سعید راد: کتاب خواندن مونس اوقات دلتنگیام است
در آمریکا همه چیز ایده آل بود. سرساعت استراحت اعلام میشد و نهار و شام هم در راس موعدش صرف میشد. اینجا تازه سه بعدازظهر مدیر تولید یادش میآید سفارش غذا بدهد!
با درخشش راد در این فیلم سایر سینماگران موج نو وصاحب سبک به سراغش آمدند. کامران شیردل، فریدون گله و مسعود کیمیایی فیلمسازان شاخصی بودن که با او کار کردند. بعد از انقلاب هم این درخشش ادامه پیدا کرد و سعید راد با حضور در فیلم پرفروش و محبوب «عقابها» جایگاهش را حفظ کرد.
با مهاجرت ناخواسته راد به خارج از کشور این بازیگر از سینما فاصله گرفت. بازگشت مجددش توام با حضور در فیلم «دوئل» احمدرضا درویش بود. فیلمیکه نتوانست ضامن موفقیت دوباره راد باشد.
دراین یکی، دوساله اخیر حضور راد در سینما جدیتر شده است و در حال حاضر هم قرار است با ابراهیم حاتمیکیا در فیلم «چ» که در باره زندگی چمران است در نقش سرلشکر شهید فلاحی بازی کند. همین مسئله بهانهای شد تا گفتوگویی با سعید راد درباره سینما و فعالیتهای اخیرش داشته باشیم.
آقای راد تازه چه خبر؟
به همراه فریبرز عربنیا ، مریلا زارعی و اسماعیل سلطانیان مشغول تمرینات دورخوانی برای حضور در فیلم زندگی شهید مصطفی چمران به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا هستم.
در این فیلم در چه نقشی بازی میکنید؟
در نقش شهید سرلشکر فلاحی فرمانده نیروی زمینی بازی میکنم.
قبلا هم تجربه بازی در قالب شخصیتهای نظامیرا داشتید؟
بله در چند فیلم قبل از انقلاب نقش پلیس و در فیلم «عقابها» هم نقش خلبان را بازی کرده بودم.
شما با خیلی از بزرگان سینما کار کردید، به نظر شما کارگردانهای سینما را به چند گروه میتوان تقسیم بندی کرد؟
بیشتر به دو حوزه سینماگر مولف و سینماگری که فقط به سینما به چشم یک شغل و حرفه نگاه میکند میتوان تقسیمبندی انجام داد. سینماگر مولف بیشتر در سینمای بعد از انقلاب گسترش پیدا کرد و یک کارگردان فقط خودش را محدود به کارگردانی صرف نمیکرد. یادم میآید در اوایل انقلاب موقعی که مشغول بازی در فیلم «داد شاه» بودم کارگردانش سوای نوشتن متن، در زمینه طراح صحنه ولباس فیلم هم فعالیت میکرد.
در سینمای قبل از انقلاب هم چون تفکیک حرفهای و کاری چندان مورد توجه نبود، حتی کارگردان گریم فیلمش را انجام میداد که البته ربطی به تئوری مولف ندارد و مرتبط به ساختار آن روزگار سینمای ایران بود. در فیلم «صادق کرده» ناصر تقوایی نظارت دقیقی روی کلیت امورات فیلم داشت. فیلم گریمور داشت اما گریمور حرفهای و کار بلدی نبود. گریم در آن دوران فقط در حد یک فوم زدن یا آرایش چهره برای خانمها خلاصه میشد.
بهعنوان بازیگر چقدر در این بخشهای فیلم دخالت میکردید؟
همیشه اعتقاد دارم که بازیگر در حکم وسیله ای در دست کارگردان فیلم برای بازی جلوی دوربین است و باید فرامین کارگردان را بهدرستی انجام دهد. بازیگر باید بازیگر باشد و نرود دنبال این حرفها که سوپر استار است و بايد مثل یک سرباز تحت نظر کارگردان کار کند.
الان متاسفانه بازیگران جوان مدعی بیخود و بی جهت شده اند. این بد است و خیلی از بازیگران میآیند حتی در باره نوع گریمشان و یا لباسشان دخالت نابجا میکنند.
درفیلمیکه بازی میکند انجام میدهد کار درستی است؟
نمیدانم، شاید بلد باشد و طراحی کرده و اگر کارش بر مبنای درستی باشد چه اشکالی دارد این کار را توامان انجام دهد. البته اگر فیلی طراح صحنه و لباس داشته باشد و بازیگری بیاید در کار این طراح دخالت کند کار اشتباهی انجام داده است. موقعی که يک بازیگر قرارداد در فیلمیرا قبول میکند، باید حرفه ای عمل کند و از دخالتهای بی مورد اجتناب کند.
بارها دیدهام گریموری را برای فیلمیانتخاب میکنند که توانایی کاری بالایی ندارد وعوامل فیلم هم به خودشان اجازه میدهند در کارش دخالت کنند. یکی از دلايلی که باعث شد تولید فیلم «زنگی و رومی» به کارگردانی ناصر تقوایی نیمهتمام بماند بهرغم حضور عوامل خوب حرفهای، حضور تعدادی عوامل بود که آدمهای درجه چندمیمحسوب میشدند و این امر با درجه يک بودن کار تقوایی مغایرت داشت و باعث شد تولید فیلم مسکوت بماند. مطمئن باشید اگر فیلم هم ساخته میشد با حضور این عوامل کار چندان خوب و برجسته نمیشد.
من بازیگر موقعی که زیر دست چهره پرداز مینشینم باید اطینان کنم که کارش را بلد است و گرنه من هم در کارم دچار تزلزل میشوم. طراحی که علم این کار را ندارد میرود فقط یک کلاه و لباس ساده و تکراری را برای بازیگر انتخاب میکند. برای همین است که معنای بیگپروداکشن هم در سینمای ایران دستخوش تحریف شده است.
آیا فیلم «دوئل» در تعریف فیلم بیگ پرداکشن میگنجد؟
بله. فیلم «دوئل» کاری بود که تولیدش در سطح گسترده ای انجام شد و بیش از هزار نفر آدم درگیر تولید این فیلم بودند.
نوع گریم و طراحی شخصیت اسکندر که در فیلم آن را بازی میکردید چقدر برای بازی بهتر به شما کمک کرد؟
به شخصه از طراحی گریم و لباسم در «دوئل» چندان راضی نبودم اما در کار طراحش دخالتی نکردم. لباس عنصر مهمیبرای هویت بخشیدن به بازی یک بازیگر است. در فیلم «تنگنا» ساخته امیر نادری نوع لباس خیلی به من کمک کرد که در قالب شخصیت علیخوش دست فرو بروم. با امیر نادری به اتفاق رفتیم و از جینفروشهای چهارراه استانبول جین مشکی و پیراهن ساده مشکی رنگ را انتخاب کردیم و لباس به درستی در تن علی خوش دست نشست.
با تقوایی هم یادم میآید سر «صادق کرده» رفتیم و لباس صادق را تهیه کردیم. همانطوری که گفتم خلاقیت و توانایی کارگردان در این مواقع به عينیت در میآید و یک فیلم یا یک نقش ماندگار و محبوب مردم میشود. بودجه فیلمهای موج نو محدود بود و نمیشد رفت بریز و بپاش کرد و از طرفی مگر چند طراح صحنه و لباس تحصیل کرده و کار بلد درآن سالها داشتیم. کسی در آن سالها وجود نداشت که کارگردان بهش اعتماد کند و سناریو بده دستش که بر اساس ویژگیهای موجود برای بازیگران لباس طراحی کند. این کار علم است و از عهده هر کسی خارج است.
یک طراح باید جامعه شناسی و قدرت تحلیل نقش و بررسی خاستگاه اجتماعی آدمها را بلد باشد. الان در بیشتر فیلمها دختر خانمها چند مانتو و روسری مد روز که در هر بوتیکی قابل تهیه است را بدون اینکه آیا مناسب کاراکتری که بازی میکنند هست میپوشند و همه هم میگویند به به فیلم چه طراح خوب لباسی داشته! ماشاءالله که اکثر بازیگران به واسطه عملهای زیبایی که برچهرشان انجام میدهند یک شکل هستند !
کار کدام از چهره پردازان امروزی را تایید میکنید؟
سعید ملکان نسبت به کارش شناخت دارد و میداند چه میکند. در فیلم «سالهای مشروطه» که نقش رضا شاه را بازی میکردم. ملکان با شناخت درست گریم مناسبی را روی چهره ام انجام داد. در گریم خیلی از چیزها مثل شبیه سازی در سینمای دنیا مورد استفاده قرار میگیرد که در سینمای ایران موفق نبوده است.
در فیلم «پروانگی» هم گریم متفاوتی داشتید ؟
از حضور در این فیلم اصلا راضی نیستم. موقعی که برای فیلمبرداری صحنههای خارج از کشور به فرانسه رفتیم، دیدم اصلا لباسهای مناسبی نبود و طراح لباس نمیدانست کراوات چیست ! با هزینه شخصی خودم برخی از لباسها را رفتم خریدم.
موقعی که در آمریکا بودید اوضاع در بخش طراحی صحنه و لباس چگونه بود ؟
حرفه ای و ایدهال بود. سه تا ماشین سینه موبیل مختص لباس بازیگران در کنار صحنه وجود داشت، سرساعت استراحت اعلام میشد و نهار و شام هم در راس موعدش صرف میشد. اینجا تازه سه بعدازظهر مدیر تولید یادش میآید سفارش غذا بدهد! ومیرود خورش قیمه میآورد و بازیگر بعد از خوردن چلو خورش خوابش میبرد !
نوع لباس و پوشش یک بازیگر چقدر میتواند نشان دهنده طرز تفکر و بینشش باشد؟
نوع پوشش و آراستگی ظاهری بازیگر نسبت مستقیمی با شخصیت و تفکرش دارد و آرتیستها معمولا خوشپوش و خوشلباس هستند.
اهل مطالعه هم هستید؟
مگر کتاب برای خواندن است (با خنده) از شوخی گذشته من و مسعود کیمیایی کتابخانه پرباروغنی داریم و معمولا هم این کتابها را میخوانیم ! امکان ندارد خانه مسعود کیمیایی بروید و روی میز کارش کتابی نبینید.برای من هم کتاب خواندن مونس اوقات دلتنگیام است.
از نمای دور آدم طناز و اهل شوخی بهنظر نمیرسید، چگونه به سمت ساخت فیلم کمدی رفتید؟
نمیدانم ریشه ارزیابی این نوعی آدمهایی که از دور من را میشناسند چیست و معمولا موقعی که متوجه میشوند من متن کمدی نوشتهام تعجب میکنند. اما دوستانی که از نزدیک من را میشناسند معمولا عکس آن را بیان میکنند.
ترکیب بازیگران فیلم «آزمایشگاه» یک ترکیب متفاوت و متنوعی در سینما محسوب میشود، چگونه به این ترکیب رسیدید ؟
در همان ابتدای شکلگیری نوشتن فیلمنامه به خیلی از این بازیگران فکر میکردم. عده دیگری از بازیگران فیلم را از دورانی که تئاتر اجرا میکردم میشناختم و میدانستم چه قابلیتهايی دارند و حضورشان بهنفع بازیهای فیلم خواهد بود.
بنابراین برای انتخاب بازیگران فیلم به سراغ واکاوی گوشه ذهنم و انتخاب بازیگران مورد علاقهام رفتم. موقعی که با بازیگران مورد نظرم وارد گفتوگو شدم خوشبختانه همگی آنها استقبال خوبی انجام دادند و بابت حضورشان خیلی لطف کردند و حضورشان برایم خوشحالکننده است. در حین کار فیلم هم فضا و جو دلپذیری وجود داشت. امیدوارم تماشاگران هم حین تماشای فیلم این حس خوب را نسبت به بازیگران فیلم داشته باشند و با بازیها ارتباط برقرار کنند.
در مورد بازيگرانی که حین نوشتن فیلم نامه به آنها فکر کرده بودید مثال میزنید ؟
به رضا کیانیان وافشینهاشمیاز ابتدا برای بازی در نقشهای رئیس بیمارستان و قهرمان فکر کرده بودم. در مورد سایر نقشها با چند گزینه احتمالی در ذهنم مواجه بودم.
برای هماهنگی بازیگران فیلم که تجربه سینمایی و تئاتری داشتند به چه شیوه ای عمل کردید؟
تلاشم در طول فیلمبرداری بهگونهای بود که بازیهای فیلم یکدست باشد و ناهماهنگی دیده نشود. در این مورد قضاوت را برعهده مردم و منتقدان میگذارم که چقدر در کارم موفق بودم. خیلی از بازیگرانی که تصویر آشنایی در فیلمهای گذشتهشان در ذهن مخاطبان داشتند، در این فیلم حضور متفاوتی از خودشان ارائه کردند.
این تعریف شما در مورد کدام از بازیگران فیلم مصداق دارد؟
فکر میکنم باران کوثری در نوع دیگری از نقشها که در فیلمهای سینمایی بازی کرده بود در «آزمایشگاه» ظاهر شده ضمن اینکه بازیاش فوقالعاده درخشان است. رضا بهبودی هم بازی درخشانی را ارائه کرد. رامبد جوان و افشینهاشمیهم تصویر جدیدی از بازیشان را در فیلم ارائه کردند. مسئله حائز اهمیت در حوزه بازیهای فیلم بر این منوال بود که همه بازیگران فیلم این عزم جدی را داشتند که بازی متفاوتی داشته باشند.
در زمینه انتخاب بازیگران آیا به گیشه هم فکر کردید؟
تصوری برای گیشهپسند بودن بازیگران فیلم نداشتم. اواخر انتخاب نهایی بازیگران فیلم میدیدم برخیها بعد از دیدن لیست بازیگران فیلم میگفتند شاید انتخابهای خطرناکی کردهای و این ترکیب متضمن گیشه و جذب مخاطب نیست و میشد انتخابهای دیگری داشت. با این نظرات موافقم و برای جذب گیشه میشد انتخابهای دیگری هم داشت و من هم برای تضمین نرفتم این بازیگران را انتخاب کنم. برایم مهم بود که ترکیب درست و جذابی برای کستینگ فیلم انتخاب کنم.
رامبد جوان سوای کارگردان بودنش نوع بازی خاص دارد، در زمینه هدایت او چگونه عمل کردید؟
رامبد جوان بازیگر بسیار خلاقی است و همراه خودش در صحنه ایده و خلاقیت میآورد. در مورد مثمرثمر بودن حضور رامبد در این فیلم مردم قضاوتگر خوبی هستند و اینکه رامبد جوان از حضورش در فیلم راضی بوده يا نه باید از خودش سوال کرد.بابت حضورش در این فیلم خوشحالم اگر چه نوع کار ما و وجود پلانهای بلند ممکن است برای بازیگران سختیهايی را به وجود آورده باشد. رامبد جوان هم بهرغم سابقه طولانی بازیگریاش در این فیلم تصویر جدیدی از تواناییهایش را بروز داد.
فیلم آزمایشگاه بازیگر محور است یا کارگردان محور ؟
من هم گاهی وقتها میشنوم که برخی میگویند فلان فیلم بازیگر محور است یا کارگردان محور اما معنی دقیقی از این واژهها درذهنم متصور نیستم. اگر فیلمیبخواهد محوریتش حول و حوش کارگردانش باشد یا فقط بازیگر محور باشد یک جای کارش میلنگد. عامل موفقعیت یک فیلم ارتباط درست میان دو این عنصر است.
به چه دلیل در اغلب جشنوارههای داخلی و خارجی فیلمهای کمدی چندان مورد اقبال داوران قرار نمیگیرند؟
اشکالی ندارد، مهم دیده شدن فیلم است و بابت دیده نشدن فیلمام در جشنواره غصه ای نخواهم خورد و «آزمایشگاه» را برای جشنواره نساخته بودم.
آیا از این مقایسه که شما را یک نویسنده توانا وفیلمساز متوسط بشناسند نمیترسید؟
اگر میخواستم بابت چنین ابراز عقیده ای بترسم هرگز به سراغ فیلمسازی نمیرفتم. هر کاری را برای بار اول انجام میدهیم و صاحب تجربه میشویم. یک نويسنده حین نوشتن برخورد بیواسطهای با کارش دارد و نویسنده است و صفحه کاغذ و یک قلم که هرچه در ذهن نویسنده میگذرد را روی صفحه منتقل میکند.
اما فیلمسازی هنر متفاوتی است و یک کار گروهی است که با عده زیادی همکار میشوید و طبیعی است که تنش و چالشهایی بهوجود میآید. در این پروسه طبیعی است که فیلمساز به صددرصد خواستههایش نمیرسد.امیدوارم در «آزمایشگاه» این خواستههای محقق نشده کم باشد و ماحصل کار راضی کننده باشد
همچنان از تئاتر فاصله خواهید داشت؟
سال نهمیاست که از تئاتر دور شده ام و...
دوست ندارید نمایشی روی صحنه اجرا کنید؟
در این سالها با قصد و نیت قبلی ارتباطم را با تئاتر گسستهام والبته همچنان برای تئاتر مینوشتم و کارهای پژوهشی انجام میدادم. خیلی چشماندازی روشنی برای مهیا بودن روی صحنه بردن تئاتری ندارم اما همچنان تئاتر دغدغهام است.
نظر کاربران
Very very Good
زنده باد سعید پرسپولیسی
خیلی خوشم میاد ازش
اين هنرمندان سرمايه هنري كشورند و خداوند آنان حفظ فرمايد
افرین که از سعید ملکان تعریف کردند مگه هر کی سعید ملکان میشه؟!از بازی خوبشون متشکرم.
واقعاً هنر پیشه ای بهتر از سعید راد وجود ندارد . عکسهای جدید و بیشتری از آقای راد نمایش دهید .
چطور می توانیم با خود آقای سعید راد ارتباط برقرار کنیم . ایمیلی از آن برایمان بفرستید .