای مهم نفتی ایران بود. پدر من کارگر شرکت نفت بود و پدربزرگم هم برای شرکت نفت کار می کرد.
ولی ما خانوادهای پرجمعیت بودیم؛ شش برادر و چهار خواهر داشتم. ما مرفه نبودیم ولی تنگ دست هم نبودیم چون پدر و پدربزرگم حقوق بگیر شرکت نفت بودند. ما هم متوسط بودیم اما من یک شانسی آوردم؛ برادر بزرگم در تهران بود و در فروشگاه قدس کار می کرد. وقتی در دانشگاه قبول شدم یک پایگاهی داشتم که چهار سال دانشکده ام را سر کنم.
علاقه و هدف نسل شما با نسل پسرتان، نوید، متفاوت است. شما با چه هدفی کار هنری را آغاز کردید؟
جهانزاده: فقط علاقه بود. آن زمان شرکت نفت فیلم هایی نشان می داد که کمتر کسی می دید و من هم پای آنها می نشستم. بعدها متوجه شدم که می شود این علاقه را از طریق دانشکده هنر دنبال کرد. بیشتر از هدف، علاقه داشتم و شاید خود این علاقه هدف بود. فکر می کردیم که برای این کار باید زیاد ببینیم و بخوانیم اما نسل جدید کمتر این گونه فکر می کنند. شاید به این خاطر که وسایل ارتباط جمعی زیادی در اختیارشان هست و خود به خود آگاهی به آنها داده می شود. آن زمان ما باید اطلاعات را به دست می آوردیم.
نشاط خواه: امروز جذابیت های دیداری زیادی وجود دارد اما آن زمان نبود. آن دوره ما عمیق تر بودیم و باید مطالعه می کردیم و دست به قلم می شدیم ولی امروز با یک دکمه تمام اطلاعات را به دست می آوریم. در گذشته چون نسبت به دیگران آگاه تر بودیم فکر می کردیم مسئول هستیم و باید مسئولانه رفتار کنیم اما حالا همه کارها ظاهری شده اند؛ حتی ازدواج کردن!
خوشبختانه از زوج هایی بودید که همپای هم شناخته شدید. نترسید که روزی شهرت یکی بیشتر شود و مثل برخی کار را به اختلاف برساند؟
نشاط خواه: بیشتر از اینکه شهرت باعث نامتناسب بودن شود، کم کاری باعث عدم تناسب می شود که اگر این گونه شود چرخ اقتصادی خانواده نمی چرخد. ما خیلی با هم اشتراک و هماهنگی داریم.
جهانزاده: همین طوری است که سرکار فرمودند.
از زوج هایی هستید که همه زندگی اقتصاد شما از هنر می گذرد یا مثل برخی هنرمندان درآمدزایی دیگری هم دارید؟
جهانزاده: ما کار اقتصادی دیگری نداریم. در اصل کار دیگری بلد نیستم اما تا چند سال پیش به حرفه های هنری دیگری مثل مدیریت تولید و کارگردانی و چاپ کتاب هم مشغول بودم.
شما هم چونان بسیاری دیگر در یک دهه گذشته کم کار بودید و بیشتر به تدریس و داوری جشنواره و مدیریت هنری پرداختید. نکند نگاه های سیاسی- اقتصادی دولت عدالت محور بر زندگی شما هم رنگ بی عدالتی داده است؟
جهانزاده: این کم کاری ها فقط مربوط به دولت عدالت محور نیست. تا 10، 12 سال پیش ما همیشه کار می کردیم. سینما و تلویزیون در تهران فعال بود و خیلی از شهرستان ها تولید داشتند و من سفر کاری زیاد می رفتم. بخشی از کم کاری ها مربوط به اقتصاد کشور است و خیلی به دید دولت ها ربط ندارد، هرچند که این دولت دید بازتری نسبت به دولت قبلی دارد.
نشاط خواه: با انحلال انجمن نمایش در دوران دولت عدالت محور بیش از 50 هنرمند کشور بیکار شدند. من می گویم که باید یک نگاه عمیق وجود داشته باشد. این شغل ما بوده، پس وزارت کار باید تعیین کند که این یک شغل است، با یک کد حرفه ای شغلی، با بیمه و پایه دستمزد مشخص.
آیا توانستید در دوره هایی از کار هنری، زندگی مرفه و درآمد بالایی داشته باشید؟
جهانزاده: بله... شرایطی هم بوده که ما از قرارداد راضی بودیم.
نشاط خواه: با حمایتی که دولت از برخی کارها انجام می دهد باعث می شود که هنرمندان رو در روی یکدیگر قرار بگیرند. در حال حاضر ما در سالن های دولتی تئاتر هم باید پول بدهیم، پس این سالن های برای چیست؟
جهانزاده: ما نوید را آزاد گذاشتیم که هر تصمیمی خودش می خواهد بگیرد.
نشاط خواه: این اتفاق خیلی ناگهانی رخ داد. زمانی که نوید بچه بود فرصتی پیش آمد که بازی کند. او شش سال داشت که همراه ما و دکتر رکن الدین خسروری در جشن تولد بازی می کرد. از همان زمان داستان های تخیلی می نوشت و به صورت غریزی درباره نمایش ها نظر می داد. نوید رشته اش ریاضی بود و می خواست مهندس کامپیوتر شود!
پس از چند دهه زندگی مشترک، آیا زندگی خود را پیروز می دانید یا گاهی فکر می کنید اگر زوج بازیگر نبودید، پیروزی بیشتری نصیب زندگی شما می شد؟
جهانزاده: چون شکل دیگری از زندگی را تجربه نکردیم، فکر می کنیم که انتخاب درستی بوده و از این که هست راضی هستیم. هیچ وقت به اینکه شغل دیگری داشته باشم فکر نکردم.
نشاط خواه: می خواهم حرف دلم را بزنم. من خیلی آدم خوش شانسی هستم. به طور کلی در زندگی خیلی وقت ها اتفاقی در زندگی من بدون تصمیم قبلی پیش آمده و زندگی ام را از حالت ایستا بیرون آورده که من به آن می گویم شانس. در این کار سفرهایی پیش آمده که نگاه من را تغییر داده و شاید حتی شایسته آن هم نبوده ام، و نمی دانم چه کسی و به چه شکلی از من حمایت کرده است.
جهانزاده: اما من حمایتت می کنم.
نظر کاربران
ممنون جالب بود سلامت باشند
بسیار عالی امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشند
خدا را شکر که میبینم این دو نفر از زندگیشان راضی هستند و با کم و کاستیها بدون ناراحتی ساخته اند.
مهندس کامپیوتر!خخخخخ بابا کامپیوتر که الان مثه دیپلم خیاطیه -هر دانشگاه سرکوچه ای کیلویی میده مدرکشو.من هرکیو میبینم کامپیوتره رشته اش
فرزانه نشانخواه خیلی بازیگر قوی و پرفشونالی هستن حیف که کارگردان های ای بازیگران اینچنینی کم بازی می گیرن