گفتگو با فاطمه معتمد آریا پس از سال ها غیبت
تصویر فاطمه معتمد آریا همیشه برای مخاطب هایی که او را در سینما یا تلویزیون دیده اند آرام است. همین آرامش است که وقتی وارد تئاتر می شود بازی اش را جذاب می کند. حتی اگر التهابات نقش او را به تکاپو وادار کند لبخند پنهانی که دارد صمیمیت بازی او را به شما نشان می دهد.
ماهنامه تجربه - بهاءالدین مرشدی: در صحنه نمایش «تونل» نوشته فارس باقری و کارگردانی سیامک احصایی آرام به نظر می آید. او زنی است که همه سختی های یک دوره از زندگی اش را درونی کرده و انگار با مشکلات کنار آمده و در فکر تغییر دادن وضعیت خود و دیگران است، او را در صحنه مشغول اتو کردن ملحفه ها می بینیم، تصویر فاطمه معتمد آریا همیشه برای مخاطب هایی که او را در سینما یا تلویزیون دیده اند آرام است. همین آرامش است که وقتی وارد تئاتر می شود بازی اش را جذاب می کند. حتی اگر التهابات نقش او را به تکاپو وادار کند لبخند پنهانی که دارد صمیمیت بازی او را به شما نشان می دهد.
معتمد آریا که چند سال نتوانست در سینما و تئاتر و تلویزیون فعالیت کند و شایعه های ممنوع التصویر بودن او دهان به دهان می گشت بالاخره بر پرده سینما و صحنه تئاتر ظاهر شد. در فیلم «قصه ها» ساخته رخشان بنی اعتماد بازی اش را دیدیم و در تئاتر هم بازی در نمایش «تنه دلاور» نوشته برتولد برشت و کارگردانی زهر صبری نخستین حضور او بعد از چند سال دوری از کار نوید روزهای بهتری او و طرفدارانش داد. اما او هنوز هم بر صفحه تلویزیون ظاهر نمی شود. غیبتی اجباری که بازی های خوب او را از این مدیوم محروم کرده است.
او در این گفت و گو از تمایلش برای بازی در تلویزیون گفت اما هنوز هم نمی توانیم او را در جعبه جادو ببینیم. معتمد آریا به بهانه بازی در نمایش «تونل» که در تماشاخانه باران به صحنه می رفت از تئاتر، سینما و تلویزیون و وضعیت حاکم این روزها بر آن ها گفت.
از وضیعت اجتماعی و اضطراب ها و التهاباتی که در جامعه است شروع کنیم. چون به عنوان سفیر فعالیت کرده اید می خواهم بدانم به عنوان بازیگری که در اجتماع شناخته شده هستید وضعیت های اجتماعی برای شما تعهدی ایجاد می کند؟
من تحلیل گر اجتماعی نیست. آدمی هستم که مثل همه در این مملکت زندگی می کنم. ولی در ذهنم یک جهان ایده آل وجود دارد که از راه صلح به دست می آید و چون کار فرهنگی می کنم خودم را متعهد می دانم که مردم را از طریق کارم به صلح، آرامش و دوستی دعوت کنم.
معیارهای این جهان ایده آل ذهنی شما چیست و جهان بینی فاطمه معتمد آریا در زندگی و هم چنین انتخاب نقش هایی که می پذیرد تا در آن ها بازی کند چه چیزهایی است؟
جهان ایده آل از نظر من جهانی ست که در آن رفتارهای انسانی متقابل، احترام به انسانیت و شعور دیگران حاکم است. جهانی که در آن حق اندیشه، حق زندگی، و صلح، آرامش و دوست حاکم است. در کارم هم سعی می کنم نقش هایی را انتخاب کنم که به این دنیای ایده آل نزدیک یا کمکی برای رسیدن به آن باشد.
مدتی ست که شما با گروه خاصی در تئاتر کار می کنید. این گروه چه امکاناتی برای شما فراهم می کند؟
امکان مجموعه بودن و گروه بودن را می دهد و همین گروه بودن خیلی مهم است. ما تقریبا کار فردی نداریم. یعنی نه کارگردانی مان از کار خیلی بیرون می زند و نه طراحی صحنه و لباس یا بازی بازیگران مان. ما یاد گرفته ایم که همه مان در یک اندازه و گروهی کار کنیم.
شما از یک جهان ایده آل حرف می زنید، می خواهم بدانم چقدر متن هایی که کار می کنید امکان انتخاب براساس همین جهان به شما می دهد؟
جهان ایده آل من چیز عجیب و غریبی نیست. حداقل در برخی جزییات زندگی روزمره تان هم می توانید این جهان را داشته باشید. اینکه مثلا با زمین و طبیعت دوست باشیم. به سلامت محیط زیست مان فکر کنیم و اینکه نسبت به دنیای اطراف مان بی تفاوت نباشیم. جهان ایده آل من قرار است با رفتارهای آدم های همین کره خاکی ساخته شود. و تلاش می کنم با زندگی و کارم در مسیر رسیدن به این دنیا باشم. ا
لبته معنی اش این نیست که من به تئاتر بیایم و شعار بدهم ولی سعی می کنم متنی را کار کنم که کمکی برای رسیدن به آن ایده آل ها باشد. این متن ممکن است کاری خیلی سوررئال باشد یا ممکن است متن «ننه دلاور» یا «تونل» باشد.
هرچیزی که در ذهن من خصلت های پلید انسانی را نقد کند و به ترویج، تبلیغ و تشویق خصلت های خوب انسانی بپردازد برایم جذاب است. این دیدگاه همه جهان را در بر می گیرد. می تواند این متن شکسپیر را مثلا می تواند یک نمایش مدرن نوشته آقای فارس باقری باشد.
از شکسپیر نام بردید، در میان نمایشنامه های او بیش تر به کدامیک علاقه دارید؟
شاه لیر را از همه بیش تر دوست دارم و منتظرم روزی نقش شاه لیر را بازی کنم و خیلی دور نیست که این نقش را بازی کنم.
به کار قبلی تان یعنی «ننه دلاور» هم اشاره کردید، انتخاب این نمایش بعد از مدت ها دوری از صحنه چطور اتفاق افتاد؟
نبودنم خودخواسته نبود. با همین گروه خودمان یعنی گروه «ترمینال» چندین بار قرار کار گذاشتیم اما من نمی توانستم کار کنم و بعد از مدت ها کارنکردن زمانی که موانع رفع شد خانم زهرا صبری نمایش را به من پیشنهاد کردند. البته خانم صبری 3 سال منتظر بودند تا مشکلات کاری ام برطرف شود و بتوانیم این کار را روی صحنه ببریم.
در نمایش «ننه دلاور» چقدر از آن ویژگی هایی که در ذهن دارید وجود دارد و این شخصیت چه جذابیت هایی برای بازی کردن داشت که آن را برای بازی انتخاب کردید؟
«ننه دلاور» نه تنها برای من جذابیت دارد بلکه نیمی از بازیگرهای جهان دل شان می خواهد این نقش را بازی کنند. نقشی است که پلیدی های جنگ را نشان می دهد و دقیقا در مسیر همان طرز تفکر است. البته ترجمه متن خیلی قدیمی بود و نیاز به اصلاح داشت تا به روز شود.
چقدر این تغییرات با حضور بازیگرها اتفاق افتاد و چقدر به کارگردان اثر مربوط بود؟
همه در این کار دخیل بودند. البته خانم صبری و یکی از همکاران متن را اصلاح می کردند و بعد در زمان تمرین هم تغییراتی توسط بازیگران انجام می شد.
شما در مدیوم های مختلفی چون تئاتر، تلویزیون و سینما کار کرده اید و از میان متن ها گونه های مختلفی چون کمدی، درام و تراژدی هم داشته اید، علاقه مندی شما به کدام یک از این گونه ها و مدیوم ها بیشتر است؟
مسلما به هر کاری که تا به حال کرده ام علاقه دارم. گونه و مدیوم برایم فرق نمی کند. گاهی اوقات کار عروسکی انجام می دهد و گاهی تئاتر، یا سینما کار می کنم. متاسفانه در تلویزیون که خیلی دوست دارم سال هاست نمی توانم کار کنم و دلیلیش را هم نمی دانم ولی واقعا دوست دارم در تلویزیون کار کنم و دلم می خواهد سریال هایی مثل «گل پامچال» یا «زیر تیغ» یا «آرایشگاه زیبا» را دوباره بازی کنم، چون واقعا کارهای خوبی بودند.
چه چیزی در سریال «گل پامچال» وجود داشت که هم برای ما که پای تلویزیون نشسته بودیم جذابیت داشت و هم برای شما که در آن بازی کرده اید خاص به نظر می آید؟
در آن دوران کار بسیار جدی بود. حرفه ای ترین آدم های سینما در آن مجموعه کار می کردند از نویسنده آقای پرتوی گرفته تا فیلمبردار که آقای صبا بودند و بقیه عوامل تا کارگردانی آقای طالبی (که می دانم این روزها بسیار دردمندند و...) علاوه بر این، زحمت زیادی برای تک تک نماها کشیده می شد. در آن زمان ما در راه درست و اصولی ساخت سریال حرکت می کردیم و در ده ها لوکیشن کار کردیم. از شمال تا جنوب کشور را برای ساخت آن سفر کردیم و... و نتیجه اش همین جذابیتی است که اشاره کردید.
چقدر موضوعاتی که این روزها در تلویزیون در سریال ها مطرح می شود به روز است و چقدر به زندگی روزمره مردم نزدیک است؟
همه موضوعات به نوعی به زندگی روزمره مردم نزدیک هستند مهم نوع نگاه و نحوه پرداخت به موضوعات است که متاسفانه از واقعیت های زندگی مردم بسیار دور هستند. در مورد سریال «گل پامچال» موضوع و محور اصلی داستان جنگ و پیامدهای آن بود که موضوع روز بود ولی نوع نگاه و پرداخت متفاوت آن را از کارهای دیگر متمایز می کرد.
مساله جنگ از آن سال تا به الان ادامه پیدا کرده و شما در نمایش «تونل» هم از جنگ حرف می زنید، این مساله به کجا بر می گردد؟
به ماهیت جنگ... جنگ جز نیستی و ویرانی خاصیت دیگری ندارد. درست است که درون آن چیزهای خوشایند و زیبایی هایی مثل شجاعت و ایثار و از جان گذشتگی را می شود دید ولی ماهیت جنگ درد و رنج و مصیبت است که اساس شکل گیری و خلق بسیاری از آثار هنری تاریخ بشر از جمله تئاتر را شکل می دهد.
می گویید می تواند چیزهای خوشایندی هم در جنگ باشد، به «تونل» برسیم، چه چیز خوشایندی در این نمایش وجود دارد؟
چیز خوشایند این نمایش امید است. امید به ادامه حیات و سازندگی و انسانیت در این اثر دیده می شود. این امید از همه چیز مهم تر بود. گاهی اوقات برای اینکه بخواهید جنگ را نشان دهید می توانید با صدای آهسته راجع به آن حرف بزنید. من که جنگجو نیستم و نمی خواهم جنگ کنم. من می خواهم بگویم جنگ چیز خوبی نیست. وقتی می خواهم راجع به این مساله حرف بزنم دلیلی ندارد خودم بجنگم، می توانم با شرایط دیگری بدی های جنگ را بگویم. با همه خوبی هایی که می شود به آن فکر کرد می توان گفت که چرا جنگ بد است.
تا به حال شده برای بازی کردن یک نقش با مشکل مواجه شوید و آن چیزی که نقش می گوید را دیر پیدا کنید؟
اگر تکلیف کارگردان روشن نباشد این اتفاق می افتد. وگرنه من تکلیفم با نقش هایی که می خواهم بازی کنم روشن است. وقتی می خواهم بازی کنم تمام ریز رفتارها و برخوردهای شخصیت را در می آورم و همه چیزش را پیدا می کنم مثل این می ماند که شما یک بچه را متولد کرده اید. ممکن است نقش را سخت به دست آورده باشم ولی این طوری نیست که به نقش نرسیده باشم.
شما اینجا نقش کارگردان را خیلی مهم می دانید، نقش بازیگر در این میان چیست؟
کلا هر صحبتی که بخواهیم راجع به بازیگری داشته باشیم اصلش به کارگردان برمی گردد. مگر می شود که یک بازیگر هدایت نشود؟ بازیگر همه کارهایش دست کارگردان است. البته که لازمه بازیگر داشتن خلاقیت، رفتارهای شخصی و دانش و زحمات اوست ولی همه این ها در چارچوبی است که کارگردان از او خواسته است.
تا به حال کارگردانی هم کرده اید؟
چند تا مستند کار کردم. ولی دغدغه ای برای کارگردانی ندارم.
فیلم کوتاهی که در جشنواره فیلم های کوتاه ساختید و ساختنش هم با سختی و مشکلات همراه بود از کجا شکل گرفت؟
سختی آن بیشتر شخصی بود و به دل مشغولی های عاطفی ام بعد از زا دست دادن پدر و مادر بازمی گشت.
از دل مشغولی حرف زدید، روزها و اوقات خودتان را با چه چیزی پر می کنید؟
هفته ای یک فیلمنامه می خوانم. اگر بتوانم به سینما بروم این کار را انجام می دهم ولی تئاتر، نمایشگاه نقاشی و کتاب را هم دنبال می کنم.
چقدر تئاترهایی که روی صحنه است را دنبال می کنید؟
اگر تئاتری را نبینم حس می کنم چیزی را از دست داده ام و تئاترهایی که می بینم برایم مقدس و محترم هستند. سعی می کنم تمام تئاترهایی که روی صحنه می روند را ببینم.
با توجه به اینکه هم در تئاتر بازی می کنید و هم تئاترها را دنبال می کنید وضعیت تئاتر در ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
وضعیت تئاتر از مرز کما هم گذشته است. در احتضاری است که اگر به دادش نرسند از دست می رود. نه وضعیت سالن ها خوب است و نه سیاستگذاری ها و بودجه مناسب است. غیر از انرژی و ازخودگذشتگی ای که بچه های تئاتری از خودشان نشان می دهند چیز مثبتی در آن نمی بینم.
هنوز هم پس از سال ها که تئاتری ها با ازخودگذشتگی کار می کردند این ازخودگذشتگی وجود دارد؟
وقتی از بهترین روزها و لحظات زندگی تان می زنید و ماه ها کار می کنید و پول از جیب تان می گذارید که کار کنید اسمش چیست؟ بله، تئاتری ها هنوز هم با ازخودگذشتگی بیشتر از هر زمان دیگر کار می کنند.
به عنوان بازیگری که در مدیوم های مختلف کار کرده اید، چقدر کوچ تئاتری ها به سینما یا تلویزیون می تواند به آن ها کمک کند تا وضعیت شان بهتر شود و در کنار آن چه آسیب هایی متوجه آن ها می شود؟
وضع سینما و تلویزیون در لحظه ای که با هم حرف می زنیم خیلی خراب تر از این حرف هاست که بخواهند مهمان بپذیرند. ولی اگر چنین امکانی برایشان فراهم شود نفعش دوجانبه است. حتی این تئاتری ها هستند که لطف می کنند و سطح بازیگری را در سینما و تلویزیون با توان علمی خودشان بالاتر می برند. اتفاقی در گذشته رخ داد و اثر هم معلوم است.
این که می گویید مثل گذشته به چه دوره ای باز می گردد؟
مثل گذشته به سال های قبل از ۷۰ بر می گردد. آن موقع کسی در سینما و تلویزیون نبود. همه بچه های تحصیلگرده تئاتر بودند که کار می کردند.
مگر بچه های تئاتر آن زمان الان به پیشکسوت های امروز تبدیل نشده اند؟
درست است، ولی نسلی که در آن دوره از تئاتر به سینما و تلویزیون آمد با همان آرمان ها و معیارها و دانش تئاتری اش وارد شد. آن نسل نگاهش به این حرفه را در سالن های تئاتر جا نگذاشت همه را یار خودش کرد و به جای دیگری برد که اسمش فرق می کرد.
کاری که این نسل جدید در سینما و تلویزیون انجام داد چه بود؟
امروز نگاه تحقیرآمیز تئاتر های به سینما و به خصوص به تلویزیون سبب شده همه اندوخته و حساسیت ها ایشان را برای کار کنار بگذارند و پول به عنوان تنها جذابیت کار در این حیطه برایشان مطرح باشد. به همین دلیل شما بهترین بازیگران تئاتری را می بینید که نقش های بی ارزشی را در تلویزیون بازی می کنند، و البته این عمومیت ندارد ولی به وفور دیده می شود.
نظر کاربران
بد نیست یکم حجابشو رعایت کنه.
نگید املم که اگه از دین و حجاب گفتن یعنی املی.لازم به گفتن شما نیست.