کاظمیان: نیمکتنشینی مهدویکیا افتخارم بود
جواد کاظمیان و مهدی مهدویکیا در یک لایو مشترک اینستاگرامی حضور پیدا کردند و درباره مسائل مختلف به بحث پرداختند.
ورزش سه: جواد کاظمیان یکی از محبوبترین ستارههای دوره معاصر تیم فوتبال پرسپولیس است. بازیکنی که با شمارههای ۱۷ و ۹ در پست وینگر و هافبک راست برای تیمش نقش آفرینی میکرد و البته در تیم ملی نیز حضور داشت. با این حال کاظمیان همیشه اعتقاد داشته و دارد که میتوانست در تیم ملی بهتر بیشتر بازی کند، اما حضور به زعم او نسل طلایی تیم ملی که مهدی مهدویکیا را در سمت راست خود داشت، مانع از این اتفاق شد.
همین نکته، بهانه یک لایو نسبتا طولانی و البته بسیار پرمخاطب در اینستاگرام شد؛ جایی که جواد کاظمیان، مهدی مهدویکیا را به گفتگوی زنده اینستاگرامی دعوت کرد و قرار شد سه شنبه شب، این دو ستاره سابق فوتبال ایران درباره مسائل مختلف گپ بزنند. کاظمیان که فردا ۳۹ ساله خواهد شد، بعد از آغاز لایو به تشکر از طرفدارانی پرداخت که تولدش را تبریک میگفتند. بعد چند دقیقه منتظر مهدویکیا نشست و در همین حین به نظر، یک پیام به موبایل او ارسال شد. جواد موبایل قرمر رنگ خود را برداشت و با یک یک پوزخند گفت: «آقا انصاریان یک چیز بد توی واتساپ گفت»!
لحظاتی بعد مهدی مهدویکیا یک کامنت گذاشت تا مشخص شود کاپیتان سابق تیم ملی وارد لایو شده. سپس کاظمیان درخواست داد تا او در ادامه لایو به صورت تصویری شرکت کند و از همین جا گفتگوی زنده و البته بدون مجری این دو ستاره با حضور چند هزار نفری طرفداران رسما آغاز شود.
در ابتدای لایو مهدویکیا تولد همتیمی سابقش را تبریک گفت و بعد کاظمیان با اشاره به صورت مهدویکیا از چاقی او گفت. در ادامه بحث به بازیهای ملی و باشگاهی رسید و البته اصل مطلب که نیمکت نشینی کاظمیان بود که ستاره سابق خط حمله پرسپولیس این موضوع را مطرح کرد و دقایقی نیز در این باره صحبت شد؛ مهدویکیا اعتقاد داشت که ۵۴ بازی ملی به ایران نیامده تا جوانترها بازی کنند.
این لایو بینندگان بسیار زیادی داشت و حتی مسائل غیر فوتبالی از جمله ازدواج کاظمیان نیز در آن مطرح شد. همچنین قرار شد که بعد از بیماری کرونا، جواد کاظمیان مربیگری اش را از آکادمی کیا آغاز کند.
در ادامه جزئیات این لایو را به صورت دقیق میتوانید بخوانید:
کاظمیان: آقا مهدی چاق شدی! کجاست آن سیکس پک که به ما فخر میفروختی...
مهدویکیا: ما تا حدودی خود را نگه داشتیم، اما بعد از فوتبال بعضیها تا ۲۰، ۳۰ کیلو هم اضافه وزن دارند.
کاظمیان: از FC کیا چه خبر؟
مهدویکیا: فعلا که همه چیز بسته است و ما این موقع همیشه در تلاطم آمدن به اروپا بودیم، ولی امسال خیلی فرق کرد.
کاظمیان: آقا مهدی یادتان است من دفعه اول شما را کجا دیدم؟
مهدویکیا: سال ۷۹-۸۰ من از آلمان که میآمدم تمرین بانک ملی، چون خیلی دوست داشتم.
کاظمیان: بله شما خیلی باهوش هستی. آخر تمرین بانک ملی یک
مهدویکیا: گفت یک فوتبالیست مثل خودت پیدا کردم. آمدم دیدم کوچکتر هستی، اما فوتبالیست خوبی بودی و راه خوبی هم رفتی از بانک ملی به پرسپولیس و...، اما زود فوتبال را کنار گذاشتی.
کاظمیان: من تا ۳۲ سالگی بازی کردم. آخرین بازی ملی شما با کجا بود؟
مهدویکیا: من همان بازی مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ وقتی با کره باختیم خداحافظی کردیم.
کاظمیان: من آخرین بار زمان کیروش دعوت شدم. بازی با فلسطین نیمه اول فیکسها ۰-۰ کردند نیمه دوم ما ۹ تا زدیم. مرحله اول مقدماتی با بحرین و اندونزی هم دو نیمه بازی کردم، اما بعد که شرایط پرسپولیس بد بود دعوت نشدم.
مهدویکیا: پس از چی گله میکنی که بازی نکردم؟
کاظمیان: آقا مهدی بریم سر اصل مطلب! چرا همه بازیها را میآمدی؟ میگذاشتی ما جوانها بازی کنیم.
مهدویکیا: اتفاقا من خیلی از بازیها را نمیآمدم. جام الجی و خیلی از بازیها را نمیآمدم. ۵۴ بازی ملی را نیامدم، تو کجا بودی؟
کاظمیان: جام الجی زمان بلاژویچ نیامدی، ۹۰ هزار تماشاگر بازی فینال آمد. من را پیستون راست گذاشت، آقای هاشمی نسب گفت کاظمیان خیالت جمع فقط برو! من آنقدر بد بازی کردم و سانتر اشتباه داشتم که بلاژویچ بین دو نیمه من را کشید بیرون و گفت کاظمیان بهترین شانس زندگی ات را از دست دادی! بازی مکزیک را هم نیامدی، چون ۱۷ ساعت پرواز بود!
مهدویکیا: عجب آدمی هستی (خنده). نه من به مربیان میگفتم بازیهای غیر مهم جوانها بازی کنند بهتر است.
کاظمیان: مثلا بازی ژاپن من انتظار داشتم بازی کنم آقای برانکو را آرش بازی داد.
مهدویکیا: بازی کره چی؟
کاظمیان: آن بازی زمان آقای قلعه نویی من بازی کردم، بازهم پیستون راست!
مهدویکیا: پس چطور میگویی اصلا بازی نکردم؟
کاظمیان: آقا مهدی من ۵۸ بازی ملی دارم! اما اگر با شما هم دوره نمیشدم ۱۰۰ بازی ملی داشتم. زمان بلاژ با اسلواکی یک بازی ملی داشتیم علی کریمی هت تریک کرد. دو روز قبل بازی بلاژویچ گفت که جواد کاظمیان، چون جوان است بماند به تدارکات کمک کند. آنروز باران میبارید من سریع آمدم داخل اتوبوس، یک توپ گم شده بود. آقای چلنگر از اتوبوس پیاده شد کم مانده تصادف کند، بلاژ من را که دید گفت اینجا چه کار میکنی؟ پیاده ام کرد گفت تا هتل باید بدوی!
مهدویکیا: زمان شما خوب بود وقتی پرسپولیس آمدیم کسی با ما حرف نمیزد بشکن میزدند میگفتند جوان بیا و برو و این حرف ها!
کاظمیان: جام جهانی ۲۰۰۲ وقتی بلاژوویچ دعوتم کرد، شما بزرگترها انقدر رفتارتان خوب بود ما خیلی زود با تیم اخت شدیم.
مهدویکیا: نه جوانها خوب بودند، اردوها همیشه خوب بودند.
کاظمیان: آقای مهدی آن بازی با عراق که میرزاپور اشتباه کرد و عماد رضا گل زد را یادتان هست؟
مهدویکیا: بله من آن را بازی کردم در بغداد. آقای بلاژوویچ ارنج را طوری میچید که حتی سه دفاع راست هم بازی کردیم و پژمان (جمشیدی) هم بازی کرد! یادم نیست کدام بازی است...
کاظمیان: حیف شد جام جهانی ۲۰۰۲ نرفتیم.
مهدویکیا: بازی بحرین آن افتضاح خیلی بد بود. بازی ایرلند هم شانس داشتیم، اما جو استادیوم از دقیقه ۷۰ خراب شد و گل را هم خیلی دیر زدیم. تیم ملی خیلی زمان خوبی بود.
کاظمیان: شما آن موقع خیلی خشمگین و با انگیزه بودید!
مهدویکیا: آن بهترین دوره فوتبال من بود از نظر بدنی و در هامبورگ هم شرایط خوبی داشتم، اما زمان قهرمانی خیلی زود تمام میشود.
کاظمیان: البته به نظر من بهترین نسل ۹۸ بود.
مهدویکیا: نمیشود مقایسه کرد، آن موقع سرعت فوتبال و دوندگی کم بود. ۹۸ به خاطر آن جریان بازی با استرالیا و بعد از ۲۰ سال صعود به جام جهانی مردم هم میبینند و خیلی دوست دارند... آن سال ما بازی با ژاپن با گل طلایی باختیم و استرالیا را وقتی هیچ کس فکر نمیکرد، توانستیم ببریم. دو سه سال خیلی خوب بود جو فوتبل در ایران.
کاظمیان: تیم جام ملتهای ۲۰۰۷ هم واقعا حیف شد.
مهدویکیا: آن سال هم خیلی خوب بود، اما بازی کره جنوبی در ضربات پنالتی بدشانسی آوردیم. ۹۶ میتوانستیم قهرمان شویم، ۲۰۰۴ واقعا حقمان قهرمانی بود که بازی با چین و مسائلش پیش آمد. ۲۰۰۷ هم نسل و بازیکنان خوبی بودند، اما متاسفانه نشد. یکی از حسرتهایی که در تیم ملی خوردیم این است که نتوانستیم قهرمان شویم.
کاظمیان: یک قهرمانی هم در تایلند آوردید.
مهدویکیا: بازیهای تایلند را بعد از جام جهانی با اقتدار قهرمان شدیم. بازی مقدماتی یک باخت بد به عمان دادیم که حادثه فوتبال بود، اما بعد از آن تیم خیلی خوب جمع شد. خدا رحمت کند آقای پورحیدری را. فکر کنم آن آخرین قهرمانی فوتبال ملی بود.
کاظمیان: ما هم با آقای برانکو قهرمان بازیهای آسیایی شدیم.
مهدویکیا: بله بازی فینال هم ژاپن را ۲-۱ بردیم و من هم یک گل زدم.
کاظمیان: من از همه چی راضی ام و ۷-۸ سال با افتخار نیمکت شما بودم. نیمکت تنها کسی که نشستم و ناراحت نبودم آقا مهدی شما بودید.
مهدویکیا: من همیشه رابطه خوبی با بچهها داشتم و احترام متقابل بود. تو هم استعداد بیشتری داشتی و حقت بیشتر از اینها بود و میتوانستی بیشتر بازی کنی، اما انتخاب بدتر هم داشتی در زمینه باشگاهی.
کاظمیان: کایزرسلاترن و بوخوم جور بود، اما خودم اشتباه کردم و رفتم امارات.
مهدویکیا: این تصمیمهای اشتباه بعضی موقعها بد است و بعضی موقع عا کمک میکند. من مثلا از چین پیشنهاد داشتم، اما تصمیم گرفتم بروم آلمان. همیشه میگویند شانس بعضی وقتها میآید...
کاظمیان:، اما شما همه تصمیماتتان خوب بود.
مهدویکیا: همه که نه (خنده). اما در ۲۴ سال فوتبال و ۱۳ سال فوتبال ملی خیلی راضی و خوشحالم.
کاظمیان: شما در این سالها از ایران پیشنهاد تیم ملی و باشگاهی داشتی چرا نیامدی؟
مهدویکیا: جواد جان اگر خاطرت باشد من بعد خداحافظی از فوتبال گفتم که از اینجا میروم. چون بستر مهیا نیست و با اخلاق ما جور نیست. دوست داشتم بیایم اینجا ببینم در ساختار باشگاه و تیم پایه چه اتفاقی میافتد. الان در تیم سابق خودم هامبورگ هستم، میبینم که از نظر مدیریتی چه اتفاقی میافتد و به ایران انتقال میدهم. جور دیگری خدمت میکنم و فعلا نمیخواهم به ایران بیایم.
کاظمیان: خیلی دوست داشتم سرمربی پرسپولیس شوی و من دستیارت شوم، اما مشکل این است که قدم بلند است (با خنده)
مهدویکیا: نگویم که کفش لژدار میپوشیدی. کلاس مربیگری میروی؟ تو هم مدارکت را بگیر انشالله در آکادمی کیا بیایی کار را شروع کنی. در آلمان متاسفانه تمام کلاسها به زبان آلمانی است و اگر کسی زبان آلمانی بلد نباشد قبول نمیکنند.
کاظمیان: شما در اروپا تمام مدارک را گرفتی؟
مهدویکیا: من تا مدرک A را گرفتم و مدرک آخر نمانده. باید در لیست انتظار باشم و باید چند سال با این مدرک کار کنیم و بعد.
کاظمیان: آقا مهدی ۳۹ سالم است زن بگیرم یا نه؟
مهدویکیا: میخواستم این سوال را بپرسم.
کاظمیان: نمیدانم، بی احساس شدم... از یک تا ۱۰ نمره بده، من مرد خوب و پدر خوبی میشوم؟
مهدویکیا: بله اگر الان بچه دار نشوی، بچه ات بابا بزرگ صدایت میزند!
کاظمیان: یک بچه شوتزن درست کنم...
مهدویکیا: نه از بچه فوتبالیست، فوتبالیست در نمیآید. فوتبال برای قشر ضعیف است که بیاید تلاش کند. تو وضعیت خوب است بچه ات از پنج شش سالگی چند جفت کفش آدیداس دارد. اولین کفش تو چه بود؟
کاظمیان: مولر ایرانی. واقعا فوتبالیست شدن آسان نیست.
مهدویکیا: فوتبالیست شدن به این سادگی نیست. خیلیها میگویند فوتبالیست شدن راحت است و زندگی خوبی دارند، اما اینطور نیست. اول باید استعداد داشته باشی، بعد شما باید این را پرورش دهی. من ۱۱ سال اینجا بازی کردم یعنی ۲۲ دوره بدنسازی. شما اگر یک دوره این را تحمل کنی من میگویم فوتبالیست هستی. حالا فوتبالیست بشود برود تیم ملی، بعد برود در لیگ معتبر بازی کند. شما فکر میکنی از این همه آدم چنند نفر فوتبالیست در میآید؟ فوتبالیست شدن جنبه میخواهد خودت یادت است در امارات پول درمیاوردی و چه میکردی؟
کاظمیان: دوست داشتی الان مهدویکیای ۲۰ سال پیش باشی؟
مهدویکیا: ای کاش ما ۲۰ سال دیرتر فوتبالیست میشدیم. اما حقیقت این است که من خودم خیلی راضی ام. هم ۴ سال بانک ملی و پرسپولیس و بعد آمدم خارج از کشور. شاید اگر سن الان را داشتم بعضی تصمیمات را نمیگرفتم. راضی ام، اما اگر ۲۰ سال دیرتر میشدی، میدانی چه اتفاقی میافتاد... شما اگر الان بهترین بازیکن در پست خودت در بوندس لیگا باشی، شرایط حقوق و... خیلی تغییر کرده و سال به سال هم بهتر میشود.
کاظمیان: یکی از حسرت هایم این است که کمتر دو تایی در تیم ملی کنار هم بازی کردیم.
مهدویکیا: بازی ازبکستان آمدی و چه گل خوبی هم زدی. بعضی موقعها باید یک زوج بشود، ما بچه بودیم زرینچه - نامجو مطلق چشم بسته هم را پیدا میکردند، من با کعبی این زوج را تشکیل میدادم و من میگفتم اگر از من پاس میخواهی باید از من رد شوی من به کسی پاس به عقب نمیدهم! در جام ملتهای ۲۰۰۴ یک مثلث خوب با علی کریمی و حسین کعبی داشتیم. بعضی موقعها از این زوجها تشکیل میشود.
کاظمیان: یکی از حسرت هایم هم جام جهانی ۲۰۰۶ است که برانکو به من بازی نداد.
مهدویکیا: چه نسل خوبی بود آن تیم. چه فوتبالی نیمه اول با مکزیک بازی کردیم، با اشتباه فردی نیمه دوم گل خوردیم. پرتغال هم ما را با سختی برد. مکزیک در وقت اضافه به آرژانتین باخت، پرتغال چهارم شد... آن تیم خیلی حیف شد.
کاظمیان: بعد از بازی مکزیک ذخیرهها تمرین میکردیم، یک دوی ۴۰۰ متر گذاشت که هرکسی در زمانی برود. آقا سهراب گفت هرکسی از من جلوتر بزند ... است. ما دویدیم آقای برانکو هی سوت زد من نتوانستم جلوتر بروم، آقای برانکو کلاهش را پرت کرد زمین و گفت تو جام جهانی بازی میکردی، اما الان دیگر هرکاری کنی بازی نمیکنی. آقا سهراب بازی آنگولا هم گل زد و گل جام جهانی دارد.
مهدویکیا: یک بار هم ساکت را جمع کردی که بروی، زمان قطبی بود.
کاظمیان: من رفتم به آقای قطبی گفتم من چند سال است ذخیره ام، اگر نمیخواهی بازی بدهی، من بروم خانه. قطبی گفت نه تو امارات را میشناسی و عصای دست ما هستی و فیکس بازی میکنی، اما روز بازی فرستاد روی سکو! من هم عصبانی شدم و بعد از بازی گفتم میروم خانه، اما شما آمدی جلوی در و گفتی کجا میروی؟ اما مبعلی و معدنچی و کریمی دست میزدند که بروم (باخنده). وسطش پشیمان شدم، اما کسی نگفت نرو و آمدم خانه.
مهدویکیا: این تصمیمهای احساسی ضربه میزنند.
کاظمیان: تیم خودتان اف سی کیا میتواند تیم ملی باشد؟
مهدویکیا: بازیکنان ما یازده بازیکن تیم نوجوانان را تشکیل داده اند. ۱۴ سالههای ما برای اولین بار با بارسلونا بازی کردند. تیم ۱۳ سالهها در یک تورنمنت قهرمان شدند، در فینال اتلتیکو را شکست دادند. کار خوب پیش میرود و امیدوارم فوتبالیستهای خوبی را تربیت کنیم.
نظر کاربران
خضیراوی را ناک اوت کردن لنگیها که داشت مهدوی کیا را ذخیره خودش میکرد و بارسلونا هم در حال جذب کردنش بود
پاسخ ها
اون بنده خدا تیم ملی بود یادمه خودش خود رو نابود کرد البته یه سری از کیسها
خودش رفت دنبال حاشیه