مرحوم عالمی کسی بود که در دهه هفتاد خیلیها را در برنامه «هنر هفتم» بیپرده و مستقیم با سینما آشنا کرد.
شهرآرانیوز - کاظم کلانتری: مرحوم اکبر عالمی در مقالهای با عنوان «آیا دانستن رنج تو را زیاد میکند؟» از سرگشتگی ما میان انبوه کشفیات تمدن بشری گفته؛ مقصود او در آن مقاله بهطور خاص صنعت سینما و عکاسی است؛ پدیدههایی که خودش در دهه هفتاد خیلیها را -از جمله من- در برنامه «هنر هفتم» بیپرده و مستقیم با آنها آشنا کرد؛ آنهم زمانی که تلویزیون فقط دو شبکه داشت؛ زمانی که مثل حالا میان این همه شبکه و ماهواره بیمصرف سردرگم نبودیم و میدانستیم پنجشنبهشبهایمان برای اکبر عالمی است تا یکی از کلاسیکهای نایاب (آنزمان) سینما را پخش کند و مهمتر از آن دربارهاش حرف بزند.
ما دههشصتیها با برنامه «هنر هفتم» شببیداری برای تماشای فیلم را آموختیم و عالمی برایمان اولین مجریای بود که با متانت، سخنوری و کلماتی زیبا درباره سینما حرف میزد. اینها مقدمه آگاهی و بصیرتمان بود درباره اینکه سینما میتواند به اندازه کتابها مهم و آموزنده باشد؛ آغازی برای این اندیشه که فیلمها ارزش آن را دارند که در کتابخانهمان در کنار کتابهای بزرگ قرار بگیرند؛ مقدمه بینش درباره این که سینما هیچ ربطی به مرز و جغرافیا ندارد و به قول خودش «ستایش و کرنش در مقابل غرب و آمریکا نیست.»
اکبر عالمی برای خیلیها مثل من اولین مفسر سینمایی بود؛ کسی که میگفتند برای هرکدام از برنامههایش چندین کتاب میخواند. من سالها بعد از شروع برنامه «هنر هفتم» - یعنی میانههای دهه ۷۰ - فهمیدم که چرا به سینما میگویند «هنر هفتم» و اصلا این اسم از کجا میآید. بعدها فهمیدم مرحوم عالمی نام برنامهاش را از نظریه ریچُّتو کانودو، نظریهپرداز و نویسنده سینما، گرفته است. ما آنزمان نه میدانستیم کانودو کیست و نه میتوانستیم بفهمیم مقالههایی که او به زبان ایتالیایی نوشته چه میگویند.
عالمی گفت که کانودو در همین مقالههایش سه هنر را هنرهایی «زمانی» (نقاشی، مجسمهسازی و رقص) معرفی کرده و سه هنر دیگر را «هنرهایی مکانی» (موسیقی، تئاتر و ادبیات). اکبر عالمی اولینبار به ما یاد داد که سینما، یا همان «هنر هفتم»، میتواند ترکیبی از هنرهای دیگر باشد. اکبر عالمی بود که به ما آموخت چگونه به سینما هم بهعنوان هنر نگاه کنیم و هم سرگرمی و مهمتر اینکه چطور با سینما اندیشیدن را بیاموزیم. خیلیها از قاب همان برنامه «هنر هفتم» اولینبار فیلمهای برگمان و فلینی و اوزو و کوروساوا را دیدند.
آنزمان نمیدانستیم که او با خون جگر «هنر هفتم» را روی آنتن میبرد؛ اما اکنون که میدانیم ما چه قدر به او مدیونیم با شنیدن یا دانستن خبر درگذشتش، آگاهیِ دردناکی وجودمان را نمیگیرد؟ این اندوه از همان شناخت، آگاهی و درکی میآید که عالمی به ما داده بود؛ درک از حقیقت کشف و شهود و جستوجو در سینما؛ هنری که به قول خودش «باید درست مثل زمانی که گرسنه هستیم یا به مالاندوزی فکر میکنیم، برایش فکر کنیم.»
مرگ عالمی به دلیل کرونا در این دوران شبیه همان چیزی است که او درباره سینمای دهههای اخیر میگفت: «هالیوود در گذشته هرسال ۱۰ فیلم میساخت که با آنها میخندیدیم، متأثر یا عاشق میشدیم، اما امروز اکثر فیلمهای هالیوود مانند بازیهای کامپیوتری خشن و سرد شده است.» ما او را در این زمانه خشن و سرد و به دلیل کرونا از دست دادیم. انگار فقدان مسعود مهرابی، سیروس برزو، خسرو سینایی، شجریان و اکبر عالمی که هرکدامشان برایمان در کنج تنهایی یا گستره اجتماع خاطره ساختهاند، فشردهشدن خشونت و سردی و غم در دورانی کوتاه است.
مگر میشود اینها بر زندگی ما تاثیر عمیقی نگذاشته باشند؟ مگر میشود ما خواسته یا ناخواسته، آگاه یا ناآگاه از مرگ کسانی که در گوشهای از ذهنمان خاطره یا تصویری ساختهاند متأثر نشویم؟ مرحوم عالمی در پایان یکی از مصاحبه هایش خطاب به جوانها گفته بود: «از پیری نهراسید، پیری پرشکوه است، اگر جوانیِ با حساب و کتابی را سپری کرده باشید!» آقای عالمی! از پیری نمیهراسیم، چون شما جوانیِ با حساب و کتابی برایمان ساختید.
یادآوری: اکبر عالمی چه کسی بود؟
اکبر عالمی، عکاس
اکبر عالمی پیش از آنکه مجری و مفسر سینمایی باشد، یک عکاس برجسته بود؛ او در مصاحبهای گفته بود این گونه در کودکی درگیر عکاسی شده است:
«کلاس هشتم دبیرستان پدرم یک دوربین عکاسی خیلی ساده به من داد و من صبر میکردم شب بشود و همه بخوابند تا بروم داخل آشپزخانه و در ظروف غذا داروی ظهور و ثبوت درست میکردم. یک آگراندیسمان با کوزه درست کرده بودم و عکسها را چاپ میکردم.»
اکبر عالمی، رئیس لابراتور صدا و سیما
اکبر عالمی زمانی ریاست لابراتوار وزارت فرهنگ و آموزش عالی و مسئولیت لابراتوارهای سازمان صدا و سیما را برعهده داشته و این چیزی است که او از اولین مواجههاش با لابراتوار گفته است:
«به عنوان کارگر روزمزد در اداره کل هنرهای زیبای کشور استخدام شدم... یک روزی پرت شدم به لابراتوار و دیدم که دو مستشار فرانسوی آنجا کار میکنند. دستگاههای پیچیدهای آنجا بود که من هیچ از آنها سردر نمیآوردم. آنها هیچ شباهتی به تَشت ظهور و ثبوت و آگراندیسمان نداشتند. محو تماشای آنها شدم. زمانی رسید که فرانسویها از ایران رفتند و دو سال بعد من جای آنها نشسته بودم.
اکبر عالمی، مستندساز
اکبر عالمی یک مستندساز خبره و کاربلد بود؛ مستندهای او درباره خلیج فارس و صنایع ایران از مهمترین مستندهای سینمای ایران است. او درباره اولین تجربه فیلمسازیاش گفته است: «در سن ۱۹سالگی شانس آشنایی با یک آرشیتکت [معمار] رh پیدا کردم به اسم مهندس فرهاد دفتری. او به من گفت بیا با هم فیلمی بسازیم که غیر از صدای ماشینآلات، هیچ صدایی (دیالوگ و موسیقی) ندارد. تنها صدایی که از بلندگوها پخش میشود سمفونی ماشینآلات است. اسم آن فیلم «آتشبار» است. یکی از بهترین یادگارهای زندگی من.»
اکبر عالمی، احیاکننده اولین فیلم ثبتشده در ایران
اکبر عالمی در دهه ۶۰ نخستین فیلمهای ثبتشده در ایران را با همکاری شهریار عدل کشف کرد و با احیای آنها نقطهای تاریخی در سینمای ایران رقم زد. این فیلمها مربوط به دوره مظفرالدینشاه بوده است. مرحوم عالمی درباره داستان کشف این حلقهها گفته است:
سال ۱۳۶۲ شمسی بود. شهریار عدل که تحصیلات عمیقی در باستانشناسی داشت تلفن کرد و گفت من در کاخ گلستان هستم و ما مقداری جعبههای زنگزده پیدا کردهایم که فکر میکنیم مربوط به دوران پهلوی اول باشد یا آخرهای دوران قاجار. رفتم آنجا. آنقدر قدیمی بودند که در برخی از این جعبههای زنگزده تخم مارمولک میدیدم. گفتم اینها باید متعلق به دوران مظفرالدینشاه باشد. به این دلیل که بازیچه محبوب مظفرالدینشاه دوربین فیلمبرداری بوده است. شهریار عدل به من گفت اینها را شما ببر تلویزیون و ببین میتوانی اینها را مرمت کنی؟ ما رفتیم با تیگران تومانیان، دوست ارمنیام، ششماه روی آن حلقهها کار کردیم.
برنامه «آن روی سکه» رفت روی آنتن. من میخواستم درباره سینمای ایران حرف بزنم و از مرد بزرگی با نام کامران شیردل دعوت کردم و ایشان دعوت مرا پذیرفت. در برنامه از ایشان پرسیدم شما که تحصیلات عالی در ایتالیا داشتهاید و شما که یکی از کارگردانهای ارزشمند ایران هستید بگویید مبدا پیدایش سینما در ایران کی و کجا بوده؟ گفت که سال ۱۹۰۰ میلادی میرزا ابرهیمخان عکاس باشی همراه پادشاه قاجار از راه زمین به فرانسه میروند و دوربین میخرند و میآورند ایران. از ایشان پرسیدم این فیلمها کجاست؟ ایشان گفت حلقههای مفقوده است. گفتم خبر خوب اینکه به افتخار قبول دعوت ما من این فیلمها را که بازسازی کردم در این برنامه نشان میدهیم.»
در آن زمان [برنامه «هنر هفتم»[ من و مهمان برنامه فیلمها را به زبان خارجی تماشا میکردیم. پس از آن حدود ۵ بار فیلمها دوبله میشد، جالب است که پس از دوبله متوجه میشدم که فیلم دچار تغییراتی شده است. بعد در زمان پخش هم مدیر پخش حذفیاتی را به فیلم اعمال میکرد، اما با وجود این موارد برنامه بازتاب خوبی در بین مردم داشت. دوره دوم برنامه با نام «سینما ماوراء» تولید شد، در این دوره از مهمانهایی که روانشناس، تاریخدان و محقق بودند برای تجزیه و تحلیل فیلمها استفاده میشد.
در ادامه برنامهای با نام «سینما اقتباس» ساخته شد که فیلمهایی از آمریکا و اروپا در قالب این برنامه پخش میشد برای همین مهمانهای برنامه افرادی بودند که سینمای اقتباسی را به خوبی میشناختند. در واقع در آن برنامهها براساس محتوای فیلمها کارشناسانی به برنامه دعوت میشدند تا فیلمها را نقد و تحلیل کنند.
اکبر عالمی، معمار کلمه با دانشی چندوجهی
سال ۱۳۹۳ در مراسم تجلیل از یک عمر تلاش اکبر عالمی در عرصه عکاسی و سینما از این استاد دانشگاه به عنوان «معمار کلمه با دانشی چند وجهی» یاد شد. عالمی در این مراسم گفته یود: همیشه با ترسی مقدس جلو دوربین رفته است.
افسوس ... افسوس ... ناگهان چه قدر زود دیر میشود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
خدا رحمتشون کنه.....شبها تا دیروقت به عشق هنر هفتم بیدار بودم و تحلیلهاشونو گوش میدادم....۱۳ -۱۴ساله بودم ....چقدر اون زمان خوب بود و لااقل کمی شادی داشتیم
پاسخ ها
بدون نام
نشد اتفاقی بیافته و دهه شصتی خودشو نندازه وسط. برنامه های بزرگسالان دهه 60برای نوزدان متولد دهه 60پخش نمی شد.حتی برنامه های کودک اون دوره هم برای پنجاهیها پخش میشد نه متولدین 66 و 67
ملت خواب زده
کاربر 12.58 عزیز
منم واقعا متوجه گفتن کسانی که هی دهه شصتی میگویند سردرنمیارم.یعنی این عده متولداین دهه هستند؟اگرآری که بایدگفت کسی که1361 بدنیا امده باشددر 1376که پانزده ساله شده از دنیا و جامعه و سختیها چی متوجه میشه؟در واقع کسانی که در دهه40 بدنیا امده اندزمانی که 20ساله میشوند یعنی دهه1360،هم زمان دوران طلایی انموقع رادیده اندوتاخواسته انددر20سالگی لذت ببرندکمبودهاو مشکلات اذیت وازارشان میداد
بدون نام
دقیقا، بنده فارغ التحصیل رشته سینما فوق لیسانس از دانشکده سینما و تئاترم و به جد میگم یکی از دلایلی که به سینما به عنوان یک هنر علاقمند شدم، برنامه های تحلیلی ایشون در مورد سینما بود. روحشون شاد
عبدالرحمن
خدا رحمتش کنه مرد نازنینی بود!
بدون نام
پنجشنبه شب ها، هنرهفتم، یادش به خیر.
بدون نام
یادم بچه بودیم تازه شور وعشق سینما را پیدا کرده بودیم برنامه هنر هفتم بود وفیلم های خوب و وزین وتحلیل های آقای دکتر عالمی که حتی تو اون سن کم برای ما ارزشمند بود و شاید به جرات می توان گفت یکی از بانیان آگاهی افراد در تمایز بین فیلم های خوب وبد بوده اند .روحشان شاد
بی نام
افسوس که چقدر زود دیر می شود. روحش شاد و یادش ماندگار.
بدون نام
واقعا حیف دعوت از کارشناسان و بحثهای حرفه ای علمی که ایشان در تلویزیون اجرا میکردند خیلی پرمحتوا
و تاثیر گزار بود خیلی مسلط اگاه و خوش صدا در اجرای برنامه بودندبرنامه های مستندشون خیلی عالی بود
خدا رحمتشون فرماید
بدون نام
سلام من دهه پنجاهی هستم. و برنامه ی ایشان را می دیدم. من بچه بودم و به قول دوستمان دهه شصتی چیه فقط دهه شصت دهه شصت می گید؟
پاسخ ها
بدون نام
پیرمرد تو الان باید تو پارک باشی با همسن ات
بدون نام
روحش شاد
بدون نام
کرونا داره گزینش میکنه
هر چی پیرمرد با سواد و فرهیخته است داره میبره ،حیف اینها اگر کرونای لعنتی نبود مثل نجف دریا بندری و ابراهیم گلستان تا 90 سالگی می رفتند ،
عمر پربار و پر از سود اینجور آدما حیفه زود تموم بشه
بدون نام
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
چقدر این آدم خوشنام بوده
بدون نام
روحش شاد
بدون نام
: از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
بدون نام
کم کم داره کشورمون تهی میشه از بزرگمردان دانا ومغزهای کوچک زنگ زده جای آنها رامی گیرند خدابه دادمون برسه
نظر کاربران
خدا رحمتشون کنه.....شبها تا دیروقت به عشق هنر هفتم بیدار بودم و تحلیلهاشونو گوش میدادم....۱۳ -۱۴ساله بودم ....چقدر اون زمان خوب بود و لااقل کمی شادی داشتیم
پاسخ ها
نشد اتفاقی بیافته و دهه شصتی خودشو نندازه وسط. برنامه های بزرگسالان دهه 60برای نوزدان متولد دهه 60پخش نمی شد.حتی برنامه های کودک اون دوره هم برای پنجاهیها پخش میشد نه متولدین 66 و 67
کاربر 12.58 عزیز
منم واقعا متوجه گفتن کسانی که هی دهه شصتی میگویند سردرنمیارم.یعنی این عده متولداین دهه هستند؟اگرآری که بایدگفت کسی که1361 بدنیا امده باشددر 1376که پانزده ساله شده از دنیا و جامعه و سختیها چی متوجه میشه؟در واقع کسانی که در دهه40 بدنیا امده اندزمانی که 20ساله میشوند یعنی دهه1360،هم زمان دوران طلایی انموقع رادیده اندوتاخواسته انددر20سالگی لذت ببرندکمبودهاو مشکلات اذیت وازارشان میداد
دقیقا، بنده فارغ التحصیل رشته سینما فوق لیسانس از دانشکده سینما و تئاترم و به جد میگم یکی از دلایلی که به سینما به عنوان یک هنر علاقمند شدم، برنامه های تحلیلی ایشون در مورد سینما بود. روحشون شاد
خدا رحمتش کنه مرد نازنینی بود!
پنجشنبه شب ها، هنرهفتم، یادش به خیر.
یادم بچه بودیم تازه شور وعشق سینما را پیدا کرده بودیم برنامه هنر هفتم بود وفیلم های خوب و وزین وتحلیل های آقای دکتر عالمی که حتی تو اون سن کم برای ما ارزشمند بود و شاید به جرات می توان گفت یکی از بانیان آگاهی افراد در تمایز بین فیلم های خوب وبد بوده اند .روحشان شاد
افسوس که چقدر زود دیر می شود. روحش شاد و یادش ماندگار.
واقعا حیف دعوت از کارشناسان و بحثهای حرفه ای علمی که ایشان در تلویزیون اجرا میکردند خیلی پرمحتوا
و تاثیر گزار بود خیلی مسلط اگاه و خوش صدا در اجرای برنامه بودندبرنامه های مستندشون خیلی عالی بود
خدا رحمتشون فرماید
سلام من دهه پنجاهی هستم. و برنامه ی ایشان را می دیدم. من بچه بودم و به قول دوستمان دهه شصتی چیه فقط دهه شصت دهه شصت می گید؟
پاسخ ها
پیرمرد تو الان باید تو پارک باشی با همسن ات
روحش شاد
کرونا داره گزینش میکنه
هر چی پیرمرد با سواد و فرهیخته است داره میبره ،حیف اینها اگر کرونای لعنتی نبود مثل نجف دریا بندری و ابراهیم گلستان تا 90 سالگی می رفتند ،
عمر پربار و پر از سود اینجور آدما حیفه زود تموم بشه
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
چقدر این آدم خوشنام بوده
روحش شاد
: از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
کم کم داره کشورمون تهی میشه از بزرگمردان دانا ومغزهای کوچک زنگ زده جای آنها رامی گیرند خدابه دادمون برسه