پایان عصر مربیان سنتی رسیده
باور کنیم عصر داد و هوار مربیان کنار زمین گذشته. با این رفتار در فوتبال موفقیتی به دست نمیآید.
خبرورزشی: امیرعباس واسعی؛ متأسفانه یکی از ملاکهای مهم برای انتخاب مربی در ایران - چه الان و چه گذشته- این بوده که مربی کنار خط داشته باشد! البته اشکالی ندارد که مربی کنار خط داشته باشد و این حُسن است، اما کنار خط از نگاه خیلی از مدیران چنین تعریف میشود که مربی داد و بیدا کند و سر داور داد بکشد و شرایط را به سود تیم خودی تغییر دهد. این در حالی است که در فوتبال حرفهای کنار خط بازیخوانی مربی و صدور دستورات لازم تاکتیکی تعریف میشود.
این موضوع مهم با جنب و جوش مربیان اشتباه گرفته نشود، بروز احساسات آنها طبیعی است. اگر مربیای کنار خط بیجنب و جوش باشد یا ناامید شده و تسلیم و یا شرایط بازی را خوب درک نمیکند. موضوع بحث ما داد و بیدادهای بیفایده مربیان در کنار خط؛ دعوا با همکار و حریف و فریاد کشیدن بر سر داور است!
بیتعارف یکی از دلایل اصلی اشتباه داوران در بازیهای لیگ برتر غر زدن مربیان بر سر داوران است که به بازیکنان سرایت کرده است. تازه تا دیروز بر سر یکسری از صحنهها مربیان یا بازیکنان با داور جر و بحث میکردند، اما امروز شاهد هستیم با هر سوت داور ۲۲ نفر مثل گرگ گرسنه به طعمه حمله میکنند. البته به همراه دو مربی و هرچه آدم روی نیمکتها و کنار تیمهاست حتی بر سر صحنههایی که اظهر من الشمس است و داور به درستی سوت زده آنهم از فاصله ۲ کیلومتری هم آنها کار خودشان را میکنند.
تصور کنید شما نویسنده یا نقاش هستید. ۲۲ نفر بالای سرتان ظاهر میشوند و مدام بر سر شما غر میزنند. آیا میتوانید بهترین مطلب خود را بنویسید و یا بهترین نقاشیتان را بکشید؟ قطعاً نه.
اما بپردازیم به اصل موضوع؛ فوتبال همه آن چیزی نیست که در جلسه پیش از بازی آنالیز میشود. همیشه حریف آنطور که شما تصور میکنید بازی نمیکند و اینجاست که بازیخوانی به کمک مربی میآید تا در جریان بازی شرایط را به سود تیم خودی تغییر دهد. طبیعتاً مربیای میتواند بازیخوانی کند که روی بازی تمرکز کند نه اینکه با یک پاس اشتباه سر بازیکن داد بکشد، مدام با داور چهارم صحبت کند و در این بین با همکار خود هم درگیر شود! در چنین صورتی مربی چه بخواهد و چه نخواهد بازی را از دست داده و بازی آنطور پیش میرود که حریف میخواهد نه سرمربی. البته مربیای که بازیخوانی میکند مربیای نیست که دست به سینه روی نیمکت بنشیند. چنین مربیای هم کنار خط میآید و گاهی فریاد میزند، اما رفتار او صفر تا صد تاکتیکی است. فریاد او هم در جهت کمک به وضعیت تیم است.
حسین فرکی دو بار در لیگ برتر قهرمان شده؛ افتخاری که خیلی از مربیان به آن دست پیدا نکردهاند. بارها و بارها یحیی گلمحمدی در لیگ برتر و جامحذفی با تیمهایش درخشیده و علی پروین در اوج هرگز از روی نیمکت بلند نمیشد. صدالبته اشتباه است تصور کنیم مربیانی که آرام هستند هیچ دستور تاکتیکی برای تیم خود ندارند و نسبت به اتفاقات زمین بیتفاوت هستند. اتفاقاً چنین مربیانی به دقت بازی را رصد میکنند و در جریان بازی به گونهای تصمیم میگیرند که منطقی است. آنها در تمرین آنچه را در مسابقه دیدهاند تمرین میکنند و به جای معامله (!) وقت خود را صرف فوتبال میکنند.
باور کنیم عصر داد و هوار مربیان کنار زمین گذشته. با این رفتار در فوتبال موفقیتی به دست نمیآید. فکر میکنید چرا سالهای سال است در لیگ قهرمانان آسیا قهرمان نمیشویم؟ بازیخوانی و دستور تاکتیکی و حتی تحریک بازیکن با داد و هوار متفاوت است. ایضاً درگیری با مربی حریف که این هفته در لیگ برتر دیدیم مربیگری نیست. زیر سؤال بردن قداست مربی است که نام معلم را با خود یدک میکشد.
نگاهی به مربیان متخصص لب خط
آنها کنار زمین گل میزنند
ابراهیم قاسمپور؛ صاحب سبک با فریادهای بلند
ابو وقتی به فوتبال ایران برگشت و هدایت پاس را برعهده گرفت، هنوز هر از گاهی فوتبال بازی میکرد. او مربی- بازیکن پاس بود و گاهی برای تیمش بازی میکرد و گاهی هم کنار زمین فریاد میکشید. آن زمان اغلب بازیکنانی که مقابل پاس بازی میکردند، میگفتند نصف امتیازهای پاس را باید به حساب فریادهای قاسمپور نوشت. ابو ۹۰ دقیقه کنار زمین یکریز داد میزد و از این لحاظ صاحب سبک بود. او از پیشگامان لب خط است!
بهمن صالحنیا؛ ایستاده با کلاه، ایستاده بیصدا
آن قدیمها، مربیان عادت داشتند ۹۰ دقیقه روی نیمکت مینشستند. پروین از روی نیمکت تکان نمیخورد، خدابیامرز پورحیدری هم خیلی کم و به ندرت از جایش بلند میشد، اما ملوانان بندرانزلی، یک سرمربی داشتند که ۹۰ دقیقه ایستاده بازی را میدید، ولی جالب اینجاست که بهمنخان عادت به داد و فریاد نداشت و فقط کنار زمین میایستاد. با کلاه روسی و پالتوی بلند که تبدیل به مشخصه ناخدای انزلیچیها شده بود.
واسیلی گوجا؛ زانو میزد، اما به زانو درنیامد
در میان سرمربیان خارجی که به ایران آمدند، واسیلی گوجا سبک منحصر به فردی داشت. او کنار زمین روی زانو مینشست و تراکتور را هدایت میکرد. معمولاً هم داد و فریادی در کار نبود و همین که چپچپ به یک بازیکن نگاه میکرد، به اندازه کافی جواب میداد. رومانیایی سبیلو که اول برای کار فنی به کارخانه تراکتور آمده بود، بعدها تبدیل به مربی محبوب تبریز شد و این اواخر در بیخبری مطلق اهالی فوتبال ایران درگذشت.
فیروز کریمی؛ استاد تمام مربیان لب خط
محمودخان یاوری لب خط تیمش را هدایت میکرد، اکبر میثاقیان هم کنار خط طولی قدم میزد و حرص میخورد، اما استاد تمام مربیانی که لب خط برای تیمهایشان گل میزنند و با فریادهایشان روی مغز تیم حریف و گاهی هم تیم خودی میروند، فیروز کریمی است. رفتار فیروز کنار زمین معمولاً از بازی تیمش داخل زمین جذابتر بود و آقافیروز مثل یک بازیگر فیم سینمایی در قالب نقش خود فرومیرفت. دایی، فراز کمالوند، فرهاد کاظمی و حتی امیر قلعهنویی و منصوریان و بقیه لب خطبازها ادامهدهنده راه آقافیروز هستند.
جمال حاجی؛ آفسایدگیری از کنار زمین
اگر فکر کردهاید مربیان خارجی علاقهای به این ترفندهای لب خطی ندارند، سخت در اشتباه هستید. همین حالا روی رفتارهای دیگو سیمئونه دقیق شوید. سالها پیش اولین بار ما این مدل کارها را از جمال حاجی دیدیم. او که سرمربی قطر بود، در بازی معروف ایران و قطر در مقدماتی جام جهانی ۹۸، خودش کنار خط طولی برای مدافعان قطر آفسایدگیری میکرد! باورتان میشود او از مدافع آخر قطر خواسته بود برای آفسایدگیری جای خودش را با او که کنار زمین بود، تنظیم کند.
نظر کاربران
به جز واسلی هیچ کدومشون موفق نبودن.
حرفت واقعا درست بودش
دقیقا.... همانطور که دوره امثال شاغلام و اکبر اوتی و فیروزخان! به سر اومد!! وقتشه که دوره امثال کمالوند و تارتار و غیره هم به پایان برسه و جاشون رو بدن به یه عده مربی بادانش و حرفه ای و باکیفیت !!!