زنان جنگاور مشهور تاریخ (۲)
بدون هیچگونه شکی اهمیت عملیات و کارهایی که برحسب سنتهای قدیمی اسکاندیناوی به شیولدمور (Shieldmaiden) یا «باکرۀ سپر» افسانهای نسبت میدهند، کمتر از افسانۀ آمازونها نیست.
۲- در اسکاندیناوی
بدون هیچگونه شکی اهمیت عملیات و کارهایی که برحسب سنتهای قدیمی اسکاندیناوی به شیولدمور (Shieldmaiden) یا «باکرۀ سپر» افسانهای نسبت میدهند، کمتر از افسانۀ آمازونها نیست.
شیولدمورها در حقیقت آمازونهای دریایی بودند که طوفانها را به حرکت درمیآوردند و اقیانوسها را میشکافتند. یکی از آنها به نام الفهیلد (Alfhild) که دختر سیرارد (Sirard) و دختری زیبا و پاک بود، به عنوان رئیس دزدان دریایی انتخاب گردیده بود. با اینکه بیاندازه شجاعت داشت ولی به وسیلۀ الف (Alf) پادشاه جوان دریا شکست خورد و با او ازدواج کرد.
زنان جنگاور مشهور تاریخ (1)
در کلیۀ داستانهایی که از اعصار باستانی برای ما باقیمانده است وقایع تاریخی حقیقی با افسانهها طوری مخلوط گردیده است که جداکردن آنها از یکدیگر بسیار مشکل میباشد ولی از روی حدس و قرائن و امارات و دنبالۀ وقایع مزبور در عصرهای بعدی، میتوان دریافت که این داستانها با اینکه در دورههای دوردستی واقع شدهاند ولی دارای مبنای حقیقی و واقعی هستند.
کسانی که سریال Vikings را دیده باشند با شخصیت لاگرتا در این سریال آشنا هستند که یک شیولدمور وایکینگ است.
۳- در شمال غربی آسیا
تَهمرَییش (با شکل یونانیشدهٔ تومیریس) ملکهٔ قومی از اقوام ایرانی تبار و ایرانیزبان به نام ماساژتها بود که در حدود سال ۵۳۰ پیش از میلاد حاکم قوم خود بود. زبان ماساژتها از زبانهای ایرانی میانه و ایرانی شرقی بوده است. ماساژتها ایرانیتبار سکایی بودند که در بخشهای بزرگی از دلتای سیردریا در آسیای میانه و شمال قفقاز سکونت داشتند
تهمرییش و پسرش اسپَرگَپِش، که سپهبد سپاه او بود هر دو نامهای ایرانی دارند. بخش اول نام تهمرییش به معنی دلاور است که در نامهایی مانند تهمتن و تهماسب نیز دیده میشود.
روایتهای مختلفی از مرگ کورش بزرگ نقل شده است. هرودوت مینویسد، راجع به در گذشت کوروش روایات مختلف است اما من شرحی را که بیشتر در نظرم معتبر مینماید نقل میکنم. هرودوت نوشته است که کوروش حین سرکوبی شورش ماساژتها گرفتار شد و سپاه تهمرییش توانست وی را بکشد. کتزیاس، بروسوس و تروگ پمپهای هم از مرگ کورش در جنگی در همین منطقه خبر دادهاند اما کسنوفون گفته کورش در خواب از مرگ خود مطلع میشود و پس از نیایش و وصیتهایی به نزدیکان و دوستان و بزرگان کشور به مرگ طبیعی از دنیا میرود.
این تابلو که اِنتقامِ تَهمرَییش Tomyris نام دارد؛ اثرِ کپی شده از استادِ بزرگِ اهلِ فِلِمیش (قسمتی از هلندِ امروزی) میچل کوچی Michiel Coxie است، تصویرِ اَصلی بعد از مرگِ نقّاش ناپدید گشته و این اثر بعداً در سالِ ۱۶۲۰ میلادی نقّاشی شد.
۴- در بابل
ملکه سمیرامیس (Semiramis): ملکه سمیرامیس بر حسب گفتۀ دیودور دوسیسیل (Diodors de sicile) در حدود دوهزار سال قبل از میلاد و به عقیدۀ هرودوت (Herodote) فقط ۸۰۰ سال قبل از میلاد میزیسته است. آن طور که در افسانه آمدهاست، والدین سمیرامیس نجیب زاده بودهاند. مادر او"درکتو" یک الهه در هیبت پری دریایی و پدرش انسان بوده است. درکتو پس از تولد سمیرامیس، او را رها و خود را در دریا غرق میکند. سمیرامیس کوچک توسط کبوترها تغذیه می شود تا اینکه "سیماس"، چوپان دربار او را مییابد و با خود به قصر میبرد.
بعدها سمیرامیس با "اونس" یا "مینونس" یکی از ژنرالهای نینوس، ازدواج میکند. نینوس در هنگام تسخیر بلخ به شدت تحت تأثیر شجاعت سمیرامیس قرار میگیرد و پس از مجبور کردن اونس به خودکشی، با سمیرامیس ازدواج میکند. آنها صاحب پسری به نام نینیاس میشوند. در هنگام فتح آسیا، نینوس با اصابت یک تیر به شدت زخمی میشود و سمیرامیس تغییر لباس می دهد و خود را به شکل پسرش در میآورد و فرماندهی سپاه نینوس را به عهده میگیرد. پس از مرگ نینوس، او به عنوان ملکه بر تخت مینشیند و مناطق بیشتری از آسیا را فتح میکند.
سمیرامیس بیاندازه جاهطلب بود و به علت همین جاهطلبی، شوهر تازۀ خود یعنی پادشاه را کشت که خود به تنهایی مالک تاج و تخت آسوریها گردد. در این هنگام بود که نبوغ ذاتی او ظاهر گردید. احتمالاً نام پادشاه آسوری، شمشی آدات پنجم (Shamshi-AdatV ۸۱۰- ۸۲۳ قبل از میلاد) بود و اسم آسوری سمیرامیس به نام سامورامات (Sammourmat) بوده که به نام پسر کوچکش آداد-نیناری سوم (Adad-Ninari III) سلطنت نموده است.
سمیرامیس سرزمینهای مردابی اطراف رودخانۀ فرات را با انجام عملیات عظیم و فوقالتصور خشک نمود و زیباترین شهر باستانی را به نام بابل (Babylone) با کاخهای عالی و باغهای معلق در آنجا بنا نهاد که یکی از عجایب هفتگانۀ عالم شد. تمام سرزمینهای مدیها، پارسیها، آرمنها و اعراب را تسخیر و با تحت انقیاد درآوردن مصر و لیبی، تمام آسیل را تا رودخانه سند تحت تسلط خود درآورد.
فتوحات او با شکستی که در کنار رودخانۀ سند خورد، متوقف گردید و به علت غرور زیادی که داشت نتوانست این شکست را تحمل کند و از سلطنت به نفع پسرش نینیاس (Ninias) صرفنظر نمود. سمیرامیس بعد از ۴۲ سال سلطنت پرافتخار از دنیا ناپدید شد و بنا به گفتۀ افسانه، به شکل کبوتری به آسمان پرواز نمود (کلمۀ Semiramis در زبان آسوری به معنی کبوتر است، بنا به گفتۀ والرماگزیم Valere-Maxime مورخ و داستاننویس لاتن معاصر اولین امپراطور رومی به نام تیبر Tibere). سمیرامیس دارای زیبایی بینظیری بود. روزی در پایتخت او بلوایی برپا شد و در همان موقع سمیرامیس در قصر خود مشغول حمامگرفتن بود. سمیرامیس برای برقراری نظم تنها کاری که کرد این بود که خود را لخت با زلفهای پریشان به مردم نشان دهد. با این اقدام فوراً بلوا از میان رفت و نظم مجدداً برقرار گردید!
۵- در سوریه ملکۀ زنوبی (Zenobia)
زنوبی ملکۀ مشهور پالمیر (واقع در روسیه) بود. شوهر دوم او به نام اودهنات (Odenath) رئیس طوایف صحرای پالمیر بود. در هنگام جنگ در مقابل شاهپور اول پادشاه ساسانی امور جنگی و هدایت آن را بین خود و شوهرش تقسیم نمود. به علت حس جاهطلبی که در او وجود داشت، احتمالاً شوهرش بر اثر تحریک او کشته شد و او به نام پسرش وابالات (Vaballath) عهدهدار امور حکومت گردید و در سال ۲۶۷ میلادی عنوان ملکۀ شرق را پیدا نمود. بدون اینکه از روم اطاعت نماید قلمرو خود را از یک طرف تا حدود فرات و از طرف دیگر به مدیترانه توسعه داد. سوریه را تسخیر و حتی مصر و قسمتی از آسیای صغیر را به تصرف خود درآورد.
در عین حال اشتغال به امور فرهنگی را نیز از نظر دور نداشت. آداب و رسومعرب را با فرهنگ یونانی و علوم نظامی رومی مخلوط نمود. دربار او محل ملاقات شعرا و فلاسفه و پناهگاهی برای مسیحیانی که مورد ظلم در نقاط دیگر قرار میگرفتند، گردید و در مدت کوتاه حکومت خود پالمیر را به صورت پایتخت شرق درآورد. بهطوریکه قبلاً نیز اشاره شد چون نمیخواست تحت تسلط روم درآید، اورهلیین امپراطور روم (Aurelien از سال ۲۷۰ تا ۲۷۵ که دیوار روم را بنا نهاد و هماکنون خرابههای آن باقیست) به پالمیر لشکر کشید و نیروی پالمیریها را در محلی به نام امز (Emese) واقع در سوریه شکست داد و پالمیر را محاصره و ملکۀ شرق مجبور شد خود را تسلیم نماید.
اورهلیین پالمیر را خراب نمود (خرابههای آن در قرن ۱۷ کشف شد ولی دارای ارزش هنری نیست). بدینترتیب او را دستگیر و به رم بردند. نام حقیقیاش بتزبینا (Betzebina) بود. بعضی میگویند هنگامیکه او را به رم میبردند، در کنار راه رها کردند که از گرسنگی هلاک شود. ولی به عقیدۀ عدۀ دیگر اورهلی-ین برای باشکوهتر جلوهدادن فتح خود، او را به رم برد و زندگی خود را در ویلایی که به او داده بودند، به سر آورد.
نظر کاربران
پس زنای مشهور ایرانی کجان؟
هنوز ازشون نقاشي نكشيده اند!!!!