بهاره کیان افشار: به عشق کودکیام رسیدم!
بهاره كیانافشار را باید یكی از استعدادهای تازه بازیگری در سینمای ایران دانست. او با مجموعه فاخر «كلاه پهلوی» پا به عالم بازیگری گذاشت و پس از درخشش در این سریال جذب عالم سینما شد
كیان افشار با مجموعه فاخر «كلاه پهلوی» و بازی در نقش شادی مستشارنیا پا به عالم بازیگری گذاشت و پس از درخشش در این سریال جذب عالم سینما شد اما به گفته خودش هنوز هم هیچ چیز به اندازه بازی روی صحنه تئاتر برایش جذاب و راضیكننده نیست. در این بخش گپ و گفتی داشتهایم با این بازیگر جوان سینما و از وی درباره نحوه ورودش به دنیای بازیگری، پشت صحنه سینما، سختیهای این شغل جذاب و. . . سوال كردهایم.
از كودكی عاشق بازیگری بودم
علاقهام به بازیگری از كودكی آغاز شد. كلاس دوم دبستان بودم كه به گروه تئاتر مدرسه ملحق شدم و از همان دوران دبستان بهشدت از بازی در تئاتر لذت میبردم. این نمایشها معمولا در مراسم جشنهای مدرسه اجرا میشد كه قطعا همهمان از آنها خاطراتی داریم و در گروههای مختلف تئاتر، سرود و ... عضو بودیم. این نمایشها و نقشها معمولا خیلی كوتاه بودند اما من در همان لحظات كوتاه هم نهایت لذت را از نقشآفرینیام میبردم.
علاقهمندیام از دوران كودكی شروع شد اما بعدها با جدیت بیشتری این هنر را دنبال كردم و با خانوادهام به تماشای تئاتر میرفتیم؛ مثلا یادم هست وقتی تئاتر «دندون طلا» به كارگردانی آقای داوود میرباقری و تئاتر «دایره گچی» به كارگردانی آقای حمید سمندریان را دیدم، بازیگری در تئاتر برایم خیلی جدی و تبدیل به یك رویا شد. با تماشای بازیگران این تئاترها آرزو كردم روزی مانند آنها روی صحنه باشم و در كارهایی تا آن حد قوی ظاهر شوم.
خانوادهام مخالف حضور من در دنیای بازیگری بودند اما الان مشوقم هستند
از آنجا كه خانوادهام در دوران نوجوانی همیشه مخالف حضورم در دنیای تئاتر بود، عطش بازیگری در من بیشتر میشد. طبیعی است وقتی انسان را از چیزی منع كنند اتفاقا بیشتر به سمت آن جذب میشود؛ به خصوص اگر این مساله در نوجوانی اتفاق بیفتد چون در این سن همهمان كمی خودسر و كلهشق هستیم. (میخندد) راضی كردن خانوادهام برای ورود به دنیای بازیگری با سختی همراه بود و زمان زیادی برد اما خوشبختانه در نهایت توانستم راضیشان كنم؛ به شكلی كه الان جزو حامیان و مشوقان اصلی من و بسیار همراه هستند و كارهایم را با علاقه پیگیری میكنند و حتی وقتی برخی پیشنهادها را رد میكنم میگویند: « اینقدر سخت نگیر » یا میگویند « بهاره چرا اینقدر كمكار شدهای؟ » (میخندد) من فكر میكنم اگر انسان اراده كند میتواند سرنوشتش را بهنفع آرزوهایش تغییر دهد.
آقای شریفینیا پرسیدند: « بازیگری را دوست داری؟»
دو سال قبل از بازی در سریال «كلاه پهلوی»، آقای محمدرضا شریفینیا مرا در جشنواره فیلم فجر دیدند و از من پرسیدند که آیا دوست دارم بازیگر شوم؟ من جواب دادم خیلی مشتاقم ولی خانوادهام مخالف هستند و اجازه ندارم. بعد پروسه ساخت سریال «كلاه پهلوی» پیش آمد و اتفاقا در این كار یكی از دوستان دوران دبیرستان من كه همیشه به كارگردانی علاقهمند بود، در این پروژه جزو عوامل گروه بود؛ بنابراین آقای شریفینیا باز هم به دوست من گفته بودند: « به بهاره بگو اگر علاقهمند است برای بازی در این سریال بیاید. » خلاصه با جلب موافقت خانواده به جمع بازیگران این سریال ملحق شدم. خوشبختانه آقای دری از همان ابتدا گفتند كه برای بازی در نقش شادی مستشارنیا مناسب هستم؛ ضمن اینكه گروه به دنبال بازیگری بودند كه هم بسیار باانگیزه و مشتاق باشد و هم چهرهای شناختهشده نداشته باشد تا برای مدت طولانی سر پروژه دیگری نرود.
بازی در سریال «كلاه پهلوی» برایم مشق صبر بود
پیوستن به سریال «كلاه پهلوی» در ابتدا برایم بسیار رویایی بود ولی پروسه ساخت این سریال آنقدر طولانی شد و بیبرنامه كش آمد كه برای همه گروه حالتی فرسایشی پیدا كرد. قرار بود این سریال طی یك سال و نیم به پایان برسد ولی زمان فیلمبرداری شش سال طول كشید. بازیگری شغلی است كه با دیده شدن و در مقابل مخاطب قرار گرفتن معنا پیدا میكند اما حضورم در این سریال به این شكل نبود و ما فقط فیلمبرداری میكردیم بدون آنكه حتی بخشی از سریال پخش شود. بازی در «كلاه پهلوی» اما با وجود همه سختیها برایم این مزیت را داشت كه درس صبوری بگیرم و این صبر همیشه در زندگی به من كمك خواهد كرد؛ ضمن اینكه همیشه قدردان این پروژه و تجاربی هستم كه طی این كار به دست آوردهام.
بازیگری حرفهای رویایی نیست
بازیگری حرفهای است كه آرزوها و جاذبهها را به تصویر میكشد اما خودش چندان رویایی نیست. هیچ بخشی از این حرفه جز همان خروجی كار رویایی نیست، این حرفه سخت و طاقتفرساست. در یك جمله میتوانم برداشتم از این شغل را اینطور تعریف كنم كه بازیگری حرفهای رویایی نیست اما میتواند شما را به رویاها و آرزوهایتان برساند.
عاشق تئاتر هستم
درست است كه بازیگری به شكل جدی را با بازی در سریال آغاز كردم اما انگیزهام از بازیگر شدن، حضور روی صحنه تئاتر بوده و هست. همچنان از بازی در تئاتر بیشترین لذت را میبرم. لحظهای كه احساس میكنم واقعا عاشق بازیگری هستم همان لحظهای است كه روی صحنه تئاتر هستم. حاصل بازی در تلویزیون و سینما را با فاصله زمانى طولانى میتوانم ببینم و گاهی آنقدر این زمان طولانی میشود كه خودم یادم میرود چه كارها كرده بودم (میخندد) و به عنوان مخاطب این كارها را تماشا میكنم؛ شاید تماشای كارهایم به عنوان مخاطب هم به نوعی جذاب باشد اما لذت تئاتر و مواجه شدن رودررو با تماشاگر لطف دیگری دارد.
ابتدا به قصه و سپس به نقش توجه میكنم
تئاتر را خیلی دوست دارم اما الویتبندیام برای انتخاب نقشها بستگی به زمان و شرایط دارد. ممكن است مثلا پنج ماه وقت آزاد داشته باشم و در تلویزیون پروژهای را بپذیرم، گاهی نیاز مالی باعث میشود نقشی را قبول كنم و گاهی هم ممكن است همكاری با شخصی هنرمند و برجسته مرا ترغیب به قبول نقشی كند. وقتی فیلمنامهای به دستم برسد ابتدا به قصه و سپس به نقش توجه میكنم؛ البته این از بُعد توجه به فیلمنامه است و قطعا عوامل كار مانند كارگردان و تهیهكننده هم برایم خیلی مهم است.
خیلی نمیتوان مدیومهای سینما و تلویزیون را از هم تفكیك كنم. بعد از بازی در سریال «كلاه پهلوی» وارد پروژههای سینمایی شدم اما حس كردم هنوز كارهای ناتمامی در تلویزیون دارم و باز هم با سریال «گاهی به پشت سر نگاه كن» به تلویزیون بازگشتم. از آن دسته بازیگرانی نیستم كه بهخاطر ورود به دنیای سینما از تلویزیون فاصله میگیرند و به همین خاطر زمانى که كاری خوب با همه شرایط مناسب به من پیشنهاد شود، قبول میكنم.
به زودی در نقشی كاملا متفاوت بازی خواهم داشت
عاشق بازی در نقشهای متفاوت هستم و دوست دارم بازی در نقشهایی بسیار دور از خودم را تجربه كنم. بازی در فیلم «هیچ كجا هیچ كس» یكی از این تجربیات بود ولی باید خودم را بكشم تا به من از این نقشهای بدهند (میخندد). عاشق بازی در نقشهای كمدی هستم و خیلی دوست دارم در یك فیلم كمدی خوب بازی كنم. اتفاقا قرار بود در فیلم «دایره زنگی» نقش شیرین را ایفا كنم اما بهخاطر حضور در پروژه« كلاه پهلوی» متاسفانه آن موقعیت و برخی موقعیتهای مشابه را از دست دادم. به تازگی بازی در فیلمی را قبول كردهام كه نقشم در آن كوتاه است اما بهخاطر همین متفاوت بودن، بازی در آن نقش را قبول كردم. در این فیلم ظاهرم كاملا متفاوت از آنچه تابهحال دیده شده خواهد بود.
چهرهام گاهی راهگشا و گاهی مانع حضورم در برخی نقشها بوده
بهنظرم هر چهره ویژگیها و مشخصههایی دارد كه تداعیكننده نوعی شخصیت است؛ البته نه به این معنا كه هر چهره صرفا برای بازی در نقشی خاص مناسب است اما خب نمیتوان كتمان كرد برخی چهرهها برای بازی در نقشهایی مناسبتر هستند. چهره من هم گاهی برایم راهگشا و گاهی مانع بازی در برخی نقشها بوده است. بههرحال داشتن چهره مناسب و فیزیك سالم و خوب برای بازیگری غیرقابل انكار است.
داشتن زندگی سالم برای بازیگری مهم است
طبیعتا بازیگران باید زندگی سالمی داشته باشند. زندگی سالم و توجه به سلامت، ورزش و تغذیه مناسب قطعا در سلامت جسمی، شادابی چهره و تداوم عمر جوانی یك بازیگر موثر است. مطالعه، داشتن تفریح، خواب و استراحت بهموقع، سفر، برنامه غذایی مفید و سالم و. . . همگی به سلامت روح و جسم كمك میكنند.
نیكوكار بودن بازیگر، ریا نیست
من برخلاف برخی از همكارانم كه فكر میكنند حضور بازیگران در انجمنهای خیریه به شكلی كه رسانهای شود ممكن است شبیه تظاهر شود، اتفاقا حضور بازیگران و افراد و چهرههای شناختهشده در كارهای خیر و انجمنهای خیریه را دوست دارم و حتی فكر میكنم این از وظایف یك بازیگر است كه مشوق مردم و سایر چهرههای شناختهشده برای حضور در این برنامههای نیكوكارانه باشد و بهطور مداوم به دیگران یادآوری كند كه در كنار آنها افراد نیازمند بسیارى وجود دارند كه باید به یاد آنها هم باشند و تا حد توان كمك كنند.
من خیلی سال پیش از آنكه وارد بازیگری شوم بهواسطه شرایط سختی كه در زندگیام پیش آمد، با بنیاد خیریه بهنام دهشپور آشنا شدم. مادر یكی از دوستان نزدیكم مدیرعامل این موسسه هستند و من هم برای آنكه حواسم از موقعیت سختی كه برایم پیش آمده دور شود، با این موسسه به صورت داوطلبانه همكاری كردم. وقتی به نیت كمك وارد این موسسه شدم و مشكلات مردم را دیدم، تازه فهمیدم من واقعا هیچ مشكلی ندارم و خیلی هم آدم خوشبختی هستم.
با قاطعیت میتوان بگویم این موسسه یكی از سالمترین بنیادهای خیریه است. من پیش از شروع بازیگری هفتهای دست كم دو روز به این موسسه یا بیمارستان سر میزدم اما در حال حاضر بهخاطر مشغلههایم كمتر میتوانم حضور داشته باشم البته سعی میكنم به انواع دیگر و شاید بیشتر از پیش مفید باشم و با آشنا كردن همكاران و اطرافیانم به این موسسه كمك كنم.
هركس مسوول رفتار خودش است
سینما و تلویزیون و افرادی كه در آن فعالیت میكنند نمونهای از جامعه هستند و این افراد هیچ فرقی با سایر افراد اجتماع ندارند و دلیل حرف و حدیثهایی كه وجود دارد فقط به این خاطر است كه آدمهای فعال در این حوزه شناختهشدهتر از سایر حرفهها و افراد هستند.
بهنظر من هركس مسوول رفتار خودش و مسوول آگاهانه یا ناآگاهانه بودن این رفتار است. كسی كه اهدافش در زندگی مشخص باشد، نوع رفتارش با اطرافیان و عملكردش را منطبق با شخصیت و اهدافش تنظیم میكند و این موضوع هیچ ارتباطی با اینكه فردی در سینما شاغل باشد یا در سایر حیطهها ندارد.
سرودن ترانه برای آلبوم بهرام رادان
از سنین پایین بهواسطه علاقه شخصى پدرم همیشه به شعر و ادبیات پارسی علاقه داشته و دارم. گهگاهی هم دستی بر قلم دارم و از چینش كلمات كنار هم لذت میبرم. ترانه و متنهای ادبی را بسیار دوست دارم و خودم هم ترانه و متون ادبی مینویسم. آقای بهرام رادان، پیش از اینكه بازیگر شوم از دوستان من بودند و پس از ورودم به دنیای بازیگری این دوستی بهواسطه همكاری پررنگتر شد. ایشان ترانههای مرا خواندند و از چهار، پنج تا از این ترانهها در آلبومشان استفاده كردند. خیلی از این همكاری راضی بودم و آلبومشان را هم خیلی دوست دارم.
زیبایی و زیبا ماندن خوب است اما افراط را نمیپسندم
متعادل بودن در هر چیزی بهترین است و افراط قطعا خوب نیست. در مورد جراحیهای زیبایی هم فكر میكنم اگر این جراحی بتواند به رفع نقایص منجر شود نه تنها هیچ ایرادی ندارد كه خیلی هم خوب است. چرا باید حالا كه دنیای پزشكی اینقدر پیشرفت كرده كسی بهخاطر داشتن نقصی كه میتواند با استفاده از علم آن را برطرف كند، از این كار منع شود؟ اما اگر این كارها بهخاطر پیروی از مد و دنبالهروی از سایر افراد باشد، برایم عجیب و غیر قابل قبول است.
در مورد بازیگران شاید این مورد كمی سختگیرانهتر باشد چون مخاطب بازیگر را بهواسطه چهرهاش میشناسد و اگر با تغییری بزرگ مواجه شود شاید تغییر آن چهره را نپذیرد یا به سختی با آن كنار بیاید. قطعا هیچ چهرهای بینقص نیست اما اشكالات كوچك را میتوانیم بپذیریم و شاید همین چیزهایی كه بهنظر خودمان اشكال و ایراد هستند اتفاقا چهرهمان را بهتر كنند یا نكتهای شوند برای تمایز و خاص و متفاوت بودن از سایر چهرهها. بهنظرم بیشتر از آنكه روی ظاهر زیبایمان حساس باشیم بهتر است این حساسیت را صرف زیبایی باطن، بهداشت و سلامت روح و جسممان كنیم و همانقدر كه نگران خرید لوازم آرایش خوب و گرانقیمت هستیم، در خرید لوازم بهداشتی و ورزشى نیز دقت داشته باشم.
بازیگری شغل اولم نیست
بازیگری هرگز شغل اول من نبوده و نیست. رشته تحصیلیام مهندسی كامپیوتر است و چون بیشتر دوستان نزدیكم معمار هستند با یكى، دو نفر از ایشان شركت كارهای اجرایی، ساخت و ساز و دكوراسیون داخلى داشتیم و بسیار فعال بودیم تا اینكه دوستانم فعلا از ایران رفتند. در حال حاضر هم بهجز بازیگری شغل دیگری دارم. البته من هرگز از وجههام در بازیگری در این شغل استفاده نكردهام و حتی خیلیها نمیدانند من فعالیت دیگری هم دارم.
اهل ماجراجویی هستم
ما خانوادگی -به صورت شاید بیمارگونه- عشق سفر رفتن داریم. (میخندد) دو لذت بزرگ زندگی من تئاتر و سفر هستند. سفر به كسب تجربه، ایده و دیدگاههای جدید كمك میكند.
سفر در عین ماجراجویی، آرامشبخش است و حال انسان را بهتر كرده و انرژی دوباره به ما میدهد. بهخاطر لطف پدر و مادرم كه خیلی اهل سفر بوده و هستند، ایران را حسابی گشتهام و بسیارى جاهای دیگر هم رفتهایم. حتی به مناطقی سفر كردهام كه شاید بهخاطر شرایط سختی كه وجود دارد، هر كسی علاقهمند نباشد به آنجا برود؛ چون تنها نمیتوان برای لذت بردن به این مناطق رفت و باید اهل كشف كردن و كسب تجارب جدید و ماجراجویی بود و روحیه بالاى تطبیق با شرایط متفاوت را داشت.
شهرت را دوست ندارم اما كتمان کردن جزو ابزار لازمه یك بازیگر است
بازیگری و دنیای سینما از بیرون بسیار رویایی است. قصههایی كه در فیلمها میبینیم و شخصیتهایی كه در آنها تصویر میشوند بخشی از رویاهای ما هستند پس طبیعی است كه مردم، سینما و بازیگران را دوست داشته باشند. راستش شهرت را دوست ندارم اما بالاخره جزء ابزارهای یك بازیگر برای رشد و دوام در حرفه سینماست. بههرحال شما باید ابتدا به چهرهای شناختهشده تبدیل شوید تا بتوانید وارد پروژههای مختلف شوید. به عنوان یك بازیگر دوست دارم وقتی بازیام در فیلمی تمام میشود به دنیای شخصی خودم برگردم اما خب این اتفاق نمیافتد. (میخندد)
وسیع شدن ارتباطات برایم جذاب است اما نه به عنوان یك بازیگر. یك وقتهایی دوست دارم خلوت خود و تجربه شخصیام را داشته باشم. ما بهعنوان یك بازیگر باید مدام مراقبت رفتارمان در اجتماع باشیم. باید همواره با مردم خوشبرخورد باشیم، حتی وقتی سرحال نیستیم، خستهایم یا بیماریم؛ چون مخاطب از حال درونیمان بیخبر است و كوچكترین بیتوجهی در رفتارمان ممكن است برایش غیر قابل قبول باشد.
نظر کاربران
به نظر من خیلی نچسبه به دل نمیشینه!
سپاس مصاحبه جالبی بود ممنون الناز عزیز
گم شو خوشبخت اگه مثل من از یه خونواده داغون بودی الان بایه چندش ازدواج کرده بودی چارتا بچه دماغو داشتی!
بهتر نیست بری ازدواج کنی وقتش تموم شده
این شریفی نیا هم که هر دختر خوشگلی را می بیند بهش پیشنهاد بازیگری می ده!
انصافا هم برای بازیگری تحصیل و تجریه و...مهم نیست (حداقل در کشور ما و بر اساس تجربه چند سال اخیر)
بازیگری درآمد خوبی هم داره. نگاه کنید در این شرایط بد اقتصادی در ایران، بازیگرانی که شاید در حد یک یا دو فیلم مطرح بوده اند دایم در اروپا و ....هستند.
ولي من فكر ميكنم دلنشينه
چرا بعضي ها اينقدر حقيرن كه به ديگران راحت توهين ميكنن؟! اوني كه واژه گمشو رو به كار برده ،مشخصه كه خيلي مرجود بدبختيه هم بدبخت هم حسود و بي عرضه و حقير
بهاره جون اخلاقت خشک و مردونه است ،انگار مغروری ولی من دوست دارم چون موفق شدی استعدادت رو شکوفا کنی ،سلامت باشی!مرد
یه بنده خدایی دلش پر بوده اون یکی اومده درسش کنه بدترشدهکه؟؟بی ارزه حقیر بی سواد حداقل درسشو می نوشتی،تازه خودتم توهین کردی