جنتی: سال ۸۸ به احمدی نژاد رای ندادم
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در برنامه شناسنامه به سؤالات مجری برنامه پاسخ داد.
متن زیر حاصل گفتوگوی وزیر فرهنگ در برنامه شناسنامه است:
شما روحانی هستید، در سال ۵۲ از معمم بودن خارج شدید که به خارج از کشور رفتید و در سال ۵۸ هم که برای تبلیغ حزب جمهوری اسلامی به کرمانشاه رفتید معمم شدید. بعد از آن چهزمانی دیگر لباس بر تن نکردید؟ علت چه بود؟
جنتی: ابتدای سال ۵۹ که قرار شد بهعنوان مدیر صدا و سیمای مرکز اهواز خدمت کنم؛ با شرایطی که در آن زمان صدا و سیما داشت و وضعیت خاصی که داخل صدا و سیما حاکم بود، مناسب نبود که با لباس طلبگی به آنجا بروم، لذا به وضعی که امروز هست درآمدیم.
در بحثهای طلبگی هنوز حضور دارید؟
جنتی: متأسفانه فرصت پیدا نمیکنم؛ در دهه ۶۰ در تهران گاهی در درسهای مختلف اساتید شرکت میکردم ولیکن از آن تاریخ به بعد بهخصوص زمانی که به استانداری خراسان رفتم، و بعد هم به حوزه بین الملل وزارت ارشاد متأسفانه دیگر فرصت پرداختن به این مقوله را نداشتم.
شاگرد بزرگوارانی همچون پدر بزرگوارتان، شهید بهشتی، آیتالله خزعلی و آیتالله مقتدایی بودید و از شاگردان مدرسه شهید حقانی، فعالیت سیاسی خود را هم از مدرسه حقانی شروع کردید؟
جنتی: بله؛ عزیزان دیگری همچون آیتالله جوادی آملی، آیتالله آذری قمی، آیتالله گرامی و آیتالله شهید مفتح و بسیاری دیگر از بزرگان نیز از اساتید ما بودند. مبارزات ما از سال ۴۷ آغاز شد؛ اولین بار که توسط ساواک شناسایی شدیم سال ۴۷ بود؛ تعدادی اعلامیه به شخصی سپرده بودیم که به اصفهان ببرد و تحویل شخص مورد نظر ما دهد، این فرد نتوانسته بود فرد مورد نظر ما را در اصفهان بیابد، ناگزیر بازگشته بود و در قم دستگیر شد.
آقای کفعمی؟
جنتی: بله، ایشان لو داد از چهکسی اینها را گرفته است و از همان زمان ما تحت تعقیب قرار گرفتیم؛ بهتدریج بر پرونده ما در ساواک افزوده شد.
ساواک هم در نهایت نتوانست شما را دستگیر کند؛ من خواندهام که مطالعات بسیار عمیقی هم در باب مسائل انقلاب و کارهای فرهنگی نیز داشتید. از همان نوجوانی سرکلاس امام(ره) شرکت داشتید و سخنرانیهای بزرگ امام مانند کاپیتولاسیون را درک کرده بودید، در کتاب خاطراتتان خواندم، دکتر شریعتی اثرگذاری خوبی در قشر فرهیخته و دانشجو ایجاد کرده بود. در جایی اذعان داشتید غذای فکری که شریعتی به جوانان ارائه میداد، غذای ناب و خالصی نبوده است و برخی انحرافات در آن وجود داشت؛ چطور میشود ایشان نگرش سطحی به اسلام داشته باشد و بتواند اینچنین جوانان را جذب کند؟
جنتی: شعارهایی که شریعتی مطرح میکرد، شعارهای انقلابی بود؛ در آن زمان، فضا، فضای انقلابی بود. آن زمان که عناصر چپ و مارکسیست در دانشگاهها نفوذ داشتند و فعالیتهای تبلیغاتی انجام میداد؛ در چنین شرایطی فردی که بهنام اسلام علم مبارزه و مقابله با رژیم را مطرح میکند، بهطور طبیعی جاذبههایی خواهد داشت.
شریعتی بیشتر جامعه شناس بود، نمیتوان گفت اسلام شناس بهمعنای کامل بود؛ بهطور طبیعی ضعفهایی در گفتار و برداشتهای وی از اسلام وجود داشت؛ برخی نکاتی که از سوی وی مطرح میشد همانند نکاتی که در خصوص مرحوم مجلسی مطرح کرد، اینگونه تلقی میشد که تمام روحانیت را زیر سؤال میبرد؛ در حالی که وی روحانیونی را که اهل مبارزه نبودند بیشتر مورد انتقاد قرار میداد.
زمانی که مرحوم شهید محمد منتظری تمام کتابهای شریعتی را به حضرت امام(ره) دادند و ایشان مورد مطالعه قرار دادند، حضرت امام(ره) از نوع برخورد شریعتی با مرحوم مجلسی در زمان صفویه اظهار ناراحتی کرده بودند؛ شریعتی هرکسی را که شاهان سابق را بهنوعی تأیید میکردند، مورد نقد قرار داده است که مرحوم مجلسی نیز از جمله این افراد هستند.
نکته حضرت امام(ره) در این مورد چه بود؟
جنتی: نکته حضرت امام(ره) این بود که شخصیت مرحوم مجلسی شخصیتی والا و وارسته بود و خدمات وی به اسلام و تشیع بسیار ارزنده است؛ این شخصیت از سوی شریعتی در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی مورد نقد قرار گرفته است.
بعد از فوت مرحوم شریعتی، آقای ابراهیم یزدی برای دانشجویان خارج از کشور پیامی از حضرت امام (ره) گرفت و تلاش داشت حضرت امام(ره) شریعتی را شهید خطاب کند که حضرت امام(ره) این کار را انجام ندادند؛ شما هم در دیداری که با حضرت امام(ره) داشتید نقدی کردید اگر این کار انجام میشد اثر بهتری میگذاشت.
جنتی: نقد که نبود، ایشان در پیامشان فقط شریعتی را یاد کرده بودند و این بین دانشجویان مسلمان اروپا تأثیر منفی گذاشته بود، اثر بدی گذاشته بود، آنها میگفتند اگر کسی هم که در راه خدا مهاجرت کرده است و آنجا از دنیا رفته است شهید محسوب میشود، لذا من عنوان کردم: اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اندکی از پیام شما دلگیر هستند و انتظار داشتند بهعنوان شهادت از مرگ شریعتی یاد میکردید؛ حضرت امام(ره) روی ترش کردند و فرمودند: مگر من همانند روشنفکرها هستم که بگویم شهادت، شهادت. شهادت شرایطی دارد.
شما هم چیزی نگفتید.
جنتی: من جرئت نکردم دیگر حرفی بزنم.
چطور شد به فکر مبارزه مسلحانه افتادید؟
جنتی: سال ۵۰ که حرکت مسلحانه آغاز شد، در ابتدا توسط چریکهای فدایی خلق بود که بزرگترین عملیات آنها در سیاهکل بود و محکوم به شکست شد که رژیم آنها را محاصره کرد و تعداد زیادی از آنها کشته شدند. مجاهدین خلق نیز از سوی دیگر کار خود را شروع کردند و مبارزه آنها نیز مسلحانه بود.
قبل از آنها حزب ملل اسلامی نیز حرکتی مسلحانه را آغاز کرده بودند، که حدود ۵۵ نفر بودند که آنها نیز همه دستگیر شدند. در روحانیت و محیط حوزه این حرکت دیده نمیشد؛ در آن زمان بههمراه جمعی از دوستان حوزوی به این فکر افتادیم که حرکت مسلحانهای را آغاز کنیم؛ بهطور طبیعی بهدلیل نداشتن تجربه در این زمینه تلاش میکردیم خود را به مجموعه مجاهدین خلق نزدیک سازیم تا از تجربیات آنها بهره ببریم.
برادر من که یک بار بهدلیل پخش رساله حضرت امام(ره) دستگیر شده بود و ۶ ماه محکوم شده بود در زندان با برخی از این عناصر آشنایی پیدا کرده بود و از آنجا به مجموعه مجاهدین خلق وصل شده بود و هنوز هم عضویت پیدا نکرده بود اما با آنها ارتباط داشت، "با آقای عزتالله شاهی که بعداً به عزت مطهری اسمش را عوض کرد".
یکسری نوشتهها و دستنوشتههای مجاهدین خلق را در زمینه اقتصاد، درباره نهج البلاغه و برداشت از قرآن، سوره محمد(ص) را دریافت میکردیم و بهتدریج بهدنبال تهیه سلاح رفتیم. در این گروه شاید یک قبضه سلاح هم بیشتر به دست ما نیامد اما در هر صورت بهدنبال این امر بودیم؛ تصور میکردیم از طریق مبارزه مسلحانه باید راه را ادامه دهیم.
در ادامه بهسمت رفتن به خارج از کشور کشیده شدید؛ برای رفتن به خارج از کشور با آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری مشورت کردید؟
جنتی: بله؛ در آن شرایط اخوی بنده هم دستگیر شده بودند، برخی از دوستان نیز مانند محمدحسین طارمی دستگیر شده بودند. بعدش آقای محمدی عراقی دستگیر شده بودند و دو سه نفر هم بیشتر از گروه نمانده بودیم. همه دوستان هم پیشنهاد کردند: بروید به خارج از کشور.
بهترین گزینه برای ما خروج از کشور بود، چرا که سرانجام کسی که دستگیر میشد یا اعدام یا حبس ابد بود؛ در نتیجه تصمیم به خروج از کشور گرفتم؛ در آن زمان در ابتدا به ذهن من رسید که با مقام معظم رهبری در این خصوص صحبت کنم و از ایشان که در مشهد بودند استمداد بطلبم تا ایشان با توجه به آشناهایی که به منطقه سیستان و بلوچستان داشتند یک نفر را معرفی کنند تا کمک کند من به آن طرف مرز بروم که ایشان فرمودند: من الآن کسی را نمیشناسم. بعد خدمت آقای هاشمی رفسنجانی آمدم که ایشان فردی را معرفی کردند و از طریق آن ما رفتیم زاهدان و از آنجا هم قاچاقچی را پیدا کردند ما را به آن طرف مرز بردند.
با شهید محمد منتظری بسیار محشور بودید؛ در مبارزات خارج از کشور نیز در سوریه و لبنان دو نفر اصلی یکی شما بودید و یکی ایشان؛ از ایشان برای ما بگویید.
جنتی: شهید منتظری بعد از یک دوره ۳-۲ ساله زندان، در حوزه به تدریس اقتصاد پرداخت. تعدادی از طلبههای جوان هم در دوره ایشان جمع شدند. این که در حوزه اقتصاد تدریس شود امری نو بود؛ ایشان در زندان آموخته بود. بعد هم کتابی را شروع کرد. بعد از شدت گرفتن اوضاع به خارج از کشور رفتند و در نجف مستقر شدند؛ بعد از نجف بلافاصله در سوریه و لبنان بود و گاهی هم به افغانستان، پاکستان و گاهی در حوزه خلیج فارس سفر میکرد.
عمدتاً نیز به فعالیتهای مبارزاتی مشغول بودند و پیامهای حضرت امام(ره) و کتابهای ایشان را منتقل میکردند و با شخصیتهای مختلف نیز در تماس بودند. شهریور سال ۵۴ مصادف شد با اختلافات درونی سازمان مجاهدین خلق؛ این اختلافات ایدئولوژیک بود که جمعی از آنها مارکسیست شده بودند و بسیاری از عناصر مسلمان که در داخل سازمان مجاهدین خلق ارتباطشان با سازمان قطع شد و عمدتاً به خارج از کشور آمدند و بیشتر به پاکستان میآمدند.
تلاش شد این عناصر حفظ شوند و در راه مبارزه قرار گیرند؛ اینها از پاکستان به دمشق منتقل میشدند که در این میان آنها که پرونده سنگین داشتند آنجا ماندند و ابتدا آموزشهای نظامی و سیاسی دیدند و بعد هم بهتدریج برای افرادی که وضعیت عادی داشتند مربی میشدند.
از افراد سرشناس چهکسانی به سوریه و لبنان آمدند؟
جنتی: در طول نزدیک به ۴ سال که ما آنجا بودیم بیش از ۶۰ نفر برای آموزش به خارج از کشور آمدند؛ شهید محمد بروجردی از جمله آنها بود که در جنوب لبنان هم نزدیک مرز اسرائیل که رفتیم ایشان هم بودند. شهید مهدی باکری آمدند، سردار سرلشگر رحیم صفوی بههمراه دوستش آقای احمد فضائلی بودند که این دو هم دست پر برگشتند زیرا مقداری اسلحه هم با خود به ایران آوردند، آقای یونسی (وزیر اسبق اطلاعات) بودند، آقای غرضی از جمله افرادی بودند که ثابت ماندند و آموزشهای سیاسی میدادند. چون یک قسمت هم آموزش سیاسی بود که در این زمینه آقای غرضی بیشترین نقش را داشتند.
جایی اشاره کردید که با فلسطینیها بده و بستان داشتید بهطوری که آنها آموزشهایی برای ما میگذاشتند و ما هم بهنوعی گاهی افرادی را برای آنها به اسرائیل میفرستادیم، از تبادلاتی که بین ایران و فلسطین بود نیز صحبت بفرمایید.
جنتی: در اردوگاههایی که فلسطینیان اطراف دمشق داشتند، آموزشها در آن انجام میشد؛ آموزش تکمیلی که آموزش استفاده از مواد منفجره بود یعنی با استفاده از مواد دسترسی مواد منفجره را میساختند. بیشتر این آموزشها هم در لبنان داده میشد، افراد آنجا میآمدند و شرکت میکردند و آموزش میدیدند و برمیگشتند.
خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد بههمراه همسر خود آقای شریفخانی به آنجا آمدند در حالی که بچه شیرخوارهای نیز همراهشان بود، تحت آموزشهای مختلف در سوره لبنان قرار گرفتند و برای ورود به فلسطین اقدام کردند؛ اعلام آمادگی برای ورود به اسرائیل کردند. ما با مقامهای فلسطینی صحبت کردیم و آنها پیامهای لازم و نقشههایی را که لازم بود به داخل منتقل شود دادند و اینها بردند این پیامها را و بعد از گشت و گذاری هم که داشتند برگشتند.
سال ۵۵ با لباس مبدل و پاسپورت کویتی به ایران آمدید؛ در این سفر علاوه بر دیدارهای مختلف با افرادی از جمله شهید بهشتی، ازدواج هم کردید؛ ماجرای ازدواج خود را تعریف کنید.
جنتی: در سال ۵۵ تصمیم گرفتم برای دریافت کمکهای مالی و مشورتها به ایران بیایم. البته پاسپورت کویتی نداشتم، پاسپورت یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس بود؛ آمدیم کویت و از سفارت ایران در این کشور ویزا گرفتم و بهعنوان تبعه خارجی وارد ایران شدم. و بعد که وارد ایران شدم تغییر لباس داده بهجای لباس عربی لباس عادی خودمان را پوشیدم.
در این فرصت با شهید بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید قدوسی دیدار داشتم که مشورتهای لازم و کمکهای مالی را دریافت کردم. مقداری کمکهای مالی هم نیاز داشتیم که از مرحوم حاج تقی حاجطرخانی گرفتم که از قبل هم با ایشان در ارتباط بودیم.
من نمیدانستم که تا چه مدتی در خارج از کشور خواهم ماند و از طرفی علاقهمند بودم که از ایران و با یک ایرانی ازدواج کنم منتهی مشکل این بود که نمیتوانستم هیچجا خود را معرفی کنم.
با توجه به شناختی که نسبت به برخی دوستان در زمانی که تحت تعقیب بودم، پیدا کردم و در سنقر کلیایی بودند به شهر کرمانشاه بیشتر رو آوردم تا در کرمانشاه موردی را برای ازدواج پیدا کردیم؛ بعد از این که دسترسی پیدا کردیم و برای ازدواج اقدام کردم دیدم که فرد مورد نظر آمادگی هرگونه فداکاری را دارد و همراه من خواهد بود؛ من از اول هم به ایشان گفتم: اگر با من ازدواج کنید ممکن است تا آخر نتوانید به داخل ایران بیایید.
قبول کردند اما نمیتوانستیم پدر و مادر ایشان را توجیه کنیم؛ در نتیجه یکی از دوستان، استاد موسی موسوی که نماینده مقام معظم رهبری در کردستان بودند، در این امر وارد شدند و خواستگاری کردند و هرچه پدر و مادر دختر میگفتند که "پدر و مادر ایشان که هستند؟" و این در حالی بود که پدر و مادر من در اسدآباد همدان تبعید بودند، اما گفتند که پدر و مادر ایشان در خارج از کشور هستند و خودم را نیز بهعنوان دانشجویی در بیروت معرفی کردیم؛ خانواده همسرم از روی اعتمادی که به آقای موسوی داشتند قبول کردند؛ مراسم عقد در جمع بسیار کوچکی خوانده شد و ما بهسرعت از کشور خارج شدیم، و بعد همسرم به من ملحق شد.
چند فرزند دارید؟
جنتی: ۳ تا فرزند دارم، یک پسر و دو دختر.
کجا به دنیا آمدند؟
جنتی: پسر اول من در سال ۵۷ در دمشق به دنیا آمد.
حاج خانم از اوضاع خواستگاری گلایه نمیکنند؟
جنتی: نه. در خاطرات من این ماجراها بیان شده است.
بعد از تبعید حضرت امام(ره) به پاریس سفری به لیبی داشتید تا با قذافی ملاقات داشته باشید، در این خصوص توضیحی بفرمایید.
جنتی: شهروندان ایرانی در فرانسه در بدو ورود اقامت ۳ماهه داشتند، ترس این وجود داشت که بعد از ۳ ماه نیز دولت فرانسه به حضرت امام(ره) برای خروج از فرانسه فشار آورد و بهطور قانونی میتوانستند اخراج کنند؛ باید برای این امر فکری میشد؛ بهدلیل اینکه افکار و سخنان حضرت امام(ره) در دنیا منتشر شده بود امکان این وجود داشت که هیچ کشوری حاضر به اجازه اقامت ایشان در آن کشور نشود. از طرفی بسیاری از کشورها با شاه هم ارتباط داشتند و نمیخواستند روابطشان را به هم بزنند. به این دلیل تصمیم گرفتیم تا با برخی از کشورها صحبت کنیم که من بههمراه آقای غرضی تصمیم گرفتیم با مقامات لیبی صحبت کنیم.
یک هفتهای برای ملاقات با قذافی ما را معطل کردند؛ در آخرین لحظات بازگشت به فرانسه، در زمانی که در فرودگاه بودیم، اجازه ملاقات داده شد؛ اما ما دیگر مهر خروج از لیبی روی پاسپورتمان خورده بود و نمیخواستیم با این وضعیت برویم، زیرا همین اتفاق برای امام موسی صدر هم افتاده بود که او را از فرودگاه و زمانی که مهر لیبی بر پاسپورتش خورده بود برگردانده بودند. با نگرانی به ملاقات با قذافی رفتیم، چرا که امام موسی صدر در گذشته در آن کشور ناپدید شده بود بهخصوص اینکه مهر خروج از لیبی بر پاسپورتهای ما خورده بود.
این وضعیت بسیار نگران کننده بود و ترس این وجود داشت که به سرنوشت امام موسی صدر دچار شویم؛ ما را به پادگانی که قصر قذافی در آن بود، بردند و بعد از چند لحظهای قذافی آمد و مسئله مطرح شد؛ قذافی از این ورود حضرت امام(ره) استقبال کرد و گفت: "اصلاً لزومی ندارد که این مدت هم تمام شود، ما از همین زمان آمادگی داریم که پذیرای ایشان باشیم". اعلام آمادگی هم کرد: "ما هم میتوانیم به شما پول و هم اسلحه بدهیم" که ما اعلام بینیازی کردیم و گفتیم احتیاجی نداریم.
از امام موسی صدر چیزی نپرسیدید؟
جنتی: نه؛ امکان طرح چنین مسئلهای در آن شرایط وجود نداشت؛ با این گزارش و با خوشحالی به پاریس خدمت حضرت امام(ره) رسیدیم؛ حضرت امام(ره) با بیاعتنایی بیان کردند قذافی قابل اعتماد نیست. تعبیر صحبتشان به این مضمون بود که با طناب قذافی نمیشود به چاه رفت. سخن حضرت امام(ره) همانند آب سردی بر بدن ما بود، چرا که با تمام تلاشهایی که صورت گرفت و سختیها که تحمل شد، با چنین پاسخی از سوی حضرت امام(ره) مواجه شدیم؛ البته حضرت امام(ره) آیندهای را میدیدند که بر ما پوشیده بود.
در ابتدای انقلاب رئیس صدا و سیمای خوزستان شدید؛ چطور این پیشنهاد به شما شد؟
جنتی: آقای غرضی استاندار خوزستان شده بود. آقای غرضی به شورای سرپرستی آن زمان که آقای دکتر هادی، موسوی خوئینیها و اقای حداد عادل وآقای غضنفرپور بودند پیشنهاد داد که من مدیر صدا و سیمای خوزستان شوم؛ به این دلیل که پدر من نیز در اهواز در دادگاه انقلاب فعالیت می کردند علاقمند به حضور در کنار ایشان بودم، در نتیجه این پیشنهاد را پذیرفتم.
ماجرای نماز جمعه را پدر بزرگوار شما تعریف کردند؛ اعلام از طریق رادیو و تلویزیون از طریق شما انجام شد؟
جنتی: بله؛ در زمانی که ایشان می خواستند نماز جمعه را در دانشگاه برگزار کنند خبر رسید که گروههای چپ و مارکسیست ها در دانشگاه سنگر بندی کردند تا نمازگزاران را مورد هجوم قرار دهند؛ نزدیک به زمان ظهر بود که مستقیم به استودیو رفتم.
خودتان پشت میکروفن رفتید؟
جنتی: بله،این امر را اعلام کردم و از مردم خواستم در دانشگاه حضور پیدا کنند و با این افراد مقابله کنند؛ جمعیت بسیار عظیمی به سوی دانشگاه به راه افتادند؛ با حضور مردم اقدام آن ها ناموفق شد و افراد فرار کردند.
بعد از این عضو شورای سرپرستی صدا و سیما شدید؛ شما از طرف شهید بهشتی، از طرف شورای عالی قضایی به همراه اقای شیبانی معرفی شدید. آقای دکتر حسن روحانی از مجلس و آقای غفاری و طارمی هم از دولت. در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید، ایشان به طور ویژه در زمینه موسیقی به شما تذکر می دهند که نظارت و توجه ویژه داشته باشید. که شما ذکر کرده بودید شاید امام نظر خاصی هم داشتند اما امام می فرمودند که صدای علمای بلاد درنیاید. در این خصوص صحبت کنید.
جنتی: این سوالی بود که از سوی ما مطرح شد؛ مسئله موسیقی از جمله مسائلی بود که در ابتدای انقلاب بسیار مطرح بود؛ امام (ره) حدود این مسئله را مطرح نکردند ولیکن اذعان داشتند که به گونه ایی عمل نشود که سر و صدای علمای بلاد برخیزد؛
حتی یک جا بیان کردید که یک میان برنامه پخش کردید که کمی موسیقیاش تند بوده سریع حاج احمد آقا زنگ زدند.
جنتی: بله. معلوم بود که امام(ره) برنامهها را رصد میکردند.
حالا با این اوضاع فکر می کنید آن زمان که شما در شورای سرپرستی بودید کسی جرأت داشت درباره تک خوانی زنان با حضور امام و با این تأکیدات امام(ره)حرف بزند و چیزی پخش کند؟
جنتی: آن زمان اصلا چنین بحثی مطرح نبود.به ذهن هم نمی آمد کسی بیاید و چنین چیزی را مطرح کند.
الان چه طور است که علی آقای جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مفسدهای نداشته باشد ایراد ندارد، با توجه به این که این تجربیاتی که شما دارید هرکسی ندارد. بالاخره شما از زبان امام شنیدید حتی میگویید شاید امام خودشان هم نظراتی داشتهاند اما برای این که صدای علما درنیاید گفتهاند این کارها نشود. چه طور شما در سال ۹۲ این حرف را می زنید؟
جنتی: اینجا هم که من مستقیما انگیزهای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم دیگر ما به دلیل برخی از همین ملاحظات اصلا تا به حال اجازه تک خوانی به خانمها در جمع آقایان که مطلقا داده نشده است. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علی رغم شایعاتی که انجام شده اجازه داده نشده است. دو مورد گروههای خانمها بوده است که در بین آن نیز خواننده زن بوده است فقط این دو مورد برای خانمها اجرا شده است.
یعنی اصلا برای غیرخانمها اجرا نشده است؟
جنتی: نخیر اجرا نشده.
سال ۶۶-۶۳ استاندار خوزستان شدید؛ در زمانی که جنگ بود پذیرش این مسئولیت بسیار سخت بود؛ این مسئولیت را به دلیل دوستی با آقای ناطق پذیرفتید؟
جنتی: با آقای ناطق رفاقت و روابط دوستانه داشتیم و ایشان نسبت به من محبت داشتند ولیکن با توجه به شناخت من نسبت به استان خوزستان و آمادگی برای حضور در منطقه جنگی و کمکی در جهت پشتیبانی از جبهه این مسئولیت را پذیرفتم؛ این مسئولیت بسیار سنگین بود؛ از طرفی همانند باقی استانداران کشور باید مسائل و مشکلات مردم استان را حل می کردیم در کنار این نیز جایی بود که منطقه جنگی بود و از این استان جنگ آغاز شده بود.بمباران های زیادی که می شد. برخی از شهرها مانند دزفول مرتب بمباران می شد و باید از نزدیک می رفتیم و تفقدی از آسیب دیدگان صورت می گرفت. خود رزمندگان مرتب مکان هایی را برای فعالیت خود می خواستند.
نخستین تجربه شما در زمینه وزارت ارشاد بعد از پایان استانداری خراسان معاون بین الملل وزارت ارشاد بود؛ در زمان آقای خاتمی بود؟
جنتی: نه؛ در زمان آقای لاریجانی بود؛ در ابتدای حضور آقای لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من به عنوان معاون بین الملل شروع به کار کردم.
در وزارت ارشاد آقای مهاجرانی نیز همکاری داشتید؟
جنتی: بله؛ از سال ۷۱ تا ۷۷ در وزارت ارشاد بودم؛ ۳سال ابتدایی را به عنوان معاون بین الملل وزارت ارشاد فعالیت می کردم؛ بر اساس پیشنهادی که خدمت مقام معظم رهبری داده شد، قرار بر این شد کلیه دستگاه های خارج از کشور که فعالیت فرهنگی دارند مثل مجمع تقریب مذاهب، مثل مجمع اهل بیت، مثل سازمان تبلیغات اسلامی حوزه بین المللیشان، با معاونت بین الملل ارشاد یکی شود تا از پراکنده کاری جلوگیری شود.
از سال ۷۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از ادغام نهادهای مختلف با معاونت بین الملل تشکیل شد؛ از آن زمان که آیتالله تسخیری رئیس سازمان شدند من به عنوان قائم مقام و معاون انتشارات تبلیغات سازمان فعالیت می کردم؛ در آن دوره نیز من بیشتر در شورای معاونین وزارت ارشاد شرکت داشتم.
بعد از خارج نشین شدن آقای مهاجرانی با وی در ارتباط بودید؟
جنتی: نه؛ به هیچ وجه ارتباط نداشتم.
نظر شما در خصوص وی بعد از این که به خارج رفتند چیست؟
جنتی: آقای مهاجرانی در دوره ی ابتدای فعالیت خود با توجه به توصیه های مقام معظم رهبری مسیر را طی می کرد؛ به تدریج آقای مهاجرانی با نوع سیاست هایی که در حوزه فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می شد، زاویه پیدا کرد؛ این امر سبب شد شخص مقام معظم رهبری نسبت به وزارت ارشاد مسئله پیدا کردند؛ در ادامه به تدریج نمایندگان مجلس این زاویه را احساس کردند.
در سال ۷۶ ستاد آقای ناطق یا آقای خاتمی بودید؟
جنتی: در ستاد کسی نبودم؛ در روزهای آخر با آقای ناطق نوری همراهی داشتم.
به ایشان رای دادید؟ فکر میکردید رای نیاورند؟
جنتی: بله؛ فکر نمیکردم رای نیاورند.
چطور شد که سفیر ایران در کویت شدید؟ مدت طولانی هم بودید. دو دوره.
جنتی: بله. با توجه به این که در حوزه بین الملل فعالیت می کردم و با وزارت خارجه مانوس بودم، در زمان دکتر کمال خرازی این پیشنهاد به من شد؛ با توجه به آشنایی که از قبل از انقلاب با کویت داشتم این مسئولیت را پذیرفتم و حدود ۴ سال در این مسئولیت در کویت بودم، تا سال ۸۱. که دوره بعدش از سال ۸۵ باز مجددا نزدیک به ۴ سال رفتم.
سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟
جنتی: به آقای هاشمی رای دادم.
چطور شد که معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای احمدینژاد شدید با توجه به این که اصولا کسانی در این پست قرار میگیرند که رای آنها به رئیسجمهور باشد؟
جنتی: در آن زمان در ستاد آقای هاشمی فعالیت میکردم؛ اعتقاد قلبی من این است که بعد از انتخابات هر کسی رئیسجمهور شود، چه من به او رای داده باشم و چه نداده باشم، نیاز به وجود من باشد باید کمک کنم؛ در آن زمان آقای پور محمدی به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و این پیشنهاد را وی داد و با آقای احمدی نژاد نیز هماهنگ شده بود. چون بر اساس دستور العمل که آقای احمدینژاد ابلاغ کرده بود همه وزرا باید معاونینشان را هماهنگ میکردند ان هم معاون سیاسی که مهم هم بود.
بعد که آقای احمدی نژاد فهمید ما با آقای هاشمی همراهی داشتیم بر آقای پور محمدی فشار فوقالادهای وارد کرد که ما را کنار بگذارد؛ آقای پور محمدی تا یک سالی مقاومت کردند ولیکن من راضی به فشار بر آقای پورمحمدی نبودم و خود قبول کردم که کنار بروم.
مگر امکان دارد آقای احمدینژاد از ابتدا خبر نداشته باشد که در ستاد آقای هاشمی فعالیت داشتید؟
جنتی: ممکن است اطلاع نداشته باشند؛ به هر حال بعد از انتصاب ما حساسیت نسبت به ما ایجاد شد در حالی که طول آن مدت، تمام سخنرانیهای من دفاع از مواضع دولت بوده است.
دوباره به کویت رفتید؛ گفته میشود در سیستم وزارت خارجه مرسوم نیست که سفیری که دو دوره یک جا بوده دوباره دور سوم بفرستند. اما شما را فرستادند.
جنتی: اکنون این گونه نیست البته ما خیلی کارهای خلاف عرف بین المللی انجام می دهیم که یکی نیز این امر است که تعدادی از سفرا دو یا سه بار به یک ماموریت در کشور فرستاده شدند؛ ممکن است یک نفر به عنوان کارشناس یا نفر دوم در یک کشوری باشد و در دوره بعد به عنوان سفیر برود و هیچ مشکلی هم ندارد و کاملا متعارف است ولی در دوره دوم که قرار شد من بروم آقای احمدی نژاد اصرار بر رفتن من به کویت بود؛ در حالی که با توجه به اشرافی که به برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج فارس داشتم، با اصرار آقای احمدی نژاد به کویت رفتم.
سال ۸۸ نیز کویت بودید؟
جنتی: بله؛ تا سال ۸۹ کویت بودم.
در انتخابات ۸۸ به چه کسی رای دادید؟
جنتی: در این انتخابات رای مخفی بود؛ قرار بود رای ها عنوان نشود.
در باقی انتخابات نیز رای مخفی بود ولی بیان کردید.
جنتی: به آقای احمدی نژاد رای ندادیم.
فتنه بزرگ سال ۸۸ شما را هم نگران کرد؟
جنتی: اخباری از گوشه و کنار دنیا میشنیدیم که در مقابل سفارتخانهها تجمع کردند؛ در مقابل سفارت خانه ایران در کویت نیز این تجمع وجود داشت؛ ما چند روز درگیر این وضعیت بودیم و همواره با مقامات امنیتی در تماس بودیم که افرادی که اعتراضی دارند نیایند به سفارت نزدیک شوند. پلیس کویت نیز همکاری و هماهنگی لازم را داشت.
در انتخابات آن دوره از بین ۱۹ هزار نفر ایرانی که در کویت بودند و در این انتخابات شرکت کردند ۱۱ هزار نفر به آقای احمدینژاد رای دادند؛ به هر حال افرادی که آقای موسوی رای داده بودند معترض بودند.
به دلیل ارتباطی که در گذشته با آقای موسوی داشتید تلاشی برای آرام کردن فضا نکردید؟
جنتی: ارتباطی با داخل کشور به آن معنا نداشتیم.
در سال ۸۹ خبری مبنی بر کشف شبکه جاسوسی ایران در کویت منتشر شد؛ هم زمان با پایان دوره سفارت شما بود؛ این مرتبط با دوره سفیری شما بود؟
جنتی: ارتباطی نداشت. خبرهایی که در ویکی پدیا در خصوص زندگی نامه من وجود دارد به اشتباه نوشتند که من را بازگرداندند؛ اصلا این گونه نبوده است؛ ماموریت های من معمولا در دوره های اخیر در وزارت خارجه ۳ ساله بوده است و گاهی بر حسب انتخاب فرد جایگزین تمدید می شد؛ من مدت ۶، ۷ ماه هم مدتم را آقای متکی تمدید کرده بودند.
آن جریان شبکه جاسوسی چه بود؟
جنتی: این معمولا جریاناتی هستند که تلاش دارند دولت کویت را بترسانند که ایران دارد در آن جا دخالت میکند؛ تا کنون چندین بار اتفاق افتاده است که برخی اتباع خود را بازداشت میکنند و بعد عنوان میکنند با برخی عناصر در داخل ایران مرتبط بودند و جاسوس هستند؛ کویت مطبوعاتی دارد که همواره مخالف ایران قلم میزدند و این مطبوعات به این قضایا دامن میزدند؛ تا امروز نیز تمام موارد ثابت شده است که ایران دخالتی نداشته است؛ مقامات کویتی نیز به این امر اعتراف دارند.
چه شد که آقای روحانی شما را برای این سمت انتخاب کرد؟
جنتی: زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور انتخاب شدند و به دنبال انتخاب اعضای کابینه خود بودند، افراد متعددی برای وزارتخانههای مختلف از جمله وزارت ارشاد مطرح بودند؛ به دلیل این که ۱۲-۱۰ سال در وزارت امور خارجه فعالیت میکردم، علاقه داشتم به عنوان یک کارمند یا مدیر در وزارت امور خارجه ادامه فعالیت کنم با این که بازنشسته بودم و "در مرکز تحقیقات کار پژوهشی و تحقیقاتی آن هم در حوزه سیاست خارجه به خصوص خاورمیانه و کشورهای عربی انجام می دادم"
در نهایت اقای روحانی بعد از بررسیهای مختلف با افراد متعدد به من وزارت ارشاد را پیشنهاد کردند و من نیز به شدت ابا و امتناع داشتم چرا که کموبیش با مشکلات و حاشیههای این وزارت خانه آشنا بودم؛ آقای روحانی بر پذیرش این سمت از سوی من اصرار فوقالعاده داشتند. به آقای روحانی گفتم که حاضر به پذیرش مسئولیت در برخی وزارتخانههای دیگر هستم.
کجاها را گفتید؟
جنتی: مثلا وزارت کشور ولیکن آمادگی برای حضور در وزارت ارشاد نداشتم ولیکن تنها گزینه آقای روحانی بعد از بررسیها من بودم.
قبل از شما با چه کسانی در خصوص پذیرش این مسئولیت صحبت شد؟
جنتی: با افراد دیگری صحبت شده بود، شاید ضرورت نداشته باشد در این برنامه عنوان شود.
ارتباط با مجلس چگونه است؟
جنتی: ارتباط ما خوب است و مشکلی با مجلس نداریم.
یعنی ارتباط آن ها خوب نیست؟
جنتی: نه؛ برخی از دوستان در مجلس بر برخی نکات بحث دارند که همواره اعلام آمادگی کردیم و به کرات در کمیسیون فرهنگی حضور یافتیم.
برخی از روزنامه ها که حالا طرفداران و هم نظر با دولت هستند، هر از چند گاهی بحث استیضاح شما را کلید میزنند؛ قصد دارند شما را از موضع استیضاح دور نگه دارند یا میخواهند وضعیت مجلس و دولت را تیره نشان دهند.
جنتی: از هدف آن ها اطلاع ندارم؛ بالاخره بر اساس برخی اظهارات این امر را بیان میکنند؛ اخیرا یکی از نمایندگان مجلس اظهار کرده بودند که قرار است فردا استیضاح فلانی را تقدیم هیئت رئیسه کنیم؛ این امر منشا پرداختن برخی مطبوعات به این مطلب شده بود. حالا یکی بیاید بگوید امضاکنندگان به حد نصاب رسیده است یکی بگوید نرسیده. یکی بگوید مطرح نیست.
آیا دفاع و اشاعه ارزش های انقلاب را در برنامه خود دارید؟
جنتی: قطعا این گونه است؛ هم در برنامهایی که به مجلس ارائه دادم و هم در سخنرانی که در مجلس انجام دادم و هم در تمام اظهارات و مصاحبههای خود به این امر اذعان دارم؛ من همواره به این نکته پای فشردهام که نسبت به ارزشهای انقلاب و باورهای انقلابی خود نگاه عمیق داریم؛ به خصوص در حوزه فرهنگ اعتقاد عمیق دارم که سیاستهای مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ در بخشهای مختلف بیان کردند باید دقیق اجرا کنیم.
آقای روحانی نیز بر این نکته تاکید دارند که ممکن است مقام معظم رهبری نسبت به برخی از وزارتخانهها نظر خاصی نداشته باشند ولیکن نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مساله فرهنگی عنایت خاص دارند بنابراین تمام توجهات ایشان باید مورد توجه قرار گیرد.
چه روشهایی را پیش روی دارید؟ زیرا این حرف در مقام صحبت آسان است. شما هم که فرد بسیار باتجربه هستید.
جنتی: مقام معظم رهبری این را تبیین کردند؛ ایشان بارها فرمودهاند که ما جبهه فرهنگی انقلاب داریم که باید از این عناصر مومن و پایبند به ارزشهای انقلاب در این زمینه بهره ببریم به خصوص نیروهای جوانی که وارد این صحنه میشوند حالا چه در حوزه سینما چه هنرهای نمایشی و... این افراد باید از سوی وزارتخانه مورد حمایت قرار گیرند.
برخی در آن طرف قرار دارند که ممکن است با انقلاب زاویه داشته باشند، ایشان با اینکه این افراد کار خود را بکنند بحثی ندارند ولیکن روی این که ما جبههای را که با انقلاب زاویه دارند حمایت کنیم بحث است. که آن را هم طبق سیاستهایی که ایشان ابلاغ میکنند دنبال میکنیم.
ما در حوزه سینما مواردی که در سال ۸۹ مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران حوزه سینما مطرح کردند، تمام را به سازمان امور سینمایی ابلاغ کردیم که دقیقا در حوزههای متخلف و بخشها عمل کنند؛ در حوزه هنرهای نمایشی همین است. در حوزه کتاب نکاتی که ایشان در طول دو دهه مطرح فرمودهاند و همه نیز تدوین شده است دقیقا مورد توجه است ممکن است گاهی اشکالی جزئی در کتابی پیدا شود. وقتی در سال ۹۲، شصت و شش هزار عنوان کتاب چاپ می کنیم که بیش از ۵۰ درصد آن چاپ اول هستند ممکن است در ۵ تا کتاب هم مشکلی بوده که از زیر دست ویراستار یا بررسی کننده در برود. این ها به نظرم قابل اغماض است.
به نظر خود در این مدت در این مسیر موفق بودید؟
جنتی: اقدامات فوقالعاده خوبی صورت گرفته است؛ در حوزه کتاب قبل از ما حدود۴-۳ سال هیئت نظارت بر کتاب نداشتیم؛ در طول این دوره ۲۱ نفر از شخصیتهای علمی، فرهنگی و فرهیخته به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی و تائید شدند تا در این زمینه شروع به فعالیت کنند.
شورای پروانه ساخت فیلم، شورای پروانه نمایش فیلم و در تمام حوزهها افراد اهل نظر تعیین شدند؛ من کار را به اهل آن واگذار کردم همانگونه که در سخنرانی خود در مجلس برای رای اعتماد این امر را متذکر شدم. در حوزه معاونتها و چه در حوزه مدیران معمولا کسانی هستند که هم دارای فکر خاص هستند و هم بدون گرایش خاصی وهم اهل نظر هستند.
در جایی اذعان کردید فرهنگ باید از مسائل سیاسی و امنیتی جدا شود؛ میدانید که عرصه نظامی و امنیتی در عرصه فرهنگی متمرکز شدند و در این زمینه فعالیت می کنند؛ صحبت شما را چگونه می توان معنا کرد؟
جنتی: به یاد ندارم چنین تعبیری کرده باشم. من هیچ جا یادم نمی آید.اما این که نباید به مسئله فرهنگ نباید نگاه امنیتی داشته باشیم را بیان کردم؛ باید بر اساس معیارهای ارزشی که مسئله فرهنگ دارد به این مسئله نظر شود.
تا چه میزان به تهاجم فرهنگی معتقد هستید؟
جنتی: در سخنرانی خود در مجلس در جریان رای اعتماد داشتم این مسئله را مطرح کردم؛ تهاجم فرهنگی را یک توهم نمیدانیم بلکه یک واقعیت است. مقام معظم رهبری نیز بیش از دو دهه بر این مسئله تاکید دارند؛ این امر جزء باورهای ما است و امری است که به آن عمل می شود و به دنبال مقابله با آن هستیم.در طی این مدت کتاب های بسیاری برای مجوز انتشار وارد شدند که احساس کردیم در این چارچوب می گنجد، در نتیجه مجوز چاپ به آن ها داده نشد.
در خصوص ممیزی کتاب دو نقل قول متفاوت از شما عنوان شده است؛ ممیزی قبل از نشر باید به ممیزی بعد از نشر منتقل شود و بعد از چند روز عنوان کردید بردن ممیزی به بعد از نشر صلاح نیست؛ کدام یک از این دو نظر اشتباه بوده است؟
جنتی: گفته نشده است صلاح نیست. در ابتدای ورودم به وزارت ارشاد بر اساس بعضی از اظهارنظرهایی که آقای روحانی هم در دوران مبارزات انتخاباتیشان داشتند من بیان کردم ممیزی قبل از نشر را میتوانیم حذف کنیم و به دست ناشرین سپرده شود؛ ناشرین بر اساس قوانین نشر ممیزی کنند؛ بعد از نشر در وزارت ارشاد ممیزی شود؛ فرد به دلیل آگاه بودن از قوانین رعایت ضوابط را انجام میدهد تا بعد از چاپ از سوی وزارت ارشاد گفته نشود فلان صفحه حذف شود و فلان قسمت باید تغییر کند و...
ناشرین این امر را نپذیرفتند و برخی اذعان داشتند که وزارت ارشاد قصد دارد سانسور را از خود به ناشرین منتقل کند؛ در نتیجه ما خود طبق ضوابط نشر خودمان وظیفه داریم این کار را بکنیم . و هیئت نظارت که ما به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کردیم برای این بود این وظیفه را انجام دهد. بعد از ۲ ماه اعلام کردیم تمام ضوابط ممیزی نشر را قبول داریم و بر طبق قانون اعمال می کنیم و تا کنون نیز به این نحو اعمال شده است.
راه حل همان راه حل قدیمی است که انجام می شود؟
جنتی: بله؛ همان راه حلی که در گذشته انجام می شد؛ البته هیات نظارت بر کتاب مباحثی را درون خود داشتند؛ باید به برخی از نهادها که شناخته شده هستند، مجوز داده شود تا خودشان اگر شورای کتاب دارند که مورد اعتماد هستند آن شورا اگر تصویب کرد تصویب وزارت ارشاد تلقی شود.
چندین بار از فهرست ممنوع القلم ها صحبت کردید در دوره دولت قبل. معاون فرهنگی شما اعلام کرده است سند مکتوبی در این زمینه وجود ندارد و این امر شفاهی بوده است؛ این اذعان درست است؟
جنتی: منظور از مکتوب این است که جایی نوشته نشده است که لیست کرده باشند بگویند این مثلا ۷۰، ۸۰ تا آدم هر چه کتاب آوردند نباید بپذیریم. چنین لیستی نبوده است. ما آن را که بحث کردیم گفتیم بله ما آن را قبول داریم یک سری از افراد هستند که این ها آدمهای بدنام و وابسته به رژیم گذشته هستند و شخصیتهایی هستند که مورد تأیید نیستند اما این که شما بیایید یک مجموعه را فقط به خاطر اسمش رد کنیم مورد قبول نیست کتاب را بررسی می کنیم؛ اگر محتوا مورد قبول ما باشد، تائید می شود.
الان مثلا داریم کسانی را که بر اساس ضوابط، نهادهای امنیتی این افراد را به شما ابلاغ کرده باشند؟
جنتی: بله؛ وجود دارد. منتهی سیاست کلی این است که محتوای کتاب بررسی شود لذا بسیاری از کتابهایی که در گذشته تنها به دلیل نام مولف یا ناشر رد شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و برخی با اصلاحات و برخی بدون اصلاحات مورد تائید قرار گرفته است و اجازه چاپ داده شده است.
مجوز به دفن دو فردی که موسیقی زیرزمینی کار می کردند در دوره شما خبرساز شد؛ ماجرا چه بود؟
جنتی: بارها در این باره توضیح دادیم ولیکن برخی همچنان بر حرف خود پافشاری میکنند؛ دو فرد این گروه برادر بودند که با فرد ثالثی گروه موسیقی تشکیل دادند و نام گروه را سگهای زرد گذاشتند؛ اختلافاتی با هم پیدا کردند و نفر ثالث به این دو نفر تیراندازی کرده بود و این دو برادر را کشته بود.
بحث انتقال جنازه این دو به ایران مطرح شد. نهاد غیردولتی در خارج کشور تحت عنوان انجمن قربانیان خشونت هزینه حمل جنازه این افراد را پرداخت کرده بود و به ایران آوردند؛ ما را متهم کردند که ۱۰۰ هزار دلار برای حمل این جنازهها به ایران هزینه کردیم که ما از این امر بیخبر بودیم.
در دوران وزرای گذشته توافقی با شهرداری تهران شده بود مبنی بر این که قطعهای به هنرمندان اختصاص داده شود؛ این که چه کسانی هنرمند شناخته میشود و باید در این قطعه دفن شود شورای شهر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ میکردند؛ این افراد را از وزارت ارشاد استعلام کردند.
این افراد قربانی خشونت بودند و والدین این دو مقتول از افراد مورد تائید وزارت ارشاد و سینماگر بودند،اعلام شد میتوانند در قطعه هنرمندان دفن شوند؛ دخالتی دیگری در این داستان نداشتیم و باقی سخنان اتهامات ناروا است.
پس صدور مجوز دفن آنها در قطعه هنرمندان بیشتر به خاطر پدر آنها بود؟
جنتی: خود این خانواده هنرمند بوده است و این که داغدیده بودند، در نتیجه مجوز دفن این جنازه در قطعه هنرمندان صادر شد.
این که از پدر شما در برخی محافل و مطبوعات نوشته میشود، چه حسی پیدا میکنید؟
جنتی: خود ایشان معمولا با سعه صدر برخورد می کنند. من از این جهت که پدر من است ناراحت می شوم. با این که واکنشی نشان نمی دهم ولیکن آدمی بر اساس علایق عاطفی خود دوست ندارد درباره پدر و یا برادرش از این صحبت ها بشنود.
تا چه اندازه با پدر اختلاف نظر دارید؟
جنتی: بسیار اندک؛ برخی گمان میکنند اختلاف سلیقه ما بسیار است ولیکن در واقعیت اینگونه نیست؛ گاهی در برخی مسائل سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است، مربوط به الان هم نیست مثلا در دو دهه گذشته ممکن است اختلافاتی وجود داشته است. در کمال احترامی که من نسبت به پدر دارم و محبتی که پدر نسبت به من دارند این اختلاف نظر وجود داشت.
چه اندازه پدر را دوست دارید؟
جنتی: این واضح است؛ جدای از این که پدر بنده است، از نظر معنوی مربی من هستند؛ اگر چیزی داشته باشم بخش عمده آن مرهون تربیت پدر است؛ زهد، تقوا، ورع و ساده زیستی و خصلتهای والای اخلاقی ایشان برای من قابل لمس و مشاهده است بنابراین برای ایشان احترام بسیاری قائل هستم با توجه به این که اختلاف سلیقههایی در برخی مسائل سیاسی و یا فرهنگی وجود دارد.
آخرین توصیه ایشان به شما چه بود؟
جنتی: به یاد ندارم؛ شاید زمانی به من گفتند به گونه ای عمل نکنید که بهانه دست کسی بدهید؛ این نکته ایی بود که به یاد دارم به من گوشزد کردند.
پدر بزرگوارتان اذعان داشتند در بحث های شما و پدر، والده از ما طرفداری می کنند.
جنتی: ما به طور مرتب هفتهایی یک بار خدمت پدر میرسیم و مباحث مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مطرح میشود.
تلاشی برای بازگشت اخوی به مسیر انجام دادید؟
جنتی: بله؛ در دومین دفعه دستگیری و ورود به زندان، به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد؛ در زندان عملا همراه این سازمان بود، وقتی او از اعضای سازمان فاصله گرفته بود حتی زندانیان وی را بایکوت کرده بودند ؛ این طور هم برای او می شد زندان در زندان. بعد از آزاد شدن از زندان، او را به عنوان عضوی از سازمان مجاهدین خلق می شناختند که تفکر آن ها را دنبال می کرد.
در اواخر ۵۷ و بعد سال ۵۸ با وی رفت و آمد داشتم، یک مدت هم که بیشتر در اصفهان بود و در یک دوره کاندید سازمان مجاهدین خلق بود؛ "کاندید جنبش مجاهدین" بحث می کردم با ایشان منتهی روش وی و برخی دوستان ما که بعد به این سازمان پیوستند، این بود که بعد از بحث طولانی مدت پاسخی از سوی آن ها نمی شنیدید؛ برادر من نیز این گونه بود؛ اصولا استدلالی نداشتند و پاسخی نمی دادند.
در قم مثلا از جمله افرادی که با من هم پرونده بود و جز گروهی بود که تشکیل داده بودیم، او هم زندان بود و بعد پیروزی انقلاب آزاد شد. یک بار در قم با ایشان صحبت کردم و گفتم در خارج زندان این حوادث گذشته مجاهدین خلق این برخوردها را داشتند اخرش گفت فرمایشی ندارید و رفت.
ایشان از شما کوچکتر بودند؟
جنتی: حدود سه سال کوچکتر بودند.
ارسال نظر