۲۱۶۳۱۵
۴ نظر
۵۰۰۹
۴ نظر
۵۰۰۹
پ

رامبد جوان: حال مردم خراب است (۲)

رامبد جوان در گفتگویی می گوید می خواهد رییس جمهور را به خندوانه دعوت کند و اینکه از روحانی بپرسد چه کار می کنی که حالت خوب شود؟

رامبد جوان: حال مردم خراب است (2)





هفته نامه تماشاگران امروز - هیوا یوسفی، فرهاد عشوندی، فاطمه پاقلعه نژاد: رامبد جوان در گفتگویی می گوید می خواهد رییس جمهور را به خندوانه دعوت کند و اینکه از روحانی بپرسد چه کار می کنی که حالت خوب شود؟

جایی در دل دشت بهشت در منطقه ای نظامی، هر روز آدم های زیادی از اقشار مختلف می روند تا در کلاسی توجیهی شرکت کنند. آنها که مدت ها قبل برای شرکت در یک برنامه تلویزیونی ثبت نام کرده اند. جایی که باید بروند و ساعتی را فقط بخندند.

این پیش شرط حضور در برنامه است. البته حضور در استودیو به همین سادگی ها هم نیست. اصلا به همین دلیل است که گروه میهمانان باید چند ساعتی قبل از ضبط در کلاس توجیهی شرکت کنند. بخصوص خانم ها باید بدانند چه لباس هایی باید بپوشند، وضعیت حجاب شان چطور باشد. بقیه هم باید بدانند چه وقتی، چه کاری انجام می شود.

مطلب مرتبط:

رامبد جوان: حال مردم خراب است (1)


رامبد جوان: حال مردم خراب است (2)

یک کار ویژه ای که شما می کنید این است که اگر هم هدیه ای به میهمان می دهید، جلوی چشم بیننده است نه پشت صحنه.

- دقیقا؛ ما هیچ چیز یواشکی نداریم و خیلی خنده دار است که آن تیم آن قرارداد را لو دادند چون قرارداد بین طرفین محرمانه است ولی چیز خاصی هم نبود و این حماقت آنها بود که فکر کردند با این ماجرا می توانند یک جریان راه بیندازند؛ در صورتی که مثل حباب ترکید و به این تبدیل شد که همه فهمیدند پوچ است. چطور «۷۲۴» چیز نگران کننده ای نبود، حالا مترو نگران کننده شده است؟ این طبیعی است که آنها پول بدهند ما برنامه مان را بسازیم و برایشان تبلیغ کنیم.

این اتفاقا فوق العاده است که مترو شعورش می رسد که هزینه کند تا مردمش در آرامش باشند و ما برایشان برنامه بسازیم و بگوییم روز لبخند و ... در هر سال مترو ۱۱ میلیارد تومان هزینه می کند برای اینکه فقط زباله هایی که مردم در حریم ریل می ریزند را جمع کند. ۵۰۰ میلیون تومان به خندوانه می دهد و یک عددی به جای دیگری می دهد تا لااقل به مردم یاد بدهد آشغال را دم ریل نیندازند! جمع کردن آشغال از آنجا خیلی پرهزینه است چون آنجا منطقه حساسی است و ولتاژ برق عجیب و غریب و بالایی دارد... به ما پول می دهند تا فرهنگ سازی کنیم. حالا اگر آن ۱۱ میلیارد نصف هم بشود و ۵ میلیارد برای مترو بماند، مترو می تواند این را برای رفاه مردمش هزینه کند اما این حاشیه ها با تصور اینکه همه دارند می خورند...

یک بخشی این است و یک بخشی هم این است که مردم فکر می کنند پشت خیلی از این موارد یک روابطی وجود دارد. مثلا اگر شما یک نفر از مجلس می آورید، چون نزدیک انتخابات مجلس است فکر می کنند نکند می خواهید تبلیغات انجام دهید و ...

- خیلی خوب است که این حرف ها گفته شود برای اینکه شما هم اگر آگاه شوید، برای لیدی که می خواهید بنویسید یا هر جایی هر کار دیگری بخواهید انجام دهید، قطعا آگاهانه آن را انجام می دهید و مقابل این موج های بی ربطی که راه می افتد قرار نمی گیرید پس در اینکه ما پول می گیریم تا برای این شرکت ها تبلیغ کنیم شکی نیست. مثلا مردم یاد بگیرند از خدمات *۷۲۴# استفاده کنند پولش را هم می دهد و اوضاع از هر دو طرف هم درست است. از طرفی هم مترو می آید و پول می دهد و ما فرهنگ سازی می کنیم و من اصولا پای فرهنگ سازی هستم.

محیط زیست، کتاب خواندن، صرفه جویی در مصرف آب، رعایت حقوق حیوانات و ... و همه این چیزهایی که خیلی زیاد است که اگر رعایت کنیم حال مان خوب است. در فصل قبلی خندوانه سال گذشته من و تیم مان سفت و سخت پای ماجرای آب ایستادیم؛ نه کسی به ما حرفی زده بود و نه یک ریال از کسی پول گرفتیم. کار به جایی رسید که یک ماه بعد از پایان برنامه وزیر نیرو از من و برنامه تشکر کرد و گفت برنامه تاثیرگذار بود. خود ما هم تاثیرش را می دیدیم. مردم می آمدند و می گفتند که چه کارهایی انجام می دهند.

ما می دانیم برنامه چه تاثیراتی می تواند داشته باشد و از طرفی بودجه تلویزیون کم است و من هم می خواهم برنامه ام را بسازم. برای اینکه درگیر شرایط بی پولی تلویزیون نشوم، به دنبال کسانی می روم که می خواهند برای تبلیغ خدمات شان هزینه کنند و این هزینه را از آنها می گیرم و خدمات شان که کاملا مرتبط با فرهنگ سازی در برنامه من است و به حال خوب مردم کمک می کند را به مخاطب ارائه می دهم. پس داشتن اسپانسر بدیهی است.

این جریانی که اتفاق افتاد درست مثل این بود که بگویند آهااان شما دوربین سر صحنه دارید!! خب بدیهی است که دوربین باید سر صحنه ما باشد و خدا را شکر که قراردادی هم هست که ۵۰۰ میلیون است و این اصلا عدد بزرگی نیست. اینکه قالیباف هزینه می کند و ... کو؟ کجاست؟ بعد اینکه من الان رییس مترو را می آورم، این هم بدیهی است که باید بیاید و برای من حرف بزند و از مشکلات بگوید و بعد ما بگوییم روی اینها کار می کنیم.

این خیلی دردآور است که رییس مترو بیاید و بگوید مسافران چطور سوار و پیاده شوند یا بگوید فلش زدیم این فلش ها را رعایت کنید! اصلا چرا باید طرف پول بدهد تا این اتفاق بیفتد؟ ولی حالا که این کار را کرده، باید خیلی بیشتر هم پول بدهد، چون اوضاع خراب تر از این حرف هاست اما اینکه می گویند سیاسی ها می آیند من یک بار اعلام کردم و گفتم در برنامه ما همه جنس و همه طیف و همه اقشار اجتماعی سیاسی و فرهنگی و دولتی و ورزشی و ... باید بیایند. مردم باید ببینند چقدر نخبه های ما جذاب هستند و من هم تلاش می کنم جذاب باشند و چوب لای چرخ شان نمی گذارم و به عنوان یک یار که جلوی دوربین در مقابل شان نشسته ام، کاملا تلاش می کنم میهمانانم جذاب باشند.

رامبد جوان: حال مردم خراب است (2)

برخلاف خیلی از برنامه ها و مصاحبه هایی که ممکن است شکل یقه گیری داشته باشند و ...

- ابدا! ما می خواهیم یاد بدهیم بخشی از حال خوب، یعنی معاشرت و معاشرت با حال خوب یعنی اینکه یقه کسی را نگیری. ممکن است وارد یک جایی شوی و سوال کنی و ... اما یقه گیری در کار نیست. پس همه باید به برنامه من بیایند. برای اینکه مردم ببینند آقای دکتر، خانم دکتر، ورزشکار، نماینده، بازیگر و ... چقدر جذاب هستند و جامعه شناس ها بنشینند و این را بررسی کنند چون حال جامعه را از دو طریق می توان بررسی کرد؛ یکی از نخبه به مردم و دوم از مردم به نخبه.

تو وقتی نخبه هایی را که دارند تلاش می کنند تا چیزی داشته باشند و چیزی ارائه بدهند و در اشل بالای موفقیت و به دست آوردن هستند می آوری که ببینی حال شان چطور است، بعد باید بررسی کنی چرا حال ها بد است؟ چرا آقای نماینده مجلس جذاب نیست؟ آدم ها در تلاشند که جذاب باشند و جذابیت هم تعریف دارد. چقدر طرف می خندد؟ چقدر بلد است گوش بدهد؟ چقدر بلد است دقیق حرف بزند؟ چقدر جذابیت تماشا کردن دارد و چه کارهایی کرده این آدم که من بگویم راست می گویی! یک سوالی که من به آن اصرار دارم این است که بپرسم وقتی حالت بد است چه می کنی که حالت خوب شود؟

برای اینکه مردم بفهمند وقتی کسی حالش بد است باید یک کاری برای خودش انجام بدهد و نباید یک جا بنشیند چون ما یاد گرفته ایم فقط از زمین و زمان گلایه می کنیم و از بدشانسی می گوییم و از خرابی مملکت و آخ اون رییس جمهور که آنطور بود، این یکی هم که دروغ می گوید... این روحیه یعنی روحیه نابود شدن. ما سعی می کنیم به مردم بگوییم وقتی یک نفر حالش بد می شود، باید یک کاری برای بهتر شدن حالش انجام دهد.

شما از شخص رییس جمهور هم برای برنامه دعوت کردی؟

- من گفتم از همه دعوت می کنم ولی الان زود است.

این موجب می شود خیلی ها بترسند، چون باعث می شود مردم بفهمند با خودشان چند چند هستند.

- من یقه نمی گیرم. هر کس می گوید من مهم هستم، من جذاب هستم، من فلان هستم، ما می گوییم خب ما ببینیم. هدف دیگر این است که به مردم بگوییم شما هم همین هستید. در خندوانه تماشاچی متوجه می شود که وقتی یک نفر حالش بد می شود باید یک کاری برای خودش انجام دهد و ما مسئول خوشبختی و بدبختی خودمان هستیم. من باورم نمی شود می گویند بیرون از ما چیزی اتفاق می افتد، به نظرم این غلط است. فقط ماییم. من اگر اینجا هستم، خودم خواسته ام، کمک گرفته ام و الان اینجا قرار گرفته ام. این نیست که رعد و برق زده باشد و آماده باشم اینجا، نه! خواستم که اینجا باشم و تلاش کرده ام و کمک گرفته ام.

البته معنی آن هم این نیست که من دلم می خواسته اینجا باشم، شاید دوست داشتم خیلی جلوتر از این باشم ولی تلاش کردم و این تلاش هم به معنای تلاش یک نفر نیست، تلاش جمع است. تو باید از همه امکانات کمک بگیری، برای اینکه در جایی که دوست داری قرار بگیری. هوش، این است که کجا و از چه کسی، چه چیز را بخواهی. اینکه من بتوانم این تیم را جمع کنم و این تیم جمع شوند و بیایند اینجا و این اتفاق بیفتد، از هوش من است. دوم اینکه وقتی از طرف می پرسم چه می کنی حالت خوب شود، مردم بشنوند که یکی پیاده روی می کند، یکی می گوید رانندگی می کنم، یک نفر می گوید کتاب می خوانم یا به مادرم زنگ می زنم یا به بچه ام زنگ می زنم و ...

یک مجموعه ای از رفتارها که به آدم ها برای بهتر شدن حال شان کمک می کند را می شنوی و بعد خودت امتحان می کنی تا بالاخره یک روشی پیدا کنی و در نهایت به این می رسی که باید قلق خودت را پیدا کنی. ما اگر بتوانیم ذهن جامعه را متوجه این کنیم که خودت مسئول خودت هستی، برنده ایم!

رامبد جوان: حال مردم خراب است (2)

گاهی نخبه های سیاسی اینطور فکر می کنند که اگر بخندند مثلا پرستیژشان پایین می آید.

- اصلا من تا به حال به چنین موردی برنخورده ام.

ولی شاید در ناخودآگاه شان این مسئله وجود داشته باشد.

- اول من این را توضیح بدهم که تنها نماینده مجلسی که به برنامه ما آمد آقای عزیزی رییس کمیسیون اجتماعی مجلس بود که کاملا سمت ایشان به برنامه ما مرتبط است که مثلا شما به عنوان کمیسیون اجتماعی چه می کنی که حال مردم جامعه خوب شود؟ خودت چقدر جذاب هستی یا چقدر بلدی حال کنی که بلد باشی این حال خوب را به مردم منتقل کنی؟

من به همه میهمان ها گیر می دهم که حاضری چه کاری بیرون از این استودیو انجام دهی که حال مردم بین یک نفر تا یک میلیون نفر خوب شود و ماجرا اینطور است که به آنها می گویم شما بگو مثلا میدان راه آهن می ایستم و صد شاخه گل دست مردم می دهم و به آنها می گویم روزتان بخیر! خوشحالم که شما را می بینم. لبخند بزنید. حتی گفتم گل ها را هم خودم می دهم شما بیا و دوربین ما هم فیلم می گیرد تا مردم هم ببینند.

تا حالا این اتفاق افتاده؟

- بله، آقای دکتر جمالیان رییس بیمارستان شهید لواسانی میهمان برنامه ما بودند. من این سوال را از او پرسیدم، گفت تمام کسانی که اینجا نشسته اند، یک روز تعطیل بیایند من همه را چکاپ قلب می کنم یا خانم گوهر خیراندیش گفت با هم بروی جلوی در مدرسه بچه ها، من کیسه دست می گیرم آشغال جمع می کنم تا بچه ها ببینند.

کسی بوده که به برنامه بیاید و ناراحت شود؟

- اصلا! تک تک میهمان هایی که آمدند نشستند و بیرون رفتند، گفتند خیلی خوب و لذتبخش بود.

چقدر امیدوارید که رییس جمهور به برنامه شما بیایند؟

- خیلی دلم می خواهد ولی اگر هم نشود ناراحت نمی شوم.

رییس جمهورهای قبلی چطور؟

- دوست داشتن که آره خیلی؛ اما احتمالا همه رییس جمهورهای قبلی خط قرمز باشند! آره ما عادت داریم که رییس جمهورها را بعد از دوره هشت ساله شان نابود می کنیم.

رامبد جوان: حال مردم خراب است (2)

پس دوست داری یکی مثل آقای احمدی نژاد به برنامه ات بیاید؟

- حتما و البته این اصلا به این معنا نیست که من با خط مشی همه۹ میهمان هایم موافق هستم. من دلم می خواهد از میهمانم بپرسم که در روز چقدر می خندی، او بگوید بستگی دارد و من بپرسم به چی؟ همین که او برای یک لحظه در ذهنش خودش را مرور کند و بعد به این نتیجه برسد که کم می خندد و یک بار هم بنشیند برنامه خودش را ببیند و یک دور از خودش بپرسد چرا نمی خندم؟ بس است. اینکه آقای احمدی نژاد و فلان و فلان به این فکر کنند که مثلا کم می خندند و غصه دار خودشان بشوند که انگار سم به بدن خودشان وارد می کنند خوب است. مثل این است که من بپرسم در روز چقدر سم به بدن خودت وارد می کنی و او بفهمد که دارد نابود می شود، آنجاست که طرف ممکن است بترسد.

درباره شما می گویند این همه انرژی شما فقط در برنامه است و در بیرون برنامه اینطور شاداب نیستید.

- نه؛ من همه جا شاداب هستم و گروهم را هم می بینم که همه حال شان خوب است ولی به شدت آدم جدی هستم و این به معنای بداخلاقی نیست. یعنی چارچوب دارم و گرچه خیلی سعی می کنم مدیریت منعطفی داشته باشم ولی قوانین هم باید رعایت شود.

ولی ممکن است این انعطاف نداشتن بداخلاقی برداشت شود.

- این دیگر مشکل من نیست.

مثلا درباره مهران مدیری خیلی می گویند برخلاف اینکه خیلی خوب می خنداند، خودش خوب نمی خندد و حتی مدتی می گفتند افسرده است.

- شاید! برای همه کمدین ها ممکن است پیش بیاید. مسئله این است که آدمی مثل من وقتی تصمیم می گیرد این برنامه را بسازد، یعنی متوجه است که اوضاع چقدر خراب است و وقتی من می فهمم اوضاع چقدر خراب است، حالم بد می شود.

یعنی حال خودت هم بد بوده؟

- معلوم است. یعنی متوجه هستم که چقدر اوضاع بد است و این چقدر آسیب زننده است. من باید این را درک کرده و چشیده باشم.

این مسئله که حال جامعه بد است در جامعه ما آلارم هم ندارد.

- بله و آن وقت است که من می آیم و چنین برنامه ای می سازم، چون احساس می کنم نیاز مطلق است.

در مورد برنامه اکبر عبدی مشکلی نداشتید که بخواهند ادیت شود؟ خیلی رک در مورد رییس جمهور صحبت کردند.

- من چون از قبل برنامه را ضبط می کنم دست میهمان را خیلی باز می گذارم چون اکثر اوقات در طول گفتگو موتور صحبت های میهمان روشن می شود و حرف می زنیم و چون تیم بسیار خوبی هم پشت دوربین از لحاظ تدوین داریم، آقای شهیدی فرد و غیره، من متوجه هستم که کجای این گفتگو درمی آید و ریتم مفاهیم حفظ می شود و می گذارم گفتگو جلو برود و چون زنده نیست، نگرانی ندارم که الان میهمان حرفی نزند که خراب شود و ...

رامبد جوان: حال مردم خراب است (2)

با میهمان ها قرار می گذارید که یک بخشی از این گفتگو امکان دارد دربیاید یا خودشان می دانند؟

- خودشان می دانند.

پس احتمالا می توانید رضا عطاران را دعوت کنید چون نباید در برنامه زنده حاضر شود.

- رضا خیلی آدم درجه یکی است. فقط یک بار یک جمله ای گفته که همه به همان یک جمله گیر داده اند و خیلی هم احمقانه است که یک آدمی با این پشتوانه کار کردن، یک جمله اش به کلیت زندگی و کارش تبدیل شود. نه اینطور نیست. اتفاقا رضا به شدت آدم باهوشی است و به شدت در کارش و روابطش آدم مدیری است و خیلی خوب می داند چه می کند و چه می کند.

گفته بودید به کارگردانی سینما علاقه دارید و در این زمینه یک فیلم بسیار موفق مثل ورود آقایان ممنوع هم ساختید چطور از آن بریدید و به این سمت آمدید؟

- کار سینما فیلمنامه می خواهد. من پنج فیلمنامه ناقص دارم و هیچ کدام آماده ساختن نیستند.

پس همچنان دغدغه سینما دارید؟

- بله؛ من بچه تلویزیون و سینما هستم.

ممکن است این کار را کات کنید و به سراغ سینما بروید؟

- من در خندوانه یک تعهدی دارم که باید تمام شود.

چه زمانی؟

- تا اول محرم برنامه داریم و بعد تمام می شود. بعد از آن برنامه ریزی ام این است که سراغ سینما بروم.

خندوانه سری سوم ندارد؟

- قطعا دارد اما اینکه چه زمانی و با چه شرایطی، هنوز در این مورد تصمیمی گرفته نشده. گروه ما از پارسال کار می کند و نیاز به یک استراحت داریم.

ورود آقایان ممنوع ۲ را نمی سازید؟

- نه.

گفتید تبریزی هستید، لابد هوادار تراکتورسازی؟

- من اصلا فوتبال نمی بینم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • محسن

    دمش گرم

  • شیدا هستم

    مثل تموم عالم حال منم خرابه خرابه خرابه....طاقت اینکه پیشش گریه کنم نداره نداره نداره.... ((:

  • فرياد

    من كه حالم اصلا خراب نيست درسته بي پولي هست فقر هست و غيره ولي خدا ناظر بر همه‌ي چيز و مواظب ماست.

  • دختر

    چراااا تموم شه؟تازه دارم با خندوانه حال می کنم. کاش یه خواننده ی معروف هم دعوت کنن

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج