۷ درس از زندگي ترانه عليدوستي، به بهانه ۲۲ دي، سالروز تولدش
او، ترانه، ۲۸ سال دارد!
وقتي كه پايش به سينما باز شد، نه آموخته چنداني در اين حوزه داشت و نه خانواده هنرمندي كه در ياد گرفتن اين اصول به او كمك كنند. اما او در فيلمي با نام خودش، توانست بهعنوان يك نوجوان موفق در سينما شناخته شود.
وقتي كه پايش به سينما باز شد، نه آموخته چنداني در اين حوزه داشت و نه خانواده هنرمندي كه در ياد گرفتن اين اصول به او كمك كنند. اما او در فيلمي با نام خودش، توانست بهعنوان يك نوجوان موفق در سينما شناخته شود. براي ترانه موفقيت در اين فيلم كافي نبود. بعد از اين، او به موسسه سينمايي امينتارخ رفت، تا بتواند با آموختن ريزهكاريهاي بازيگري، آنطور كه ميخواست و ميبايست در اين حوزه ماندگار شود. به بهانه 22 ديماه و بيست و هشتمين سال تولدش، نگاهي به كارنامه او در اين چند سال مياندازيم.
گرچه نقشهايي كه ترانه بازي كرده، يكدست و يكشكل نيستند اما او ترجيح ميدهد به جاي بازي در فيلمهاي متعدد با تيمهاي متفاوت، در كارنامه ۱۰ سالهاش تنها ۶ فيلم بازي كند اما آنطور كه ميخواهد و دركنار كساني كه ميخواهد بازي كند. او يك بازيگر جوان است اما حتي به قيمت تجربه كردن هم حاضر نشده در نقشهايي كه گمان نميكرده آنطور كه ميخواهد از آب در بيايند بازي كند. او تاكنون پيشنهاد فيلمسازان بزرگي مثل فرهادي و مهرجويي را رد كرده است. كاري كه كمتر بازيگر جواني به انجامش راضي ميشود اما او توانسته در همين كارنامه كم برگ هم موفقيتي نسبي را از آن خود كند.
بازي در جايگاه دختري كه در يك خانواده تنگدست به دنيا ميآيد و با باردار شدنش در 15 سالگي، امكان تغيير پايگاه اجتماعياش را از دست ميدهد، نخستين اجراي موفقيتآميز ترانه بود. او كه در نوجوانياش و بدون داشتن تجربههاي رنگارنگ ناموفق، به دنياي سينماي حرفهاي وارد شد، تنها به حضور در چنين نقشهايي اكتفا نكرد. برخلاف بسياري از بازيگران كه قالب يك نقش را بهخود ميگيرند و تا بسته شدن كارنامه هنريشان در نقشهاي مشابه ميمانند، در «چهارشنبه سوري» ظاهر يك دختر خوشبخت كارگر را به خود گرفت كه از دور ناظر زندگي ناموفق مرفهان بدبخت شهري بود و در «كنعان»، نقش دختري تحصيلكرده كه بهخاطر درگيريهاي روشنفكرانهاش ميخواست از زندگي مرفهش بيرون بيايد. شايد به همين دليل براي ديدن فيلمهايش هميشه اشتياق داريم؛ بهاين خاطر كه هميشه براي كشف چهره او در يك فيلم جديد كنجكاو ميمانيم.
ترانه در مورد حرفهاش و آيندهاي كه در آن دارد ميگويد:«ازالان نميتوان براي آينده تصميم گرفت ولي اين را ميدانم كه شغل من بازيگري است و خود را يك بازيگر ميدانم. از ترجمه و نوشتن لذت ميبرم و اميدوارم كتاب چاپ كنم و بنويسم ولي بازيگري شغل من است و هميشه آرزو داشتم بازيگر باشم. اين فكر را هم نميكنم كه هنر ناقصي است و با رفتن سراغ فيلمسازي يك پله پيشرفت كردهام. در بازيگري نميتوان به كمال رسيد چون هيچ روزي در آن نيست كه خودتان را تكرار كنيد. كسي كه خطاط است سالها الف را مينويسد تا استاد شود ولي الفي در بازيگري نداريم كه از روي آن بنويسيم و به كمال برسيم، در نتيجه بازيگري در نوع خودش هنر منحصر به فردي است.»
گرچه ترانه با نخستين فيلمش به شهرت و البته محبوبيت رسيد اما او يكشبه بازيگر نشد. هميشه آرزوي بودن در اين حرفه را داشته. او درمورد آموختههايش قبل و بعد از ورود به اين حرفه ميگويد: «من از هنرجويي شروع كردم. 2 سال خيلي درخشان در كلاسهاي بازيگري داشتم كه اكنون ميفهمم چقدر به من كمك كرد. 2 تئاتر روي صحنه كار كردم و در حال بازي كردن در ششمين فيلم سينماييام هستم و هر روز چيز تازهاي از بازيگر بودن ياد ميگيرم.»
كار تيمي و البته كار با تيمي كه برايش آشنا و قابل اعتماد هستند، يكي از دلايل او براي چنين انتخابهايي است؛ تا جايي كه در مصاحبهاش گفته بود:« من موافق كار تيمي هستم. كار كردن در يك گروه شما را بعد از چند فيلم به زباني مشترك ميرساند، فضايي خلاقانه در اختيارتان ميگذارد و ميدانيد كه هيچيك از اعضاي گروه نميخواهند تجربههاي قبلي را تكرار كنند و قصد دارند نوآوري داشته باشند. تا اينجا هم فكر ميكنم كارهايي كه با حقيقي و فرهادي انجام دادهام اگر با غيراز ما انجام ميشد به اين خوبي از كار درنميآمد.»
ترانه جوان است؛ يك بازيگر جوان اما پيش رفتن در حرفهاش تنها دغدغه او نيست. او به اجتماعش هم نگاهي دقيق دارد. از آن درس ميگيرد و برايش دل ميسوزاند. ترانه در يادداشتي كه به نام «شهلا، ناصر عشق و اعدام» نوشته بود، گفته بود:« كساني كه از نعمت بخشيدن برخوردار نيستند را نميتوان سرزنش كرد. بعيد است كه بشود. سرزنش كسي، براي قرار گرفتن در وضعي كه خود در آن دخيل نبوده و پيشبينياش نميكرده منصفانه نيست. هيچ صاحب حقي انتظار پامال شدن حقش را نداشته كه بتواند خود را براي روبهرو شدن با آن آماده كند. هيچ كس نميخواسته در وضعي باشد كه سياهي انتقام گرفتن بشود تنها مأمن زخمهاي دلش. دل زخمي راه زيادي دارد تا برسد به آن قرار و سكوتي كه براي بخشيدن لازم است.»
كمتر پيش آمده كه عضوي از خانواده ورزش، به دنياي فيلم و سينما وارد شود اما ترانه يكي از استثناهاست. ترانه عليدوستي در خانوادهاي هنرمند به دنيا نيامد. پدر او يك فوتباليست حرفهاي بود و گرچه خانواده فيلم بيني بودند اما سنت هميشگي داشتن ظاهري متفاوت يا خانوادهاي هنرمند او را به دنياي سينما وارد نكرد. در يادداشتي كه مدتي پيش يك روزنامهنگار در موردش نوشته بود، آورده شده:«ترانه يك «فيلمباز» واقعي بود يعني حتي اگر خودش هم نميخواست به واسطه پدرش، حميد عليدوستي ناگزير فيلمهاي زيادي از تاريخ سينما ديده بود و آرشيوفيلمهاي پدرش به تنهايي معلم خوبي براي او بود.»
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
ارسال نظر