برترین ها:
پرویز پرستویی، ساعی، پیگیر و خوش مشرب
2 تیر 1334 (22 ژوئن 1954)
- او خود را با نقشی كه در زندگی دارد سازگار میكند:
پرویز پرستویی: به هرحال یك دین نسبت به مردم بر گردن من هست و از آن طرف، مردم هم یكسری توقعاتی از من دارند. هرچند من خودم را در این حرفه زیاد جدی نمیگیرم! مسلما اگر این تعهد به مردم نباشد كاری ندارم بیایم در تلویزیون حرف بزنم! زمانی میتوانم این كار را انجام دهم كه در كاری بازی كرده و حرفی برای گفتن داشته باشم.
- با تشریفات میانهای ندارد و روحی مستقل و سلطهگر دارد:
پرستویی برعكس بسیاری از بازیگران جوان، هیچ ادعایی ندارد و بیشتر ترجیح میدهد به جای حرف زدن و به حاشیه رفتن با چراغ خاموش به كار و زندگیاش برسد و وارد جریانات و دعواهای روزمره سینما نشود. هرچند خودش میگوید ریز به ریز اتفاقات را زیرنظر دارد.
- او با گروههای متفاوتی ارتباط دارد و به سبب روحیه سازشپذیرش در هر شغلی موفق خواهد شد:
پرویز پرستویی در مصاحبهای كه در مقابل پژمان بازغی داشت، عنوان كرد: شاید خیلی فرصت نداشته باشم كار جوانها را پیگیری كنم اما واقعیت این است كه به شخصه خیلی جوانگرا هستم. هرروز آدمهای زیادی جلوی دوربین سینمای ایران میروند و به واسطه كارم باید آنها را ببینم.
در كل تماشاچی خوبی هستم و كار این آدمها را دنبال و تعقیب میكنم بدون اینكه روحشان از این قضیه خبر داشته باشد.
- خود را به شیوه خودش مشغول میكند اما درحال انجام هركاری باشد موسیقی را فراموش نمیكند:
پرویز پرستویی چندكار با مرحوم ناصر عبداللهی انجام داده مانند «عشق است»، «دوستت دارم» و... نخستین كار موسیقیاییاش را با رسول نجفیان سركار بیبیجان انجام داد. علاوهبر اینها دكلمههای زیبای پرستویی را نمیتوان از یاد برد. در كل تماشاچی خوبی هستم و كار این آدمها را دنبال و تعقیب میكنم بدون اینكه روحشان از این قضیه خبر داشته باشد.
- عاشق ادبیات، شعر و سفر است. اما هرجا برود با اشتیاق به منزل برمیگردد:
پرویز پرستویی بارها به شیراز سفر كرده است. او در اینباره میگوید: شیراز شهر بسیار زیبایی است و فكر میكنم شهری كه حافظ و سعدی داشته باشد، هیچوقت مردمانش پیر نخواهند شد.
- بهعلت روحیه حساسی كه دارد مشاغل دولتی و كارمندی برایش مناسب نیست و در این قبیل محیطها زود خسته میشود:
پرویز پرستویی در سال ۱۳۶۰ و زمانی كه ۲۶ سالش بود بهعنوان منشی در دادگستری تهران مشغول بهكار شد اما پس از مدتی به دلیل ناهمخوانی این شغل با روحیاتش به اداره تئاتر رفت و مدت ۱۲سال در آنجا كار کرد.
- او با هوشیاری میتواند كارش را وسعت بخشد و نقشههایش را پیوسته انجام دهد و از كوشش خود بهره گیرد:
پرویز پرستویی 5سال در آموزشگاه بازیگری «كارنامه» كلاسهایی را برگزار میكرد تا به واسطه تدریس، آگاهیهایش را دوره كند و خودش را فراموش نكند و از طرف دیگر، میخواست با معرفی خروجیهای جوان و مستعد از موسسه بتواند به سینمای ایران كمكی كرده باشد.
پوریا پورسرخ؛فعال و برونگرا
۴ تیر ۱۳۵۶ (۲۴ ژوئن ۱۹۷۶)
- دوست دارد همه كارها را امتحان كند و سپس از بین آنها، یكی را كه تطابق بیشتری با روحیهاش دارد انتخاب كند:
پورسرخ دكترای فیزیولوژی گیاهی دارد و قبل از شروع فعالیتش در عرصه سینما بهعنوان خبرنگار در نشریات هنری و اجتماعی از جمله «دنیای جوانان» مشغول به كار بود و همزمان در یك شركت تبلیغاتی در دبی نیز فعالیت میكرد. او پس از آشنایی اتفاقی با آقای لطیفی در یك مهمانی برای بازی در مجموعههای ساخت ایشان (فرار بزرگ و وفا) دعوت شد. درحال حاضر نیز گاهی كارهای ترجمه و گاهی كارهای طراحی فضای سبز انجام میدهد.
- به كسی اجازه نمیدهد برای او تصمیم بگیرد بهخصوص در مورد زندگی شخصیاش:
پوریا برخلاف عقیده والدینش رشته تحصیلیاش را خودش انتخاب كرد و با وجود مخالفت خانواده با رشته تحصیلیاش توانست آنها را مجاب كند كه با ادامه رشته تحصیلی موردعلاقهاش موافقت كنند.
- عاشق مادر و خانواده اش است:
پوریا هنوز ازدواج نكرده و درحال حاضر اصلیترین زن زندگیاش مادرش است. او درباره مادرش اینگونه میگوید: «مادرم مثل بیشتر مادرهای ایرانی فرد نازنینی است، من عاشق او هستم، مثل خیلی از فرزندان ایران بهنظر من مادر، شاهكار طبیعت است.»
- هم محتاط عمل میكند و هم اشتباهاتش را میپذیرد و سعی میكند آنها را تكرار نكند:
پورسرخ در یكی از مصاحبههایش گفته: «دوست دارم وقتی به پشتسرم نگاه میكنم كاری نكرده باشم كه از انجامشان پشیمان و شرمنده باشم.»
- فردی سربه هوا اما جویای علم است و همیشه كارهایش با نوعی شیطنت همراه است:
باوجود درسخوان بودن، پوریا به هیچعنوان بچه آرام و سربهزیری نبوده تا آنجا كه عالم و آدم را از دست خود عاصی كرده بود اما درسخوان بودن او مانع برخورد اولیای مدرسه با او میشد و در دوران تحصیلش از شاگردان ممتاز بهشمار میرفت و كمترین نمرههای كارنامهاش نمره انضباطش بود.
- انسانی پرانرژی و فعال است و هركاری را كه شروع میكند تا آخر ادامه میدهد:
پوریا پورسرخ با وجود همزمانی تحصیل، كار و بازیگری هرگز شانه از بار مسئولیت خالی نكرد. با وجود كار، تحصیل و موفقیت در مقطع كارشناسی ارشد و پرداختن به شغل بازیگری و فشار كار و تحصیل، با پشتكار شخصیاش زیر فشار درس و هنر مقاومت كرد و توانست از عهده همه موارد بهخوبی برآید. او هیچ وقت حاضر نشد بین كار، هنر و تحصیل یکی را كنار بگذارد.
- اهل مشورت است و قبل از تصمیمگیری در زمینههای مختلف زندگیاش با اطرافیانش مشورت میكند:
مشورت، محور اصلی تصمیماتش را تشكیل میدهد:از دوستان صمیمی پوریا، غلامحسین لطیفی است. این دوستی آنقدر پیش رفته كه حتی در رابطه با مسائل خصوصی زندگیاش بیش از خانوادهاش با آقای لطیفی مشورت میكند.
- حسابگر نیست و بیشتر علاقه به خرج كردن پول دارد تا پساندازكردن آن :
پورسرخ خود را ولخرج میداند و اعتقاد دارد كه در پول خرج كردن حسابگر نیست.
سیلوستر استالونه؛ مهربان، مسئول و جاهطلب
۱۵ تیر ۱۳۲۶ (۵ جولای ۱۹۴۶)
- شادی را به غم ترجیح میدهد و نسبت به زندگی دیدگاهی روشن و خوب دارد و همه را در شادی خود سهیم میسازد:
در تاریخ ۲۵ فوریه یك اتفاق جالب افتاد و آن تقابل ۲نفر از قهرمانان سینمای تجاری بود. شرح كامل ماجرا از جایی شروع میشود كه سیلوستر استالونه به همراه همسرش با بروس ویلیس و همسر بروس برای صرف شام به رستوران رفتند تا در كنار هم باشند اما در این بین كریهای شوخی استالونه و ویلیس بر سر مسابقه مچاندازی به جایی رسید كه این ۲ در همان رستوران و جلوی چشم همسرانشان و دیگر مشتریان یك میز را خالی كردند كه با هم مچ بیندازند و در آخر استالونه ۶۵ ساله توانست مچ بروس ویلیس ۵۵ساله را بخواباند.
- نسبت به فرزندانش احساس مسئولیت میكند:
با اینكه استالونه بیشتر مواقع مشغول فعالیتهای سینمایی است اما پس از اتمام هر پروژه مدتی را صرف گذراندن وقت با خانواده و فرزندانش میكند.
- از عشق، رؤیا، جاهطلبی و قدرت برخوردار است و قلبی مهربان و بخشنده دارد و تاثیرپذیر است:
استالونه سه بار ازدواج كرده است. همسر اولش یك عكاس بود و در نگارش فیلمنامه «راكی» كمكهای شایانی به او كرد. علت جدایی آنها این بود كه استالونه به او اجازه نداد به سمت بازیگری كه حرفه مورد علاقهاش بود برود. همسر دوم استالونه یك بازیگر بود كه در فیلم «راكی ۴» و سپس «كبرا» با استالونه همبازی بود. اما این ازدواج هم خیلی دوام نیاورد و اكنون همسر سوم استالونه یك مدل است.
- این شخص به سرنوشت اعتقاد دارد و برای مادرش احترام فراوانی قائل است:
نقشهای اولیه استالونه بسیار كوتاه و كماهمیت بودند و بعد از مدتی شبی با دیدن مسابقه بوكس «محمدعلی كلی» به فكر نوشتن فیلمنامه «راكی» افتاد و همان شب شروع به نوشتن فیلمنامه «راكی» كرد و آن را ۳ روزه به پایان رساند. شرط استالونه برای فروش فیلمنامه «راكی»، بازی كردن نقش اصلی توسط خودش بود. سیلوستر استالونه تمام زندگی خود را به شبی كه مسابقه بوكس كلی را دیده بود، مدیون میداند.
- این فرد زندگی غیرعادی و جالبتوجهی دارد:
وقتی سیلوستر، 15 ساله بود، همكلاسیهایش میگفتند در بین بچهها او از همه بیشتر احتمال دارد كه با صندلی الكتریكی اعدام شود.
- وقت گذراندن با این فرد به انسان شور، حرارت و انرژی میدهد و سخن گفتن او توجه را جلب میكند:
از گفتههای معروف سیلوستر استالونه این است كه: «مردم فكر میكنند من عقل چندانی ندارم پس چرا تصورشان را به هم بزنم؟»
- این فرد ورزش، زندگی راحت و پرتجمل را دوست دارد. او خرج كردن پول را به پسانداز آن ترجیح میدهد و لباس آراسته، عطر، جواهرات و انواع اشیای زیبا را میخرد:
از معروفترین اتومبیلهایی كه استالونه سوار شده یك فراری قرمزرنگ به قیمت ۳۱۲هزار دلار بوده كه در سال ۲۰۱۰ آن را خرید و در مطبوعات جنجال زیادی را به پا كرد. همچنین در همین زمان هم خانهای به ارزش ۵/۲ میلیون دلار داشت كه زود آن را فروخت.
- این فرد دوستداشتنی، مهربان و بشردوست است.
سیلوستر استالونه مبلغ ۱۰۰ دلار برای كمك به سازمان مبارزه با دیابت جهانی واریز كرد. او همچنین مسئولیت یك شعبه كمك به این امور در همیلتون را بهعهده گرفت. همسر سومش در اینباره میگوید: استالونه اصولا برای كمك به سازمانهای خیریه فعال است اما ترجیح میدهد برای این امور بیسر و صدا باشد تا كسی این كارها را تبلیغات برداشت نكند.
نظر کاربران
این 3 + 1 یعنی 4؟!
اون عکس آخر لوگوی شما خیلی خنده دارترش کرده!
vay mana tir hastam 30 tir
این نظر های من کجا میرن که ناپدید میشن
پس سام من چی میشه.......؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
(سام درخشانی)
دقیقا من و آقای پرستویی تاریخ تولدمون یکی هست چه جالب البته با فرسنگ ها اختلاف سنی
پاسخ ها
دقیقا
آخ منم تیرم
اخ که این خانوم های تیر اینقدر گلن......