زیدان آسیا از بهترین تصمیم زندگی اش گفت
مجتبی جباری یک بازیکن خاص در فوتبال ایران به شمار می رود. یک هافبک بازیساز و پلی میکر خوب با پاس های دیدنی که با هوش بالای خود می تواند نتیجه بازی را به سود خود رقم بزند؛ خصوصیاتی که او را به زیدان آسیا بدل کرده است.
اما شماره هشت سابق استقلال که حالا چند سالی است در لیگ ستارگان قطر و در تیم الاهلی بازی می کند، خصوصیات دیگری نیز دارد که او را از سایر فوتبالیست های ایرانی متمایز کرده است. بازیکنی که کتاب می خواند، به تماشای تئاتر می نشیند و در سینما سرمایه گذاری می کند یا حتی با خریدن امتیاز یک تیم تهرانی به عنوان مدیر باشگاه، مشق مدیریت در آینده نیز می کند و البته در آستانه جام جهانی از تیم ملی کناره گیری می کند!
مجتبی اما حالا دو سالی است در زندگی خصوصی اش نیز دچار تحولی بزرگ شده و با به دنیا آمدن پسرش «ماهور» نقش پدر یک خانواده را نیز ایفا می کند؛ مسئولیتی که جباری آن را بسیار با اهمیت می داند و می خواهد پدر خوبی برای فرزندش باشد.
مصاحبه جباری پر از نکات خواندنی است. گفتگو با بازیکنی که کمتر تن به صحبت می دهد و به قول خودش از تنهایی و کمتر حرف زدن بیشتر لذت می برد.
اتفاق خاصی افتاده که همیشه دنبال خلوت کردن با خودت هستی؟
- همیشه همینطوری حال می کردم. حتی بچگی ها در محله مان که بودیم هم طوری نبود که با بچه های محل مان همیشه قرار بگذارم و بیرون بروم. همیشه یک خلوتی برای خودم دارم. سرم در کار خودم بود. حالا هم از زیاد در جمع بودن فراری ام و رفت و آمدهایم محدود است.
ماهور پسرت شیطنت دارد؟
- بله... او هم مثل بچگی های من خیلی شیطنت دارد.
الان هم شیطنت های بچگی را دارید یا دیگر مثل آن زمان نیستید؟
- در بچگی خیلی شیطنت داشتم و خیلی شلوغ می کردم اما وقتی به مدرسه رفتم واقعا متحول شدم و رفته رفته سر به زیرتر شدم.
یعنی آنقدر شلوغ بودید که سر کسی را بشکنید؟
- بله... خیلی سر خواهرم را هم شکستم. همیشه در حال دعوا و شلوغ بازی بودم!
بعد از گذراندن دوران بچگی، به تیم ملی هم رسیدی و ازدواج کردی و صاحب فرزند شدی؛ اینها چه نقشی در زندگی تو داشت؟
- بچه که بودم اصلا تصور این روزها را نمی کردم که من هم روزی بچه دار شوم. نمی دانستم پدر بودن چه حسی دارد اما الان احساس پدرانه را خیلی خوب درک می کنم و هر وقت او را می بینم با خودم می گویم که آیا این فرزند من است و من را به عنوان پدر می شناسد! در این یک سال که او متولد شده خیلی احساس خوبی دارم و سعی می کنم که برایش وقت بگذارم. خیلی نسبت به همسرم و فرزندم احساس مسئولیت می کنم و این احساس مسئولیت خیلی سنگین است.
صبح که از خواب بیدار می شوم وقتی به پسرم نگاه می کنم که به من لبخند می زند، برایم خیلی لذتبخش است و حاضر نیستم این لحظه را با چیز دیگری در دنیا عوض کنم. سعی می کنم این لحظات را ارزشمند بدانم چون می دانم تکرار شدنی نیست. بعد از این احساس می کنم باید آدم بهتری شوم تا بتوانم الگوی خوبی برای پسرم باشم و لیاقت پدر بودن را داشته باشم و بتوانم هر حرفی که به پسرم می زنم را انجام بدهم. حضور ماهور باعث شده تا خیلی احساس خوشبختی کنم. یعنی چیزهایی که مرا عصبی، ناراحت و اذیت می کند با دیدن ماهور فراموش می کنم و حس خوبی به من دست می دهد و او را با دنیا عوض نمی کنم. از این که می بینم خوب، خوش و سلامت است و در کنار هم هستیم برای ادامه زندگی یک انگیزه خیلی بزرگ و مثبت به من می دهد.
چیزهایی بوده که تو را واقعا ناراحت کند؟
- بله، خیلی چیزها بوده است یا شاید من به آنها زیادی اهمیت می دادم. موضوعاتی بود که خیلی اذیتم می کرد. شاید برای هیچ کس اهمیت ندارد اما برای من خیلی مهم است مثلا فوت پدرم، مرگ اطرافیان و عزیزانم. مثلا پسرخاله ام و پسرعمه ام که در جوانی از دنیا رفتند؛ اینها باعث می شود تا آدم تلخی های دنیا را بیشتر و بیشتر حس کند اما تولد پسرم قوت قلب خیلی خوبی به من می دهد و همیشه به این فکر می کنم تا یک زندگی خیلی خوب را برایش فراهم کنم.
پس با این اوصاف، در آینده باید از ماهور بیشتر بشنویم.
- نه، من توقع بی جا از او ندارم و وظیفه پدری ام را در حق او انجام می دهم و اصلا از او انتظار ندارم تا وظیفه فرزندی اش را برایم انجام دهد که بگویم چون من خیلی برای تو وقت گذاشته ام، تو هم باید برای من پسری کنی و هر چه من می گویم باید همان شود. من تمام سعی خودم را می کنم تا وظیفه پدری ام را به نحو احسن انجام دهم. فقط همین!
می خواهیم بدانیم که در آینده او را فوتبالیستی با کیفیت مثل تو می بینیم؟
- من هیچ خط قرمزی برای او ترسیم نمی کنم. اگر دوست داشته باشد فوتبالیست می شود یا خواننده یا بازیگر و یا هر کاری که در آن استعداد و علاقه داشته باشد، مختار است.
تو در فوتبال گاهی با مسائلی کنار نیامدی و اذیت شدی، این مسائل دلیلی می شود تا به پسرت بگویی که فوتبال را انتخاب نکند؟
- من یکسری توضیح ها و راهکار به او نشان می دهم و در آخر او خودش می تواند انتخاب کند که چه کاری انجام دهد و چه راهی برود اما دوست دارم هر انتخابی که می کند، در آن کار به طور حرفه ای پیش برود و ادامه دهد و در کل آدم به درد بخوری برای دیگران شود.
حالا هم که برای او با توپ روپایی می زنم که خوشحال می شود و ذوق می کند.
با این تفاسیر ماهور با توپ بزرگ می شود؛ درست است؟
- بله، به توپ علاقه دارد. خوب هم به توپ ضربه می زند اما حالا خیلی بچه است و نمی توان در این مورد نظر داد.
فکر نمی کنی اگر او فوتبالیست شود چون پسر جباری است، برایش تاثیر منفی داشته باشد و او را اذیت کنند؟
- تجربه نشان داده که پسر فوتبالیست ها کمتر به فوتبال روی آورده و علاقه نشان داده اند. الان شما نگاه کنید؛ چندتا از فوتبالیست های بزرگ در دنیا پسرشان فوتبالیست های بزرگ و موفقی شده اند؟ در کل هر چه خدا بخواهد همان می شود.
چرا مجتبی جباری زیاد اهل حرف زدن و مصاحبه کردن نیست؟
- زیاد حرف زدن و زیاده گویی را دوست ندارم. مثلا چند خبرنگار تماس می گرفتند و در مورد یک بازی سوال می پرسیدند و من می گفتم اگر با همه مصاحبه کنم حرف هایم کلیشه ای می شود. اگر زیاد حرف بزنید حرف های تان تکراری می شود و کسی به حرف های شما گوش نمی دهد. گاهی حرف که می زدم به ضرر خودم و خانواده ام تمام می شد. اوایل زیاد مصاحبه می کردم اما خروجی های بدش را که دیدم، تصمیم گرفتم کمتر مصاحبه کنم یا اصلا این کار را انجام ندهم.
بعضی وقت ها هم مصاحبه هایت به ضررت تمام می شد چون آدم رک گویی هستی.
- بله، به خاطر یکسری مسائل تحت فشار قرار می گرفتم چون زیاد در چشم بودم. یک چیزهایی در مصاحبه ها مطرح می شد که من آنها را نگفته بودم. آدمی نیستم برای این که کسی از حرفم خوشش بیاید، از او تعریف کنم تا پیش او شیرین شوم. گاهی اوقات هم مردم و هم هواداران فکر می کردند که این حرف ها را من گفته ام، من هم تحت فشار قرار می گرفتم و برایم خیلی سخت بود اما من حرف درست را می زدم و همیشه خدا کمکم می کرد.
اما این خوب است که مجتبی جباری آدم رک گویی است و سر حرف خودش می ایستد.
- خدای بالای سر همه ما را می بیند و شاهد و ناظر همه اعمال ماست و اگر خدا نمی خواست نمی توانستم به این جایگاه برسم. وقتی به خاطر مصدومیت بازی در جام جهانی 2006 را از دست دادم فهمیدم که خدا نمی خواهد و همه چیز دست اوست و از این بابت درس گرفتم. من در فوتبالم بالا و پایین زیاد داشتم و خیلی برای جایگاهی که در آن قرار دارم زحمت کشیدم و الان هم در جایگاهی که قرار دارم راضی هستم و خدا را شکر می کنم. خداوند همیشه هوای مرا داشته و من هم سعی کردم آدم قابل احترامی برای دیگران باشم، هم به لحاظ فوتبالی و هم به لحاظ شخصیتی اما بابت اینها ذره ای ریا نکردم و دروغ نگفتم. همه شاهد بودند که من در فوتبال خیلی اذیت شدم.
آیا در امور اجتماعی هم دوست داری فعالیتی داشته باشی؟
- من اگر هنری داشته باشم در فوتبال انجام وظیفه می کنم که همه عمرم را در آن گذاشته ام و دوست دارم در این زمینه به دیگران کمک کنم. من در زمینه دیگری به اندازه فوتبال توانمند نیستم. از راه همین فوتبال می شود بچه ای را که فوتبالش خوب است و در روستایی زندگی می کند که از لحاظ مالی در مضیقه است، تربیت کرد و هم خودش و هم خانواده اش را نجات داد.
خیلی ها می گویند اگر علی دایی نمی رفت سمت مربیگری، الان می توانست رییس AFC شود. تو دوست داری در عرصه مربیگری یا در زمینه مدیریت فعالیت کنی؟
- من هر دوی آن را دوست دارم.
به کدام یک بیشتر گرایش داری؟
- باید بیشتر خودم را برآورد کنم تا ببینم کدام یک را دارم. واقعا احساس مسئولیت زیادی است که بخواهی به عنوان یک مربی یا مدیر ورزشی انجام وظیفه کنی. من همیشه به همسرم می گویم که اگر روزی مربی یا مدیر ورزشی شدم حتی کمتر از این می توانم به خانواده ام برسم چون مسئولیتم بیشتر از قبل می شود.
اما در ایران مربیگری را خیلی آسان می گیرند.
- بله، دقیقا همینطور است. من شاید همین الان هم بتوانم مربیگری کنم اما می خواهم در فوتبال پخته تر و باتجربه تر شوم و اگر مربیگری را شروع کنم، از پایه این کار را انجام می دهم چون نمی توانم از اول بروم پله آخر بایستم و بگویم من می خواهم این تیم را درست کنم. اگر هم بدانم و ببینم که توانایی اش را ندارم، کناره گیری می کنم. دوست دارم در همه کارهایی که انجام می دهم بهترین باشم و به بهترین شکل آنها را انجام دهم.
با همین عقیده هم به برزیل نرفتی؟
- بله. وقتی نمی توانستم مثمر ثمر باشم، کنار کشیدم چون جام جهانی برای من آینده ای نداشت!
یعنی دوست نداشتی بازی در جام جهانی در کارنامه ات باشد؟
- فکر می کنم یکی از بهترین تصمیم های زندگی ام را گرفتم. من آن موقع به همین لیگ قطر بازی می کردم. خیلی از بازیکنانی که در جام جهانی حضور داشتند، الان در لیگ قطر بازی می کنند. من هم می توانستم به جام جهانی بروم و این اتفاق در کارنامه ام ثبت شود و دوباره در لیگ قطر بازی کنم اما این کار را نکردم چون دیدم تیم ملی به بازیکنی با شرایط من نیاز ندارد و شاید باشند بازیکنانی که بهتر و بیشتر از من به درد تیم ملی بخورند و با استفاده از این فرصت باتجربه تر شوند. کلا فوتبال ما در پایه مشکل دارد و مثلا همین تیم ملی امید که به المپیک راه پیدا نکرد، بعد از یک مدت همه فراموش کردند و هر کس برگشت سر کار خودش.
مطمئن باشید چهار سال بعد هم همین اتفاق می افتد، همانطور که چهار سال قبل هم همین اتفاق ها افتاده بود. ما از پایه باید فوتبال مان را قوی کنیم؛ در تمرین در زمین و با یک مربی کاربلد. فقط با غیرت نمی شود به جنگ حریفان رفت بلکه باید برنامه داشته باشیم. مثلا من باید برای پسرم کاری انجام داده باشم تا بعد از او انتظار داشته باشم در غیر این صورت نمی توانم از او انتظار بیش از حد داشته باشم. باید استعدادیابی، تمرین و کار کرد تا موفق شد.
شهرت و محبوبیت برایت چطور بوده است؟
- شهرت و محبوبیت اذیتم کرده ولی خیلی وقت ها هم خوشحالم کرده است. الان از شرایطی که دارم خیلی راضی هستم. فکر نمی کردم روزی به این جایگاهی که الان در آن هستم برسم و شهرت پیدا کنم.
فکر نمی کردی روزی ستاره فوتبال ایران باشی؟
- من ستاره نیستم.اینها همه رویاهایم بود و به من انگیزه می داد که در آن موقع فقط از فوتبال بازی کردن لذت ببرم. فوتبالم خوب بود و همه از من تعریف می کردند و می گفتند استعدادت خیلی خوب است. همین باعث می شد تا من انگیزه پیدا کنم و فوتبالم را ادامه دهم و بهتر و بهتر شوم مثل دانش آموزی که به او بگویند درس تو خوب است و او انگیزه تحصیل بیشتر را پیدا کند. ما خیلی جوان با استعداد در کشورمان داریم که اگر تربیت شان کنیم به جایگاه های خیلی خوبی می رسند اما این امکانات در کشور ما وجود ندارد و کسی به آنها توجه نمی کند.
در سینما سرمایه گذاری کرده ای، چه شد که وارد این عرصه شدی؟
- برای کار کردن در هنر و سینما یکسری انگیزه داشتم و دوست داشتم کارهای خوبی انجام بدهم و احساس کردم می توانم کمکی باشم برای یک اتفاق خوب و مطمئنم توانش را داشتم تا این کار را انجام دهم.
فکر می کنی موفق بودی؟
- انتظارم بیشتر بود و فکر می کردم موفقیت های بیشتری به دست بیاورم اما یک مقدار در این کار بی تجربه بودم.
دوست داری دوباره در هنر و سینما فعالیت کنی یا کلا از این کار زده شده ای؟
- نه، دل زده نشدم و این کارها بستگی به شرایط دارد. در جایی که بدانم کمکی از دستم برمی آید حتما فعالیت می کنم؛ حالا هنر یا هر کار دیگری باشد، فرقی نمی کند.
به جز تمرین و ماهور، وقتت را چگونه می گذرانی؟
- باید زبانم را تقویت کنم، خیلی به دردم می خورد. در زمان بچگی باید این کار را می کردم تا الان به مشکل نخورم چون اینجا باعث خجالت است که بازیکنی زبان بلد نباشد. کتاب هم می خوانم البته نه به طور حرفه ای و خیلی زیاد چون با خواندن کتاب حس آرامش پیدا می کنم.
اگر فوتبالیست نمی شدی، دوست داشتی چکاره شوی؟
- واقعا نمی دانم چون اینقدر از این حرفه راضی هستم که نمی توانم چیز دیگری را برای جایگزین کردنش تصور کنم.
ارسال نظر