تمام آدم خوبهایی که از خیر پول بادآورده گذشتند
آنها که ۱۰ سال پیش به انتخاب خود از مبالغ هنگفتی گذشتند آیا امروز از کارشان پشیمان نیستند؟
روزنامه همشهری - نگار حسینخانی: قهرمانها این روزها کجا هستند؟ در میان خبرهایی که روزانه ذهن همه ما را بهخود مشغول میکند، خبرهای مربوط به قهرمانها در قعر کدام پایگاه خبری مدفون میشود؟ آن زمان که هر یک از ما با هزار مشکل کوچک و بزرگ دست وپنجه نرم میکنیم، قهرمانها، کجای قصههایشان ایستادهاند؟ حتما بعضیهایتان فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی را دیده یا داستان آن را شنیدهاید.
داستان مردی که کیف پولی پیدا میکند، اما با وجود درگیریهای مالی و خانوادگی تصمیم میگیرد صاحب کیف را پیدا کند، درحالیکه میتواند آن را به بدهکارانش بدهد و از مخمصه خلاص شود. این تصمیماش از او قهرمان میسازد. هر چند گمان نمیبرده ماجرا اینگونه شود و مورد تشویق قرار گیرد، اما این تشویقها هم دردسرهای تازهای برای او ایجاد میکند. با احترام به تصمیم اخلاقی قهرمانهایمان، تصمیم گرفتیم سراغ چند تن از آنها برویم. همه این افراد یکدهه پیش تصمیم گرفتند چیزهایی که پیدا کردهاند را به صاحبانش بازگردانند. از بعضی از آنها بهخاطر این تصمیم اخلاقی تشکر و قدردانی شده است. اما آیا زندگیشان هم پس از این تصمیم دگرگون شده است؟ در این ۱۰ سال چه بر سر آنها و تصمیمشان آمده و حالا چگونه زندگی میکنند؟
قهرمان اول
سیدبهرام روئیی ۵۸ ساله، تهران
آبانماه ۱۳۹۰ بود که راننده تاکسی در خودروی خود، ۳ میلیون تومان پول پیدا کرد. جستوجو برای پیداکردن صاحب آن پولها از کاغذ چسباندن و پیگیری به جایی نرسید، تا اینکه بهرام روئیی تصمیم گرفت از روی مهر روی پولها به سراغ بانک رفته و ۳ماه طول کشید صاحب پول را پیدا کند. از قضا صاحب پولها تاجر بود و روئیی رانندهای که برای دخترش جهیزیه تهیه میکرد.
با اینحال او پول را به صاحبش برگرداند و خود راهی محل کارش، تاکسی تلفنی تهران شد. روئیی میگوید آن زمان خیلیها شماتتلش کردند که چرا پول را برگردانده، حتی مدتی بعد بیهوده اخراج و مجبور شد خودش به شکل آزاد کار کند. او همچنان در مسیر آزادی _ تهرانپارس به شکل آزاد با تاکسی کار میکند. اما دوستیاش با صاحب آن پولها ادامه پیدا کرده است.
قهرمان دوم
ابوالفضل غضنفری ۳۴ ساله، تبریز
«وقتی ۱۱۸ میلیون تومان چک روز و تاریخ گذشته پیدا کردم، یک نفر گفت همه را ۵۰ میلیون میخرد، اما من جواب منفی دادم و تلاش کردم صاحب چکها را پیدا کنم.»؛ این البته تازهترین اقدام ابوالفضل غضنفری است. او سال۱۳۹۰ هم ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان پیدا کرده بود. ابوالفضل میگوید که نماینده کارگران این کار را رسانهای کرده است و او اصلا اطلاعی نداشته، اما وقتی میبیند که در شبکههای اجتماعی خیلیها درباره کار او نوشتهاند، از کامنتها دلگیر میشود؛ «بعضیها نوشته بودند که، چون چک بوده، طرف نمیتوانسته خرجش کند.
درحالیکه چکها صیادی نبود و در وجه حامل بود. من بارها چیزهایی که پیدا کردم را به صاحبانش برگردانده بودم، مثلا یکبار انگشتری پیدا کردم که ۷ گرم وزن داشت. یا بار دیگر کیف پول پیدا کردم. ترکها یک مثل دارند که میگوید: ایتَن شیئی، همیشه گُز آختارار/ چیزی که گم شده، همیشه چشمی منتظرش است.» غضنفری در ۳ سال گذشته کارگر نمونه شده است. خودش میگوید به او شغل پشت میزی پیشنهاد شده، اما بعد از مدتی متوجه میشود که دوست دارد جارو بزند و به شغل قبلی بازگردد. حقوقش ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است که با اضافهکار به ۵ میلیون تومان میرسد، خودش میگوید وجدان راحت از همه چیز برایش مهمتر است. دو فرزند ۶ و ۷ ساله دارد که به او افتخار میکنند.
قهرمان سوم
علیاشرف حسنوند ۴۸ ساله، الشتر
حسنوند سال ۱۳۹۱ که پستچی اداره پست بوده یک پاکت پیدا میکند. روزنامههای آن روزها از قول او نوشتند: «بین نامهها یک پاکت دیدم که نیمهباز بود. بخشی از محتوای آن کنار صندوق ریخته شده بود و باقی بین پاکتهای دیگر مانده بود. یک سند ملکی مربوط به یک مجتمع فرهنگی و اوراقبهادار و چکهای سفید امضاشده و چکهای حامل، یک فقره دستهچک، یک سندماشین و چندین قولنامه آپارتمان و خانه، چندین سند ملکی دیگر، اوراقبهادار و سفتهای امضاشده. چکها هرکدام به نام یک نفر بود.» آن زمان حسنوند فورا به اداره پست برمیگردد تا صاحب آن بسته را پیدا کند. مجموع مدارکی که پیدا کرده بود، آن روزها بیش از یک میلیارد تومان ارزش داشت. حالا، اما حسنوند در اداره ثبتاحوال مشغول بهکار است. خودش میگوید سال ۱۳۸۹ هم کیفی پر از طلا در جاده پیدا کرده که به صاحبش برگردانده.
حسنوند حالا ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد که با اضافه کار و... آن عدد به ۴ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان درماه میرسد. دو فرزند دارد که یکی از آنها ازدواج کرده. بهگفته خودش آن روزها میتوانست با آن بسته، ۲ واحد آپارتمان در شهرستان خودشان بخرد؛ «وقتی پدرم فوت کرد، خواهر و برادرهایم را خودم به خانه بخت فرستادم. حالا دخترم هم ازدواج کرده و نوهای دارم. اما هیچوقت به این فکر نبودهام که ریالی از مال دیگران را در زندگیام خرج کنم. سلامت زن و فرزندانم را از همین میدانم. آنها هم این کار من را ستایش میکنند.»
قهرمان چهارم
احمد ربانی ۴۹ ساله، بجنورد
رفتگر ۴۰ ساله شهرداری منطقه یک بجنورد اردیبهشت سال۱۳۹۱ کیفی به ارزش یکمیلیارد تومان حاوی وجه نقد، جواهرات، کارتهای اعتباری، اسناد و... را در خیابان امیریه بجنورد پیدا کرد و صبح روز بعد آن را به صاحبش تحویل داد. او حالا نگهبان و در بخش حراست شهرداری مشغول بهکار است. درآمدش در حد خرج روزمره است. یک پسر و ۲ دختر دارد و حالا مشغول تهیه جهیزیه برای دختر خود است.
درآمدش نهتنها تغییر نکرده که در همان حدود است که هر کس دیگری در این رده شغلی میگیرد. اما بارها مورد تقدیر قرار گرفته و آبرویی کسب کرده که از هر چیز برایش با اهمیتتر است. مثلا داریوش مهرجویی در اکران فیلم «نارنجیپوش» از او تقدیر کرده و نامش بین اهالی شهر به نیکی برده میشود. این تنها چیزی است که آن انتخاب برایش به ارمغان آورده است.
قهرمان پنجم
مریم ۴۲ ساله، دزفول
۲۵ سال طول کشید تا مریم توانست صاحب کیف طلاها را پیدا کند. آن زمان دختر ۱۷ سالهای بود که برای خرید جهیزیه با مادرش به بازار دزفول رفت. حالا زنی است که ۲ فرزند ۱۷ و ۱۳ ساله دارد. صاحب آن کیف دیگر زنده نیست و پسر آن زن که کیفش را گم کرد، حالا مأمور پلیس شده. مریم که همان سالها هم تلاش زیادی برای پیداکردن این کیف کرده بود، از ثبتاحوال تا عکاسی و همه مغازههایی که کیف را در آن محل پیدا کرده بود، رفت. وقتی کارش بینتیجه ماند تصمیم گرفت پس از مرگ مادر و تقسیم ارثیه دوباره بهدنبال صاحب آن کیف بگردد؛ بنابراین همه آن مراحل را دوباره طی کرد و اینبار در نرمافزار دیوار دنبال صاحب آن کیف گشت. بالاخره پس از سالها این کیف به صاحب خود بازگشت. حتی نخواست نامش فاش شود یا تصویری از خود بگذارد. او میگوید که شوهرش نانواست و نهتنها حالا وضعیت زندگی چندان خوبی ندارد که همواره در زندگی دچار مشکلات فراوانی بوده، اما حتی به این فکر نکرده دست به امانت مردم بزند. او میگوید: «مادرم همیشه این کیف را کنار سند خانه میگذاشت و حتی از آن کیف بیشتر مراقبت میکرد، چون امانت مردم بود.» او میگوید نذر کرده بودم که صاحب این کیف
پیدا شود. حالا هم خوشحالم که کیف را به صاحبش برگرداندم.
نظر کاربران
الهی خیر کثیر نصیبتون بشه
پاسخ ها
زنده بادآقای حسنوند همشهری عزیز
بهتون افتخار میکنم
آدمهای نایاب
بخدا مسلمان واقعی همینها هستند
اینها به احکام اسلام عمل کردند و رستگار شدند
پاسخ ها
هیج ربطی به مسلمونی نداره هر انسان ازاده اینکار را انجام میدهد . نمونه اش خود من
این زیباست
ان شاء الله خیر دنیا و مهمتر از آن آخرت نصیب انسانهای حلال خور و چشم و دل سیر بشه.....اگر کسی نتونه جواب خوبیهای این بندگان خدا رو در این دنیا بده ...ولی بی شک خداوند متعال ناظر به اعمال همه ماست و در آخرت اجر و مزد اصلی رو به ایشان میده
خيلي عالي بود حالم خوب شد از خوندن اين پست
شرافت خیلی چیزه خوبیه
اگه همه داشتن هیچ مشکلی پیش نمیومد
درود به شرفتون
حالا بدو به دنبال بدبختیات