محسن هاشمی: نه چپم نه راست! (۲)
او را بايد شبيهترين فرد به پدرش در خانواده دانست؛ فرزندي كه نهتنها مانند پدر دغدغه توسعه پايدار ايران را دارد كه براي هر كاري از او مشورت ميگيرد.
محسن هاشمي در ميان همه خواهران و برادرانش همواره نزديكتر به پدر بوده است. اين را ميشود در مسووليتهايي كه برعهده گرفته، ديد. چنانچه وقتي آيتالله هاشمي به رياستجمهوري رسيد، بلافاصله ارشدترين فرزند خود را به عنوان رييس بازرسي ويژه رياستجمهوري به پاستور برد. جايي كه خودش ميگويد قرار بود در آن به جاي مچگيري و بررسي تخلفات نهادهاي دولتي، گرههاي كور سازمانها براي توسعه را به آيتالله هاشمي گزارش دهد تا او در مقام رياستجمهوري بروكراسي دست و پاگير را حل كند. اگرچه پس از سالي محسن هاشمي جانشين حسين مرعشي به عنوان رييس دفتر رييسجمهوري شد چرا كه مرعشي به عنوان نماينده كرمان بايد به مجلس ميرفت و چه كسي بهتر از محسن هاشمي براي اداره دفتر رييسجمهور يا دفتر پدر. با پايان دولت هاشميرفسنجاني، عبدالله نوري در مقام وزير كشور او را به مترو برد.
برخوردي كه با آقاي معتمدي شد چقدر به سخنراني آقاي هاشمي در دانشگاه اميركبير ربط داشت؟
به نظر نميآيد ربطي داشته باشد. گروههايي در كشور كه به اطلاعات محرمانه دسترسي دارند روي پرونده يك يك اين افراد رقيب كار ميكنند. به منابع خاصي دسترسي دارند. در مورد پرونده آقاي معتمدي مربوط به موضوعي از ١٨ سال پيش است كه در حال تحقيق و بررسي است، طرح اين مساله بعد از حواشي سخنراني اميركبير قطعا مشكوك است. اينكه واقعيت چيست من نميدانم. هركسي كه در مقام اجرايي و دلسوز باشد، امكان دارد تخلف اداري در جهت حل مسائل و دلسوزي داشته باشد. اين به معناي اختلاس نيست. متاسفانه به جهت تخريب مطرح ميكنند. اصولا اين موضوعات تا به حكم قطعي نرسد، نبايد اعلام شود. اعلام شدن آن توسط هر مقامي جرم است.
اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس با آيتالله هاشمي ديدار داشتند؟ از ايشان مشورت گرفتهاند؟
بله. خوشبختانه ملاقاتهاي آقاي هاشمي از همه نوع و جناح زياد است. ايشان هميشه نقش فراجناحي داشته و دارند.
اما در جناح راست كه عملا اقبالي به سمت ايشان نيست.
آيتالله هاشمي چند هدف را دنبال ميكند. حفظ انقلاب، اسلام و مردم از اهداف ايشان است. احساس شخصي من اين است كه ايشان فكر ميكند موفقيت ايران در زمينه مسائل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و توسعه پايدار باعث موفقيت ايران و شيعه در جهان هم خواهد شد. كشوري كه بتواند خود را اداره كند، قطعا وضعيت اخلاقي آن هم بهتر خواهد شد. معضلات اجتماعي آن كم ميشود. مخصوصا اينكه كشور اسلامي باشد، اين موفقيت را دو چندان ميكند. اقبالي كه مردم به انقلاب ايران دارند، بيشتر ميشود. وقتي ببينند چنين پديدهاي موفق است، حتما ارزشهاي آن را ميپذيرند. چرا ارزشهايي را مدام از غرب ميپذيرند؟ چه دليلي دارد؟ به اين خاطر است كه آنان را موفق ميدانند. جوانان ما موفقيتهايي را در غرب ميبينند و آنجا به اشتباه به مدينه فاضله شان تبديل ميشود. مثلا ميگويند كسي كه توانسته اين هواپيما را با چند ده هزار قطعه بسازد تا انساني كه آنقدر جانش را دوست دارد در آن سوار شود حتما عاقل است. در ايران هواپيماهايي نزديك به چهار سال عمر دارند. هنوز مطمئن عمل ميكند اين جوان فكر ميكند كه از عقلشان است كه توانستهاند آنها را به موفقيت برساند. مگر خدا را چطور ثابت ميكنند؟ در مدرسه به ما ميگفتند از جاي پاي شير به وجود شير پي ميبريم.
از اين همه علايم موجود در طبيعت شما به وجود خدا پي نميبريد؟ از اين همه فعاليت اقتصادي و علمي مثبت و قوي به عقل پي نميبريد؟ چرا الان زبان انگليسي زبان بينالمللي شده است؟ حتي در ايران اگر بخواهيم دانشگاه بينالمللي بزنيم، بايد به زبان انگليسي تدريس كنيم. به خاطر موفقيتهاي آنها است. چرا ما موفق نباشيم؟ چرا ما جزو ١٠ كشور برتر دنيا نباشيم؟ ما كشور مستعدي هستيم. در ابعاد اجتماعي، نيروي انساني و معادن طبيعي مستعد هستيم. چرا بايد درآمد سرانه ايرانيان زير پنج هزار دلار باشد؟ درآمد سرانه يك كشوري ٤٠ هزار دلار باشد و ايران سه هزار دلار؟ همينها است كه مردم و خصوصا قشر تحصيلكرده را از انقلاب اسلامي نااميد ميكند. الان پنج ميليون فقط فارغالتحصيل دانشگاه آزاد داريم. دانشگاه سراسري هم هست. اين دانشجويان به همين چيزها فكر ميكنند و زده ميشوند. در نتيجه ايران و انقلاب اسلامي تضعيف ميشود. ما بايد نشان دهيم انقلاب اسلامي مبتكر و موفق است و ميتواند از پس مسائل خود بر بيايد. نميشود كه هر دولتي كه ميآيد قيمت ارز را سه برابر كند و به دولت بعدي تحويل بدهد. هر دولتي يك تورم ٢٠ تا ٤٠ درصدي در كارنامهاش بنويسد. هر دولتي بگويد نتوانستيم معتادان را كم و با بيحجابي مبارزه كنيم. فكر ميكنم ريشه آن در اقتصاد است. ما در عمل در اقتصاد و توسعه پايدار كشور مشكل داريم. متاسفانه هيچ سرمايهگذاري نميصرفد با بهره پول ٢٠ درصد فعاليت اقتصادي كند چه كسي ميتواند فعاليت اقتصادي سالم داشته باشد؟
بهترين حالت ٢٠ درصد است. شما اشاره كرديد كه اعتداليون ما حامي دولتاند و تعدادي هم از دوطرف يارگيري ميكنند.
راهي نيست جز اينكه اين افراد با هم متحد شوند.
آيا اعتداليوني كه در وسط قرار دارند، ميتوانند عامل اختلاف شوند و سبد راي اصلاحات را بشكنند؟
بايد تفكر توسعهگرايي در كشور بسط پيدا كند. پيوند توسعهگرايان، اعتداليها و اصلاحطلبان معتدل ميتواند كشور را در مسير موفقيت قرار دهد.
حلقه واصل اينها چه كساني ميتوانند باشند؟
آقاي هاشمي و آقاي روحاني، رييس دولت اصلاحات، آقاي ناطق، آقاي سيدحسن خميني، آقاي عارف، آقاي كرباسچي و حتي معتدلين جناح راست كه در دولت سازندگي حضور فعال داشتند.
آقاي هاشمي كنش مشخصي در اين زمينه داشتهاند و با افراد صحبت ميكنند؟
نه فقط اصلاحطلبان، كه كل معتدلين جامعه بايد بيايند.
يعني در حال حاضر حزب اعتدال و توسعه، كارگزاران و ديگر احزاب ميآيند؟
بله، بايد بيايند.
بيايند يا ميآيند؟
بله، اين افراد ديدار دارند.
اين نگراني وجود ندارد كه حزب اعتدال و توسعه به سمت علي لاريجاني برود و ائتلافي با او انجام دهد؟
بايد سعي كرد آقاي علي لاريجاني را هم جذب كرد.
چه كسي ميتواند او را جذب كند؟ آقاي ناطق ميتواند؟
هر كسي كه دلش براي ايران و انقلاب اسلامي ميسوزد، ميتواند دور اين تفكر جمع شود. هر كسي كه از در خطر افتادن و نقصان انقلاب ايران نگران است.
يعني شما خودتان دلواپس انقلاب هستيد و هركسي كه دلواپس انقلاب است، بايد در اين طيف جمع شود؟
من دلواپس انقلاب اسلامي نيستم. به قولي امام زمان(عج) و رهبري مراقب انقلاب اسلامي هستند. دير يا زود همه به اين منطق خواهند رسيد.
در عرصه عمل فكر ميكنيد چقدر اين جمع شدن نيروهاي دلسوز ميتواند محقق شود؟
راهي جز اين نداريم.
ما در تهران ميتوانيم يك ليست داشته باشيم كه هم محمدرضا عارف حضور داشته باشد و هم علي لاريجاني؟
مصداقي نگوييد. به اين سوال نميتوانم پاسخ دهم. اگر بتوانيم اين كار را انجام دهيم خوب است.
پيشبينيتان از نتيجه انتخابات چيست؟
به سمت مجلسي معتدل ميرويم كه ميتواند تصميمات مثبتي براي كشور بگيرد. البته خوب است ديگران و رقيب هم باشند، با حضور آنان اصلاح زودتر شكل ميگيرد.
هركسي به توسعه پايدار علاقهمند است پذيرفته. من چون معاون عمران دانشگاه آزاد هستم، ٢٠٠ شهر را بازديد كردهام. به خارك و عسلويه رفتم. ما ٢٨ مخزن مشترك نفتي يا گاز با كشورهاي همسايه داريم. حداكثر چهار مخزن مشترك نيمهكاره فعال است. اين كشورها مقدار زيادي از نفت و گاز ايران را ميبرند. اين نوع مديريت از اختلاس هم بدتر است. مثل «نه خود خوري نه به شخص دهي، گنده كني به سگ دهي» مطرح ميشود. از زماني كه ما در پارس جنوبي كارمان را شروع كرديم، قطر هم از پارس جنوبي برداشت ميكند. قطر ٧٧ ميليون تن ال ان جي در سال صادر ميكند، ايران يك ليتر هم صادر نكرده است. سه پروژه سرمايهگذار الانجي داشتيم كه هر سه خوابيده است. در برنامههاي وزارت نفت ٥٠ ميليون تن الانجي منظور شده است.
چرا تفكر ضد توسعه در ايران ميتواند موفق باشد؟
احزاب سياسي موضوع توسعه را آن طور جدي نگرفتهاند. چه راست و چه چپها توليد را جدي نگرفتهاند.
فقط احزاب يا نگاه حاكميت هم همين است؟
به خاطر دارم در دولت آيتالله هاشمي، رييسجمهور سازندگي كشور، من رياست بازرسي ويژه رياستجمهوري را تشكيل دادم. ايشان چند توصيه در ابتداي كار به تيم بازرسي كرد. گفتند كه نميخواهم بازرسي ويژه رييسجمهور مشكل جديدي براي دستگاههاي اجرايي شود. ميخواهم بازرسي ويژه كمكي براي آنها باشد. مشكلات آنها را مستقيم به من برسانيد و تا به آنها كمك شود. گفتند بازرسيها فقط با دستور كتبي خودشان باشد.
يعني اينكه دنبال دزد نگرديد؟
نميخواستند ما در كار دستگاهها دخالت كنيم سه موضوع مهم براي پيگيري داشتيم؛ اول افزايش توليد. در دولت اول بعد از جنگ به افزايش توليد توجه داشت. دومين نكته طرح و پروژهها بود. پروژهاي نبود كه گزارش كندشدن آن برسد و دنبال نكنند. از نيروگاهها، سدها، گازرساني، آبرساني، برقرساني بازديد ميكرديم. به همين دليل دولت سازندگي نام گرفت. سوم بروكراسي بود. اينكه مشكلات مردم در ادارات به سرعت و درستي حل شود. مشكلات درآمدي مردم و اقتصاد را حل كنيم، درآمد ملي را از ٣ هزار دلار به ٢٠ هزار دلار برسد. آنچه من در مورد كارگزاران و آقاي هاشمي ميپسندم تفكرات توسعهگراي آنهاست.
ايشان هنوز هم دغدغه توسعه دارند؟
آيتالله هاشمي هميشه دغدغه توسعه ايران را داشتهاند. هماكنون بيشتر از همه مشكلات توسعه كشور را رصد ميكند. اطلاعات ايشان از خيليها در اين حوزه بيشتر است. از خبرنگاران هم ميخواهم كه ببينند كشور بايد كجا باشد و الان در كجا قرار دارد. ما بايد حداقل حدود ١٢٠٠ كيلومتر مترو در سراسر كشور داشته باشيم. در صورتي كه ١٨٠ كيلومتر هم نداريم. در تمام زمينههاي توسعه بايد رصد توسعه انجام شود.
توسعه پايدار مورد نظر شما از كدام مدل جهاني و پذيرفته شده در دنيا پيروي ميكند؟ ما سوسيال دموكرات مسلمان در ايران داريم كه توسعه سوسياليستي را پيروي ميكند.
توسعه پايدار يعني فعاليتي را انجام ندهيم كه باعث از بين رفتن ارزشها، محيط زيست شود. نبايد چيزي را بسازيم و فردا آن را خراب كنيم.
هم در اقتصادهاي ليبرالي اين اتفاق ميافتد و هم در اقتصادهاي سوسياليستي.
الان غربيها به اين نتيجه رسيدهاند كه نيروگاههاي اتمي توسعه پايدار محسوب نميشود. گداخت هستهاي مهم است و سالم. ژاپنيها و آلمانيها از نيروگاه اتمي به نيروگاههاي خورشيدي رو ميآورند. بايد تعريف توسعه پايدار را در هر زمينهاي پيدا كرد. البته با توجه به اينكه در ايران از انرژي فسيلي (نفت و گاز) استفاده بيرويه ميكنيم، انرژي اتمي، خود ميتواند مفيد باشد.
توسعه پايدار هم با اقتصاد سوسياليستي بهدست ميآيد و هم با اقتصاد ليبرالي. توسعه مد نظر شما به كدام يك از اين مدلها نزديكتر است؟
تخصص اين موضوع را ندارم. نميتوانم در چند جمله مدلي براي آن مطرح كنم و از حد اين مصاحبه خارج است.
يعني كانديداتور آيتالله هاشمي عين توسعه پايدار بود؟
حركت به سمت توسعه پايدار ايران بود. انقلاب مقدس است. آيا ميخواهيم انقلاب حمايت از ديگري كنيم؟ اين انقلاب در زواياي زندگي مردم عميق شده است. اينكه اين خانم آنجا نشسته و روسري پوشيده است يعني انقلاب اسلامي رسوخ كرده است. يكي از موارد مهم اين است كه خرافات را از اسلام جدا كنيم. اگر جعليات را به اسلام اضافه كنيم اسلام هم از بين ميرود. نبايد هر كاري را براي منفعت فعلي انجام دهيم.
آيتالله هاشمي انقلاب را بيشتر دوست دارند يا فرزندانشان را؟
قطعا اهداف و عقايدش را بيشتر دوست دارد. فردي مانند ايشان به دنيا دل نميدهد. فرزند جزو علايق دنيوي است.
ايشان چقدر بابت حكمي كه به مهدي هاشمي داده شود، ناراحت و نگرانند؟
نمي خواهم وارد اين بحث شوم چون اثر مصاحبه مرا تحت الشعاع قرار ميدهد.
موشكسازي كار سختتري است يا سياستمداران بودن؟
بستگي دارد موشك را چه ببينيد؟ هدايتشونده يا بدون هدايت.
آن روز بر اساس نياز كشور رفتيد سراغ موشكسازي، امروز بر اساس نياز كشور عضو حزب كارگزاران شديد؟
بله. آن زمان جنگ بود و من هم مهندس مكانيك بودم. تخصص من پلاستيكها و كمپوزيتها بود كه در صنعت موشك كاربرد داشت. جانشين فرمانده كل قوا آن زمان آقاي رفيقدوست، وزير سپاه با مديران و با گروه موشكي در منزل جانشين فرمانده كل قوا در جماران جلسه داشتند. با موشكباران شهرهاي ايران را ميزدند. اواخر سال ٦٥ بود به گروه موشكي سپاه پاسداران پيوستم. اولين حضور پروژه موشك ضدتانك بود. بعد به ساخت موشكهاي دوربردتر پرداختيم. موشكهايي كه برد صد كيلومتر داشت و اگر راكت دقيقي ميساختيم، ميتوانستيم در جنگ با هزينه كمي از آن استفاده شود و جواب تجاوزات موشكي عراق داده شود.
مي توانستيد بغداد را بزنيد؟
نمي خواستيم مردم بغداد را بزنيم. لذا روي هدايت دقيق موشك كار موثري شد كه بتواند نقطهزني كند. سرپرست شهاب دو شدم. نتيجه ساخت شهاب دو پروژه توليد انبوه موشك به استفاده در جنگ نرسيد. سال ٦٧ آتشبس شد.
درجه نظامي داريد؟
در سپاه درجه نظامي وجود نداشت، براي سربازي به گروه موشكي سپاه پيوستم. زمان سربازي من نيز پذيرش قطعنامه در جنگ را پذيرفتند. تا سال ٦٩ در صنايع دفاع ماندم. عضو و معاون هماهنگي گروه موشكي هيات مديره صنايع دفاع شدم. به بازرسي ويژه رييسجمهور آمدم تا مدتي هم با وزارت دفاع كار را ادامه دادم. وزارت دفاع و صنايع دفاع ادغام شدند. شش سال رييس بازرسي ويژه رياستجمهوري و دو سال آخر رييس دفتر رييسجمهور بودم.
بين همه مسووليتهايي كه تجربه كردهايد كدام برايتان سختتر و كدام شيرينتر بوده است؟
مترو. ١٧ سال در موضوع مترو و حمل و نقل ريلي شهري و حومه فعاليت كردم. از ٧٢ تا ٧٦ عضو هيات مديره شركت مترو بودم. عبدالله نوري به عنوان وزير كشور دولت اصلاحات مرا به مترو دعوت كرد.
بعد از آن مناظره معروف آقاي احمدينژاد، نامهاي به آقاي احمدينژاد داديد. خودتان آن نامه را نوشتيد؟
بله. من متن را نوشتم و با مشورت، كمي آن را اصلاح كردم.
اساسا براي سياست ورزي چقدر با آقاي هاشمي مشورت ميكنيد؟ اگر بخواهيد كانديداي مجلس شويد با ايشان مشورت ميكنيد؟
هميشه مشورت ميكنم.
تا به حال شده است كه ايشان نظري داشته باشد و شما كار ديگري كنيد؟
بله. براي مثال براي پسرم عماد پدر نامي پيشنهاد دادند كه اين نام با مشورت همسرم مورد قبول واقع نشد و آنچه عيال ميخواست گذاشته شد.
در فرزندان آيتالله هاشمي شما نزديكترين فرزند به حاكميت هستيد.
همه ما در حاكميت هستيم. البته مادرم در مصاحبهشان گفتهاند بين فرزندانم محسن عاقلتر است. (ميخندد)
واقعا هستيد؟
سنم بيشتر است. من ١٠ سال از آنها بزرگتر هستم. ياسر ١٠ سال و مهدي از من هشت سال كوچكتر هستند.
برايشان بزرگتري هم ميكنيد؟ چقدر حرفتان را گوش ميدهند؟
نه. از ايرادات من اين است كه نميتوانم برايشان بزرگتري كنم وگرنه اين طور نميشد.
راضي نيستيد از وضعيتي كه در خانواده داريد و وضعيتي كه براي فرزندان آقاي هاشمي به وجود آمده است؟
مشكلاتي هست يا آن قدرها سخت نيست و قابل تحمل است.
به هر حال يك برادر شما هفت سال حكم گرفته است.
حكم نگرفته است. هنوز قطعي نشده است. به نظرم حكم اوليه عادلانه نيست.
چرا خانواده شما مركز توجه است؟ چرا خانوادههاي ديگر نيستند؟
چون پدر تاثيرگذاري بيشتري دارند. ديگران هم در حد خود چنين مشكلاتي دارند.
چقدر شما و خواهر و برادرانتان هزينه فرزند هاشمي رفسنجاني بودن را دادهايد و چقدر آقاي هاشمي هزينه رفتارهاي سياسي فرزندانش را داده است؟
بستگي به مقاطع خاص دارد. دو طرفه است، مقطعي پدر هزينه بابت فرزندانش ميدهند و بعضا فرزندان به دليل انكار و حضور ايشان در بعضي از مسائل هزينه ميدهند.
شما با آن كنار آمدهايد؟
به يك روستا هم برويد خانواده كدخدا هم همين نوع از مشكلات را دارد. مقامات و امام جمعه يك شهر هم مواردي را مطرح ميكنند.
مرد قدرتمند جمهوري اسلامي در دهه ٦٠ و ٧٠ چطور قدرتش در عرصه سياسي افول ميكند و به موازات آن در عرصه اجتماعي و عمومي افزايش محبوبيت مييابد؟
براي كسي كه قدرتمند ميشود، طبيعي است. آنچه مهم است زمان رها كردن قدرت است. هر تصميمي در عرصه سياست گرفته شود تعدادي را ميرنجاند و تعدادي را طرفدار ميكند. در تصميمات درست معمولا كساني كه ميرنجند بيشتر هستند.
آيتالله هاشمي امروز همان آيتالله هاشمي دو دهه قبل است و تغييري نكرده است؟
نه. ايشان تغييري نكرده به جز كمي فاصله گرفتن از قدرت. از قدرت هم كه فاصله بگيري راحتتر ميتواني حرفهاي دلت را بگويي در حالي كه هر چه به قدرت نزديكتر ميشويم محبوبيت كم ميشود.
اين آسيب انقلاب اسلامي نيست؟
همه جا اين طور است.
اما قرار بود انقلاب اسلامي اين طور نباشد.
اين يك مساله كاملا طبيعي است.
اين محبوبيت چقدر براي آقاي هاشمي مهم است؟
در اين مورد با ايشان صحبت نكردم.
ايشان از موقعيت اجتماعي فعلي خود خشنود هستند يا نه؟
اكثر سياسيون به محبوبيتشان اهميت ميدهند. اگر بدانند كه تصميمي محبوبيتشان را خدشهدار ميكند، انجام نميدهند مگر اينكه احساس كنند وظيفه اجتماعي و شرعي شان است.
يعني نگاه كلان مديريتي دارند؟
وقتي در قدرت قرار ميگيريد اين بعد پررنگتر ميشود. مجبور ميشويد تصميماتي بگيريد كه موجب عدم محبوبيت ميشود.
اگر وارد انتخابات شويد فكر ميكنيد چقدر راي بياوريد؟
من هنوز تصميمي درباره انتخابات نگرفتهام.
اگر كانديدا شويد چه پيشبينياي از نتيجه آن داريد؟
در تهران بستگي به ليست و محبوبيت آن نيست، نزد مردم دارد.
قاعدتا در ليست هستيد.
نميدانم.
توقع داريد كه اسمتان در ليست تهران باشد؟
توقع ندارم.
اگر در ليست تهران نباشيد، اولويت بعديتان كجاست، كرمان؟
من هنوز تصميم نگرفتم كه بيايم. شهرهاي رفسنجان، كرمان و تهران مطرح است.
تصميم حزبي گرفته نشده است؟
هنوز هيچ تصميمي گرفته نشده است بعضا اطرافيان ترغيب وتحريك ميكنند.
پس سمپات هم زياد داريد؟
يك نفر بود. ( با خنده)
زمانبندياي كه بنا باشد طبق آن عمل كنيد، داريد؟
در تهران سادهترين كار است. در شهرستانها كمي مشكل است. در تهران اگر در ليست قرار نگرفتيد نبايد بياييد چون قطعا راي نميآوريد.
چرا؟ جاهاي ديگر مهندسي شده است؟
خير، چون مردم در تهران معمولا به ليست راي ميدهند.
البته در مجلس ششم آقاي حضرتي در تهران مستقيم راي آورد.
بالاخره در يك ليست ديگر بوده است.
در مورد خاطرات آقاي هاشمي حرفهايي زده شده است. به عنوان كسي كه مسووليت تدوين خاطرات او را داريد، ارزيابيتان چيست؟ چرا اخيرا آقاي هاشمي هر خاطرهاي ميگويند موج هاشميستيزي و زيرسوال بردن خاطرات او به راه ميافتد؟
خاطرات آقاي هاشمي مدت طولاني است كه چاپ ميشود. اولين خاطرات در سال ٧٦ چاپ شد. هر سال يك كتاب از خاطرات آقاي هاشمي داده ميشود. هر سال هم چند موضوع هست كه بحث برانگيز و خوب هم هست. به نظر من اين مساله مثبت است.
از چه جهت مثبت است؟ يعني دعواها مشخص ميشود؟
بله. عدهاي هستند كه هزينه ميكنند تا نقدشان كنند و مطرح شوند. اينكه خود به خود نقد ميكنند جاي خوشحالي دارد.
اگر نسخه اصلي همه دستنوشتهها چاپ ميشد چه اتفاقي ميافتاد؟
تغييرات آنها خيلي كم است. مگر اينكه چيزي باشد كه اصلا به نفع نظام نباشد. سانسور خيلي كم و به ندرت است.
اگر خاطرات سال ٦٦ را بياوريد آقاي هاشمي نوشتهاند كه بچهها خاطرات را ميخوانند و براي همين در دفتر ديگري خاطرات را مينويسم.
اتفاقا اين موضوع مثبت است. اگر فرض آقاي هاشمي اين بود كه دسترسي نداشتند مطالبي را مينوشتند كه چاپ آن مشكل ميشد چون فهميدند كه بالاخره بعضي ميخوانند طوري نوشته شده است كه امكان عرضه به مردم هم فراهم شده است. به همين دليل سانسور آن بسيار كم شده است.
شما به خاطرات ايشان در مقطعي كه خاطرات را مينوشتند سرك ميكشيديد؟
بله.
شواهدي هست كه نشان دهد برخي خاطرات پيش ايشان محفوظ است؟
اگر آقاي هاشمي دست به قلم ببرد خيلي موارد را ميتوانند بنويسند. اما تنها براي خودشان نوشتهاند و كسي از آن نوشتهها و اسرار خبر ندارد.
يعني معتقديد خاطرات آيتالله هاشمي بايد رمزگشايي شود؟
خاطرات مثل يك دايرهالمعارف، كارنامه يا روزشمار است. محققان از اين خاطرات استفاده ميكنند. محققان تاريخ ايران معاصر ميتوانند از افرادي كه اساميشان در اين خاطرات آمده موضوعات را بپرسند و آن را بپرورانند. مثلا ماجراي مك فارلين را در آن سال ما به عنوان ضميمه خاطرات سال ٦٥ آمادهسازي كرديم. از حساسيت نسبت به خاطرات استقبال ميكنيم. اگر نقد نباشد خاطره مورد بحث قرار نميگيرد.
واكنش آيتالله هاشمي به اين نقدها و حرفها چيست؟
از ما ميخواهند كه به نقدها توضيح و پاسخ بدهيم. يا خودشان گاهي توضيح ميدهند.
مقام معظم رهبري هم خاطره مينويسند؟ روزانه؟
من شنيدهام كه به صورت موضوعي مينويسند. فقط شنيدهام و نميدانم چقدر واقعيت دارد.
هيچوقت از رانت استفاده كرديد؟
رانت اقتصادي يا سياسي؟
اقتصادي .
نه هيچگاه استفاده نكردم.
نظر کاربران
خدا رو چه دیدی یدفعه اینم کاندید شد برای مچلس انتخابات نزدیکه دیگه