فرصت زندگي كم است پس بحث نميكنيم!
زندگی خصوصی رويا تيموريان و مسعود رايگان
«مسعود رايگان» و «رويا تيموريان» از بازيگران باتجربه سينماي ايران هستند كه شايد به جرات بتوان گفت، يكي از خوشبختترين زوجهاي هنري سينماي ايران هستند؛ اين را ما نميگوييم بلكه صحبتهايشان در برنامه «پارك ملت» ثابت ميكند.
حدود ۸ سال از آغاز زندگي اين ۲ ميگذرد؛ هنرمنداني كه با كارهايشان خاطرههاي زيادي داشتهايم؛ «مسعود رايگان» و «رويا تيموريان» از بازيگران باتجربه سينماي ايران هستند كه شايد به جرات بتوان گفت، يكي از خوشبختترين زوجهاي هنري سينماي ايران هستند؛ اين را ما نميگوييم بلكه صحبتهايشان در برنامه «پارك ملت» ثابت ميكند.
رايگان: طي 3 ماهي كه سر ضبط سريال «سقوط يك فرشته» بودم، بار سنگين زندگي روي دوش خانم تيموريان افتاد، زيرا روزانه 17 تا 20 ساعت مشغول كار بودم. بعضي وقتها شرايط كار اينگونه ايجاب ميكند كه مجبوري زمان زيادي سركار باشي و نياز به درك همسرت داري؛ خوشبختانه تيموريان بهخوبي شرايط كاري من را درك ميكرد و ميدانست به واسطه فشار كار چقدر خستهام اما در تمام اين مدت بسيار خوب از من حمايت كرد و به من دلگرمي داد. با توجه به زمان ضربالعجلي كه براي رساندن سريال به پخش داشتيم، گاه اتفاق ميافتاد از 7 صبح يك روز تا 7 صبح فردايش سركار بودم و ديگر تواني نداشتم اما وقتي به خانه ميآمدم، اگر خانم تيموريان بيدار بود، صبحانهاي با هم ميخورديم، قهوهاي برايم درست ميكرد و سعي ميكرد ويتامينهايي كه بدنم نياز داشت را تامين كند تا توان كار كردن داشته باشم. بهدليل همين خوبيهاست كه واقعا ممنون و سپاسگزار تمام زحماتش هستم.
تيموريان: در اين مدت من و مسعود اغلب با تلفن با يكديگر ارتباط داشتيم و پيگير كارهايش بودم، البته چون اكثرا سر صحنه بود، زماني كه تماس ميگرفتم تلفنش اغلب روي پيغامگير بود! البته چند باري هم وقتي زنگ زدم چون تلفن همراهش را روي حالت سكوت نگذاشته بود و سر صحنه مشغول بازي بود، مجبور شد به همه عوامل بستني بدهد! جريمه كساني كه سر صحنه تلفن همراهشان زنگ بخورد، اين است كه بايد به تمام گروه بستني بدهند!
رايگان: سال گذشته وقتي سر سريال «در مسير زايندهرود» بازي ميكردم، به اندازه سريال «سقوط يك فرشته» تحت فشار بودم. در واقع بخش مهمي از كار ما بازيگران، مربوط به دقت و تمركزمان سر كار ميشود؛ بهعنوان مثال بازيگر بايد تمام حواسش به راكوردش باشد؛ به اين معنا كه قبلا چه حالت و حسي داشته و بتواند همان را در صحنه بعدياش هم كه ممكن است چند روز بعد تصويربرداري شود حفظ كند. در كارهاي مناسبتي به دليل فشاري كه وجود دارد، بازيگر بدن و مغزش خسته است اما بايد آنها را در بالاترين سطح ممكن نگه دارد كه اين كار بسيار مشكلي است. بهنظر من بازيگر هنگام تصويربرداري كار، حتما بايد راشهايي كه از او ضبط شده را قبل از پخش ببيند تا بتواند بازياش در طول كار را تنظيم و كنترل كند، اتفاقي كه سر «سقوط يك فرشته» نيفتاد و به دليل فشار بالاي كار نميتوانستيم قسمتهاي مربوط بهخودمان را ببينيم. زماني كه «سقوط يك فرشته» از تلويزيون پخش ميشد، گهگاه فرصت ميكردم آن را ببينم چون زمان پخش كار هم سر ضبط بوديم.
تيموريان: من تقريبا تمام قسمتهاي اين سريال را ديدم. از آنجا كه مسعود خيلي روي كارش حساسيت دارد و نتيجه برايش اهميت دارد، بعد از پخش كار از تلويزيون، حتما به من زنگ ميزد و نظر من درباره كار و بازياش را ميپرسيد. مسلما هر كاري ضعفهاي خاص خودش را دارد، اصلا اگر كاري ضعف نداشته باشد كه بازيگر هيچ انگيزهاي براي پيشرفت نخواهد داشت! به واسطه بازي در سريال «ساعت شني»، قبلا تجربه همكاري با آقاي بهراميان (كارگردان سقوط يك فرشته) را داشتم و همواره به مسعود ميگفتم به آقاي بهراميان اطمينان كن، زيرا يكي از كاربلدهاي تلويزيون است. به هيچ وجه در زندگيمان به يكديگر سختگيري نميكنيم اما درباره كارهايمان هيچ تعارفي با هم نداريم و بهشدت يكديگر را نقد ميكنيم.
مسعود زياد اهل تغيير و تحول دادن در چهرهاش نيست، بنابراين با پيشنهادهاي من است كه مجبور ميشود اين كارها را انجام دهد! فكر ميكنم در حرفه ما بسيار خوب است بازيگران چهره و ظاهرشان را مدام تغيير دهند تا براي بازي در نقشهاي مختلف ديده شوند. اتفاق افتاده كه مسعود در كاري گريمي داشته كه من دوست نداشتهام اما مجبور بودهام آن را تحمل كنم(خنده!) اين هم از سختيهاي كار ماست!
با توجه به سنگيني كارمان، خيلي فرصت براي سفر رفتن نداريم اما اگر اين اتفاق بيفتد، معمولا سعي ميكنم برنامهمان را با طوري تنظيم كنم كه مسعود هم حتما همراهم باشد. من برخلاف بسياري خانمها كه ترجيح ميدهند با دوستانشان به مسافرت بروند، ترجيح ميدهم در سفر هم همراه همسرم باشم.
دوست دارم اگر قرار است سفري هم اتفاق بيفتد، به همراه تيموريان آن را تجربه كنم.
بخش زندگي خصوصي ما با بخش حرفهاي كارمان كاملا تفكيك شده است؛ به همين دليل خيلي بُرنده و بيانصاف با كارهاي هم برخورد ميكنيم!
تيموريان: من فكر ميكنم در زندگي مشترك، بايد يك نوع ديپلماسي وجود داشته باشد كه معمولا خانمها اين ديپلماسي را دارند. بسياري از خانمها به دليل سركار بودن همسرانشان حتي اگر خودشان هم شاغل باشند، باز زمان فراغت بيشتري نسبت به آقايان دارند كه در همين زمان، نبودن همسر ممكن است از نظر روحي تا حدودي ضعيفشان كند يا مسئوليتهاي بيشتري را روي دوششان بگذارد. اين نياز به يك درك متقابل دارد؛ يعني وقتي مرد از سركار به منزل برميگردد، همين كه قدرشناس زحمات همسرش به خاطر نگهداري از خانه و فرزندان باشد، بسيار ارزشمند است. منظورم از ديپلماسي كه گفتم، همان درك متقابل، از خود گذشتگي و احترام به يكديگر در زندگي مشترك است. من و مسعود به يكديگر قول دادهايم اگر بابت موضوعي ناراحتي از هم داشتيم، آن ناراحتي لحظهاي باشد و از آن رد شويم، چون معتقديم فرصت زندگي كردن كم است و اينقدري نيست كه بخواهيم با جر و بحث آن را سپري كنيم.
رايگان : صادقانه بگويم در اين 8 سالي كه از زندگي مشترك من و تيموريان گذشته، خوشبختانه تا به حال اتفاق نيفتاده من بهعنوان مرد خانه بگويم «تو كه ميداني كار من چيست، بنابراين بايد با آن كنار بيايي!» شايد اين توقع هميشه از جانب مادرم وجود داشته باشد كه بگويد «چرا به كارگردان يا تهيهكننده كارت را نميگويي كه بهت مرخصي بدهد تا به ديدن من بيايي؟!» اما خانم تيموريان هيچوقت اين توقع را از من نداشته. البته شايد دليل اصلي آن، آشنا بودن با شرايط كار بازيگران است چون ميداند اگر يك روز سر كارم نروم، 100 نفر عوامل و آدمي كه پشتصحنه منتظر من هستند، يك روزشان از بين ميرود به علاوه كلي هزينه! هميشه گفتهام ما بازيگران، كاسب يا كارمند بانك و اداره نيستيم كه بخواهيم يك روز برگه مرخصي بنويسيم و كارمان را تعطيل كنيم تا بتوانيم به مادر بيمارمان سر بزنيم! اوايل سريال «جستجوگران»، صبح يك روز تيموريان به من زنگ زد و گفت با برادرت تماس بگير؛ همانجا فهميدم پدرم فوت كرده. آن روز سكانسي از سريال را زخمي كرده بوديم و نميتوانستم بگويم يك اتفاق ناخواسته برايم افتاده و بايد بروم! حتي با وجود اصرار آقاي شاهسواري مبني بر توقف فيلمبرداري، خودم راضي نشدم كار را رها كنم و آن روز سكانسمان تا 3 بعدازظهر طول كشيد. تيموريان دم در با ماشين و وسايل كامل منتظر من بود تا به محض تمام شدن سكانس، به سمت محل مورد نظرمان حركت كنيم.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
سلام خیلی این دو بازیگر را دوست دارم. خیلی به هم می آیند. بازیگریشان هم حرف ندارد. بهترین هستند. آرزوی سلامتی و بهروزی را برایشان دارم.
لطفا سایتتان را هم به روز کنید!
سلام.من همشهری اقای رایگان هستم..دوستون داریم و بهتون افتخار میکنیم. خانم تیموریان دوستون داریم .افتخار میکنیم عروس .لرها هستید...دوستون داریم.مرسی
خانم تیموریان خیلی دوستون دارم عاشقتم
خانم تیموریان خیلی دوستون دارم عاشقتم