چالشهای سه خانم ایرانی با یک شغل کاملا متفاوت
روایتی از شغل ۳ بانوی مکانیک و چالشهای متفاوتی که با آنها روبهرو شدهاند
روزنامه خراسان : در کشور ما انتخاب برخی شغلها مثل مکانیکی برای خانمها اصلا متداول نیست؛ اما چند خانم ایرانی این حرفه را به عنوان شغل برای خود انتخاب کردهاند. این بانوان نه تنها هیچ تردیدی ندارند که انتخاب شغلشان غیر عادی نیست بلکه ادعا میکنند شغلی مثل مکانیکی برای خانمها و تعمیر خودرو توسط آنها، انتخاب بسیار عاقلانهای است چراکه آنها در مراقبت و تعمیر خودروها وسواس و دقت بیشتری دارند که ادعای قابل تاملی است. در این مطلب، گفتوگوی صمیمانهای با این سه بانو داریم که از جنبههای متفاوت انتخابشان میگویند و چالشهایی که با آن دستوپنجه نرم کردهاند.
بیشتر مشتری هایم خانم هستند
«ژیلا قهرمانیه»، با مدرک کاردانی کامپیوتر، ۲ سال است که برحسب علاقه به شغل مکانیکی اشتغال دارد
مهدیس مرادیان: از آن روزها که خانمی با پنچر شدن لاستیک خودرواش کنار خیابان منتظر دست یاری رسان مردی میماند، خیلی دور نشدیم، اما امروز میبینیم که اولین بانوی مکانیک شمال غرب کشور در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است. با او تماس میگیرم، ساعت نزدیک ۱۲ بامداد است و بوق ممتد گوشی در سکوت شب انتظار میشمارد. صدای آرام و خستهاش از روزپرکارش خبر میدهد. «ژیلا قهرمانیه»، ساکن تبریز است. او تحصیلاتش را تا مقطع فوقدیپلم در رشته کامپیوتر و اطلاعات بانک ادامه داده است. دو سال است که در حرفه مکانیکی مشغول به کار شده و به صفر تا صد خودروها از جمله جلوبندی و موتور و گیربکس احاطه دارد. در ادامه گفتوگوی ما را با او خواهید خواند.
۲۸ سالگی وارد این حرفه شدم
اولین خانم مکانیک در تبریز، هدف بلند مدتش از فعالیت در این حرفه را کسب مهارت در زمینه برق خودرو بیان میکند و درباره دلایل انتخاب این شغل میافزاید: «از کودکی بیشتر به بازیهای پسرانه مثل دوچرخه سواری، موتورسواری و تعمیرات خودرو علاقهمند بودم. بیشتر با برادرم وقت میگذراندم و در پاسخ به سوال میخواهی چهکاره بشوی، همیشه میگفتم مکانیک. با این که ۲۸ سالگی کمی دیر بود، اما دل را به دریا زدم و سراغ این شغل رفتم.»
این شغل برپایه کسب تجربه و مهارت است
«قهرمانیه» درباره ویژگیهای شغل اش و افرادی که در آن مشغول به کار هستند، میگوید: «مکانیک بودن نیازمند فعالیت مداوم جسمی و فکری است. همانطور که در زمان مراجعه بیمار به پزشک، تشخیص اولیه بیماری اهمیت دارد، در تعمیرخودرو هم تشخیص این موضوع که عملکرد نادرست خودرو به کدام قسمت آن مربوط میشود، مهم است. بعد از آن من و همکارانم دست به آچار میشویم و مشکل را حل میکنیم. بیشتر همکاران مکانیک ام، سواد و تحصیلات آکادمیک ندارند، اما در کارشان حرفهای عمل میکنند چرا که مبنای اصلی این شغل برپایه کسب تجربه و مهارت است و چنان چه افراد در کنارش مطالعه هم داشته باشند و هنر و تجربه را با متد روز هماهنگ کنند، زمینه برای پیشرفتشان مهیا میشود.»
مادرم با دیدن دستهای روغنیام، ناراحت میشد
«خانمهای ایرانی در چنین مسیرهایی با مخالفتهای زیادی روبهرو خواهند شد، همانطور که من از سوی مادرم منع شدم، اما هدفم را با درست کار کردن نشان دادم و اعتمادشان را جلب کردم»، او با این مقدمه میگوید: «مادرم وقتی دست و صورت سیاه و روغنیام را میدید وبه خاطر خستگی زیادی که به دلیل دوری مسیر تحمل میکردم، ناراحت میشد. از طرفی فشارهای جسمی مثل بلند کردن تایر خودرویی مثل لکسوز فشار زیادی به من وارد میکند. با این حال از کودکی به دنبال انتخاب شغلی بودم که به آن علاقهمند باشم، از آن کسب درآمد کنم و تا آخر عمرکاریام جای پیشرفت داشته باشد و خوشحالم که الان به هدفم رسیدم.»
بعد از عید کلاس آموزشی میگذارم
قهرمانیه درباره واکنشهای دیگران به انتخاب این شغل هم میگوید: «بیشتر مشتریان من خانمها هستند و با اشتیاق و کنجکاوی غیرقابل وصفی از من درباره کارم میپرسند. تصمیم دارم بعد از عید، کلاسهای آموزشی عملی را برای بانوان عزیز ترتیب دهم تا دست به آچار شدن را تجربه کنند و به این باور برسند که تواناییهایشان را در زمینههای مختلف به چالش بکشند.»
میگفتند یک هفته هم در این کار دوام نمیآورم
او که در امداد خودروی تبریز فعالیت دارد، درباره اولین باری که به تعمیرگاه برای پیدا کردن کار رفته، میگوید: «زمانی که به تعمیرگاه رفتم و خواستهام را بیان کردم، به انتخابم ایمان داشتم و با اعتماد به نفس در مقابل تمام، اما و اگرهایی که شنیدم ایستادم. زمانیکه با درخواستم موافقت شد، همکارانم گفته بودند که این خانم به یک هفته نرسیده، از این جا فرار میکند. رفتن هم نه فرار! اما به مرور از فرز بودن و روحیه خستگی ناپذیرم خوششان آمد.»
سعی میکنم محیط خانه شاد باشد
این دختر مکانیک درباره افرادی که در این مسیر حمایت اش کردند، میگوید: «راستش من مشکل زانو دارم. زمانیکه برای درمان زانویم به پزشک مراجعه کردم، این تصمیم ام را با او درمیان گذاشتم. هنگامی که داشت برایم دارو مینوشت، یکهو سرش را بالا آورد و گفت که شوخی میکنی؟ وقتی دید مصمم هستم، راهکارهایی جلوی پایم گذاشت و گفت وارد هر تعمیرگاهی نشو و به محیط دقت کن، شخصیت استاد را مد نظر بگیر و با این صحبتها، موجی از اعتمادبهنفس را به قلبم سرازیر کرد. در ضمن، خواهرم، پدرم و همسرم هم از من حمایت کردند و با خستگیهای من ساختند. من خانم خانهام، روحیه شادی دارم و مانند هر زن خانهداری سعی میکنم محیط خانهام را گرم و صمیمی کنم. همسرم همکار من نیست، اما درک بالایی ازشغل من دارد، با خستگیهایم میسازد و حمایتش را قطع نمیکند. من در روز ۱۱ ساعت سرکار هستم.»
هم تشویق شدم و هم مورد انتقاد قرار گرفتم
«نظرات مردم درباره من در فضایمجازی سرشار از محبت است و تعدادی از همشهریهایم برای حمایت از من به تعمیرگاه مراجعه میکنند و به من انگیزه میدهند.» قهرمانیه با این صحبتها ادامه میدهد: «البته برخی از افراد هم با شوخیهای سخیف یا سخنان سطحی من را مورد انتقاد قرار میدهند. من این شغل را در سکوت و تنهایی انتخاب کردم و هیچوقت منتظر تشویق و تایید افراد نبودم که حالا با انتقادها یا نظرات منفی جامعه دست از کار بکشم. هیچ عکسالعملی به این رفتارها نشان نمیدهم و کل انرژیام را معطوف هدفم میکنم.»
عاشق چالش هر خودرو، یک مشکل هستیم!
گفتگو با ۲ دختر مکانیک که در یک گاراژ تهران مشغول تعمیر خودروها هستند
فاطمه قاسمی: «نیلوفر فرهمند» دانشآموخته رشته گرافیک و کیانا یاراحمدی با مدرک کارشناسی حقوق هر دو ۳۰ ساله با همین رشتههای تحصیلی نامرتبط، چند وقتی است که در گاراژی در تهران مشغول کارند و از دنیای معمول دیگر زنان همسن و سالشان فاصله گرفتهاند. هشت سال پیش پس از آشنایی، هر دو به علاقه مشترکشان در کارهای فنی خانگی و تعمیرات خودرو پی بردند که زمینهساز این تصمیم بزرگ شد. نیلوفر میگوید: «مدتها فکر و ذکرمان این بود که یک کار مشترک انجام بدهیم، ولی از آن جایی که رشتههای تحصیلی ما متفاوت بود دقیقا نمیدانستیم باید چه کاری انجام دهیم. تا این که یک روز خودرویم خراب شد و به پیشنهاد «کیانا» سر از گاراژ علی آقای هامونی، تعمیرکار ۱۵ ساله خانوادگی کیانا درآوردم و تا این لحظه ماندنی شدم.»
کیانا داستان مکانیک شدنشان را اینطور تعریف میکند: «نیلوفر بعد از رفتن به آنجا از علی آقا خواهش میکند که تا زمان رفع مشکل خودرواش، بالای سر خودرو باشد که چیزهایی را هم یاد بگیرد و او هم موافقت میکند.» بعد از این ماجرا، نیلوفر با جلب موافقت علیآقا یک ماهی را اوایل به تنهایی به گاراژ میرفت تا این که کیانا هم به او ملحق میشود. در ادامه گفت و گویی را که مدتی قبل با این دو داشتیم، میخوانید:
پشتیبانی خانواده، دلگرمی بخش دختران
اولین نکتهای که به ذهنها درباره انتخاب این شغل میرسد، واکنش خانوادهها به آن است. جالب اینکه کیانا و نیلوفر هم نظر با یکدیگر در این باره میگویند: «پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده ما هیچوقت با یادگیری هیچ حرفهای مخالفت نکردند حتی مکانیکی. البته نمیدانستند که تصمیممان تا این حد جدی است، اما با اعلام موافقتشان غافلگیرمان کردند. ما تاثیر مثبت این تصمیم را در اطرافیانمان با حمایتهایشان، تشویقشان و انرژی مثبتی که به ما دادند، گرفتیم.»
واکنش مشتریان، انگیزهدهنده ادامه کار
دور از ذهن نیست که مشتریان با دیدن خانمهای جوان با دست و صورت روغنی که لباس کار به تن دارند، حیرتزده شوند و به دنبالش واکنشهای مثبت و منفی نشان دهند. کیانا در این باره میگوید: «من هیچ نگاه منفی و بد از طرف مشتریان چه زن و چه مرد ندیدم. اتفاقا در اولین برخورد پر از تحسینشان، به ما انرژی مثبت دادند و به ادامه کار تشویقمان کردند. جالب است بدانید که خانمها با وجود ما در تعمیرگاه احساس راحتی و دلگرمی بیشتری دارند و تا زمان تمامشدن کار خودروی شان با خیال راحت در این محیط نه کاملا مردانه، میمانند.
مشتریان هیچ نگرانی ندارند که یک زن خودروی آنها را دستکاری میکند، چون در هر صورت با نظارت اوستا علی کار میکنیم.» نیلوفر هم خدا را شاکر است که تا امروز هیچ واکنش منفی جدی را تجربه نکرده، هرچند معتقد است هرکسی با هر جنسیت و سنی و در هر کاری با شرایط و حرف و حدیثهایی مواجه میشود؛ اما او سعی کرده همه تمرکزش را روی هدفش سرمایهگذاری کند و نه درحاشیههای بیاساس.
مدتهاست که توی گاراژیم با سختیهای شیرینش
مکانیکی جزو آن دسته از کارهایی است که بی خطر نیست. یک اشتباه ممکن است برای فرد تعمیرکار، مشکل ساز و حتی باعث قطع عضو و... شود. نیلوفر در این باره میگوید: «گاهی اوقات حرفهایی میشنیدیم یا صدمهای میدیدیم که پیش خودمان میگفتیم کار را بگذاریم کنار و برویم بنشینیم توی خانه تا کمتر آزار ببینیم، اما این برای ما چالش بود که فکر کنیم آیا این کار به سلامتی جسم و روانمان، زمانمان یا درآمد صفرمان میارزد یا نه. اما در نهایت به این نتیجه میرسیدیم که هر روز صبح حتی در روزهای تعطیل ما به عشق یک تجربه جدید و باز و بسته کردن یک خودروی جدید به گاراژ میرویم. یک دفعه به خودمان آمدیم، دیدیم مدتهاست که توی گاراژیم با همه سختیهای شیرینش.
این قضیه باعث شد همه ما را تشویق کنند و از ما خواستند فعالیتمان را توی اینستاگرام وایرال و فضایی را مهیا کنیم که ازما سوالهای مکانیکی بکنند و در حد خودمان آموزشهایی را هم درباره کار با خودرو ارائه بدهیم، شاید دیدن کارمان انگیزهای برای بقیه شود تا کاری متفاوت انجام بدهند.»، اما برای کیانا همیشه این نگرانی وجود داشته که با توجه به زن بودنشان با شرایطی روبه رو شوند که گاراژدار یا علی آقا مجبور شوند مانع ادامه کار آنها شوند. چالش شخصی دیگر کیانا دوری خانه تا محل کارش است.
شاگردانی هستیم تشنه یادگیری
کیانا و نیلوفر هر روز مثل دو کارآموز در مقام شاگردی اوستا علی هامونی حاضر میشوند و تشنه یادگیریاند و این خودش به تنهایی کافی است که استاد همه تجربه چند سالهاش را در اختیارشان بگذارد. نیلوفر میگوید: «در ابتدای کار ناملایماتی از طرف گاراژدار داشتیم، اما چندان جدی نبود. اما کسی که به ما اعتماد کرد علی آقا بود، چون انگیزه و اشتیاق را در ما دید. وقتی دید من حتی برای تعمیر خودروی خودم سه روز به گاراژ میروم و پا به پای او کار میکنم، فهمید عشق کار با خودرو در وجود من نهفته است و این شرایط با آمدن کیانا در کنارم خیلی بهتر هم شد.» از نظر کیانا، علی آقا قابل اعتماد و یکی از تعمیرکارهای کاردرست تهران است و اطمینان دارد تا اوستا شدنش میتواند هرآن چه را لازم است از او یاد بگیرد.
ظرافت زنانه در کنار قدرت مردانه
کیانا درباره پوشیدن لباس مکانیک، کارها و فعالیت در این شغل میگوید: «این کار نه سخت است و نه سنگین. چون با پیشرفت فناوری و بهروز شدن ابزارآلات تعمیرگاهی، تعمیرکار فارغ از زن یا مرد بودنش، فشار کمتری به جسم اش وارد میکند، اما در این گاراژ، چون آموزش ما همچنان سنتی است و هنوز ابزارآلات خیلی پیشرفته نداریم اگر کار سنگینی هم باشد، همکاران مرد از کمک به ما دریغ نمیکنند.» نیلوفر هم معتقد است با پیشرفت فناوری به نوعی کار زنانه یا فقط مردانه، تعریفی دیگر دارد.
ابزارها اصلا مردانه نیستند، اما قدرت مردانه میخواهد و همین زور بازوی مردانه در کنار ظرافت زنانه بوده که باعث شده کار آنها در گاراژ مورد توجه قرار بگیرد، ولی در کل هیچ مکانیکی را ندیده که به تنهایی بتواند یک موتور را باز و بسته کند، چون در هر صورت از جرثقیل یا جکهای مختلف باید کمک گرفته شود. در جواب این سوال ما که آیا خودرویی بوده که قبولش کنید، اما از پس تعمیر آن برنیایید، جواب دادند: «خیر. چون ما در گاراژ به صورت تیمی با افراد باسابقه و با نظارت کامل علی آقا کار میکنیم و همه با هم همکاری داریم. ضمن این که ما هنوز در مرحله تعمیر کامل خودرو قرار نگرفته ایم.»
روزی گاراژ خودمان را میزنیم
خواسته قلبی نیلوفر و کیانا بیشک ادامه این مسیر با همه توانشان است. هدف نهایی این دو، راهاندازی یک گاراژ چند منظوره و استخدام تعمیرکاران زن بیشتر است. راهاندازی بخشی هم برای آموزش و برگزاری کارگاههای تعمیر و مراقبت از خودرو، حتی فارغ از جنسیت و سن، برای آنهایی که قرار نیست مکانیکی شغلشان باشد؛ فقط در حد رفع نیازهای اولیه. همچنین راهاندازی قسمتی برای آموزش تیونینگ و همکاری با یک تیم تخصصی و بهروز که بتوانند خودروها را از شرکتهای مختلف و کشورهای دیگر مقایسه و کارشناسی کنند. به گفته نیلوفر، «وقتی کسی کاری را که دوست دارد انجام میدهد، متوجه گذر زمان نمیشود. کافی است امتحانش کنید تا سرعت پیشرفتتان غافلگیرتان کند. وقتی در مسیری هستید که باید باشید کمتر چیزی باعث دلسردی شما در ادامه راه خواهد شد.
هر روز برای شما با پیشرفت رقم میخورد، چون انگیزه اصلی شما همان کاری است که دوستش دارید.» کیانا هم معتقد است: «تعمیرکاری مانند علم پزشکی یا حقوق است، چون زمان باعث میشود با پیشرفت فناوری خودروها به همان نسبت دانش ما هم بهروز شود. به نظر من این کار انتها ندارد، من این پیشرفت را حداقل تا سه چهار سال آینده میبینم و هنوز خودم را شاگرد میدانم.»
پ
نظر کاربران
دمشون گرم
پاسخ ها
وقتی جای ارزش ها عوض بشه دیگه یک مادر یک همسر و یا یک تربیت کننده نسل آینده ارزشی ندارد و فقط هرچه خودتان را شبیه به مردها کنید ارزش پیدا می کنید و اگر کسی اعتراض کرد می شود ضد زن در صورتی که ارزش یک زن خیلی بیشتر از ابزار شدن و انجام کار های خشن هست
اسماعيل جان باهات موافقم ولي يه عده دوست دارن شان خودشون رو بيارن پايين و ميخوان مثله مرد ها پتك بزنن!بار بلند كنن!پوست ظريفشون زمخت بشه!!عيب نداره كس كه آسيب ميبينه خودشه نه مردي كه داره تماشا ميكنه از كار كردن سخت يه دختر ايراني
اسماعیل
جای تو زندگی تو قرن 21 دنیست
برو عصر حجر زندگی کن
چطوريه مرد ميتونه اشپز بشه يه زن نميتونه مکانيک بشه
همیشه موفق باشند
پاسخ ها
من که ماشین پیش اینا تعمیر نمیکنم
آفرین.خو شش م اومد
پاسخ ها
خوب ناخن هاشون نمیشکنه خخخخخ
درود بر خانمها
باید در همه عرصه ها خانم های دست به آچار داشته باشیم
از راننده اتوبوس تا مکانیک و..
مشخصه خانم مصمم و با اراده ایه . ولی من معتقدم قدرت خانم ها در مادر بودن و همسر بودن است چون این بزرگترین قدرت دنیاست که خدا فقط به خانم ها داده . اگه شما پولدارترین و قوی ترین پدر دنیا را داشته باشی هیچ وقت این پدر نمی تواند به اندازه یک مادر معمولی و بی پول به تو انرژی و ارامش دهد. قدر مادران و همسران خود را بدانیم
پاسخ ها
جمع کن تو هم.زن اول باید توانا باشه دستش تو جیب خودش باشه نخواد به شوهر التماس دوقرون خرجی رو بکنه.بعد میتونه مادر هم باشه
شما اعتقادات رو برای خودت نگه دار لطفا . خانومها مثل آقایون در همه چیز قدرت دارن همونطور که یک مرد قدرت پدر بودن داره یک خانوم هم قدرت مادر بودن داره نمیشه تفکیک کرد این رو که چون خانومه قدرت مادر بودنش بیشتره . ما همه انسانیم و برابر هیچ فرقی وجود نداره شما اومدی همون حرف های قدیمی رو لای زرورق تحویل ما دادی
ببين باران خداوند بدن مرد را قوي و عضله اي آفريده با استخوان بندي درشت و بدن خانم هارو ظريف و لطيف حتما دليل و حكمتي داشته حالا شما ميخوايد برخلاف طبيعت عمل كني مختاري
درود به شرف این شیرزن ها
مطمعن باش موفق میشی گلم
آفرین به این خانم.ولی یه پیشنهاد یا توصيه به ایشون دارم اینکه ظرافت و روحیات زنانگی خود را برای همسر و خانواده اش نگه دارد تا برای مردی که با ایشون زندگی میکنه جذاب و آرامش خاطر باشه.
پاسخ ها
زرشک به نظرت
خودشو تر گل ورگل نگهداره برای مردی که قراره شوهرش بشه
همه زنها که دنبال ی مرد نیستند تا آویزونش بشن ازش خرجی بگیرن
حتما که نباید ازدواج کنه اول بحث پوله باید درامد داشته باشه یا نه؟ خود مرد هم باید باشگاه برود و شکم نداشته باشد و..ایا به مردها هم چنینم توصیه ای داری؟
فقط تو این یه کار خانما وارد نشده بودن که خدا رو شکر وارد شدن...بازار کار رو خانمها به هم ریختن .. وقتی با دستمزد پایین تر حاضرن کار کنن باعث میشن که کارفرماها از اونا به جای مردا استفاده کنن و بعدش که باعث بیکاری مردا میشن میان از تنهایی و عدم ازدواج گله میکنن در صورتی که نمی دونن خودشون باعث تنهاییشون هستن.. وقتی مرد بیکار باشه چجوری ازدواج کنه؟؟
پاسخ ها
خب مرد ازدواج نکنه مگه زوریه؟
جهان عوض شده خانمها کار می کنن دیگه
خرجی و..هم با خودشون
به نفع ما است اتفاقا
عزیزان سرزمینم امیدوارم موفق باشید..
دمتون گرم آفرین ماشاالله
یازده ساعت کار میکنی کی به خونه زندگیت میرسی مشهور شدی دیگه دست بردار
پاسخ ها
خونه زندگی نداره که تنها زندگی میکنه
تنها است
مشکل نداره
احسنت.خاک زیر پای شما هستن تمام پلنگهای صورت عملی.شما شیرزنید،دارین نون بازوتون رو میخورید آویزون این و اون نمیشید.سلامت باشید کاش همه زنها یاد بگیرن که یه زن باید فقط به خودش متکی باشه
زن يا مرد بودن تعمير كار فرقي نداره فقط مهم اينه كه وقتي ماشين از تعمير گاه بيرون آمد علاوه بر مشكل قبلي مشكل ديگه ايي پيدا نكرده باشه . مهارت و وجدان كاري مهم است نه جنسيت.
یه خانم باید مث یه ملکه باشه
واقعاً آفرین
کی بود چند روز پیش از اوپن بودنِ آشپزخانه گلایه کرده بود که نامحرم ناموس ما را دید میزند؟؟
مغزها را باید شُست_جور دیگر باید دید
زن باید بشینه خونه
زنی که پول تو جیبش باشه نمیشه بهش حرف زد
پاسخ ها
همه ی خانمها یکی نیستن ...اونیکه بخاطر چندرغاز پول نمیشه بهش حرف زد یا خیلی اذیتش کردین که اینجوری تلافی میکنه ...یا جنبه نداره ....مرد و زن هم نداره
بذار خودشون خرجیشون رو درارن
و بارش از دوش ما مردها برداشته بشه
کار کنن بفهمن زندگی سخته
آفرین به اراده قویتون.
آخه زن رو چه به این غلطا
پاسخ ها
عقده و نفهمی از نظرت میباره
بی ادب ... وقتی مردهای مثل شماها وجود داشته باشن شیرزنانی چنین مرد هم پیدا خواهند شد ... آدم باید خیلی وجود داشته باشه که هم مسئولیت خانه رو به دوش بکشه هم مسئولیت کار بیرون از خونه ...
برترینها برات متاسفم هر کامنتی رو که به مذاقت خوش نمیاد درج نمی کنی؟؟!!!
چی بگم اشتباهه
چه بی ربط
با ارزوی سلامتی و موفقیتت برای شما عزیزان
امام علي ميفرمايند:المراة ريحانة و ليست بقهرمانة
زن گل خوشبویی است و برای کارهای طاقت فرسا نیست.
درسته این خانوم ها از روی علاقه رفتن سراغ این کارها و موفق هم شدن ولی مجبور شدن اون لطافت زنانه رو دیگه نداشته باشن و شاید اول خوب باشه و بهشون اعتماد به نفس بده ولی در طولانی مدت از لحاظ جسمی و روحی آسیب میبینن. با خودمون روراست باشیم .
اتفاقاً من هم عاشق مکانیکی هستم وبا همسرم از علاقه شدیدم به مکانیکی گفتم وکلی تشویقم کرد