نگاه عباس عبدی به ماجرای دختری که سوخت
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: در پی طرح خبر خودسوزی یک خانم جلوی دادگاه انقلاب، در یک گروه اجتماعی بر اهمیت فهم و چرایی این رویداد تأکید شد. فرد محترمی این پرسش مهم را مطرح کرد که وجود مشکلاتی همچون بیکاری و تاخیر سن ازدواج که مساله مهم جوانان کشور است و طرح روشنی هم برای آن دیده نمیشود پرداختن به موضوع حضور زنان در ورزشگاهها با این حجمی که در رسانههای خارجی و داخلی دیده میشود جای تامل جدی دارد.»
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: در پی طرح خبر خودسوزی یک خانم جلوی دادگاه انقلاب، در یک گروه اجتماعی بر اهمیت فهم و چرایی این رویداد تأکید شد. فرد محترمی این پرسش مهم را مطرح کرد که وجود مشکلاتی همچون بیکاری و تاخیر سن ازدواج که مساله مهم جوانان کشور است و طرح روشنی هم برای آن دیده نمیشود پرداختن به موضوع حضور زنان در ورزشگاهها با این حجمی که در رسانههای خارجی و داخلی دیده میشود جای تامل جدی دارد.»
«البته واقعا باید دید چه اتفاقی افتاده که برای چنین موضوعی کسی حاضر به خودسوزی میشود؟ یه نظر بنده اگر این موضوع دقیق بررسی شود شاید مسائل مهمی روشن شود. متاسفانه سیاست رسمی در ایران دوست ندارد که اتفاقات اجتماعی به بحث عمومی گذاشته شود. به گمانم اکنون و با فوت این خانم مساله مهمتر هم شده است و باید به آن پرداخت.
ابتدا خوب است نگاهی به خانواده این دختر بیندازیم. پدر او جانباز ساکن قم و یک خانواده متدین است که ۸ فرزند دارد. اینها را درگفتوگویی با یک خبرگزاری گفته است. پدر معتقد است که دخترش بدون اطلاع خانواده برای دیدن مسابقه به تهران آمده و اگر اطلاع داشتند اجازه این کار را به او نمیدادند. وی ۲۹ ساله بوده، دو مدرک کارشناسی زبان و کامپیوتر داشته. پدر وی آنقدر متشرع بوده که مجاز بودن دیدن فوتبال از تلویزیون را برای دختر سوال کرده و چون گفتهاند اشکالی ندارد اجازه داده که دخترش فوتبال را از طریق تلویزیون تماشا کند.
با این مقدمات پرسش فوق از اهمیت بیشتری برخوردار است. دختری ۲۹ ساله که مجرد است، دو مدرک کارشناسی دارد (هر دو خوب و کاربردیاند)، ساکن شهر قم و از خانوادهای پرجمعیت، متدین و جانباز است و بیکار هم بوده است. به نظر میرسد برای اعضای چنین خانوادهای حتی فکر کردن به خودکشی نیز غیرقابل تصور است چه رسد به اینکه درباره یک مساله به ظاهر نهچندان مهم یعنی دیدن یک مسابقه فوتبال از نزدیک و کشیده شدن به دادگاه، جلوی دادگستری اقدام به خودسوزی کند. در حالی خودسوزی کرده که با صدای بلند و در خیابان فریاد هم میزده است. جالبتر اینکه اتهام او را توهین به ماموران انتظامی و جریحهدار کردن عفت عمومی اعلام کردهاند و اصل تلاش او برای ورود به ورزشگاه را اتهام ندانستهاند. شاید به این علت که چنین اتهامی اساسا غیرقانونی نیست.
پس چرا او اقدام به خودسوزی اعتراضی کرده است؟ فهم این اتفاق برای کسانی موجب پرسش میشود که قادر نیستند خودشان را جای این دختر و دختران دیگر قرار دهند. انتظارات آنان از رفتارهای دیگران بر اساس پیشفرضهای خودشان شکل میگیرد. خودشان چون شغل دارند، زندگی دارند، با هنجارهای رسمی تطابق دارند و آنها را ظالمانه و تبعیضآمیز نمیدانند، آینده خود را تیره نمیبینند، با سوءرفتار مواجه نمیشوند، پس دلیلی نمیبینند که دست به اقدامی اعتراضی کرده یا دست به خودسوزی بزنند.
در حالی که باید مساله را به گونهای دیگر و از زاویه این دختر و سایر جوانان دید. مساله اصلی این نیست که یک مسابقه فوتبال را بتوان از نزدیک دید یا نه، مساله اصلی تبعیضی است که احساس میکنند. مساله این است که میپرسند بر اساس کدام قانون چنین محدودیتی را اعمال میکنید؟ مساله این است که اگر در جایی هم قانون دیده شود میپرسند که کدام و چه نسبتی از مردم با آن موافقند؟ آیا آنان حقی در انتخاب نمایندگان موافق دیدگاه خود برای ورود به نهاد قانونگذاری را دارند؟ مساله این است که انواع و اقسام فساد و اختلاس و ناکارآمدی را به چشم میبینند ولی در عین حال متوجه هستند که فقط با آنان است که شدید و تند برخورد میشود.
مساله این است که حکومت به آنان اعتماد ندارد و آنان هم اعتماد متقابل خود را از دست میدهند. در فضای بیاعتمادی هر اتفاقی میتواند رخ دهد، مساله این است که میبینند مسئولان در برابر فشار فیفا پاسخگویند اما در برابر مردم خود نه. مساله این است که میبینند برخی دادرسیها فرآیند منصفانهای را طی نمیکند، پس چگونه میتوانند مرجع مناسبی برای تحقق عدالت باشند؟
این خانم، هم بیکار بوده و هم سن او برای ازدواج از میانگین سنی دختران در ازدواج اول ۶ سال بیشتر بوده است و هم دو مدرک کارشناسی مفید (به لحاظ بازار کار) داشته و از خانواده جانباز و متدین و ساکن قم بوده ولی فقط به خاطر این مساله و این رفتار خود را آتش زده است. او و امثال او با چه صدایی باید پیام دهند که ما بشنویم؟ متاسفانه هنوز هم بهجای آنکه خودمان به طرح مسائل بپردازیم نگران سوءاستفادههای آن طرف آبیها هستیم و از آبیهای این طرف غفلت میکنیم و بهجای پاسخگویی داخلی مجبور به پاسخگویی به فیفا میشویم.»
نظر کاربران
نگاه یک گروگانگیر به دستاوردهای خودش و رفقاش بعد از چهل سال
خود سوزیش یک کلمه است مشکل اعصاب داشته و طاقت کم
پاسخ ها
انشاالله قسمت شما بشه با این فهم کمت
شما که فهمت زیاد است
خوب هر وقت کم می اوری برو خودت را سر به نیست کن
خطاب به ۱۷:۰۱
دیده بودی شمااا
هروقت دیدی بعد بیا قضاوت کن
این اتهامیه که پدرنامردش بافشاربالادستی هاباون دخترمظلوم زده شده خودتومدیون نکن.
تو روحت
حلالت شیر مادرت
واقعا مایه تاسف است برای این مملکت.اصول بدیهی دچار چه تفکراتی شده.آقای عبدی چه بگوییم که نگفتنش به ... این نیز بگذرد...
عزیزم همان روز مسابقه بازداشت شده است پدر ایشان جانباز بوده دختر ایشان نباید مسابقه فوتبال را از نزدیک تماشا کند سن ازدواج تو ایران از ان چیز که شما فکر میکنید بالاتر است یا نمیدانید یا خود را به نادانی میزنید کلام اخر تا زور بالا سر ایرانی نباشد قانون مند نمیشود تا فیفا ایران را تعلیق نکند که خدا کند بکند ورود خانمها به ورزشگاه ازاد نمیشود
پاسخ ها
دقیقا آفرین! موافقم کاملا
آقا ایناازخدامیخان تعلیق بشه ایران این یه ذره شادی که ازفوتبال به مردم داده میشه هم ازبین بره بعدتوورزشگاههاشون گاوهایه بیشعورودولت مردانشون بچرن گاوداری بزنن
چیکار به ازدواجش داری مردک؟؟؟مگر الان دوره قجره که ننه جونتون رو تو بچگی شوهر میدادن.یه خانم تحصیل کرده ومستقل چه نیازی داره که هول هولکی ازدواج کنه.بعدش،کدوم دختر تو بیست ودوسالگی داره ازدواج میکنه که ما ندیدیم.الان سن ازدواج دختران حداقل بیست وهفت سالگیه.
پاسخ ها
خیلیم سن ازدواج خوبیه یعنی چی دختر بچگیشو از دست بده و بره خونه داری و شوهر داری کنه. بیست و هفت سالگی سن خوبیه واسه ازدواج
تو هم یه حقه بازی مثل بقیه والا درست اعتراض میکردی از حق اون دختر جوان دفاع می کردی نه یه مشت عقب افتاده بیان برای زنها تصمیم گیری کنند وتمامی حقوقشان پایمال شود اما موقع انتخابات وراهپیمایی ها هزاران تمجید وتعریف وشجاع بودن ومادر بودن وهزاران چرندیات دیگه میفرمایند خرشون که از پل گذشت باز وعدها فراموش میشه دیگه همه چی را اسلام برای زن حروم کرده وشماها هم خیلی پاتون را فراتر نمی گذارید چون موقعیتتون به خطر میافتد
پاسخ ها
فوتبال و ....بهانه است
سحر خدابیامرز هم حتما مثل خیلی از دیگر زن های ایرانی از همه چیز عاصی و درمانده بوده
اینا مردم رو خوب احمق کردن بخدا فقط بابت تعلیق و فشار افکار عمومی میگن خانوما آزادن برن چندروز دیگه اگه نزدن زیرش یا اگه مجبور بشن گزینشی میکنن.آقایون صد رو دارن هروقت به صلاحشون باشه روی دیگشونو نشون میدن
خوبه پدرش جانباز بود وگرنه می گفتن اینم عامل بیگانس