اکسپلور؛ غم ریحانه و مهشاد، چه فایدهای دارد؟
در یک هفته اخیر مساله واژگونیِ اتوبوس خبرنگاران حوزه محیط زیست و بعد واژگونی اتوبوس سربازمعلمها، موج خبری سهمگینی ایجاد کرد، خصوصا این که در مورد سوژه اول، جانباختگان از قشر خبرنگار بودند و خب همکاران برای مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی سنگ تمام گذاشتند.
برترینها - ایمان عبدلی : یک توضیح مجدد و البته مفصل درباره اسم این بخش؛ این جا را «اکسپلور» نام گذاشتیم، بیشتر یک وجه نمادین دارد، اشاره به یکی از سوژههایی که به هر حال در یک هفته اخیر توجه حداقل بخشهایی از افکار عمومی را به خودش جلب کرده، پس لزوما آن چه که در «اکسپلور» دربارهاش حرف میزنیم، در «اکسپلور» همه مخاطبان وجود ندارد و اصلا از لحاظ فنی، چنین چیزی طبیعتا منطقی هم نیست.
در یک هفته اخیر مساله واژگونیِ اتوبوس خبرنگاران حوزه محیط زیست و بعد واژگونی اتوبوس سربازمعلمها، موج خبری سهمگینی ایجاد کرد، خصوصا این که در مورد سوژه اول، جانباختگان از قشر خبرنگار بودند و خب همکاران برای مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی سنگ تمام گذاشتند. این البته کمترین کاری بود که میشد کرد، منتهی منطق ماجرا را فراموش نکنیم که، چون این فاجعه مربوط به خودِ رسانهایها بود، قاعدتا ابعاد رسانهای وسیعتری مثلا در قیاس با واژگونی اتوبوس سربازان داشت، مضاف بر این که اگر بخواهیم نوعی دیگر به ماجرا نگاه کنیم، دو قربانیِ دختر، آن هم با این سن و سال، به هر حال ذاتا سوژههای جذابتری هستند برای مانور رسانهای وبرای آن طبع ملودرامی که در این موقعیتها فرصت بروز پیدا میکند.
شاید گمان کنید کمی بیرحمی در این واژههاست، اما نه! صاحب قلم هم مثل شما میداند و از لا به لای اخبار متوجه شده که هر دو عزیز از دست رفته، سر پرشور و مملو از آرزویی داشتند، یکیشان که در آستانهی ورود به خانهی بختش بوده و اصلا به ارومیه رفتنش توام با فداکاری بوده. همین یک مورد نشان میدهد که چه دُر و گوهرهایی از دست رفتهاند، اما خب، مگر داغ کم دیدهایم در اینسالها؟ البته که قرار هم نیست مرگ عادی شود.
مثلا فاجعه «هواپیمای اوکراینی» یا «سانچی»، یا تمام پرستارانی که کرونا گرفت، اصلا همان هفتهی نحس بهمن، که میناوند و انصاریان رفتند و نمونههای دیگری که خودتان میتوانید به این فهرست اضافه کنید. رسانهها در تمام این ایام با تمسک به مسائل شخصیِ قربانیان و بازماندگان، در واقع هم آگاهی میدهند و هم به نوعی چرخهی خبر را میچرخانند، مردم هم همیشه حق دارند از اصلیترین تا فرعیترین نقطههای ماجرا را مطلع باشند و اصلا این بخشی مهم از حقوق شهروندی یک انسان درجهان به اصطلاح مدرن است.
اینها همه نشانهی توسعه است، اما اگر همین فضا و سازو کار به سمت عمق دادن به «غم» و ترجیح «اشک» باشد، هم آگاهی را منکوب میکند و هم به انفعال دامن میزند، یعنی در واقع ما مثلا از مرگ مهشاد و ریحانه شاید باید به مطالبهای به نام «نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی» برویم، از مرگ انصاریان باید به مطالبه تامین واکسن برویم، که بعد ازشش ماه هنوز اندر خم همان کوچهایم، کلی کلیپ دیدهایم از گریههای اطرافیان انصاریان یا همین خانواره ریحانه یاسینی!
به لطف اینستاگرام هم که هر تصویری هم با یک تیتر اغراقآمیز و یک موزیک غمگین در زیرمتن میکس میشود و دائما دور تسلسل غم و مصیبت تکرار میشود، نیازی نیست که اینجا بنویسم که روزگار این روزها بدجور غدار است و دوره کردن این غمگساریها هیچ فایدهای که ندارد هیچ، ضرر هم دارد، اما خب اگر این چرخهی «فاجعه، عزا، فراموشی» به مطالبه و تغییر منتج نشود، که هیچتر از هیچ، خودِ غم که فضیلت نیست.
خیلی هم واضح است که اصلا تبلیغ بیعاری و سیبزمینی بودن را نمیکنم، قرار هم نیست توصیه کنیم که مثل کلانتری همه چیز را به انحنانی پاهایمان بگیریم، اما این شکل از جز به جز شرکت در عزاداری تک تک رفتگان پرشمار اینسالها دَمار از روح و روحیه در میآورد، تا اکسپلور و پنجشنبه بعدی.
نظر کاربران
موافقم دیگه لزومی نداره 80 میلیون عزادار دو تا مرحوم باشند مردم خسته هستن دیگه خسته تر نکنید همه می میرن این مرحومین مثل بقیه چه فرقی داره اینقدر آب و تابش رو زیاد می کنین
پاسخ ها
روزانه چند نفر در تصادفات جاده ای فوت میکنن کسی حتی خبردار نمیشه مگه خون این دو نفر رنگیتره؟ ک یکی از اقوامشون بگه تا عذرخواهی رسمی نشه و ... بیخیال نمیشیم ؟ اتفاقی بوده ک افتاده خدا رحمتشون کنه
مرده پرستن ایرانیا چون
بخدا اینا رو خیلی بزرگ کردید روزی هزار نفر توی این کشور فوت میشه
کاملا موافقم.
و بارها و بارها توی این مدت، اینو جاهای مختلف اظهار کردم.
چرا هر روز راجع به این دو نفر مطلب گذاشته میشود؟ الان چند روزه همین وضعه
داره کم کم به ضد خودش تبدیل میشه
خدا رحمتشون کنه، ولی خونشون که رنگین تر از سرباز معلمان که نیست ، چرا از خانواده اونا خبر نمی دین،
مردم که نمیتوانند کاری انجام دهند ، مسوولین باید کاری کنند دیگه چنین اتفاقی نیفته
اونا مهم تر از سربازهایی که در مناطق مرزی با اشرار کشته میشن بالاتر نیستن
متن مفیدی بود، موافقم
دمار از روح و روحیه در می آورد...
بسه دیگه
حالمون به هم خورد
هرچیزو باز میکنی شده ریحانه و مهشاد
فقط اینا آدم بودن
حالا اینارو کردن بت
روزی چند صد نفر تو جاده ها میمیرن
بسه دیگه
اه
بسه توروخدا خدابیامرزشون ولی چقد خبر از اینا میذارین، ما هام خودمون عزیز از دست دادیم حتی نشد تشییع جنازه درس بگیریم خون اینا رنگین تره ول نمیکنین
الان دیگه یه جوری شده دلت می خواد جای این دونفر باشی بس که به حقوق مرده ها بیشتر از زنده ها میرسن وبیشتر بهشون توجه میشه زنده هارودریابید
غم سعيد قلي بيگلو، دانشجوي پسادكترا كه از نااميدي خودكشي كرد...
خدا رحمت شون و به خانواده هاشون صبر بده ولی چرا اینها انقد مهم شدن ؟
مگه خون اینها از اون سرباز معلم ها رنگین تر بود ؟ چرا از اونها گاهی در حاشیه نام برده میشه ولی ینها شدن سر خط خبر ها ؟
واقعا که تا گند یه چیزو درنیارید ول کن نیستید... حال مردم رو بد نکنید.. خدا رحمتشون کنه.. بسه دیگه.
حالا واقعا فک کردین اینا دنبال احقاق حق دوتا دختر مرده هستن؟
بخدا که همه دنبال معروف شدن هستن
فقط نگاه کنین ببینین کل دنیا پر شده از اسم خبرنگارایی ک مطلب مینویسن برای این دو تا دختر
کار به جایی رسیده که دیگه حتی شوهر اون خدابیامرز هم برای بولد شدن داره خودشو میکشه