مسعود ده نمکی از رسوایی اش می گوید
«... رسوایی اگر آخرین کارم هم در سینما باشد تا پای جان و آبرو در برابر کجاندیشیها خواهم ایستاد...» این را مسعود دهنمکی در روزهای آخر فیلمبرداری «رسوایی» در یادداشتی نوشت و روی وبلاگش منتشر کرد.
برترین ها: «... رسوایی اگر آخرین کارم هم در سینما باشد تا پای جان و آبرو در برابر کجاندیشیها خواهم ایستاد...» این را مسعود دهنمکی در روزهای آخر فیلمبرداری «رسوایی» در یادداشتی نوشت و روی وبلاگش منتشر کرد. شاید همین سفت و سخت ایستادن پای چهارمین ساخته و البته اولین اثر جدی و نه طنز، باعث شده که «رسوایی» یکی از مهمترین تولیدات سینمای ایران در سال 91 باشد. با مسعود دهنمکی از «رسوایی» حرف زدیم و البته از مهمترین اتفاق این فیلم: «اکبر عبدی در شمایل یک روحانی»؛ دهنمکی معتقد است اکبرآقا، بهترین گزینه بوده و هست. حرفهایش را بخوانید.
آقای دهنمکی با اینکه بازیگر اصلی فیلم «رسوایی»، یک دختر جوان با بازی الناز شاکردوست است، اما به نظر میرسد مهمترین نقش این فیلم، نقش روحانی باشد که آقای عبدی آن را بازی میکنند.
در مورد «رسوایی» تقریبا میتوان گفت که یک بازیگر اصلی مرد و یک بازیگر اصلی زن دارد. گرچه در اصل در قصه ما، سه نفر، ارکان اصلی را تشکیل میدهند؛ یک دختر، یک روحانی و یک مرد زاهدنما که در اصل بدمن داستان ماست.
چه شد که این سه نفر در کنار همدیگر قرار گرفتند و در اصل این فیلمنامه شکل گرفت؟
طرح قصه، مربوط به قبل از «اخراجیها» است. یعنی قبل از «اخراجیها» به ساخت این داستان فکر کرده بودم، ولی میخواستم ورودم به سینما، ورودی باشد که با مخاطب عام هم ارتباط برقرار کند. این قصه، قصهای نبود که پرمخاطب و به اصطلاح «عامهپسند» باشد، به همین دلیل گذاشتم سهگانه «اخراجیها» تمام شود و بعد وارد این حوزه شدم، یعنی از حوزه کمدی به حوزه درام رسیدم. البته این قصه، پتانسیل این را هم داشت که تبدیل به «اخراجیهای ۴» شود، یعنی اتفاقاتی که برای روحانی این داستان میافتد، میتوانست برای روحانی «اخراجیها» هم بیفتد و این داستان را ادامهای بر «اخراجیها» کند. این کار، جذابیتهای لازم را برای مخاطب عام هم داشت، ولی تصمیم گرفتم که پرونده سه گانه «اخراجی ها» را ببندم.
به بازیگرهای اصلی این کار و خصوصا اکبر عبدی برای روحانی چطور رسیدید؟ پای بازیگران زیادی برای این نقش به دفتر شما باز شد.
وقتی فیلمنامه را مینویسم، به آدمها فکر میکنم، یعنی به کسانی که میتوانند این نقشها را بازی کنند. این فکر کردن براساس، لهجه، لحن، فیزیک، سن و چهره است. البته بعضی مواقع ایدهآلهای ما در انتخاب بازیگران اتفاق نمیافتد که بیشتر به مشکلات زمان تولید، مناسبات سینمایی و... مربوط میشود. در مورد بازیگران «رسوایی» تقریبا میتوان گفت ما به همه کسانی که زمان نوشتن فیلمنامه، مد نظرمان بودند، در اجرا هم رسیدیم، یعنی گزینههای ما همین آدمها بودند، با اینکه لقمه را چند باری دور سر خودمان چرخاندیم. من سه سال پیش با آقای عبدی حرف زده و از او خواسته بودم اتود یک روحانی کاملا جدی را بزند. او هم این کار را کرد و خیلی هم خوب بود، اما واقعیت این بود که من هیچوقت جرات نمیکردم برای یک فیلم جدی، ایشان جزو گزینههای اصلی بازی باشد. با آقای شریفینیا صحبت کردیم، ایشان هم خیلی ابراز علاقه برای بازی در این نقش کردند، حتی توسط آقای عبدالله اسکندری، تست گریم هم شدند. دوستان دیگری هم این گریم را امتحان کردند. من در تواناییهای هیچکدام از این دوستان، شک نداشتم. همگی بازیگران قابل و اسمی بودند، اما به همه گفته بودم که اجازه بدهید در این مورد به دلم مراجعه کنم و میخواهم آن چیزی که به دلم نشست را عملی کنم و نمیخواهم مناسبات سینما و گیشه روی انتخابهایم تاثیر بگذارد.
چند بازیگر برای نقش روحانی، تست گریم شدند؟
حدودا هفت- هشت نفر. چندتا از این دوستان بعد از گریم، خودشان خیلی صادقانه گفتند که از عهده ما خارج است و بعضی بچهها، لطف کردند و انتخاب را به دل ما واگذار کردند. مثلا آقای علی دهکردی، باوجود اینکه تست گریمش به دل من نشسته بود و جزو گزینههای اولم بود، خودش خیلی حرفهای مینشست و پیشنهاد دیگر بازیگرانی هم که فکر میکرد برای این نقش مناسبترند، میداد. آقای دکتر محمد صادقی، چند بار تست گریم شد، کلی کتاب خواند، حتی کلی فیلم من به ایشان دادم و دیدند، اما در نهایت خیلی حرفهای خودشان به من گفتند، این روحانی که شما میخواهید، از فیزیک و ظاهر من خارج است. دوستان سینما خیلی همدلی کردند. به هر حال این روحانی، یک آخوند مسجدی نبود که شاید خیلیها در نقش او، جا بیفتند. این روحانی، یک عارف و زاهد و عالم است که ویژگیهای خاص خودش را دارد.
چه شد که در میان این گزینهها، در نهایت اکبر عبدی، این روحانی زاهد و عارف شد؟
ما به این نتیجه رسیدیم که اکبر عبدی هم علاوه بر اتود بازی، تست گریم شود. آقای عبدالله اسکندری، به دلیل تداخل یک کار دیگر، در «رسوایی» به عنوان مشاور حضور داشتند، اما معتقد بودند که اگر اکبر عبدی بتواند به ۲۰ سال پیش برگردد، میتواند این نقش را بازی کند، چون اینجا دیگر بداههای در کار نبود و بازیگر باید کامل در اختیار نقش باشد. آقای اسکندری معتقد بود در چنین فضایی، عبدی مثل شناگری است که دستهایش را ببندی و بیندازیاش توی استخر و بگویی شنا کن، اما در نهایت باوجود نگرانیای که ما داشتیم بعد از تست گریم، به این نتیجه رسیدیم که بهترین گزینه است. در همان روزهای اول بازی هم نشان داد که اینبار اکبر عبدی دیگری را روی پرده سینماها خواهید دید.
به نظر میرسد علاقه ویژهای به اکبر عبدی دارید.
بچه که بودم، همیشه به این موضوع فکر میکردم، وقتی که سربازی بروم، برنامه کودک و «بازم مدرسهام دیر شد» را کجا ببینم. این همذات پنداری و حس نوستالژیک را نسبت به اکبر عبدی دارم. باجود همه این حواشیها که در مورد اختلافات ما دو نفر در رسانهها وجود دارد، دوستی ما دو نفر خیلی قدیمیتر از سینماست و این موضوع در همکاریهایمان هم خیلی تاثیر میگذاشت. در نظرسنجیهای ما در مورد «اخراجیها» تقریبا محبوبترین بازیگر از نگاه مردم در این سهگانه بوده است. یکی از دلایلی که ایشان را انتخاب کردم، همذات پنداریای بود که مردم با این کاراکتر پیدا میکردند. به نظر من محبوبترین بازیگر در میان عامه مردم، اکبر عبدی است. هر نظرسنجیای هم برگزار شود، این نتیجه حاصل خواهد شد. البته تاکید میکنم که درباره عامه مردم حرف میزنم نه مخاطبان خاصتر سینما؛ از طرف دیگر هنوز هم روی دست اکبر عبدی و توانمندیهایش کسی نیامده است. هرجا درست قرار بگیرد، اتفاق شکل میگیرد.
بعد از کارنامهای بیشتر کمدی و حضور در سهگانه «اخراجیها» برای این نقش، در نهایت اکبر عبدی را انتخاب کردید. ترس از پیشزمینه کمدی مخاطبان نسبت به او نداشتید؟
به نظر من اصلا صورت مسئله غلط است. این تصور مردم است که مثلا اگر داریوش ارجمند در نقش مالک اشتر ظاهر شد، خودش هم مالک و با همان ویژگیهاست. این تصور مردم است که بازیگر، همان خصائصی را دارد که نقشهایش دارند. شما ببینید، آنتونیکوئین هم در نقش حمزه ظاهر شد و خیلی هم باورپذیر بود در حالیکه هویت دینی حضرت حمزه را نداشت. بازیگر، مثل بلندگوست که در خدمت اعلام اندیشه فیلم است. حالا ممکن است این بلندگو، یک روز در ورزشگاه بخواند، یک روز در هیئت و یک روز در مجلس عروسی. البته بازیگر، یک شیء نیست و خودش توانمندیهای روحی دارد. به نظرم باید مخاطبان صبر کنند و فیلم را ببینند و بعد در مورد قابل باور بودن کاراکتر روحانی با بازی اکبر عبدی نظر بدهند. از طرف دیگر اینکه خیلیها معتقد بودند همکاری من و اکبر عبدی نشدنی است و او نمیتواند در این نقش ظاهر شود، به تنگنظریها، خصومتها و گاردهایی که نسبت به ما دارند، برمیگردد. حتی عدهای از قرار گرفتن اکبر عبدی و محمدرضا شریفینیا در کنار هم ناراحتند. حتی از قرار گرفتن هر سه بازیگر اصلی این کار در کنار هم ناراحتند؛ برایشان مسئله است، اما به نظرم این قصه است که اتفاق نهایی را خلق میکند. این دوستان بعد از خواندن فیلمنامه به این نتیجه رسیدند که قابلیت کار کردن دارد و همگی به یک اندازه دیده میشوند.
آیا روحانی «رسوایی»، شباهتی از لحاظ رفتاری و ظاهری به روحانیون معاصر دارد؟
ما آدمهایی داشتهایم که خصلتها و ویژگیهایی از این روحانی را داشتهاند. در اصل من در «رسوایی»، روحانی آرمانی خودم را ساختهام که ترکیبی از ویژگیهای مختلف است. مثلا مرحوم ابوترابی، در برخورد با مردم، رفتارهایی داشتند که همه را شرمنده میکرده. مثلا آقای حسنی، امام جمعه قم، کشاورزی هم میکند و همین ویژگی را در حاج یوسف هم میبینیم. از نظر ظاهری هم تا حدودی شباهتهایی به آقای محمد اسماعیل دولابی دارد؛ البته ایشان روحانی نبود، اما شباهتهایی بین این دو نفر وجود دارد.
چه شد که به لهجه آذری برای این روحانی رسیدید؟
به همان اندازه که در بازیها اتود زدیم، در لهجه هم اتود زدیم. بعضی لهجهها حالت کمدی پیدا میکرد، در نهایت آقای عبدی گفت بگذار جنس همشهریهای خودمان باشیم.
در مورد کاراکترهای دیگر چطور؟ چطور به انتخاب آنها رسیدید؟
در مورد دختر ما دو مدل فکر میکردیم؛ یک مدل میگفتیم دنبال دختری با چهره معصوم بگردیم که این اتفاقات برایش میافتد. یک مدل هم این بود دختری با چهره شیطنتآمیز داشته باشیم. الناز شاکردوست از همان اول جزو گزینههای اصلی ما بود، در مذاکرات هم به توافق رسیدیم و کار را شروع کردیم.
داستان «اخراجیها» براساس واقعیت بود، آیا «رسوایی» هم مستند است؟
بله؛ اتفاقاتی است که در واقعیت هم رخ داده. بخشی از آن هم تجربههای اجتماعی علما، عرفا و حتی انبیای ماست که در «رسوایی» در قالب یک داستان گنجانده شده. هیچ دیالوگی در این فیلم بیحکمت نیست، مخصوصا دیالوگهایی که از زبان حاج یوسف گفته میشود. خیلی از این دیالوگها، از منابع روایی ماست که حالا تبدیل به سینما شده. ایده اولیه قصه برمیگردد به نوعی رفتار اجتماعی که یکی از بزرگان دین ما با چنین طبقه و چنین دختری انجام داده است.
باتوجه به اینکه قبل از «اخراجیها» فکر «رسوایی» را کرده بودید، از الان فکر فیلم بعدی هستید؟
بله؛ از حالا تحقیقات شروع شده و آن هم یک کار جدی است.
خیلیها باتوجه به موفقیت فروش در «اخراجیها»، معتقدند نفس مسعود دهنمکی برای گیشه شفاست. در مورد «رسوایی» هم این اتفاق خواهد افتاد؟
من اصلا به این بخش فکر نمیکنم. «رسوایی» حتی اگر آخرین فیلمم باشد، تمام اعتقاداتم است؛ برایم این بخش مهم نیست. خیلیها خیلی زود قضاوت کردن درباره این فیلم را شروع کردند، بهتر است کمی صبر کنند.
نظر کاربران
من موندم تو کار اکبر عبدی؟!شریفی نیا که تکلیفش معلومه قراره با ده نمکی تو اون دنیا محشور بشه
هم جملمو نیمه کاره گذاشتین هم نامم رو!
اکبر عبدی تقصیر نداره. شغلشه. اما واقعن وقتی به دهنمکی میگن کارگردان باید به سینما هم بگن تماشا خانه به فیلم بگن نمایش رو حوضی.تصور کنین دهنمکی هم کارگردانه کیارستمی هم کارگردان اسپیلبرگ هم کارگردان!!!
انقدبدم ازآدمای چاپلوس میادکه نگو...
پاسخ ها
BA SALAM .
MARAL JAN , BEHTAR NIST KEH AVAL HARF ZADAN VA BAED HAM NEVESHTAN YAD BEGIRI ?
LOTFAN JAVAB BEDEH .
MAMNUN MISHAM .