سیاوش طهمورث، یک تئاتری به تمام معنا است
سیاوش طهمورث از چهارشنبه ۱۹ آذر نمایشنامه ˝اژیدهاک˝ نوشته بهرام بیضایی را برای دومین بار در تالار رودکی نمایشنامهخوانی میکند. به همین بهانه با این کارگردان و بازیگر شناخته شده تئاتر، سینما و تلویزیون گفتوگو کردهایم.
سیاوش طهمورث نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر توانا و شناخته شده که پس از سالها دوری از صحنه، هفته گذشته با نمایشنامهخوانی متفاوت و تاثیرگذار "اژیدهاک" نوشته بهرام بیضایی، تعداد زیادی از علاقهمندان تئاتر و دوستدارانش را به تالار رودکی کشاند، به دلیل استقبال خوبی که از این اجرا صورت گرفت قصد دارد یکبار دیگر این متن جاودان از بهرام بیضایی را، فردا چهارشنبه ۱۹ آذرماه، ساعت ۱۹:۳۰ برای دومین بار به همراه سارا حسینی در همان تالار رودکی نمایشنامهخوانی کند.
به بهانه دومین نمایشنامهخوانی "اژیدهاک" نوشته بهرام بیضایی با کارگردانی سیاوش طهمورث، میزبان این هنرمند محبوب و شناخته شده کشورمان در دفتر خبرگزاری هنر ایران (هنرآنلاین) بودیم و با او درباره مسائل مختلفی از جمله علت این نمایشنامهخوانی، تفاوتهای روخوانی با نمایشنامهخوانی و... به گفتوگو نشستیم. آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گپوگفت ما سیاوش طهمورث است که در پی میآید:
هنرمندان هم مقصر هستند
سیاوش طهمورث هنرمند باسابقه تئاتر کشور در آغاز این گفتوگو ضمن انتقاد صریح از وضعیت کنونی تئاتر، سینما و تلویزیون گفت: وقتی ما میگوییم سینما، تئاتر و تلویزیون نداریم البته به این معنی نیست که اصلا وجود ندارد، اما آنچنان که شما تصور کنید که در یک بیابان برهوت چند تک درخت هم وجود داشته باشد اما نمیتوانیم اسم آن را باغ بگذاریم در نتیجه اگر ما گلایه میکنیم که مسئولین مقصر این امر هستند و باید جلو خیلی از ابتذالات را بگیرند و بسیاری از مسائل را مورد بررسی قرار دهند جز دلسوزی نیت دیگری نداریم. مضاف بر اینکه هنرمندان هم در این میان مقصر هستند چراکه اکثرا به طرف چیزی کشیده شدهاند که من نام آن را ابتذال میگذارم.
هر نمایشی تئاتر نیست
این نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر کشور با این توضیح که هر چیزی که در مقابل تماشاگر قرار میگیرد نمایش است، توضیح داد: اینکه هر نمایشی را تئاتر بنامیم در واقع نوعی صدمه به جایگاه تئاتر است، چون تئاتر تعریف خاص خود را دارد. بنابراین هر نمایشی تئاتر نیست اما تئاتر علاوه بر تعریف خاصی که برای آن وجود دارد خود یک نمایش است.
کارگردان نمایشنامه "سوگ سیاوش" با انتقاد به نویسندگان اکثر سریالها و تلهفیلمها به دلیل عدم توجه به شخصیتها، کاراکترها، مکان و موقعیت، مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه در نگارش متن، چنین وضعیتی را فاجعه بار و وحشتناک توصیف کرد و گفت: متاسفانه وقتی ما این مسائل را بیان میکنیم به جای اینکه درصدد یافتن علت آن برآیند با ما دشمن میشوند، چونانکه بارها به من گفته شده اسم من رفته و توسط همین مدیران و مسئولان خط خورده است.
هرگز هنرم را نمیفروشم و حرفم را هم پنهان نمیکنم
او با بیان این مطلب ادامه داد: من از آنجا که آدم قانعی هستم که با نان و پنیر هم میسازم بنابراین احتیاجی ندارم و هرگز هنرم را نمیفروشم و حرفم را هم پنهان نمیکنم اما واقعیت اینست که در نهایت جامعه است که ضرر خواهد کرد و این در حالی است که من یک نفرم و بالاخره تمام میشوم اما جامعه تمام شدنی نیست و تا ابد ادامه خواهد داشت. بنابراین اگر اخلاق، صلابت و درستی هنری از بین برود به آسانی و به این زودیها درست نخواهد شد .
طهمورث با بیان اینکه ما مشکل شناخت هنر و صحنه داریم، یادآور شد: بالغ بر ۱۶ سال است که روخوانی یا همان نمایشنامهخوانی در کشور ما اجرا میشود که هیچ کدام هم به مفهوم درست نمایشنامهخوانی، اجرا نمیشود.
"اژدیهاک" انسان را مقابل اجتماع و جامعه را مقابل انسان قرار میدهد
کارگردان نمایشنامه "معرکه در معرکه" در رابطه با دلیل انتخاب متن معروف و دشوار نمایشنامه "اژیدهاک" نوشته بهرام بیضایی برای نمایشنامهخوانی گفت: همانگونه که میدانید متن بسیار دشوار است و تمام نوانسهای صدایی در آن وجود دارد که علاوه بر این شامل مفاهیم فراوانی از انسانیت، انسانی که در مقابل اجتماع قرار میگیرد و اجتماعی که در مقابل انسان قرار میگیرد و یا انسان را به هر شکلی که در آن موقعیت اجتماعی اقتضاء میکند شکل میدهد. بنابراین با توجه به جامع بودن این درام کار بر روی این نمایشنامه را شروع کردم که در این میان یکی از هنرجوها علاقه بیشتری نشان داد به طوری که حتی تمام متن را حفظ است و بعد از تمرینهای متعدد به این نتیجه رسیدم که این کار را روی صحنه ببرم تا نشان دهم روخوانی یعنی چی و ما روخوانی را چگونه میشناسیم و به ویژه تاکید بر این نکته که روخوانی این نیست که ما بنشینیم و نمایش را جلو روی خود بگذاریم و از روی آن بخوانیم.
اجرای نمایشنامه به معنی روی صحنه رفتن نیست
او در توضیح نمایشنامهخوانی تاکید کرد: روخوانی یعنی آخرین مرحلهای که شما تمرین میکنید و بعد از آن روی صحنه میروید، به این معنی که شما تمام معانی، نوآنس و ولوم جملات و جای صدا را میدانید و تمام شخصیت و کاراکتر را احاطه کردهاید و آن را زندگی میکنید اما به معنی میزانسن فقط راه نمیروید که من متاسفانه تاکنون چنین روخوانی را ندیدهام.
کارگردان نمایشنامه "بعضی وقتها باید چشمها را بست" در رابطه با استفاده از ابزارهایی مانند موسیقی و یا نوع پوشش در روخوانی نمایش نیز گفت: برای اینکه بتوانیم حس را کاملتر منتقل کنیم حتی در آخرین تمرینهایمان یک لباس مخصوص میپوشیم که این دقیقا آن حالتی است که به حس ما کمک خواهد کرد. به عنوان مثال من در این اجرا میز را به گونهای پوشاندم که آن حالت مار ایجاد شود و در نتیجه تماشاگر دیگر میکروفون نمیبینید بلکه دو تا مار میبینید بر روی دو تا دوش و این به جهت اینست که تماشاگر از لحاظ بصری هم بتواند تحت تاثیر قرار بگیرد و گرنه اجرای نمایشنامه به معنی روی صحنه رفتن نیست.
این نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر کشور در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: بعضا دیده شده که کارگردانانی نمایشنامههایی را با پرسوناژهای زیاد، نمایشنامهخوانی یا روخوانی کردهاند و برای این کار از سوپراستارها و چهرههای شناخته شده برای پرسوناژها استفاده کردند و در واقع این اتفاق به گونهای رخ داده که گویی مردم تنها به نیت دیدن این چهرههای معروف به دیدن نمایشنامهخوانی میروند و چه بسا که اینها نمایشنامهخوانی نمیکنند بلکه روخوانی میکنند.
او در پاسخ به این سوال که آیا اعتقادی به بلیتفروشی در اجرای نمایشنامهخوانی دارد یا خیر نیز گفت: اعتقاد من این است که اشکالی ندارد که احیانا مقابل در ورودی یک جعبه بگذارند که اگر کسی علاقهمند بود هر وجهی که میخواهد در آن قرار دهد اما بلیتفروشی به آن معنی، برای روخوانی معنا ندارد اما نمایشنامهخوانی فرق دارد.
من تماشاگر خود را انتخاب میکنم
کارگردان نمایشنامه "رسم عاشقکشی" با بیان اینکه روخوانی میتواند برای عام باشد، اما نمایشنامهخوانی نمیتواند برای کلیت عام اجرا شود، افزود: به عنوان مثال اجرای من را هر کسی نمیتواند به تماشا بنشیند، به ویژه اجرای نمایشنامهخوانی "اژیدهاک" را تنها هنرمندان و دانشجویان سال سوم به بالا و یا سیاستمداران و مدیران میتوانند ببینند. بنابراین من تماشاگر خود را انتخاب میکنم و دلیل این کار هم این است که متن به حدی مشکل و پیچیده است که نمیتوان به راحتی متوجه شد، به طوری که حتی میتوانم ادعا کنم ۸۰ درصد هنرمندان اساسا قادر نخواهند بود این متن را به درستی روخوانی کنند زیرا متن داری آکسانگذاریهای خاصی است.
او با تاکید بر اینکه تمام این دوستانی که روخوانی میکنند علیرغم اینکه استعداد و سواد کافی برای انجام این کار را دارند متاسفانه کار را بسیار ساده گرفتهاند، اظهار کرد: من شاهد یکی دو مورد نمایشنامهخوانی بودهام که متاسفانه تماشاگر وسط اجرای نمایشنامهخوانی شروع به خمیازه کشیدن میکند و حق هم دارد چون احساس میکند خود نیز میتواند به این شیوه از روی متن بخواند و این گونه است که متاسفانه روخوانی با نمایشنامهخوانی اشتباه گرفته شده است.
کارگردان باید در بازتولید به کشف جدیدی رسیده باشد
طهمورث در رابطه با بازتولید آثار موفق گذشته نیز عقیده دارد؛ اگر همان کارگردان تصمیم بگیرد کاری را بازسازی کند باید قطعا چیز جدیدی در آن نمایش کشف کرده باشد تا بتواند دوباره آن کار را بازسازی کند در غیر این صورت اگر کارگردانی بخواهد عین همان کاری که در گذشته ارائه کرده است را بازسازی کند کار اشتباهی است، چراکه اولا زمان گذشته و موقعیت زمانی و اثرپذیری چیز دیگری است اما رپرتوآر به معنی تمامیت یک هنرمند، تکرار تمامیت یک هنرمند در کارهای مختلف است برای اینکه ما یک هنرمند را بشناسیم.
این نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر کشور ادامه داد: به عنوان مثال نمایشنامههای شکسپیر چند صد سال است که به اجرا درمیآید ولی شما آن را یک جور نمیبینید و هر کدام یک مسئله دارد، البته ممکن است که کلیت داستان یکی باشد اما اثرگذاری و دیدگاه کارگردان چیز دیگری است.
او با بیان اینکه تا وقتی در جامعه، انسانیت و موقعیت اجتماعی هنرمند را برنیانگیزد و حرفی جدید برای گفتن نداشته باشد نباید به کار تئاتر بپردازد، افزود: به عنوان مثال "سوگ سیاوش" که قبلا هم کار کردم اگر بخواهم الان دوباره کار کنم با گذشته فرق داد البته ممکن است در مواردی تشابهاتی وجود داشته باشد اما آن مربوط به خود نمایش است و به من ربطی ندارد.
بعضی حمایت کردن از نسل جوان را با بلوشو کردن اشتباه گرفتهاند
طهمورث در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از مسئولین در رابطه با حمایتهای نابجا از برخی هنرمندان جوان تازه کار و در مقابل بیاعتنایی به پیشکسوتان عرصه هنر، بیان داشت: واقعیت این است که برخی از مسئولین ما متاسفانه حمایت کردن از نسل جوان را با بلوشو ایجاد کردن اشتباه گرفتهاند. این درست است که جوانان باید کار کنند همان طور که ما کار کردیم و همین طور که نسل قبل از ما رفتند ما نیز خواهیم رفت و دیگران باید بیایند و جای ما را بگیرند، اما با کدام تجربه باید بیایند و جای ما را بگیرند. وقتی از الآن سالن اصلی مانند تالار وحدت را به یک جوان بی تجربه میدهید این جوان دیگر تصور میکند که دیگر استاد شده و برای چند نفری که به هر حال استخوانی خرد کردهاند در این کار جایی نیست به طوری که من دو سال دنبال سالن بودم و بعد از دادن وعدههای مختلف در نهایت هم به من سالن ندادند.
کارگردان نمایشنامهخوانی "اژدیدهاک" در پایان با اظهار امیدواری نسبت به اینکه دوستان تئاتری و علاقهمندان هنر به تماشای این اجرا بنشینند، خاطر نشان کرد: من نمایشنامهخوانی و تئاتر را جور دیگری میبینم. تئاتر نمایش نیست تئاتر نمایش هست، اما هیچ نمایشی نمیتوان تئاتر باشد. تئاتر تعریف خاص خود را دارد و در نمایشنامهخوانی هم یک تعریف خاص هست که پیشتر تعریف کردم، اما دوست دارم که همه بیایند و اجرایی که رایگان هست و بلیتفروشی نداریم را ببینند و اگر هم که من اشتباه میکنم اشتباه من را به من بگویند.
ارسال نظر