علی انصاریان: سلام سینما...!
مردی که علاقه زیادی به دیالوگ های ماندگار تاریخ سینما دارد، دیالوگ ویژه و تکیه کلام تکرار شونده خودش این است: «مگه داریم اصلا؟»
همشهری تماشاگر - مجتبی هاشمی: مردی که علاقه زیادی به دیالوگ های ماندگار تاریخ سینما دارد، دیالوگ ویژه و تکیه کلام تکرار شونده خودش این است: «مگه داریم اصلا؟»
علی انصاریان، بازیکن سابق پرسپولیس و استقلال و ... این روزها خیلی جدی تر از قبل وارد کار سینما و بازیگری شده است. شماره 8 اسبق قرمزها که در زمان فوتبالش هم علاقه زیادی به اکشن و درگیری داشت حالا در بازیگری هم فیلم های اکشن و پرتنش را بیشتر از ملودرام ها می پسندد.
علی انصاریان پیش ترها بازیگری را با بازی های جسته و گریخته در مجموعه های طنز تلویزیونی تجربه کرده بود اما در تمام آنها نقش خودش را بازی می کرد. او حالا به عنوان تهیه کننده فیلم «کلاف» - فیلمی که دو هفته دیگر با بازی خودش و لیلا اوتادی به شبکه نمایش خانگی می آید - از قالب علی انصاریان خارج شده و بازیگری را جدی تر گرفته است.
در گفتگو با این بازیکن بازیگر شده، بیشتر دنبال جواب این سوال بودیم که آیا حضور فوتبالی ها در هنر به صلاح دو طرف هست یا نه؟ دنبال پاسخ این سوال می گشتیم که «مگه داریم اصلا؟!»
دو سه روز است هر چه تماس می گیریم، سر صحنه فیلمبرداری هستی؛ پس بگذار از همین جا شروع کنیم که کار جدیدت چیست؟ فیلم یا سریال؟
مشغول بازی در یک فیلم سینمایی هستم به نام «سوختن». نویسنده فیلمنامه زامیاد صدروندیان بوده و کارگردان هم بهرنگ توفیقی است.
بهرنگ توفیقی؟ کارگردان «انقلاب زیبا»؟
بله. بهرنگ کارگردان سریال انقلاب زیبا بود که پخش آن به تازگی تمام شده. از کارگردان های جوان و خوب سینما و تلویزیون ماست. در «سوختن» با بازیگرانی مثل چکامه چمن ماه، مجید واشقانی، سمانه پاکدل و ... همبازی هستم. نقش در این فیلم هم یک نقش خاکستری است، یعنی نه مثبتم نه منفی؛ مثل فیلم«کلاف».
قبلا گفته بودی «کلاف» از ۲۲ شهریور وارد شبکه نمایش خانگی می شود اما هنوز خبری نیست!
نه، فیلم ۲۲ مهر ماه وارد بازار می شود و امیدوارم با استقبال خوبی همراه باشد.
قبل از بازی در «کلاف» هم چند بار به دنیای بازیگری سرک کشیده بودی و همه می دانستند چقدر به بازیگری علاقمندی اما دیدن اسمت به عنوان «تهیه کننده» کمی غیرمنتظره بود. چه شد که تهیه کننده شدی؟
خب من سال هاست که به سینما علاقمندم و همیشه دوست داشتم یک فعالیت جدی در سینما داشته باشم. از قدیم و ندیم دوستان سینمایی زیادی هم داشتم؛ مثل رضا عطاران، مجید صالحی، علی صادقی، کامبیر دیرباز و بقیه. زمانی که فوتبال بازی می کردم توی سفرها و اردوها تمام بازیکنان پلی استیشن بازی می کردند ولی من فیلم می دیدم. بچه های پرسپولیس شاهدند که من همیشه در اوقات فراغتم مشغول فیلم دیدن بودم. این علاقه به سینما همینطور ادامه پیدا کرد تا اینکه با مشورت دوستان سینمایی بالاخره وارد این کار شدم و دست به تولید فیلم «کلاف» زدیم.
اما برای بعضی ها این شائبه پیش آمده که هزینه فیلم را داده ای تا نقش اصلی را بگیری! مثل این پولدارهایی که نقش می خرند و وارد سینما می شوند؟
اصلا اینطور نیست. وقتی به عنوان تهیه کننده وارد این پروژه شدم، اصلا قرار نبود بازی کنم. برای این نقش سراغ خیلی از بازیگرها رفتیم. انتخاب اول مان حامد بهداد بود که سر کار دیگری بود و نمی توانست بیاید. بعد از او سراغ کامران تفتی، عباس غزالی و حامد کمیلی هم رفتیم که هیچ کدام میسر نشد. سراغ پوریا پورسرخ را گرفتیم که دوست خودم هم هست اما پوریا هم آلمان بود و به اینکار نمی رسید. آخرین کاندیدا برای این نقش هم امیر جعفری بود که او هم نتوانست بیاید و بالاخره قسمت این شد که خودم بازی کنم.
یعنی می خواهی بگویی اصلا علاقه نداشتی و به اجبار این نقش را بازی کردی؟!
بدم نمی آمد بازی کنم ولی اینطور هم نبود که برای نقش گرفتن وارد کار شده باشم. هدف اصلی ام از ورود به این کار و تهیه کنندگی مشترک این بود که به همراه شهرام دانشپور بتوانیم یک فیلم با کیفیت و آبرومند بسازیم. اگر دقت کرده باشید فیلم هایی که برای شبکه خانگی ساخته می شوند از نظر کیفیت هنری، فیلم های به درد بخوری نیستند. ما سعی کردیم این روال را بشکنیم و یک فیلم خوب و قابل توجه به خانه های مردم بفرستیم.
با کدام پشتوانه هنری این ادعا را مطرح می کنی؟
منظورت را نفهمیدم.
خب منظورم را واضح تر می گویم، ولی دعوایمان نشود یک وقت؟!
(می خندد) نه... هر چه دوست داری بپرس.
شما فوتبالی ها سال هاست از ورود غریبه ها به فوتبال شکایت دارید اما حالا خودتان دارید همین کار را با دنیای هنر می کنید! مثلا یکی مثل رویانیان با هزار و یک ادعا وارد میدان شد تا فوتبال را درست کند اما چون فوتبال را نمی شناخت نتیجه کارش شد همان که دیدیم. حالا تو با ادعای ساختن فیلم خوب و با کیفیت وارد سینما شده ای و آدم می ترسد در سینما همان کاری را بکنی که امثال رویانیان در فوتبال کردند.
رویانیان و امثال او هیچ آگاهی و شناختی درباره فوتبال نداشتند اما من سینما را می شناسم و به شکل جدی دنبالش کرده ام. کلی فیلم دیدم، کلی دوست سینماگر دارم...
ولی مسلما در سینما به اندازه فوتبال تجربه و آگاهی نداری. چرا در همانجایی که متخصص اش هستی کار نمی کنی؟ تو لااقل ۲۰ سال در متن فوتبال بوده ای. چرا باید این تجربه ۲۰ ساله را بگذاری سر تاقچه و بروی سراغ سینما؟ آخر این که نمی شود یکی با ۲۰ سال تجربه نظامی گری بیاید فوتبال را اداره کند، یکی با ۲۰ سال تجربه فوتبالی برود تهیه کننده سینما شود، لابد یکی هم با ۲۰ سال تجربه سینماگری برود بنشیند کنج خانه اش!
حرفت در کل حرف درستی است اما... اولا که فضا برای کار کردن من در فوتبال مهیا نیست وگرنه این کار را می کردم، دوم اینکه باز هم تکرار می کنم؛ من بدون پشتوانه و آگاهی وارد کار سینما نشدم. کلی بررسی کردم و با خیلی از اهالی سینما حرف زدم. با هزار نفر مشورت کردم. مثلا در تهیه کنندگی سینما از آقای شایسته بزرگتر هم داریم مگه؟ من با آقای شایسته مشورت کردم، گفت بیا، آمدم.
اگر می گفت نیا، نمی آمدی؟
به ولله نمی آمدم. من که هول نبودم برای آمدن. می خواستم بیایم سینما کار خوب بکنم. عقده شهرت که نداشتم. من از همان فوتبال به اندازه کافی شهرت به دست آورده بودم. الان هم دوست دارم کسی به گذشته و به فوتبالیست بودنم فکر نکند. کارم را ببینند و - خوب یا بد - روی کارم قضاوت کنند.
گفتی قضاوت؛ در اکران خصوصی که برای «کلاف» گذاشته بودید واکنش سینمایی ها چطور بود؟
خیلی عالی... خیلی بهتر از آن چیزی که توقع داشتیم. ببین من خودم یک بار در اکران خصوصی یک فیلم دیگر میهمان بودم. فیلمی که - نمی خواهم اسم ببرم - بازیگرهای معروفی هم داشت. وسط های فیلم به بهانه دستشویی از سالن آمدم بیرون، دیدم نصف مهمان ها قبل از من این کار را کرده اند و همه بیرون هستند! اما سر فیلم ما هیچ کس خسته نشد و سالن را ترک نکرد. آخر فیلم هم که همه تعریف و تمجید کردند. هم سینماگرها و هم خبرنگاران. مثلا مسعود فروتن آن شب چیزی نگفت اما روز بعد تلفنی به من گفت از دیشب دارم فکر می کنم چطوری تونستی به این خوبی بازی کنی. می گفت خیلی سعی کردم یک سوتی ازت بگیرم اما نتونستم! دیگه از مسعود فروتن با ۴۰ سال سابقه که بزرگتر نداریم.
از بچه های فوتبال هم که علی کریمی آنجا بود. او چیز خاصی نگفت؟
علی هم خیلی خوشش آمده بود. بهم گفت تو مسیرت را اشتباه انتخاب کردی، از اول باید بازیگر می شدی نه فوتبالیست!
واکنش خانواده ات چه بود؟
مادرم گریه کرد و گفت خیلی خوب شده... البته مادرم اصلا اهل سینما نیست.
علی؛ گفتی فیلم زیاد می بینی. کمی از خاطرات سینمایی ات تعریف کن. چه نوع فیلم هایی را بیشتر دوست داری؟ آثار محبوبت کدام فیلم ها بوده اند؟
فیلم ملودرام و عشقی اصلا نمی دیدم. فقط اکشن دوست دارم. عاشق بروس لی بودم و جکی چان! «شمشیرزن یکدست» و «گیوتین» و فیلم های بروس لی که زمان مدرسه نشان مان می دادند را هنوز یادم هست. بعد از دیدن این فیلم جو دعوا می گرفتم و تنهایی می ایستادم روبروی ۱۰، ۱۲ نفر کتک می خوردم! بعدا پایم به سینما باز شد و عاشق فیلم های جنگی خودمان شدم. گذرگاه، پلاک، کانی مانگا، عقاب ها...
کدام سینمای تهران پاتوق ات بود؟
میدان خراسان. سینماهای پیوند و سایه. چه روزگاری بود. برای عقاب ها کلی توی صف ایستادم. فیلم دادشاه را یادت هست؟
بله. دادشاه را حبیب کاوش ساخته بود با بازی سعید راد...
... و خسرو شکیبایی. به به. چه فیلم هایی.
درباره این فیلم هایی که گفتی کاملا هم سلیقه بوده ایم اما آدم امروز که یادش می افتد فکر می کند چطور می توانسته آن فیلم ها را دوست داشته باشد!
من هنوز هم دوستشان دارم. اصلا عاشق فیلم های جنگی ام. آرزویم این است که فیلم جنگی بازی کنم. مثلا فیلمی از ابراهیم حاتمی کیا. وای ... اگر فیلم جنگی بازی کنم بهترین جایزه را می برم، باور کن.
بهترین فیلم های عمرت را اسم می بری؟
زیادند اما اگر بخواهم ۳ تا اسم بگویم می شود «مادر» و «گوزن ها» و «چرخ و فلک». البته «برزخی ها» هم هست.
آخرین فیلمی که در سینما دیدی چه بود؟
اگر بگویم مدت هاست سینما نرفتم، باور می کنی؟ معمولا در خانه فیلم می بینم اما آخرین باری که سینما رفتم... (فکر می کند) برای فیلم «پاداش سکوت» بود که همراه مازیار میری کارگردان فیلم و پرویز پرستویی فیلم را در سینما دیدیم.
در سینمای دنیا نقشی هست که با خودت بگویی ای کاش من بازی اش کرده بودم؟
نقش راسل کرو در گلادیاتور.
و در سینمای ایران؟
در تمام عمرم سیگار نکشیدم ولی دوست داشتم نقش «سیّد» را در گوزن ها بازی کنم. وای وای عجب نقشی بود. اصلا داریم مگه همچین چیزی!
بازیگر محبوبت در سینمای ایران کیست؟
پرویز پرستویی.
و بازیگر محبوبت در سینمای دنیا؟ آل پاچینو؟ دنیرو؟ یا... چه کسی؟
جیسون!
جیسون دیگه کیه؟!
همون کچله! بازیگر «ترانسپورتر». خیلی دوستش دارم.
کلا عاشق بزن بزن هستی! نه؟ هم در فوتبال سبک بازی ات اکشن بود هم در سینما!
بله دیگه... یادت نیست توی فوتبال به من می گفتند صورت زخمی!
آینده کاری ات را چطور می بینی؟ مثلا برای ۵ سال دیگر دوست داری تهیه کننده سینما باشی یا بازیگر؟ یا مربی فوتبال؟
احتمال همه اینها هست. هر چه پیش بیاید.
یعنی هیچ برنامه ریزی دقیقی نداری؟ هر چه شد، شد؟
خب باید موقعیتش هم پیش بیاید. فقط به خواستن من نیست که.
در یک موقعیت فرضی؛ بین اینکه ستاره سینما باشی یا سرمربی پرسپولیس کدام را انتخاب می کنی؟
سوال سختی است (مکث) مربیگری در پرسپولیس را انتخاب می کنم ولی دوست دارم قبلش چهار پنج تا فیلم خوب هم بازی کرده باشم!
کمی هم درباره فوتبال حرف بزنیم؛ ماجراهایی که در پرسپولیس اتفاق افتاد را چطور می بینی؟
من هم مثل همه با نوع برکناری دایی مخالف بودم. حمید درخشان را قبول دارم و خیلی هم دوستش دارم اما برکناری دایی باید محترمانه تر انجام می شد.
تو در شهرداری تبریز و شاهین بوشهر و ... بازیکن حمید درخشان بودی. تقریبا هر جا که می رفت تو را با خودش می برد! با او خیلی رفیقی، نه؟
بله... رابطه مان خیلی خوب است.
به نظرت تصمیم درستی گرفت که با این شکل جانشین دایی شد؟
نه! با این شرایطی که برای دایی پیش آوردند هر کسی جای او را می گرفت با جو سنگینی روبرو می شد. من اگر جای درخشان بودم قبول نمی کردم.
فکر می کنی شرایط پرسپولیس چگونه خواهد شد؟ تیم نجات پیدا می کند؟
بعید می دانم. شرایط اصلا امیدوارکننده نیست. الان بین بازیکن ها دودستگی به وجود آمده و این دو دستگی تیم را از بین می برد. من یک بار در دورانی که آری هان وسط فصل مربی پرسپولیس شد این شرایط را تجربه کردم. در بازی تمرینی بین فیکس ها و ذخیره ها همه همدیگر را می زدند! طوری که ترس از آسیب دیدگی در تمرین خیلی بیشتر بود تا در مسابقه!
اگر حمید درخشان بخواهد دستیارش شوی، قبول می کنی؟
اگر بتوانم کمکی کنم، بله قبول می کنم.
همین الان گفتی درخشان اشتباه کرد!
خب دستیار با سرمربی حسابش فرق می کند. البته هر کس ۳ سال بیرون مانده باشد هر پیشنهادی برسد سریعا قبول می کند و با کله می رود اما من این کار را نمی کنم. گفتم که، پیشنهاد بشود بررسی می کنم و اگر بتوانم ثمربخش باشم می روم.
الان از بین همبازی های قدیم با کدام شان خیلی رفیقی؟
با علی کریمی.
یک زمانی با محمد پروین خیلی رفیق بودی؟
آره... محمد هم هست. گاهی وقت ها همدیگر را می بینیم.
یک بار با محمد همدست شدید و دو نفری مهرداد اولادی را گرفتید به باد کتک! یادت هست؟
من نزدم... فقط یک چک زدم من.
در تعاریف تو، یک چک کتک نیست، شروع آشنایی است!
(می خندد) بله.
علی؛ یک نفر را اسم ببر که خیلی دلت برایش تنگ شده.
خدابیامرز پدرم که ۳ سال پیش فوت کرد و خیلی دلم برایش تنگ می شود.
حالا برعکس؛ یکی را اسم ببر که اصلا دلت نمی خواهد ریختش را ببینی!
محمدحسن انصاری فرد.
چرا؟!
چون او باعث رفتنم از پرسپولیس شد.
قبل از او یک بار هم اکبر غمخوار باعث جدایی ات شد، آن را حساب نمی کنی؟
نه بابا... غمخوار که گوگولی بود!
این را بنویسیم؟!
بله. حتما.
شما یک عموی خیلی معروف هم دارید. روحانی سرشناسی که نوع خطبه خواندنش معرف خاص و عام است. هیچ وقت شما را ارشادنکرده این عمو؟
نه. ارشاد برای چی؟
خب قشر مذهبی (بعضی هایشان) با فعالیت های هنری مخالفند و بازیگری را مطربی می دانند.
نه، عموی من ازآن مذهبی های امروزی است. همیشه وقتی می خواهد بچه های خودش و جوان های دیگر را نصیحت کند، می گوید مثل علی باشید. من را خیلی قبول دارد.
بسیار خب. ممنون از وقتی که برای این مصاحبه گذاشتی.
خواهش می کنم.
دوست داری تیتر مصاحبه ات چی باشد؟
(کمی فکر می کند) بزن «سلام سینما...»
باشه!
نظر کاربران
عجب مسخره بازی شده فوتبالیست ها شدن خواننده وبازیگر
علیک سلام فرمایش؟؟!!!تو فوتبال هر کاری خواستید کردید حال نوبت سینماست!!!!!!