درباره عکس بهتزدهای که فراموش نخواهیم کرد
روز جمعه ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که که مسئولان حراست کارخانه نوآوری آزادی در شهر تهران، از کنسرت گروه «کماکان» که درحال برگزاری بود، جلوگیری کردند.
برترینها: روز جمعه ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که که مسئولان حراست کارخانه نوآوری آزادی در شهر تهران، از کنسرت گروه «کماکان» که درحال برگزاری بود، جلوگیری کردند. درست حین برگزاری کنسرت یک نفر میآید و خواننده را متوقف میکند و زمانی که اعلام میشود که این اجرا هم مجوز دارد و هم کار غیر قانونی انجام نداده است، مامور حراست او را بلند میکند.
فردی که با لحن ملتمسانه با مامور حراست صحبت میکند کسی نیست جز «مهدی ساکی» خواننده گروه کماکان که مات و مبهوت از این تصمیم است و در آخر دلخوش به تماشاگرانی که با دستهای خود میخواهند بر این لحظات مرهم بگذارند.
به هر حال این اولین باری نیست که با لغو یک اجرای زنده مواجه میشویم اما اتفاقی که باعث وایرال شدن این ویدئو شد به طور قطع از نگاه حسرتبار مهدی ساکی آغاز میشود. در آن لحظات نمیتوان کاری کرد و ای کاش اگر قرار است اجرایی به این روز بیافتد از ابتدا هم مجوز نگیرد. برای هنرمندی که با مرارت به این مرحله میرسد و تمام دلخوشیاش پیاده کردن آن زحمات چندساله مقابل چشمان مخاطبان است، تحمل این اتفاقات کمی دشوار میشود. هنر به هر شکلی محترم است و البته که لغو این اجرا میتوانست به شکل محترمانهتری باشد.
مهدی ساکی و آن لحظات دشواری که گذراند!
دامون قنبرزاده نویسنده و منتقد سینما نوشت: یک گروه موسیقی به نام «کماکان» در حال اجراست که ناگهان مردی با بیسیم وارد صحنه میشود و میگوید اجرا باید متوقف شود. خوانندهی گروه، مهدی ساکی، با نگاههایی متحیر، در حالی که کلمههای شعری که مشغول خواندنش بود، در دهانش منجمد میشوند، رو به مأمور میپرسد مشکل از کجاست؟ آیا شعرش مشکلی دارد؟ او روی زمین نشسته است و مأمور حراست بالای سرِ او ایستاده. میزانسن عجیبیست: خواننده، متحیر و در عین حال نگران (و حتی گمان کنم کمی ترسزده) به بالا نگاه میکند و به این شکل بیپناه به نظر میرسد.
بعضی آدمها ذاتاً چهرهی مظلومی دارند. راستش خوانندهی این گروه هم (که من تا حالا اسمش را نشنیده بودم)، چنین ویژگیای دارد. چهرهی مظلومش وقتی دارد از مأمور حراست میپرسد مشکل از کجاست، دل آدم را به درد میآورد و او را بیپناهتر نشان میدهد.
در این میزانسن کشمکش وجود دارد، گره وجود دارد و تقریباً هر چیز دیگری هم که برای ساختن یک درام تأثیرگذار لازم است، وجود دارد. این میزانسن عینِ خودِ درام است. هر چند در انتهای این درام، گویا ماجرا ختم به خیر میشود، اما چهره و موقعیت مظلومانهی هنرمند بوشهری، مانند یک قاب فراموشنشدنی، برای همیشه در ذهن میماند.
حسین عصاران، نویسنده و روزنامهنگار نیز درباره این واقعه مینویسد: همچون یک مهندس، یا یک وکیل، مهدی ساکی هم کاری را انتخاب کرده، به تناسب، کوشش کرده و مهارتی پیدا کرده، چه بسا در خیالش به «آفرینش» هم فکر کرده و همین خیال را هم دستمایهی پیشرفت در کارش کرده است. خودش را پرورانده و خواسته که مدام پیش رود.
در این راه به این اجرا رسیده است. سختی کشیده، مجوز و همآهنگی با دیگر همکاران نوازنده و تمرین و تمرین و بلیت و لباس و…و همهی اینها در متن آرزوپردازیهای زیبا برای آیندهی کارش! و ناگهان اینچنین مستاصل مینگرد. این استیصال، این ناتوانی، این همهی گذشته را بر باد رفته دیدن و …
تلخ است! هیچ راهی ندارد، جز انتخاب نوازش ساز و اجرای موسیقی، به عنوان شغل! چند روز پیش با دوستی صحبت عذابی بود که میکشم. اینکه: «هیچکاری نمیتوانی بکنی» و درماندگی این نوازنده!
اگر کسی او را میشناسد، لطفاً این پیام مرا به او برساند که: «امیدوارم از پا نیفتاده باشی… منتظر اجرای تازهات هستیم»
نسیم مرعشی، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار درباره مهدی ساکی و آن لحظات مبهمی که سپری کرد مینویسد: نگاه مهدی ساکی خلاصهی روزگار ماست. هزار بار از دیروز تماشایش کردهام و خودم را، و خودمان را در این نگاه بهتزده دیدهام. این بهت، خلاصهی روزگار ماست. مثل کودک معصومی که نمیداند برای چه سیلی خورده میپرسد «شعر غلطیه؟» میپرسی «چیه قصه؟» تو بهت زدهای و من این بهت را زندگی کردهام.
نگاه مهدی ساکی خلاصهی روزگار ماست. نگاه مستاصلش که از پایین به بالاست. او روی زمین نشسته. غرق در آوازش و مردی بالای سرش ایستاده و دستهای مهدی ساکی. دستهای خالیاش که رو به مرد گرفته، تمام زندگی ماست. دستهای ما خالی است. و قلبهایمان پر از عشق کارمان است. و پشتمان روزبهروز خالیتر میشود و آینده برایمان تاریکتر. قصهی مهدی ساکی، خلاصهی روزگار ماست.
کاربران چه نظری دارند؟
حساب کاربری گروه موسیقی سیریا در حمایت از مهدی ساکی نوشت:
کماکان و مهدی ساکی نمونهی بارز نجابت در هنر و موسیقیه. لطفا به هنرمند احترام بگذارید.
یکی از تماشاگران این اجرا روایت کرده:
تو مسیر سولهی هفتوهشت بودم که خلاف جهت حرکتم تو همون زمان کوتاه شنیدم که داره یه اتفاقاتنی میافته...اجرای کماکان خوب پیش میرفت مردم لذت میبردن و خوش میگذشت و ته سالن ایستاده بودم و تماشا میکردم...
با شروع اجرا و جمعیتی که اومده بودن و جو خوبی که درست شده بود. یکم بعدتر حراست اومد وسط اجرا و مانع شد. همون اتفاقی که کسی دوست نداشت. سکوت مردم، صحبت با کماکان و کارخونه. مشخص بود کنسله ولی همه هنوز تو سالن بودن.ن شسته بودم پشت یکی از میزها و حال و هوای مردم رو میدیدم که حالشون گرفته شده ولی هنوز امیدوار بودن که اجرا ادامه پیدا کنه. ولی نه. از تیم کارخونه اومدن و گفتن کنسله و همه کماکان رو تشویق کردیم. برگشتنی تو کنترل ورودی مجموعه دیدم یکی دیگه از حراستیا با همکارش داره صحبت میکنه و میگه که اصلا یعنی که چی نباید این برنامهها اجرا بشه، یه همچین چیزی. هیچی دیگه همین...
توفیق درباره مهدی ساکی مینویسد:
مهدی ساکی از بازیگری و اهواز کوچ کرد سمت موسیقی، خوانندگی، با صدای خودش که شبیه صدای دیگری نیست، با شعر و ترانه و ضرب که برآمده از زیست مردمان جنوب جهان است.
علی معتقد است:
خب وقتی قراره لغو شه چرا مجوز میدن؟ عاجزانه خواهش میکنم همون اول تکلیف این جور برنامه ها رو مشخص کنید تا به این وضعیت دچار نشن!
نظر کاربران
طفلک گفت چیز بد خوندم مجوز همکاراتون دادن مشکل چیه
مملکت نیست که دیوونه خونه اس
واقعا اسم نوآوری آزادی اسم بامسمایی برای این کارخونه هست.
شلوغش نکن خبری نبوده
کسی که مجوز داره وکارش کامل قانونیه بایدبه کسی که قانون شکنی میکنه التماس کنه که بزاره کارشو انجام بده ، اینجا ایرانه
میشه خودتونو معرفی کنید، یه اسم برای خودتون بذارید. بیشتر پستهاتون همین مضمونه!
افراطی بی جنبه
از قیافه این حراستیا که با طلبکاری به همه نگاه میکنند انگار که همه مجرم هستند متنفرم
هیچ امیدی به بهبود نیست ...
نجابت دوای این رفتار ها نیست
باید رادیکال برخورد کرد
به هنرمند و این همه ادم توهین کردن با حماقتاشون با نجابت جواب بدیم ؟!
لغو نشد که شلوغ میکنید الکی
ماموره اشتباه کرد اومد اما وقتی دید مجوز داره پا شد رفت دیگه
به امید روزهای روشن
کلا تو تیمارستان زندگی می کنیم هر کی هم حالش خوب میشه از کشور خارج میشه
حراستیا واسه خودشون اتش به اختیار شدن. یکی باید جلوی این حکومت خودمختار حراستیا وایسه
درکشوری زندگی میکنیم که قانون ارزشن ندارد یکی مجوز میده یکی دیگر انرا لقو میکند
شرف هم خوب چیزیه که دیگه داره کم کم نایاب می شه.
.... مانع کار سیروان خسروی شدن تو خوزستان سیروان کورده ، مانع مهدی ساکی شدن تو تهران ساکی خوزستانیه ، مانع کنسرت پرواز همای شدن تو همدان پرواز همای گیلانیه ، مانع اجرای محسن چاووشی شدن و ...اینا که داخلین مجوز نمیدن...
این حراستی ها را خدا شناخت شاخ نداد چه کنیم که قوم بدی بر ما ریاست دارند