مظلومترین بازیگر قبلِ انقلاب؛ خیلی پولساز و کلی تنها
حضور قدرتمند زندهیاد منوچهر اسماعیلی و تأثیرش در معرفی و گل کردن تعدادی کثیری از ستاره های سینما مانند رضا بیک انکارناشدنیست.
برترینها: حضور قدرتمند زندهیاد منوچهر اسماعیلی و تأثیرش در معرفی و گل کردن تعدادی کثیری از ستاره های سینما در این چند دهه مسئلهای انکارناشدنیست. به عنوان نمونه صدا و لحن معروف مرحوم رضا بیک ایمانوردی در بسیاری از آثار سینمایی پیش از انقلاب یکی از هنرمندی های خارقالعاده این استاد دوبلاژ است که توانست تا حد زیادی به شهرت و محبوبیت این هنرمند کمک کند.
در واقع تیپسازی به خصوص در دوران پیش از انقلاب رواج داشته اما این که بگوییم تمام محبوبیت بازیگر به خاطر دوبلاژ بوده کمی دور از انصاف است. در واقع رضا بیک فیلم «شبگرد» را در نقش یک شخصیت یک انسان لال را بازی کرد تا به نحوی به تمام این اظهارات پاسخ دهد. کاراکتری متفاوت از هرچیزی که قبل و بعد از این فیلم بازی کرده بود.
زندگی هنری
رضا ایمانوردی در ۲۵ خرداد ۱۳۱۵ در تهران متولد شد، پدرش اصلان ایمانوردی از مهاجران باکو و مادرش اهل شاهین تپه قزوین بود. وی بعد از طی دوران نوجوانی به دلیل تسلط به زبان انگلیسی به استخدام سفارت آمریکا درآمد. وی فعالیت هنری را سال ۱۳۳۷ با بازی در تروپ تئاتر «اُسکار» آغاز کرد. در سال ۱۳۴۰ به دنبال برخوردی که با ساموئل خاچیکیان داشت، خاچیکیان اندام ورزیده و چهره سینمایی او را مناسب برای ایفای نقش در سینما تشخیص داد و از ایمانوردی دعوت به عمل آورد تا دراستودیو آژیر فیلم حضور پیدا کند. او در این استودیو در اولین نقش زندگی سینمایی خود رل کوتاهی در فیلم فریاد نیمه شب بازی کرد، که همین نقش چند دقیقهای باعث شد تا این کارگردان بزرگ در فیلمهای بعدی خود مانند یک قدم تا مرگ، دلهره، ضربت، سرسام و … جهت بازی از او دعوت به عمل بیاورد.
بعد از ورود به صحنه سینما با اجرای نقشهای مختلف در فیلمهای اکشن و کُمدی با نام هنری بیک ایمانوردی در بیش از صدها فیلم سینمایی، به عنوان یکی از پرکارترین بازیگران سینمای ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی به محبوبیت ویژهای در بین مردم دست یافت و به واسطه توانایی که او در ایفای نقشهای مختلف سینمایی داشت، لقب مرد هزار چهره سینما را کسب کرد. او در طول فعالیت هنریش با بازیگران سرشناسی از جمله ناصر ملک مطیعی، محمد علی فردین، بهروز وثوقی، ایرج قادری، فروزان، آذر شیوا، آرمان هوسپیان، پوری بنایی، منوچهر وثوق به نقش آفرینی پرداختهاست.
بیک ایمانوردی در فیلمهای کُمدی با الهام از (نقش ستوان کلمبو با بازی پیتر فالک) به همراه گویشی شیرین با دوبله منوچهر اسماعیلی ظاهر میشد که این فیلمها در بین عامه مردم با استقبال زیادی همراه بود. او در سال ۱۳۵۵ استودیو «آربی فیلم RB مخفف (رضا بیک)» را در خیابان نادری بنا نهاد که در آن اقدام به تهیه فیلمهای ایرانی و نیز خرید و دوبله فیلمهای خارجی مینمود.
بازی در آنسوی مرزها
بیک در سال ۱۳۴۷ طی پیشنهاد یک فیلمساز ایتالیایی برای بازیگری به آن کشور سفر کرد و در فیلم صندلی الکتریکی در نقش اول بازی کرد، همچنین بیک در سینمای ترکیه چهرهای شناخته شده بود و به عنوان بازیگر در چندین فیلم ترکی شرکت داشت. فیلم فاتحین صحرا به کارگردانی محمد زرین دست چندین بار با نام "Treasure of the Lost Desert" در بسیاری از کشورها به نمایش درآمد.
در قامت یک بدلکار
وی پدیدآورنده هنر بدلکاری و ژانر اکشن در سینمای ایران بود، وی با مهارتش در فنون رزمی، زد و خورد رایج در فیلمهای آن زمان را به صورت فنی درآورد و در طول فعالیتش تا حدودی زیادی بدلکاری را در سینمای ایران گسترش داد. در زمان فیلمبرداری فیلم صندلی الکتریکی در ایتالیا هنرمندان معروفی چون سیلوا سیلوا کوشچینا ملکه زیبایی ایتالیا و لورنس هاروی هنرپیشه نامدار آمریکایی غالباً در محل لوکیشن این فیلم حضور پیدا میکردند تا چگونگی بازی بیک ایمانوردی در سکانسهای خطرناک توسط خودش را (که اصولاً توسط بدلکار بازی میشد) مشاهده نمایند. او اکثر صحنههای خطرناک فیلمهای خود را بدون استفاده از بدل شخصاً بازی و کارگردانی کردهاست.
در رثای هنر رضا بیک ایمانوردی
توکل حاجیمحمدی درباره رضا بیکایمانوردی مینویسد: میگویند ساموئل خاچکیان کارگردان قدیمی و نامی سینمای وحشت معروف به آلفرد هیچکاک ایران، اولین بار بطور اتفاقی او را دیده بود و در همان برخورد اول با رضا، چهرهی کاریزما و صورت شکسته و اندام ورزیدهاش که از روی تی شرت تابستانیاش هم مشخص بود، متوجه استعدادهایی شد که در «رضا» وجود داشت و میتوانست با همان تیپ ظاهریاش نقشهایی را از او بگیرد که سینمای حادثهای و جناییاش را تکمیل کند. لذا از رضا برای بازی در یک پلان کوتاه در فیلم «فریاد نیمه شب» دعوت به عمل آورد و اینگونه اولین حضور ایمانوردی جوان در کنار بازیگرانی چون فردین، آرمان و ... در پرده نقرهای سینما، بدون هیچ دیالوگی رقم خورد!
آن زمان کسی فکر نمیکرد این «مرد بیستاره» در عالم سینمای بیرونق و رکورد زده ایران بتواند به یک ستارهی «هزار چهره» تبدیل شود و در کنار فردین اقتصاد صنعت سینما را از رکود نجات دهد! حتی معروف است در ابتدای ورود «رضا» به جمع عوامل سازنده فیلم «فریاد نیمه شب»، «مهدی شایسته» تهیه کننده فیلم با ساموئل خاچکیان بخاطر بکارگیری امثال «رضا» اختلاف و کدورتی پیدا میکند، اما «خاچکیان» تصمیم خود را گرفته بود و میخواست در اثر بعدی خود «یک قدم تا مرگ» بازی بیشتری از «رضا» بگیرد و ثابت کند که در انتخاب خود اشتباهی نکرده است! و پس از بازی «رضا» در این فیلم، ساموئل لفظ «بیک» را نیز به نام خانوادگی «ایمانوردی» اضافه کرد و در تیتراژ فیلم با توجه به رشته ورزشی «کشتی کج» او بیک ایمانوردی را با عنوان «قهرمان کشتی کج» به عالم سینمای حرفهای معرفی نمود.
رضا بیکایمانوردی در همان مقدار از بازیاش به ویژه در صحنههای اکشن فیلم، حرکتهای اکشن خود را به گونهای فنی و بدیع و چست و چالاک به نمایش گذاشت که تا آن روز در سینمای ایران نظیرش دیده نشده بود. صحنههای بزن بزن تا آن روز در سینمای ایران توسط آکتورها بصورت مشت و لگدهای ساده و با جست و خیزهای ملالآور و بسیار معمولی انجام میشد! و همین ابتکار عمل در صحنههای اکشن به همراه فیزیک عضلانی بدن و چهره چند وجهیی «رضا» در پرده عریض سینما، بسیاری از مردم به ویژه جوانان تنوعطلب و پرانرژی را به سینما میکشانید...
همینطور در فیلم سوم بیک با ساموئل به نام «ضربت»، صحنههای پرتحرک و اکشن فیلم توسط «رضا» چنان زیبا، مهیج و جذاب رقم خورد که اگر مردم با نام «خاچکیان» و یا مردان اول فیلم (آرمان، بوتیمار ...) به سینما رفته بودند، با خاطره و متاثر از بازی بیک ایمانوردی از سینما خارج میشدند! به ویژه سکانس بازی (بیک) با چاقو در میان انگشتانش در اوایل فیلم ضربت، ماجرای تمرین یادگیری و سرگرمی جوانان بیباک و ماجراجوی آن روزگار شده بود که فیلم را دیده بودند!
بدین ترتیب بیک ایمانوردی در سالهای اول بازیگری خود یکی از نقشآفرینان ثابت فیلمهای پلیسی جنایی مرحوم ساموئل خاچکیان شده بود و هنوز استعدادهای دیگر بیکایمانوردی در بازیگری شناخته نشده بود! و کارگردانهای دیگری همچون خسرو پرویزی با استفاده از همان کاراکترهای منفی سابق از بیک در فیلمهای ساموئل خاچکیان در فیلم (زمین تلخ) برای بیک نقشی را نوشت که وجود خشونت و بیرحمی تمام تا حد یک جانی برادرکش در نظرها نشست و در این فیلم بود که بیک ایمانوردی در حد محمد علی فردین درخشید (فردین هنوز «گنج قارون» را در کارنامهاش نداشت!» و با اینکه در آن سالها بهروز و ناصر زودتر از بیک وارد سینما شده بودند، به اندازه بیک مورد توجه نبودند چون آنها قیصر را در کارنامهشان نداشتند!...
«رضا» خارج از پرده سینما در شرایط پشت پرده و در کنار عوامل سازنده فیلمهای ساموئل، شخصیتی شوخطبع، شاد و بذله گو بود و خاچکیان متاثر از روحیه شوخطبعی «رضا» که در رفتارهای او با عوامل پشت صحنه در اوقات استراحت دیده بود، فکری به ذهناش زد و بر اساس همین فکر بود که در فیلم «عصیان» نقشی را برای «رضا»خلق کرد که بیک ایمانوردی را تا حدود زیادی از کلیشه خارج میساخت. در این فیلم او در نقش مردی بیکله و جانی ظاهر شد که به آسانی خطر میکرد و آدم کشی برایش عملی عادی و سرگرمی محسوب میشد، در این اثر جنایی و درام، بازی بیک، ترس و وحشت، هیجان و خنده را توامان برای تماشاگران ایجاد میکرد و این بار درخشش بیک در این کاراکتر استثنایی، به گونهای بود که حقیقتا بازی مردان اول فیلم (آرمان، بوتیمار ...) از نظرها دور مانده بود تا جایی که در اکرانهای بعدی فیلمهای عصیان، نام «بیک ایمانوردی» در پوسترهای تبلیغاتی اول نوشته شده بود و این در حالی بود که در نگاتیو فیلم نام بیکایمانوردی بعد از آرمان، بوتیمار و آذر حکمت شعار حک شده بود و نظیر این پدیده از نظر تبلیغاتی در سینمای ایران هرگز وجود نداشت و تکرار هم نگردید! و البته نمونه چنین پوستری در سایتهای سینمای قدیم در دنیای اینترنت قابل دیدن و دانلود میباشد.
در واقع از این فیلم به بعد بود که کارگردانهایی همچون دکتر محمود کوشان، صابر رهبر، خسرو پرویزی، مهدی رئیس فیروز و ... به فکر افتادند، تا از بیکایمانوردی کاراکترهای کمدی، جدی، درام و رمانتیک بسازند و بالاخره بیکایمانوردی با بازی در فیلم «ولگرد قهرمان» و «آقا دزده» در دو نقش کمدی و جدی به کارگردانی خسرو پرویزی تقریبا برای همیشه از کلیشه ثابت نقشهای منفی، جنایی و خشن بیرون آمد و نقش مثبت خود را پی در پی و با استقبال فراوان مردمی در سینمای حرفهای ایران تجربه کرد و بیتردید از این فیلمها به بعد بود که به عنوان «ستاره»ی دوم سینمای ایران بعد از فردین تثبیت گردید، صرفنظر از اینکه فیلمها بیک از چه قصد و مضمونی برخوردار بود، گروههای بسیاری از مردم فقط بخاطر بازی « بیکایمانوردی» به سینماها سرازیر میشدند و این موقعیت و جایگاه دومی در سینمای حرفهای برای بیکایمانوردی، نزدیک به یک دهه تا اکران «قیصر» به سال 1348 ادامه داشت، به ویژه بازی بیکایمانوردی در فیلم «روسپی» تولید 1347 چنان درخشان بود که پس از آن به عنوان بازیگر متمایز دستمزدی بیش از (120 هزار تومان) را برای بازی در هر فیلم میگرفت در حالی که بهروز وثوقی برای بازی در قیصر در سال 48 فقط 60 هزار تومان گرفته بود و کارش آنقدر بالا گرفته بود که در سال 1353 در فیلم ناجورها به اندازه فردین 200 هزار تومان دستمزد دریافت کرده بود.
بیکایمانوردی در همان سالهای اولیه ورود به سینما در سلسله آثار سینمای خود به چنان اعتماد به نفسی رسیده بود که همزمان به تهیهکنندگی، کارگردانی و نوشتن فیلمنامه و بازی اقدام کرد و البته اولین کارگردانی خود را با استفاده از رشته ورزشی خود (کشتی کج) به قصد تربیتی و آموزندهای میپردازد و در آن نشان میدهد قهرمانان چگونه در اثر غفلت و اعتمادهای بیمورد به دوستان دغل به دام شراب، قمار و اعتیاد میافتند و در اندک زمانی قدرت، اعتبار و حیثیت خود را از دست میدهند و نابود میشوند و نیز بعدها «مرد دو چهره» و «نبرد غولها» را در سالهای 45ـ44 میسازد که آثار پلیسی و جنایی محسوب میشوند.
گرچه به علت اشتغال زیاد به بازیگری، تا کارگردانی مجدد در (محبوب بچهها) به سال 1352، سالها از کارگردانی باز میماند، اما همان قدر تجربه کارگردانی او (در چهار فیلم) نشان میدهد که استعداد فیلمسازی را داشته است و انصافا هم کار او در زمینه کارگردانی هم طراز با کارگردانهای حرفهای آن زمان و یا لااقل کمتر از آنها نبود.
تنوع بازیگری و عملکرد سینمایی « بیکایمانوردی» در سینمای ایران چنان با قدرت و سرعت پیش میرفت که برای کارشناسان هیچ شکی باقی نگذاشته بود که او یکی از استعدادهای بزرگ و یک پدیده سینمایی برای ایران میتواند باشد، به ویژه اینکه فردین در فیلم «گدایان تهران» نقشی را برای «بیک» نوشت که به قولی شهرت و محبوبیت بیک را دو چندان میکرد و یا اینکه نقش (پیتر فالکی) با آن کلاه و پالتوی گل گشاد برای «بیک» بارها تکرار شد اما تا آخرین روزهای بازیگریاش در سینمای ایران، باز هم همان شکل مورد توجه بود...
بدون شک آن مقبولیت برای بیک تا آغاز سینمای موج نو در سال 1348 همچنان ادامه داشت و بالاخره بیکایمانوردی تحت تاثیر موج نوی سینمای ایران از صدر مقبولیت یک تا دو پله عقب افتاد و بهروز، فردین و حتی ناصر از او پیشی گرفتند...
به راستی و با همه تکرارها چند فیلم بیکایمانوردی فارغ از سینمای عادی او محسوب میشود برای نمونه، بازی استثنایی «بیک» در «روسپی» که کاندیدای جشنواره سپاس را به دنبال داشت و آن فیلم را میتوان «پدرخوانده» سینمای ایرانی دانست و «مردان سحر» که با الهام از قصه (رستم و اسفندیار) شاهنامه فردوسی ساخته شده بود و بازی روان او در فیلم «واسطهها» که از نظر کارشناسان این فیلم میتوانست از فیلمهای موج نوی سینمای ایران باشد که با بازی درخشان فرزانه تائیدی، بهروز وثوقی و ژاله علو (منتخب چهرههای ماندگار در عرصه سینما و دوبله تاریخ ایران) همراه بود. اما آن روزگار این فیلم از نگاه منتقدین و جامعهشناسان دور ماند و دیده نشد.
نظر کاربران
ممنون بابت این یادداشت و یادآوری
پاسخ ها
روحش شاد . خدابیامرز در فلاکت تمام مرد . اخر عمر در یک قایق کناررودخانه زندگی میکرد و همانجا مرد . مردی که بیشترین دستمزد سینمایی را میگرفت به چه روزی افتاد . ...
اختر دنیای هنر چو بیک ایمان وردی...
روحش شاد یادش گرامی..
روحش شاد
بکمانوردی
با تلفظ ترکی زنجانی
واقعا حیف چه بازیگرانی بودن قدیما
خدای مهربانم من شهادت میدم که بیک انسان خوبی بوده، ببخش و بیامورزش الهی بهشت سهمت باشه
روحت شاد آقای قرن بیستم
طفلک رضا بیک در آمریکا راننده کامیون شد بخاطر ممنوعیت چرت در nitv در دل کرد اون موقع
محبوب هنوز
فیلم فارسی شرف داشت به فیلم جشنواره ای
کشتی مارو
قیافش تا حدودی شبیه مارلون براندوئه
دمت گرررم برترینها که یادی از این سلاطین بی تکرار و گوشه نشین اجباری کردی
روح هر دو هنرمند شاد ،جای بیک در قلبمان تا ابد هست
لعنت به کسانی که تحمل دیدن هنرمند عزیز ایران بیک ایمانوردی و امثال ایشون رو در وطن خودشون نداشتن
ای جااااان.الان بیشتر از قبل دوسش دارم.
باسلام.فیلم.صربت،دلهره.عصیان.بهترین.فیلمبیک،بود.تدادی.فیلم.ایرانی،وخارجئ..دارم....
روحش شاد، واقعا تک بود ، رضا بیگ یه چیز دیگه بود....
هنوز و همیشه محبوب
روحش شاد. چه متن زیبایی بود. واقعا مظلوم مرد... حیف
روحش شاد
بعد از انقلاب چکار با هنرپیشه ها محبوب مردم کردند همه را بیچاره کردند آن دنیا چه جوابی میخواهن بدهند
روحش شاد و یادش گرامی
روحش شاد ویادش همیشه گرامی مرد بی همتای سینمای ایران براستی مرد هزار چهره
خدابیامرزد
منم شهادت میدم که ایشون ادم شریفی بودن خدا رحمتشون کنه
بعنوان یک بیننده فیلمهای رضا بیک ایمانوردی .
از خداوند رحمان .
طلب رحمت و مغفرت میکنم .برای ایشان .
روحش قرین ارامش