اشک شما دو نفر، اشک ایران را درآورد
در روزهای اخیر دو قاب تلخ حال ایران را گرفت. اسماعیل یغمایی و دکتر نصیر فخار کاراکترهای اصلی این داستان هستند.
برترینها: در روزهای اخیر دو قاب تلخ حال ایران را گرفت. اسماعیل یغمایی و دکتر نصیر فخار کاراکترهای اصلی این داستان هستند. داستانی که از عشق و میهنپرستی سرچشمه گرفته و رو به فردا دارد. آنها نگرانند. نگران آینده ایران عزیز. ایرانی که اگر نباشد ما همه نیست و نابودیم.
روزنامه خراسان در این باره نوشت: بعضی اوقات اشکهایی را میبینی که از سر حسرت ریخته میشوند، اشکهایی که دیدنش ناخودآگاه اشکهای تو را هم جاری میکنند. اشکهایی نه برای خود که برای وطن ریخته میشوند و بغضهایی که منتظر یک تلنگرند تا فرو بریزند. در چند روز گذشته ویدئوهایی از این جنس اشکها در شبکههای اجتماعی بازنشر شد که واکنشهای زیادی را به همراه داشت. در این بخش سعی میکنیم به دو ویدئوی پربازدید اشاره کنیم که در ادامه میخوانید.
گریه برای میراث تاریخی
فیلمی از اسماعیل یغمایی یکی از باستان شناسان سرشناس کشورمان در فضای مجازی دست به دست میشود که واکنشهای زیادی را به همراه داشته است. این باستانشناس برای لوله کشیهای آب که باعث تخریب و آسیب دیدگی شدید یادگار و تمدن ایلامی در خوزستان میشود، گریه میکند. او میگوید: «متاسفانه جلسهای در وزارتخانه میراث فرهنگی برگزار شد که برای عبور دادن لوله از محوطه این اثر باستانی مجوز صادر و همین موضوع باعث شده که به شدت به این اثر باستانی آسیب وارد شود.»
برای حال ایران
در هفتهای که گذشت، ویدئویی از لحظه بغض و اشک ریختن دکتر نصیرفخار (فوق تخصص جراحی پیوند اعضا،هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران) منتشر شد که بازتاب زیادی داشت. دکتر نصیر فخار در برنامه زنده تلویزیونی ویژه افطار در واکنش به سوال مجری که پرسید: «آقای دکتر آیا آرزویی دارید که بخواهید بهش برسید؟» گفت: «برای خودم که نه» و در حالی که بغض گلویش را فشار میداد گفت: «من اون چیزی که برام اولویت اوله اینه که حال مملکت خوب باشه!» و با گفتن این جملهها اشک از چشمانش جاری شد. کاربری نوشت: «درود بر شرفت آقای دکتر، معلومه برخلاف برخی همصنفیهایت درد مردم را داری و باوجود افرادی مثل شما آدم به ساخته شدن مملکت امیدوار میشه.»
سهند ایرانمهر، فعال رسانهای نیز در رثای این داستان مینویسد: عارف قزوینی میسرود:«گریه را به مستی بهانه کردم» و نسل ما «گریه را به آرزو» بهانه میکند.
این گریه، گریه برای آرزو نیست. آرزو چیزی است خارج از دایره شایستگی یا توان یا حق آدمی و به این دلیل که علیحده است موقع بیانش اشک نمیریزند اما حسرت است که سرشک آدم را روان میکند زیرا حسرت یاد چیزهایی است که دور از توان و شایستگی نبود و حالا شده، حالا از دست رفته و اگر هم باشد، دور است.
این بغض، بغض همه آن بلاهایی است که بر سر ما رفت و آنانکه باید برایش بازخواست شوند یا شرمنده باشند، آهی هم بابتش نکشیدند:
چه ها که بر سر ما رفت و کس نزد آهی
این بغضِ دکتر نصیرفخار، (فوق تخصص جراحی پیوند اعضا،هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران)این دود آهنگداخته که این روزها بر جگر دلهای دردمند ایرانیان به ویژه اهل تخصص و اندیشه است، دودی اشکانگیز است و حالا نه بر گونه یک یا دو تن که بر پهنای صورت میلیونها تن جاری است. صورتهایی که به تعبیر امیرکبیر :«همه آنچه درست است را در سر دارند و همه آنچه نادرست است، در پیش رو!».
در دل خسرو نگر آن آتش است
کز دهنش دود برون میشود
کاربران نیز با این دو عزیز همدردی کردند:
* چقدر این بغض صادقانه دکتر نصیر فخار (فوق تخصص پیوند اعضا) بغض شریفی است. هر بار میبینی چشمت بارانی میشود.
* قربون اشک چشمت و بغضت بشم …دکتر نصیر فخار
* همه "ما" باید همین میزان دغدغه داشته باشیم #اسماعیل_یغمایی
* اینجایی که میبینید اسماعیل یغمایی بر آن گریه میکند ایران است!
بهار فریدون و گلزار جم
به باد خزان گشته تاراج غم
نظر کاربران
خدا نابودگران ایران را نابود کند.
واقعا درود به شرف هر دوشون که درد وطن و دارن کاش رئیسی و وزرا کمی درد وطن و داشتن
قالیباف هم گریه میکنه
ایران به چندتا دلسوز مثل شما نیاز داره
گرچه کاری هم بخواهید بکنید نمیگذارن
درود بر شرف این انسان های وارسته باید دست اینها را بوسید
بازم گریه ام گرفت
الهی بمیرم واسه مردم کشورم که اینقدر توی بی چاره بودن هستن
درد وبلاتون توی سر عدهای زنده باشید و سلامت
ما را به رخت وچوب شبانی فریفتند.....این گرگها سالهاست که با گله آشناهستند
چقدر دررررررد ب دل هممون هست و باعث و بانی هاش هیچ ....
داریم خفه میشیم از این همه نابودی.
چی مونده واسمون !!
قلبم به درد اومد صد حیف
حاکمیتغیرایرانیوبیتعصبملیبهتازگی
نمیشه
همش شوآفه . یک شب هم اینا برای ایرانی نگهبانی ندادند
با سلام در حالی که از درد گریه می کند مسئولین به فکر سیسمونی گر قتن هستند
انهایی که باید گریه کنند دارند به ریش من و تو می خندن، چیزی دیگر از وطن باقی نمانده. معادن پر، محیط زیست پر، فرهنگ پر، پزشک پر، دانشمند و نویسنده پر، مهندس و کارشناس خبره و کار بلد پر، هنرمند و هنرپیشه پر. فکر نکنم جیزی دیگر باقی مانده باشد که مردم بقض کنند./
با اشک ریختن حال مردم خوب نمی شه بعدشم تلویزیون فقط سوپاپ
برای حفظ وطن خون جان داده شده شما بغصشو دیدید؟
چی بودیم و چی شدیم.نمی دونم ما بی لیاقت بودیم یا....
هر چقدر هم انکار کنیم و هر چقدر هم به گوینده فحاشی کنیم و تهمت و غر بزنیم واقعیت اینه که ما لایق وضعیت فعلی هستیم و الا سکوت و تحمل نمیکردیم و اوضاع رو هر طور شده تغییر میدادیم . پس با پذیرش و سکوت و تحمل اکثریت در برابر وضع موجود ( به هر دلیل و بهانه ای ) لایق این وضعیم و مبارکمان باشد. نوش جانمان.
این همه دغدغه داشتن این روزهاکه همه به فکرخودشون هستندواقعاتحسین برانگیزهست .
درود ب شرفت اقای دکتر
درود بر شرفتان
این بزرگان که به خاطر مردم مانده اند
بغض میهنم ایران
درود برشما انسانهای شریف
لیاقتمون همینه
به احترام دکتر فخار باید بایستیم
فقط یک بررسی کارشناسی از سوزاندن مازوت و آثار آن بر سلامتی و محیط زیست کافیه تا ......
هر ایرانی وطن دوستی باید به حال این مملکت گریه کنه مثه این دو مرد بزرگوار
خدا حافظ تان باشد
واقعا حیف حیف حیف برای همچین کسایی