مازيار ميري، خوزه مورينيوي سينماي ايران
سعادت آباد ستاره ها
مازيار ميري؛ اين روزها به او «مورينيو»ي سينماي ايران ميگويند! به اين دليل كه توانسته ۶ ستاره مطرح سينماي ايران را يكجا جمع كند تا لقب كهكشانيها را روي جديدترين فيلمش، «سعادتآباد» بگذارند...
كارنامه فيلمسازي او پر است از فراز و نشيب؛ وقتي ميزان فروش فيلمهاييكه ساخته را مرورميكني، ياد نمودارهاي آماري ميافتي كه حركات سينوسي دارند و مدام بالا و پايين ميروند.
با «به آهستگي» به كف نزديك ميشود، با «كتاب قانون» تا كمر جدول بالا ميآيد و با «سعادتآباد» تا نزديكيهاي سقف هم ميرود. اينكه او چگونه توانسته اين ستارهها را براي بازي در يك فيلم دورهم جمع كند يا اصلا چگونه راضيشان كرده روبهروي هم بازي كنند و هيچ تنش و حاشيهاي بينشان بهوجود نيايد را تنها يك جا ميتوانيد بخوانيد در اين صفحات زندگي ايدهآل.
از روز اولي كه قرار شد «سعادتآباد» را كليد بزنيم، تصميم بر اين بود كه همه بازيگران كار، چه حرفهاي و چه غيرحرفهاي حتما در يك سطح باشند، زيرا تصور ميكرديم براي فيلمي كه قرار است تمام صحنههايش در يك فضاي بسته فيلمبرداري شود و براساس اتفاقات لحظهاي پيش برود، بهترين حالت، استفاده از بازيگراني در يك سطح است. همانطور كه ميدانيد در «سعادتآباد» هيچكدام از بازيگران نقش اول نيستند زيرا قرار است هر كدام از كاراكترها ساز خودشان را بزنند و لحظات را خودشان جلو ببرند. زماني كه براي اين كار با «همايون اسعديان» صحبت كردم، از آنجا كه قرار بود اين فيلم در بخش خصوصي ساخته شود، تصميم گرفتيم براي بازگشت هزينه ساخت فيلم و از آن مهمتر، براي درآمدن تكتك لحظاتي كه در ذهنمان وجود دارد، از بازيگران حرفهاي استفاده كنيم تا بازيها جوابگوي خواستههايمان باشد. با «امير عربي» (نويسنده فيلمنامه) صحبت كرديم تا طبق كاراكترهاي فيلم جلو برويم و ببينيم چه كسي براي چه نقشي انتخاب مناسبتري است. بعد از به اجماع رسيدن، از 6 ماه قبل از شروع فيلمبرداري كار، با هر 6 بازيگر اصلي فيلم صحبت كرديم تا زمان شروع كارمان، سركار ديگري نباشند.
انتخاب بازيگرانمان در «سعادتآباد» را از روي فيلمنامه انجام داديم، شايد تغييرات كوچكي صورت گرفته باشد اما در كل آنچه درباره بازيگران ميخواستم تحقق پيدا كرد. با وجود اينكه اين امكان بهوجود نيامد همه كساني كه ابتداي كار مدنظرم بودند را دورهم جمع كنم اما جايگزينهاي خوبي برايشان پيدا كردم. زماني كه براي يكي از كاراكترهايم ميخواستم بازيگري انتخاب كنم، احساس ميكردم فلان بازيگر براي اين نقش بهتر است اما وقتي متوجه ميشدم برنامه كارياش به ما نميخورد يا با كار ديگري قرارداد دارد، سراغ گزينههاي ديگري ميرفتم كه بهتر از گزينه اولم باشند يا حداقل همسطح او. به هر حال كار بسيار مشكلي است كه بتواني اين تعداد بازيگر در اين سطح را دورهم جمع كني و از همهشان هم در يك سطح بازي بگيري. بهنظرم خيلي شانس آورديم كه توانستيم تكتك اين بازيگران را در كارمان داشته باشيم، البته اين اتفاق، به واسطه شروع صحبتهايمان از ۷-۶ ماه قبل از شروع كار رقم خورد.
فيلمنامه «سعادتآباد» طرحي بود كه نخستينبار «امير عربي» راجع به آن با من صحبت كرد؛ زماني كه طرح اوليه را ديدم، با «امير عربي» راجع به اين حرف ميزديم كه چه كار ميتوانيم انجام بدهيم كه به نوعي نقد پنهانكاري در جامعه امروزمان را نشان دهد؛ اتفاقي كه امروز به وفور در جامعه ما ميافتد. هر كسي بخش «يواشكي» در زندگياش دارد كه متعلق بهخودش است و به هيچ كس آسيبي نميرساند و فرد از آن لذت ميبرد اما امروز به جاي «يواشكي»، جامعه ما پر شده از «پنهانكاريهايي كه طرف مقابل، جامعه و خانوادهها را بهشدت تهديد ميكند و كمكم دارد تبديل به عادت و نهادينه ميشود.» اين طرح اوليه «سعادتآباد» بود اما بعد از مدتي آقاي جلالي پيشم آمد و گفت طرحي دارم درباره 3 ساعت از زندگي 3 زوج كه خيلي به نظرم جالب آمد. هر هفته جلساتي برقرار ميكرديم كه دور هم جمع ميشديم و راجع به فيلمنامه بحث ميكرديم. امير عربي هر هفته مينوشت و 8 بار فيلمنامه بازنويسي شد تا اينكه پيشتوليد را شروع كرديم. بعد از اينكه روي فيلمنامه به اجماع رسيديم، ديگر اجازه نداديم هيچ تغييري رويش انجام شود و قرار شد فقط طبق فيلمنامه پيش برويم. البته نظرات بازيگران روي مسائل جزئي فيلمنامه هنگام فيلمبرداري را بررسي ميكرديم اما در كليت آن، هيچ تغييري ايجاد نكرديم.
اتفاق بزرگي كه در «سعادتآباد» افتاد، اين بود كه هيچكدام از بازيگران دستمزد واقعيشان را از ما نگرفتند و خيلي به ما لطف كردند؛ به اين دليل اين اتفاق افتاد كه تمام بازيگران دوست داشتند در اين كار با ما همراه شوند و حضور داشته باشند؛ حضوري كه به ما كمك كرد مجبور نشويم با توجه بهخصوصي بودن پروژه، رقم سنگيني براي توليد فيلم هزينه كنيم.
زماني كه ميخواستيم تيتراژ اول فيلم را درست كنيم، براي اينكه بين بازيگران مسئلهاي بهوجود نيايد كه اسم چه كسي كجا بخورد، يك راهحل پيدا كرديم؛ تيتراژ «سعادتآباد» اينگونه شد؛ «ليلا حاتمي»، «مهناز افشار»، «حسين ياري»، «هنگامه قاضياني»، «مينا ساداتي» و «حامد بهداد.» از بازيگران كار خواهش كرديم اين فرمول را بپذيرند. بهنظرم حساسيت بازيگران روي تيتراژ فيلمها بيش از حد زياد است! زماني كه مخاطبان يك فيلم را ميبينند، به ارزش نقش يك بازيگر پي ميبرند و خودشان براي آن بازيگر جايگاه تعيين ميكنند؛ بارها اتفاق افتاده بازيگري تنها ۳-۲ سكانس در يك فيلم بازي كرده اما همان حضور كوتاهش از تمام بازيگران اصلي كار تاثيرگذارتر بوده است.
وقتي منِ كارگردان با بازيگرانم همسن و سال هستم، ميتوانيم بنشينيم گپ بزنيم، بحث كنيم كه اين شرايط ايدهآلتري را براي يك كارگردان رقم ميزند، البته هر فيلمي شرايط خاص خودش را دارد. سعي كردم در «سعادتآباد» فضايي دوستانه بهوجود بياورم و اجازه دهم بازيگرانم راجع به تكتك سكانسهاي كار يا حتي درباره نقش يكديگر نظر بدهند اما تصميم نهايي را خودم ميگرفتم. يكي از امتيازهاي بزرگ ما اين بود كه تمام صحنههاي فيلم را در يك خانه ميگرفتيم، بنابراين هميشه در كنار هم بوديم، حتي پخت و پز غذاي بچههاي گروه هم همانجا انجام ميشد و همه اينها كمك ميكرد بهتر با يكديگر زندگي كنيم و روابطمان هر روز صميميتر شود.
شخصيت خيلي از بازيگراني كه در اين كار با من بودند را از قبل نميشناختم و تا به حال تجربه همكاري با يكديگر را نداشتيم بنابراين نميتوانم بگويم براي شخصيتهاي فيلم، طبق شخصيت واقعي بازيگران جلو رفتيم و بازيگر انتخاب كرديم؛ بهتر است بگويم اساس انتخابمان را گذاشتيم بر مبناي شخصيتهايي كه در فيلمهاي قبليشان كار كرده بودند و حسي كه شخصا روي نحوه بازيهايشان داشتم.
مثلا مطمئن بودم «حامد بهداد» به راحتي از پس نقش «محسن» برميآيد كه همينطور هم شد؛ چون «محسن» آدمي است كه به سرعت دارد رو به جلو حركت ميكند و براي رسيدن به جايگاه موردنظرش، پا روي شانه دوست، همسر و حتي بچهاش ميگذارد يا ميدانستم «ليلا حاتمي»، آن آرامشي كه «ياسي» بايد داشته باشد را بهخوبي دارد و فاجعههايي كه رخ ميدهد را براي حفظ آرامش زندگياش ناديده ميگيرد و پنهان ميكند. شايد ۳-۲ نفر ديگر در سينماي ايران بتوانند نقش «ياسي» را خوب بازي كنند اما گزينه اول من «ليلا حاتمي» بود؛ هر چند شخصيت واقعياش به «ياسي» آنچنان نزديك نيست.
«اصغر فرهادي» يكي از كارگردانان بزرگ سينماي ايران است كه تصور ميكنم بعد از انقلاب، جزو بهترينهاي سينماي ايران به حساب ميآيد و احترام ويژهاي برايشان قائل هستم اما اينكه بخواهم در ساخت «سعادتآباد» از فيلم «درباره الي...» ايدهبرداري كنم را اصلا قبول ندارم. فيلمنامه «سعادتآباد» ميطلبيد نگاه ظريفي به جزئيات و ريزهكاريها داشته باشيم؛ در واقع همين ريزبينيها، ميزانسنها، حركات دوربين و... است كه داستان را براي مخاطب روايت و باورپذير ميكند. اينكه خيليها ميگويند «سعادتآباد»، شبيه «درباره الي...» است (با وجودي كه آن را بهترين اثر اصغر فرهادي ميدانم و از ديدنش واقعا لذت بردم)، بايد بگويم هيچ تصميمي براي شبيه شدن اين فيلم به «درباره الي...» نداشتم. شايد به اين دليل كه در «سعادتآباد» هم مانند «درباره الي...» به جزئيات خيلي اهميت داده شده بود، تصور شباهت بين اين 2 فيلم بهوجود آمده است.
بهنظر من در مرحله گزينش بازيگر، كار سختي است كه ۶ بازيگر حرفهاي پيدا كني كه حاضر باشند روبهروي هم بازي كنند. اين مسئله چند گزينه شما براي انتخاب را از بين خواهد برد و كارتان بهعنوان كارگردان را سختتر ميكند. اين ۶ بازيگر، افرادي بودند كه هيچ مشكلي با هم نداشتند و علاقهمند بودند روبهروي هم كار كنند؛ اين يكي از فاكتورهاي مثبت ما هنگام ساخت كار بود. زماني كه داشتيم بازيگرانمان را براي نقش زوجها انتخاب ميكرديم، ميديديم كدامشان با يكديگر بيشتر حرف ميزنند، بحث ميكنند و به شرايط فيلمنامه آگاهي بيشتري دارند. زماني كه در دفترم دور هم مينشستيم و با هم تمرين و بحث ميكرديم، هنگام تمرين جابهجاييهايي در نقشها انجام دادم، حتي از بازيگران خواستم نقش زن و شوهرهاي فيلم را جور ديگري به غيراز آنچه در فيلمنامه آمده است هم بازي كنند تا به بهترين نتيجه برسيم.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
فیلم سعادت اباد نگاه کنید چوووووووووووووووووووووووووووووووون حامد جان بازی کرده
پاسخ ها
آره راست میگه
ها ها ها......!!!!!!
فیلم خوبیه با حضور حاتمی و بهداد دو تا از بهترینها ، دوستشون دارم خدایی فیلم خوبی هم بود