صابونساز مخوف کورجیو لقب قاتل سریالی ایتالیایی است که از بدن قربانیان خود، کیک و صابون درست میکرد.
برترینها - آرمان رمضانی : صابونساز مخوف کورجیو لقب قاتل سریالی ایتالیایی است که از بدن قربانیان خود، کیک و صابون درست میکرد.
فرزند یک تجاوز
امیلیا دینلفی «مادر لئونا» یک قربانی تجاوز بود و اگر این به اندازه کافی بد نبود، او مجبور شد با فرد متجاوز ازدواج کند. لئونا در حقیقت میوه شوم همان تجاوز بود و این موضوع همواره از طرف مادرش به او یادآوری میشد. در وجود مادر لئونا تمام رنجها و بیعدالتیها تبدیل به تنفر از فرزندش شده بود و همانطور که همیشه به خودش هم میگفت، لئونا را یک نفرین میدانست. دوران کودکی لئونا با سرکوب مداوم از طرف مادرش گذشت و حتی مرگ پدر لئونا و ازدواج مجدد مادرش هم شرایط را تغییر نداد. لئونا زمانی که هنوز به جوانی نرسیده بود سابقه دو بار خودکشی ناموفق داشت و حالا دیگر مطمئن بود که یک نفرین است و همیشه با خود بدشانسی به همراه خواهد داشت.
لئونا در ۲۴ سالگی برخلاف میل مادرش با مردی که بسیار پیرتر از خودش بود ازدواج کرد. مادر لئونا البته با سن شوهر او مشکلی نداشت، اما ترجیح میداد او با مردی ثروتمندتر ازدواج کند.
بدشانسی ادامه پیدا میکند
در سال ۱۹۲۱ لئونا و شوهرش به پوتنزا مهاجرت کردند، اما هنوز مدت زیادی نگذشته بود که به خاطر متهم شدن لئونا به کلاهبرداری مجبور به نقل مکان دوباره شدند. آندو این بار برای یک شروع جدید به ایالت آولینو رفتند، اما انگار لئونا واقعا بدشانسی میآورد و این بار زلزله مهیب ایرپینیا، لئونا و همسرش را مانند هزاران نفر دیگر بیخانمان کرد. لئونا و خانوادهاش در نهایت به کورجیو رسیدند و در این شهر بود که همهچیز آغاز شد.
در کورجیو لئونا صاحب یک مغازه صابونفروشی شد و با داشتن شغل نیمهوقت کفبینی، لئونا و خانوادهاش بالاخره میتوانستند زندگی راحتتری داشته باشند. هرچند نقل مکان به کورجیو نوید آسایش میداد، اما بارداریهای متوالی لئونا و البته مرگ فرزندانش همواره به او یادآوری میکرد که برای اطرافیانش بدشانسی به همراه خواهد داشت. از مجموع ۱۷ بار بارداری لئونا، تنها ۴ فرزند به بزرگسالی رسیدند و او سه بار سقط جنین را تجربه کرد و ۱۰ فرزند او در کودکی به دلایل متفاوت مردند. اگر تمام اتفاقاتی که لئونا در زندگی تجربه کرده بود برای از بین بردن سلامت روانیاش کافی نبود، در همین زمانها او ملاقاتی عجیب با یک پیشگوی کولی داشت. زن کولی که لئونای خرافاتی کاملا به او اعتماد داشت بعد از به قول خودش خواندن آینده لئونا از کف دستهایش، چیزی به او گفت که ظاهرا لئونا را به دیوانگی سوق داد. زن کولی آینده لئونا را اینگونه پیشبینی کرد: «در کف دست راستت زندان میبینم ودر کف دست چپت، بیمارستان روانی.»
قتلها و دستگیری
زمانیکه بنیتو موسولینی برای ادامه جنگ جهانی دوم نیاز به سرباز بیشتری پیدا کرد و شروع به سربازگیری از میان مردم کرد، لئونا شکاک و خرافاتی و پارانویید شده بود. اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد و جوزپه، پسر بزرگ و محبوبترین فرزند لئونا، به ارتش فراخوانده شد و به خط مقدم جنگ فرستاده شد. لئونا دیگر نمیتوانست دست روی دست بگذارد و منتظر بدبیاریهای بیشتری باشد. در این زمان بود که لئونا تصمیمی شوم گرفت. او گمان میکرد تنها راه برای توقف روند بدشانسیها، قربانی کردن انسانها در پیشگاه خدایان است و به همین منظور جستجویش را برای یافتن قربانی آغاز کرد.
فاستینا ستی قربانی اول
قربانی اول لئونا، فاستینا ستی، زن میانسالی بود که هرگز ازدواج نکرده بود. لئونا به فاستینای در آرزوی ازدواج، قول یافتن همسری ایدهآل داد و برای او داستانهایی از موفقیتهایش در این امر در روستاهای مجاور تعریف میکرد.
لئونا آنقدر نقشش را برای جلب اعتماد فاستینا خوب بازی کرده بود که حتی فاستینا موافقت کرد نامهای برای نزدیکانش بنویسد و به آنها خبر دهد که همهچیز خوب است و نیازی نیست که دنبال او بگردند. در آخرین دیدار، لئونا پس از آنکه ۳۰ هزار لیر دستمزد از فاستینا گرفت، با مسموم کردن نوشیدنی فاستینا، او را بیهوش کرد. لئونا سپس همچون قاتلی خبره، بدن فاستینا را ۹ تکه کرد. لئونا تمام خون قربانیاش را کشید و پس از حرارت دادن، آن را به موادی که برای کیک پختن آماده کرده بود، اضافه کرد. لئونا درباره تکههای بدن قربانیاش در اعترافاتش در ایستگاه پلیس اینگونه ادعا کرده است: «۹ تکه بدن فاستینا را همراه ۷ کیلوگرم سود سوزآوری که برای ساخت صابون خریده بودم، به درون قابلمه ریختم و آن مخلوط را آنقدر هم زدم که به محلولی متراکم و یکدست و تیرهرنگ تبدیل شد. محلول تیرهرنگ را در نهایت به درون فاضلاب ریختم.»
فرانچسکا سووی قربانی دوم
فرانچسکا، قربانی دوم لئونا، همانند قربانی اول زنی میانسال بود. اینبار البته لئونا با قول یافتن شغلی مناسب، همچون یک شکارچی چیرهدست فرانچسکا را به دام خود کشاند. همهچیز مانند دفعه قبلی پیش رفت، از نوشتن نامه توسط قربانی گرفته تا نوشیدنی مسموم و قربانی بیهوش، البته لئونا از این قربانی تنها ۳ هزار لیر بدست آورد.
ویرجینیا کاچیوپو قربانی سوم
قربانی سوم، خواننده سابق سوپرانو، ویرجینیا کاچیوپو بود و او حتی سابقه اجرا در لااِسکالا را داشت. لئونا قربانی سوم را هم با وعده یافتن شغل مناسب فریب داد و، چون ویرجینیا از دو قربانی قبلی بسیار ثروتمندتر بود، لئونا توانست ۵۰ هزار لیر پول نقد و البته مقداری جواهرات از او بدست آورد.
روند انجام قتل و البته از بین بردن جسد، این بار هم مانند دفعات قبلی پیش رفت البته با یک تغییر صرفهجویانه و شیطانی. لئونا این بار برای محلول تیرهرنگ حاصل از جوشاندن جسد قربانی به همراه سود سوزآور که دفعات قبلی دور ریخته میشد، ایده بهتری داشت. او تصمیم گرفت از این محلول صابون بسازد.
لئونا اینگونه داستان را تعریف میکند: «سرانجامِ او «ویرجینیا» هم مانند دوتای قبلی به قابلمه رسید... گوشت بدنش چرب و روشن بود، وقتی تکهها آب شدند، به آن عطر اضافه کردم و پس از مدت زیادی جوشیدن، توانستم با کیفیتترین صابونهای عمرم را از آن بسازم. صابونها را به همسایگان و آشناها فروختم و همه از آن بسیار راضی بودند. حتی کیکی که از خون ویرجینیا پختم هم بسیار خوشمزهتر و تردتر از کیکهای قبلی بود. فکر میکنم ویرجینیا واقعا زن شیرینی بود.»
دستگیری
همانطور که اشاره شد قربانی سوم زن ثروتمند و شناخته شدهای بود. خواهر شوهر ویرجینیا کاچیوپو به ناپدید شدن او مشکوک شد و درخواست تحقیقات بیشتر کرد. خیلی زود، چون آخرین جایی که ویرجینیا زنده دیده شده بود، مغازه لئونا بود، لئونا به متهم ردیف اول تبدیل شد. به دلیل جنگ جهانی دوم دادگاه لئونا تا سال ۱۹۴۶ به تعویق افتاد. لئونا در ابتدا قصد نداشت با نیروهای پلیس همکاری کند و به قتلها اعتراف نمیکرد. او سکوتش را با متهم شدن جوزپه، پسر محبوبش، به همکاری در قتلها شکست و حاضر شد برای اثبات بیگناهی جوزپه، همه چیز را اعتراف کند.
در تمام طول دادگاه و در حین اعترافات تکان دهندهاش، لئونا به شدت آرام و مغرور به نظر میرسید. او حتی در جایی از اعترافاتش آشکار کرد که ظروفی که برای از بین بردن بدن قربانیها استفاده میکرده را در زمان جنگ به ارتش کشورش تقدیم کرده است و از این عمل احساس غرور میکرد.
دادگاه در نهایت در حکمی آشنا برای لئونا، او را به گذراندن ۳۰ سال در زندان و ۳ سال در آسایشگاه روانی محکوم کرد.
لئونا، صابون ساز مخوف کورجیو، که شاید فقط دخترکی بدشانس بود، در نهایت در ۱۵ اکتبر ۱۹۷۰ در آسایشگاه روانی مخصوص مجرمان در شهر پوزولی بر اثر بیماری درگذشت.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
روحش شاد و قرین
پاسخ ها
زنان فرشته نیستند
عین الله معرکه ای تو بخدا !!!!! روحش شاد ؟ خخخخ
قضاوت نکنید مردم را
چرا فضای مجازی اینجوری شده
چرا خانم لئونا ا قضاوت می کنید؟
پشت سر مرده حرف نزنید
چرا رای های مثبت؟!!!!!!!!!
مقصر مادرش بوده ک اینقد تو گوش بچه خونده از بچگی دیواانه ش کرده
اول صبحی حالم بهم خورد.
پاسخ ها
خخخخخخخ دمت گرم منم همینطور
وااي چه قاتل زشت و بي رحمي ، حالم بد شدد
شبیه فیلمی بود ک جانی دپ بازی کرده سوئینی تاد فک کنم اسمش بود
اینو باید اعدام میکردن
مرده شورشو ببرن زنك پست رواني ، حالمون به هم خورد
خواهشا قضاوت نکنید و پشت سر مرده هم حرف نزنید
خدا رحمتش کنه
به خانواده طرف هم فکر کنید و اینقدر سم پاشی نکنید
پاسخ ها
اینجا یه مطلب دیگست موضوعو اشتباه گرفتی
عجب
ماشالا برترین ها خوب جزء به جزء آوردی! خخخخ
روحش شاد
نتیجه :رفتار و کلام ما چقدر می تونه روی انسان ها تاثیر بگذاره!!!!