۱۵۴۸۳۳
۲۰ نظر
۵۸۵۳
۲۰ نظر
۵۸۵۳
پ

دختری که گفتند نامزد مرتضی پاشایی است

به پیمان عیسی‌زاده سرپرست گروه و دوستش اعتماد کامل داشت و تمام مدارکش را به او سپرد تا با دو سه تیم پزشکی در مورد بیماری و مراحل درمان صحبت کنند. پیمان با کشورهای مختلف و تیم‌های پزشکی زیادی مشورت کرد و همه و همه همین نظر را داشتند؛ سرطان، شیمی درمانی، زمان محدود، معجزه.

جام جم سرا: در هنگامه نشر اخبار بیماری مرتضی پاشایی، تصویری اینجا و آنجا منتشر می‌شد از دختری لبخند بر لب کنار خواننده پاپ در بیمارستان و با این حاشیه: تصویر نامزد پاشایی. اما در بحبوحه درگذشت او، تصویر دیگری بازنشر شد از دختری گریان با صورتی پر از اشک که کسی نبود جز‌‌ همان بانوی اولین تصویر. او مریم قاسمی، طراح لباس و استایلیست مرتضی پاشایی بود که با گروه موسیقی او همکاری می‌کرد. قاسمی در ادامه از آشنایی با پاشایی، همکاری مشترکشان و آخرین روزهای مرتضی می‌گوید.

دختری که گفتند نامزد مرتضی پاشایی است

ریتم زندگی نوشت: رابطه و آشنایی ما برمی گردد به ۱۷ سال قبل، یعنی دوستی مرتضی پاشایی با برادرم. اما همکاری و آشنایی نزدیک‌تر حدود ۵ سال است که بین ما به وجود آمده. به خاطر می‌آورم برادرم در منزل جشن تولد گرفته بود، گفت یکی از دوستانم را هم دعوت کرده‌ام که صدای بسیار زیبایی دارد. آن دوست مرتضی پاشایی بود؛ او به خانه ما آمد و به افتخار برادرم ترانه‌ای با ساز خواند و اجرا کرد و همه مهمان‌ها با هیجان او را تشویق کردند و از اجرای زیبایش لذت بردند. همانجا به او گفتم که من مطمئنم شما به جاهای خیلی خوبی می‌رسید.

از آن شب به بعد مرتضی پاشایی را ندیدم تا چند سال بعد که قطعه «یکی هست» را منتشر کرد و من برای تبریک به ایشان پیامی دادم «که یادتان هست که گفتم موفق می‌شوید؟»‌‌ همان موقع بعد از کمی گفتگو مرتضی به من گفت که این روز‌ها در حال جمع کردن یک گروه و تدارک دیدن کنسرت هستم و می‌خواهم از شما برای طراحی لباس‌هایم کمک بگیرم، چون می‌دانست که من در این زمینه فعالیت می‌کنم و من پیشنهادش را قبول کردم و همکاری نزدیک ما آغاز شد.

اوایل اجرا‌ها زیاد نبود اما مطمئنم بودم که مرتضی ستاره درخشانی خواهد شد. از آنجایی که قبلا ویولن می‌زدم کمی گوش موسیقی داشتم و حس می‌کردم که صدای زیبایش مورد توجه قرار می‌گیرد. برای طراحی لباس کارم را آغاز کردم، می‌دانستم که علاقه زیادی به یکی از خوانندگان پاپ معروف دنیا دارد، برای همین در کار‌هایم فاکتورهایی را در نظر می‌گرفتم که شبیه ستاره مورد علاقه‌اش باشد. من از مرتضی خواهش کردم که فرم مو‌هایش را تغییر بدهد.

اصلا دلش نمی‌خواست این کار را انجام دهد و مو‌هایش را کوتاه کند، ولی با اصرار من قبول کرد. تا دو ساعت اول بعد از کوتاهی، خودش از دیدن چهره‌اش در آیینه شوکه شده بود، اما بعد به این نتیجه رسید که‌ ای کاش زود‌تر این کار را می‌کردم. بخصوص وقتی واکنش دیگران را می‌دید که همه تایید می‌کردند و می‌گفتند چقدر با موی کوتاه زیبا‌تر شدی.

زمان گذشت و این همکاری ادامه داشت. گاهی مرتضی معده درد شدید می‌گرفت و همین امر باعث شد که تصمیم بگیرد سراغ دکتری برود و آزمایش و عکسی تهیه کند. تا آن روز کذایی که معده درد شدیدی گرفت. این بار خیلی بد‌تر از دفعات قبل بود و به اصرار دوستان و خانواده‌اش برای آزمایش و ویزیت پیش دکتر رفت و متوجه شدند که توموری در معده اوست. باز هم قضیه خیلی جدی به نظر نیامد و در تاریخ ۱۸ آبان ۹۲ در بیمارستان نیکان جراحی کوچکی انجام داد و به خانه آمد. بعد از چند روز جواب آزمایش و نمونه برداری‌ها آماده شد. یک تیم پزشکی و روانکاو سراغ مرتضی آمدند. باورمان نمی‌شد که آن‌ها پیام آور چه خبر تلخی هستند.

ابتدا با او صحبت کردند و گفتند که به نظر ما تو خیلی قوی و با اراده هستی و می‌توانی از پس مشکل جدیدی که پیش رو داری بربیایی. بیماری معده تو پیشرفته‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنی و باید مراحل درمانی آغاز شود. مرتضی به آرامی پرسید یعنی سرطان؟ دکتر گفت سرطانِ سرطان که نه، ولی خب، تقریبا بله سرطان! شاید اسم سرطان خیلی سنگین و هولناک است اما تو با اراده می‌توانی به آن غلبه کنی.

چند لحظه سکوت اتاق را فرا گرفت. من و مادر مرتضی کنارش بودیم. او اتاق را ترک کرد و لحظاتی با خودش خلوت کرد. رفتیم تا ببینیم در چه شرایطی است. آن لحظه بود که صدای گریه آرامش را شنیدم و بعد از چند دقیقه از اتاق بیرون آمد و فقط یک جمله گفت: «من نمی‌خواهم بمیرم.»

قرار بر آغاز دوره شیمی درمانی شد و اجراهای مرتضی روز به روز بیشتر و فشرده‌تر می‌شد. اما اصلا حاضر نبود لحظه‌ای موسیقی را کنار بگذارد و می‌گفت انرژی‌ای که از مردم و صحنه می‌گیرم مثل شیمی درمانی به درمانم کمک می‌کند.

دختری که گفتند نامزد مرتضی پاشایی است

قدر ثانیه‌هایم را می‌دانم

مرتضی را از زمانی می‌شناختم که اصلا شناخته شده نبود، ولی این ویژگی او برای من کاملا شناخته شده و بارز بود. عشق به موسیقی، پشتکار و تواضع، بنابراین حتی سرطان هم نتوانست او را از علاقه‌اش جدا کند، بلکه این بیماری باعث شد که او سرعت کار و موفقیتش را بالا‌تر ببرد و از همه لحظاتش استفاده مفید بکند، خودش می‌گفت من قدر تک تک ثانیه‌هایم را می‌دانم و می‌دانم که این لحظات ارزشمند است.

مرتضی قبل و بعد از شهرت

مرتضی هیچ فرقی با قبل نکرد، حتی آن دوره‌ای که معروف نبود همین قدر متواضع و فروتن بود. حس می‌کردم درست شبیه همین مثال است که درخت هر چه پر بار‌تر افتاده‌تر و سر به زیر‌تر. به جرات می‌گویم افتاده‌ترین آدمی که در زندگی دیدم مرتضی پاشایی بود. دلم نمی‌آید فعل بود را به کار ببرم. پس می‌گویم مهربان‌ترین و افتاده‌ترین آدم زندگی من مرتضی پاشایی است. با همه مهربان بود و اصلا اهل غیبت و کینه ورزی و دروغ گفتن نبود. همه دوستان نزدیکش می‌دانند که تا چه حد شوخ طبع و پر انرژی بود، دل هیچ کس را نمی‌شکست حتی کسانی که اصلا از نظر راه و روش و شیوه و تفکر زندگی با او همخوانی و همفکری نداشتند.

با آن‌ها هم به روش خودشان برخورد می‌کرد و به این تفاوت عقیده و سلیقه احترام می‌گذاشت. حس می‌کنم او با همه فرق داشت.

روند کاری او بعد از سرطان و تغییر رفتارش

به نظرم مراقب بود تا مبادا کسی را برنجاند، البته قبلا هم هرگز این کار را نمی‌کرد، اما مراقبتش بیشتر شده بود. همیشه می‌گفت من اصلا به مرگ فکر نمی‌کنم.

تا لحظات آخر به برنامه اجرا‌هایش فکر می‌کرد. اول از همه ملودی‌ها را از پشت تلفن برایم می‌گذاشت و گوش می‌دادم و به نظر افراد نزدیک زندگی‌اش توجه می‌کرد و اهمیت می‌داد.

دختری که گفتند نامزد مرتضی پاشایی است

تغیر استایل و کلاه و...

همیشه به ست بودن لباس‌هایش توجه می‌کردم، چون ظاهر برایش بسیار مهم بود. این به این معنی است که او آراستگی را دوست داشت و همان طور که گفتم از طرح لباس‌های مایکل جکسون هم ایده می‌گرفتم و به نظرم می‌آمد که باید فرم لباس‌هایش با لقبش همخوانی داشته باشد. مرتضی لایق و شایسته واژه امپراتور است.

تغییر استایل بعد از بیماری

چون برایش ظاهر بسیار مهم بود، وقتی که مو‌هایش را به خاطر شیمی درمانی از دست داد، گفت که می‌خواهم کلاه سرم کنم. پس کلاه باید به بقیه لباس‌هایش می‌آمد و همین امر باعث شد تا یک تغییر اساسی در تهیه و طراحی لباس‌ها به وجود بیاید. همین جا باید بگویم مرتضی که تا این حد ظاهرش را آراسته می‌کرد و دلش نمی‌خواست مردم او را با چهره پریشان و بیمار ببینند و حتی وقتی پرستار‌ها به اتاقش می‌آمدند عینکش را می‌زد، حال یک فرد بی‌معرفت و از خدا بی‌خبر می‌آید و در آن حال دلخراش از مرتضی فیلم و عکس می‌گیرد. من آن فیلم را ندیده‌ام و هرگز نمی‌بخشیم کسی را که چنین بی‌رحمی‌ای در حق مرتضی کرد...

احساس کلاه و عینک

مدام سوال می‌کرد بچه‌ها ظاهرم بد نیست، همه ما می‌گفتیم نه، با موی کوتاه و کت آبی خیلی هم خوش تیپ هستی.

آن زمان شایعه سرطان او بسیار پیچیده بود و مرتضی خودش دوست نداشت کسی علت تغییر استایل و نام بیماری را بداند. ناراحت می‌شد و غصه می‌خورد و حتی به خود شما گفت باید یک گفتگو یا مطلبی بنویسید که در آن اشاره‌ای به کلمه سرطان نشود، اما هوادارانم بدانند که من بیماری پیشرفته معده دارم و قاعدتا تحت درمانم. چون این شایعه‌ها انرژی من را می‌گیرد، وقتی که از خواب بیدار می‌شوم و مادرم یا دوستی با صدای لرزان به من زنگ می‌زند و تا گوشی را برمیدارم با گریه می‌پرسد مرتضی زنده‌ای؟ هم خودم شوکه می‌شوم و هم عزیزانم آسیب می‌بینند، اما وقتی که این شایعات بیشتر شد دیگر به آن‌ها اهمیت نداد و با انرژی بیشتر کارش را ادامه داد.

این اواخر با خنده می‌گفت آنقدر شایعه مرگ مرا منتشر کرده‌اند که اگر این بار واقعا بمیرم یک نفر هم برای خاکسپاری من نمی‌آید و همه می‌گویند باز هم شایعه است.

علایق مرتضی

اول موسیقی، موسیقی، موسیقی و بعد همیشه می‌گفت من عاشق غذا خوردن هستم، البته این اواخر از خوردن هر غذایی محروم شد، غذای خانگی را به شدت دوست داشت، اما رزوهای آخر ناچار بود که از طریق سرم و دارو نیازهای بدنش را تامین کند.

به دنبال معجزه

او فقط می‌دانست بیماری‌اش سخت است، به پیمان عیسی‌زاده سرپرست گروه و دوستش اعتماد کامل داشت و تمام مدارکش را به او سپرد تا با دو سه تیم پزشکی در مورد بیماری و مراحل درمان صحبت کنند. پیمان با کشورهای مختلف و تیم‌های پزشکی زیادی مشورت کرد و همه و همه همین نظر را داشتند؛ سرطان، شیمی درمانی، زمان محدود، معجزه.

مرتضی به تیم پزشکی‌اش اعتماد کامل داشت اما این را می‌گفت که اگر کسی بیاید بگوید با هر مبلغی و در هر کجای دنیا امکان درمان تو وجود دارد، لحظه‌ای تامل نمی‌کنم و همه دارایی‌ام را می‌دهم تا این بیماری از بین برود و درمان شود.

محبوب‌ ترین ترانه مرتضی

روز برفی؛ بعد از اینکه در بیمارستان نیکان جراحی شد و بعد از اینکه قرار شد از بیمارستان به خانه بیاید، همه دوستان به خانه‌اش رفتیم برای استقبال؛ آنجا روی کامپیو‌تر روز برفی را که خودش خوانده بود، برای اولین بار پخش کرد. وقتی از پشت کامپیو‌تر بلند شد، تقریبا هیچ کس در اتاق نبود، همه یکی یکی با گریه از اتاق بیرون رفتند اما خودش حتی قطره‌ای اشک نریخت. غم عجیبی در آن کار موج می‌زد، هیچ کس جرات نداشت حتی کلمه‌ای در مورد این بیماری لعنتی حرفی بزند. حال آن غم ترانه روز برفی در وجود همه ما ریشه کرده.

دختری که گفتند نامزد مرتضی پاشایی است

خاکسپاری مرتضی

یکشنبه ساعت ۷:۳۰ شب مراسم خاکسپاری انجام شد، شنیدم که می‌گفتند مرتضی روز شنبه به خاک سپرده شده و مراسم یکشنبه نمادین بوده! هرگز این واقعیت ندارد.

همان طور که می‌دانید شنبه مرتضی را از بیمارستان بهمن برای شست و شو به بهشت زهرا بردند تا روز یکشنبه جمعیت بدرقه کنندگان مرتضی بعد از تالار وحدت بدون معطلی به قطعه هنرمندان بیایند. اما واقعا این جمعیت و این استقبال با شکوه قابل پیش بینی نبود و یکشنبه ظهر این اتفاق نیفتاد، چراکه حتی آمبولانس حاوی مرتضی نتوانست خودش را به در ورودی قطعه هنرمندان برساند و با آن وضعیت نمی‌شد که مراسم انجام شود، بنابراین دوباره پیکرش را به سردخانه برگرداندند و قرار بر این شد که خاکسپاری تا قبل از اذان انجام شود، اما هر چقدر صبر کردند بهشت زهرا خلوت نشد، بنابراین تا ساعت هفت و نیم شب صبر کردیم.

مادر مرتضی هرگز راضی نبودند که خاکسپاری فرزندشان انجام شود اما اطرافیان این مادر داغدیده را متقاعد کردند و به یادش آوردند که در دین اسلام هم این اتفاق قبلا افتاده و ایشان قبول کردند و ساعت هفت و نیم شب یک شب پاییزی تلخ با او وداعی ابدی کردیم و در تاریکی شب مرتضی پاشایی برای همیشه ترکمان کرد.

جا دارد که تشکر ویژه‌ای کنم از علی لهراسبی که یک سال زندگی مرتضی را بعد از تشخیص سرطان مدیون او هستیم، مرتضی را از این دکتر به آن دکتر می‌برد و ما توانستیم فرصت بیشتری برای بودن در کنار این موجود آسمانی و دوست داشتنی داشته باشیم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • سحر

    آقای شیث رضایی در مصاحبه اش گفته بودن که مرحوم پاشایی در بیمارستان نگران برگزاری تولد نامزدش بوده و پارسال هم خود آقای شیث رضایی تو تولد نامزد مرتضی پاشایی شرکت کرده بود.

    پاسخ ها

    • سعید

      اتفاقا منم مصاحبه با شیث رضایی رو خوندم.

  • بدون نام

    برترینها. انصاف نیست وقتی خانواده مرتضی می گن نامزدی در کار نبوده و خود این خانم هم توی مصاحبه هبچ اشاره ای به موضوع ازدواج و نامزدی نمی کنه این تیترو بزنی. حاشیه درست نکنید. بزارید خانواده داغدیده آرامش داشته باشن. ممنون.

  • saeide

    چرا اینجوری شایعه درست میکنین .
    نامزدی کجا بود شما هم . ایشون اصلا نامزد نداشتن .

  • مرتضی

    افرین

  • بدون نام

    اگه اینجوری باشه که آدم با تموم همکلاسی ها و همکاراش و دخترای فامیل نامزده...
    البته به شرط اینکه یکم مشهور باشی....

  • بدون نام

    خدا عاقبت همه ما رو ختم بخیر کنه بنده خدا از دنیا رفت حرف و حدیث همچنان ادامه داره
    پدرش که بنده خدا گفت نامزد نداره

  • سحر

    وقتی خانوادش میگن نامزد نداره باز این برترینها هی میگه نامزد ای بابا .
    بس کنید دیگه چ خبرتونه؟؟؟

  • رضا

    سایت های پوچ و بدون بازدید برای جذب بازدید همچین تیترهای بی معنایی میزنن .. اینکه برترین ها هم هم سطح اوناست مایه خچالته ... جالبه که نامزدشه و اون وقت هیچ جای مصاحبش همچین چیزی نگفته ... ما که رفیتم برترین ها .. یه چهره ها در شبکه اجتماعیت به درد میخوره که اونم سایت بیست میخونم ... حال نمیکنم با اخبار دروعت .. بای بای

    پاسخ ها

    • ايران

      به سلامت!

    • بدون نام

      سفر به خیر!!

  • مهدی

    اتفاقا سایت برترین های بهنرین و به روز ترینه..من خیلی از اخبار رارو اینجا میخونم بعد ساعت 2 شبکه خبر..چی میگید شما؟؟؟
    بگید شیث چرا گفته مراسم نامزدی پاشایی شرکت کردن..برترین ها چه گناهی داره..من از همینجا از دست اندرکاران این سایت تشکر میکنم..

  • بدون نام

    نوشته گفتند,ننوشته که ما گفتیم .برترینها اتفاقا شفاف سازی نسبی انجام داده که دیگران گفتن

  • احسان

    من فکر می کنم اول لازم باشه واژه "نامزد" تعریف بشه بعد تمام مسائل خود به خود حل می شه.

  • خردادی

    تو مصاحبه های مختلفی که خوندم همه از مهربونی و اخلاق نیکوی آقای پاشایی صحبت میکنن . خدارحمتش کنه ولی واقعا نام نیک ازش بجا مونده .

  • مهرانی

    دوست دخترش بوده مگه اشکال داره

  • شادی

    دوست نامزد همسر همکار یا هر اصطلاح دیگه . درست نیست
    با آبروی مردم بازی نکنیم .

  • نجمه

    بس کنید دیگه اون بنده خدا روحش ازاد شدو رفت شما درگیره یه دخترین ملت مارو باش

  • بدون نام

    نامزدی که هنوز چهل عشقش تموم نشده بره اهنگ بده بیرون بدرد جرز دیوار میخوره بابا اونایی که خوندن خواننده هستن نه مد لباس نامزد کمی سنگین میشه !

  • دوست

    خب حالا هرچی بوده موقت یا دائمی تمام شده است می فهمی !

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج