یزدانی: استقلال را هر سال یک مدیر میبندد
ویژگیهای بزرگ بودن و بزرگ شدن را دارد. هم تحصیلکرده است، هم ملیپوش و لژیونر بوده و در حال حاضر هم با گذراندن کلاسهای مربیگری، اندوختههایش را در اختیار نوجوانان و جوانان میگذارد.
ایران ورزشی: ویژگیهای بزرگ بودن و بزرگ شدن را دارد. هم تحصیلکرده است، هم ملیپوش و لژیونر بوده و در حال حاضر هم با گذراندن کلاسهای مربیگری، اندوختههایش را در اختیار نوجوانان و جوانان میگذارد. داریوش یزدانی اگرچه هزاران کیلومتر از ایران دور است اما اتفاقات فوتبال کشورمان را بهدقت پیگیری میکند و در جریان همه آنها قرار دارد. با او از استقلال، تیم ملی، فوتبال شیراز و آرزوهایش صحبت کردیم.
در لیگ پیشرو که زمان آغازش مشخص نیست شاهد استقلال متفاوتی نسبت به فصل قبل هستیم. نخستین تغییر، جدایی وینفرد شفر بود که بعضیها اعتقاد داشتند حفظ این مربی میتوانست اتفاق بهتری باشد چراکه هم لیگ ما را شناخته بود و هم بازیکنانش را.
واقعیت را بخواهید من هم علاقهمند بودم یک فصل دیگر با آقای شفر ادامه دهند. شاید دلیل اصلی این اتفاق ثبات نداشتن مدیریت باشگاه طی یک دهه اخیر بوده و همین مهم بیشتر از هر چیزی به استقلال ضربه زده و شاید ماندن شفر در این مقطع میتوانست کمک بیشتری به تیم کند.
به هر حال شفر رفت و حالا هدایت استقلال بر عهده استراماچونی است. این مربی سابقه مربیگری در کالچو را هم دارد. بهنظر شما با توجه به اتفاقات این روزها پیرامون استقلال، سرمربی جدید چقدر شانس موفقیت دارد؟
من احترام بسیار زیادی برای ایشان قایلم چون آقای استراماچونی را فرد سازندهای میدانم. این مربی کارش را با تیمهای پایه آغاز کرده و مربیانی از این دست اطلاعات و دانش اساسی را مثل پپ گواردیولا، زیدان و... الزاما بهدست میآورند. فکر میکنم این مربی میتواند موفق باشد اما باز برمیگردم به صحبتهای ابتداییام و اینکه موفقیت سرمربی به ثبات مدیریت هم بستگی دارد؛ اینکه برنامهمحور باشند و شرایطی را فراهم کنند تا استراماچونی ایده و تفکرش را در پیکره باشگاه و تیم فوتبال استقلال به شکل مثبت پیاده کند. البته نباید دچار حواشی بیپولی و بیانضباطی باشگاه نشوند چراکه طی چند سال گذشته متاسفانه بیشتر مربیان داخلی و خارجی از این مساله ضربه خوردهاند.
یکی از اتفاقاتی که هر سال برای استقلال تکرار میشود جدایی تعدادی از بازیکنان کلیدیاش است. همین امسال سیدمهدی رحمتی، پژمان منتظری، پاتوسی، محسن کریمی، روزبه چشمی، طارق همام، گونسالوس، روحالله باقری، نورافکن و... رفتند و نفرات جدید آمدهاند با مربی جدید. بهنظر شما این مساله چقدر کار را برای استراماچونی سخت میکند؟
متاسفانه باز هم به بیثباتی مدیریت برمیگردد. امسال یک مدیر تیم را بسته، سال گذشته یک مدیر دیگر و سالهای قبلش هم همینطور. این اتفاق ناخوشایند برای تیم استقلال و چند تیم لیگ برتری دیگر هم افتاده است. البته جابهجایی بازیکنان، پدیده جدیدی در فوتبال ما نیست و در پایان هر فصل ریزش داشتهاند و نفرات جدید آمدهاند. بهنظر من نباید خیلی بابت این موضوع ناراحت باشیم.
چرا؟
زیرا استقلال همیشه استقلال است و بازیکنی که پیراهن این تیم را میپوشد بازیکن استقلال است و استقلال همیشه برای تیمهای دیگر صاحب احترام بوده و هست؛ چه بازیکنانش جدید باشند چه قدیمی. البته به این معنا نیست که من میخواهم از این اتفاق حمایت کنم اما نباید زیاد نگران باشیم شاید شانس استراماچونی بوده بهعنوان یک تازهوارد با تیمی جدید در فضایی جدید کار میکنند، شاید این یک امتیاز برای ایشان باشد بهمنظور تبدیل کردن تیمی که در تفکراتش است. من سعی میکنم به این اتفاقات بعضا عجیب و جدایی این همه بازیکن، نگاه مثبتی داشته باشم و به آینده امیدوارانه نگاه میکنم.
شاید یکی از اتفاقات خوب این روزهای استقلال انتخاب آقای جواد زرینچه بهعنوان سرپرست تیم بود.
به هر حال هر انتخابی در باشگاه یکسری پیامدهای مثبت و منفی بههمراه دارد، اما من فکر میکنم جواد زرینچه شایسته بهتر از اینها است و میتواند یک هماهنگکننده خوب میان مربیان و بازیکنان باشد. آقاجواد فردی است که فضای باشگاه، بدنه باشگاه، هواداران و فوتبال کشورمان را بهخوبی میشناسد. ایشان یکی از بهترینهای فوتبال ایران بوده و کلاسهای مربیگری را رفته و میتواند یک مربی و کمک خوب فنی برای استراماچونی روی نیمکت باشد. بدون شک جواد با آن شخصیت خوبی که دارد یکی از انتخابهای خوب مدیریت باشگاه بوده و من به آنها تبریک میگویم بهخاطر انتخاب کاپیتان جواد زرینچه.
پرسپولیس طی سالهای گذشته کریم باقری را روی نیمکت داشته و دارد که حواشی را جمع میکند.
شکی نیست که کریم باقری یکی از بهترین، باشخصیتترین و بیحاشیهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ما بوده که از نظر فنی قطعا کمک خوبی برای پرسپولیس بوده است و حالا با اضافه شدن جواد زرینچه، استقلال هم صاحب فردی شده که میتواند مشاوره خوبی بدهد و حواشی را جمع و به موفقیت تیم کمک کند، اما باز هم میگویم مهمتر از همه اینها ثبات مدیریت و سرمربی خوب میتواند حاشیه امنیت را برای تیم بهوجود آورد و بهصورت اتوماتیک حواشی هم کنترل میشود. امیدوارم استقلال حداقل برای سه سال این ثبات را داشته باشد. وجود آنها برای سرخابیها نعمت است.
یکی از مشکلات این روزهای استقلال جدایی بدون دردسر بازیکنان خارجی بود که خیلی راحت میآیند و راحتتر هم میروند، بدون اینکه ریالی به باشگاه برسد.
همه اینها به مدیریت برمیگردد. این مدیران همه مقطعی هستند و شغل ۴، ۵سالهشان نیست؛ یعنی صندلیشان ثبات ندارد و بیشتر تصمیمات هم سطحی گرفته میشود و متاسفانه هیچ پشتوانهای برای این نوع تصمیمگیریها وجود ندارد.
شاید به همین دلایل بوده که استقلال نتوانسته طی چند سال اخیر در لیگ قهرمان شود.
خیلی ساده است که چرا استقلال نتوانسته قهرمان شود. تعداد زیاد ورودیها و خروجیهای این تیم در هر سال، تغییرات زیاد روی نیمکت مربیان، آقایان استراماچونی، شفر، مجیدی، منصوریان، مظلومی، قلعهنویی که در کمتر از ۶، ۷ سال از مربیان این تیم بودهاند و هر سال هم یکسری از بازیکنان خوب و کلیدی جدا و بازیکنان جدید جذب شدند که توانایی و کیفیت جایگزینی بازیکن خوب را نداشتند، نفراتی مثل جباروف، تیام، امید ابراهیمی و پژمان منتظری بازیکنانی نیستند که بهسادگی بتوان از آنها گذشت و جای آنها را با بازیکنان داخلی و حتی خارجی پر کرد؛ بنابراین پاسخ دادن به این سوال همانطور که گفتم بسیار ساده بود.
در حال حاضر پرسپولیس هم تا حدودی شرایط نیمکتش شبیه استقلال است. آقای برانکو رفته و کالدرون آمده است. به هر حال او تیمی را پذیرفته که سه سال متوالی قهرمان شده و...
من دو سال شاگرد آقای برانکو بودم و ایشان را مربی بسیار بادانشی میدانم. اما درباره مربیان فعلی استقلال و پرسپولیس بحث توانایی و کیفیت فنی این مربیان است. حالا با سوابقی که داشتهاند نشان میدهد شایستگی نشستن روی نیمکت این تیمها را دارند. البته مشاوران خوب میتوانند به این دو مربی تازهوارد کمک زیادی کنند. پرسپولیس که کریم باقری را دارد و استقلال هم که جواد زرینچه را آورده و هر دو باشگاه هم به این نتیجه رسیدهاند. آنها میدانند که مربیانی مثل برانکو، استراماچونی و کالدرون نیاز به حمایت دارند. من برای این دو تیم و مربیان جدیدشان آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.
از بحث استقلال فاصله بگیریم و به تیم ملی بپردازیم. در حال حاضر سرمربی تیم ملی ما بلژیکی است و شما با توجه به سابقه حضورتان در لیگ این کشور چه ارزیابی از ایشان دارید؟
آقای ویلموتس فلسفه متفاوتی نسبت به آقای کیروش دارد. باید ببینیم ایشان چقدر موفق خواهد شد یا ایده و سبک بازی مورد نظرش را در چه زمانی میتواند در تیم ملی پیاده کند بدون اینکه به تیم آسیب بزند بعد از ۷، ۸ سال که کیروش با یک طرز فکر و نگرش دیگری تیم را آماده کرده است. اما بهلحاظ واجد شرایط بودن باید بگویم ایشان مربی بسیارخوبی است که بازیکن خوبی هم بوده و شخصیت قوی هم دارد.
البته وحید هاشمیان هم یکی از دستیاران ویلموتس است و...
وحید نیاز به تعریف من ندارد. وحید بازیکن بسیار خوبی بوده و شخصیت بزرگی دارد و کلاسهای مربیگری را هم پشت سر گذاشته و در کنار آقای ویلموتس صاحب تجربه بیشتری میشود و من بهشخصه بهخاطر این دو انتخاب (ویلموتس و هاشمیان) تبریک میگویم، اما نباید بهسادگی از حضور موثر آقای مانوئل فررا در کنار ویلموتس بگذریم.
چطور؟
مانوئل فررا مغز متفکر ویلموتس است و تمام اتفاقات تاکتیکی و مسوول پیادهکردن اجرای تفکرات سرمربی است که اگر بخواهم فراتر از این صحبت کنم باید بگویم طراح آن تفکرات آقای مانوئل فررا است.
بعضی بر این باورند فوتبال ما بر خلاف دو دهه قبل فاقد ستاره است.
من نمیدانم منظورشان از ستاره چیست. بهنظر من باید نگاه ویژهای به تیمهای پایه و رقابتهای لیگ یک داشته باشیم و مربیان ما هم باید از واسطهها و دلالها که اطراف باشگاهها هستند و بعضی از آنها مثل زالو پیرامون باشگاه حضور دارند دوری کرده و چشمشان را به روی استعدادهای فوتبالی کشورمان باز کنند. بهنظرم این یکی از شروط اصلی ستارهسازی و ستارهپروری است. البته الان هم ستاره داریم، بازیکنانی مثل جهانبخش، امید ابراهیمی، پورعلیگنجی و بیرانوند برای من ستاره هستند. مسعود شجاعی هنوز هم یک ستاره تمام و کمال است؛ حداقل برای من.
شما تصمیم نداری به فوتبال ایران برگردی؟
ایران زادگاه و خاستگاه من است. بسیار علاقهمندم در ایران کار کنم. تا الان دو، سه پیشنهاد داشتم و حتی یکبار هم از استقلال بهطور جدی با من صحبت کردند، اما حقیقتا نه و من نه باشگاهها برای یک کار برنامهمحور به تصمیم واحد نرسیدهایم. شاید این اتفاق در آینده بیفتد. اما بیشتر از علاقهمند بودن به حضورم در باشگاه، به برنامهمحوری علاقهمند هستم.
در حال حاضر مشغول فعالیت در چه رده باشگاهی هستید؟
در حال حاضر برای پنجمین سال متوالی در باشگاهی در شهر آستن از ایالت شهر تگزاس فعالیت میکنم. من مربی زیر ۱۸ و ۲۰ سالههایمان هستم همچنین مسولیت فوتبال پسران بر عهده من است. طی دو سال گذشته قهرمان کشور شدیم و در تورنمنت نایکی در کالیفرنیا که مسابقات مهم در سطح پایههای جهان است را در رده سنی ۱۷ سال با پیروزی مقابل بارسلون با قهرمانی پشت سر گذاشتیم.
بهعنوان یک شیرازی چرا فوتبال استان فارس با روزهای اوجش فاصله گرفته و چند سالی است که در لیگ برتر حضور ندارند؟
ما در فوتبال شیراز چندین مشکل اساسی داریم. حداقل طی ۲۵ سال اخیر که من یادم است اکثر مسوولان استان یا شهر شیراز همه از بیرون آمدند و آن تعلق خاطر را نسبت به تیم برق نداشتند، در حالی که همیشه برای موفقیت در سطح اول کشور نیاز به حمایت همهجانبه مسوولان استانی داریم، اما متاسفانه این بیتفاوتیشان به تیمی مثل برق چقدر معضلات اجتماعی را زیاد میکند در حالی که جوانهای شیرازی میتوانستند مثل سالهای گذشته در فوتبال ایران بدرخشند و استعدادهای جدید هم شکوفا شوند.
یادم هست زمان آقای جهرمی با اینکه ایشان شیرازی نبودند اما خیلی خوب از تیم حمایت کردند و در آن سالها برق قهرمانی و نایبقهرمانی حذفی را گرفت. یک دوره هم سوم لیگ شدیم و چند سال بهترین تیم شهرستانی در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بودیم. حتی جدا از شیراز، استعدادهای خوبی از استانهای همجوار به شیراز میآمدند؛ مثل محمود خرمزی، محسن رنجبران، برادران کریمیان و... به فوتبال شیراز میآمدند، اما متاسفانه برخی مسوولان نسبت به تیمهای شیرازی کملطفی داشتند و امیدوارم با توجه بیشتر و نگرشی جدید تیمهای شیرازی دوباره به سطح اول فوتبال کشور برگردند.
صحبت پایانی.
من خیلی خوشحالم که مربیان جوان روزبهروز به فوتبال ما اضافه میشوند و جا دارد یک تبریک ویژه بگویم به آقای ابراهیم صادقی، دوست و همبازی خوبم و امیدوارم در فصل جدید بهعنوان سرمربی سایپا موفق باشد. ابراهیم اگر مثل دوران بازیگریاش باشد و همان کیفیت را ارائه دهد ۷۰درصد مسیر موفقیت را طی کرده است.
ارسال نظر