و تو دلیلی برای تنها قدمزدن نخواهی داشت
برای آنهایی که با فوتبال نفس میکشند، رسیدن لیورپول و تاتنهام به فینال لیگ قهرمانان اروپا اتفاق عجیبی نیست. دو باشگاه قدرتمند در سرزمینی که صحبت همه کافهها و خیابانهایش ابتدا فوتبال است و بعد از آن برکسیت.
خبرآنلاین: برای آنهایی که با فوتبال نفس میکشند، رسیدن لیورپول و تاتنهام به فینال لیگ قهرمانان اروپا اتفاق عجیبی نیست. دو باشگاه قدرتمند در سرزمینی که صحبت همه کافهها و خیابانهایش ابتدا فوتبال است و بعد از آن برکسیت.
اختراع تکرارنشدنی انگلیسها در مادرید به صاحبان اصلیاش رسیده و آخر شب، ارزشمندترین جام فوتبال قاره سبز یا راهی لندن میشود یا همراه با پروازی ویژه به لیورپول سفر میکند. از روزها قبل از رسیدن چنین شب باشکوهی، مادرید به تصرف انگلیسیها و همه هواداران تاتنهام و لیورپول درآمده بود اما شاید فقط نیمی از جمعیت سفید و سرخ خیابانهای خاموشنشدنی مادرید به قهرمانی لیورپول امیدوار بودند.
یک سال قبل، لیورپول همینجایی قرار داشت که حالا ایستاده است. البته در کیف، پایتخت اوکراین. از آن بدتر، آنها بازنده بودند. به آخرین ستاره کهکشان رئال مادرید باختند و نامشان در تاریخچه لیگ قهرمانان اروپای 2018 به عنوان نایب قهرمان نوشته شد.
کلوپ با چشمهای همیشه پختهاش، اوکراین را ترک کرد اما از پسرانش قول گرفت جامی که سال آینده در مادرید است را با عاشقانه ببوسد. او دوباره به فینال رسید، این بار مقابل تاتنهام. اسپرز فصل ایدهآلی را پشت سر گذاشته بود اما برای قهرمانی، یک عنصر مهم را کم داشت، آنها جادویی نبودند. برعکس لیورپول که برای رسیدن به قهرمانی در لیگ برتر و پایان دادن به رویایی بیست و چند ساله، آنها صرفا یک تیم شگفتیساز بودند.
برای باشگاهی که به خاطر سالها جام نبردن در انگلیس مسخره میشد، رسیدن به فینال لیگ قهرمانان اروپا به اندازه کافی دردناک بود، البته که برای مخالفان. به جز هوادارانی در شمال لندن و ورزشگاهی بزرگ در مادرید، شاید فقط هواداران منچستریونایتد دوست نداشتند لیورپول قهرمان اروپا باشد. و این فضای تحسین شده، از همان ابتدای بازی اختلاف را رقم زد.
سادیو مانه در دقیقه دو رقابتی که میتوانست 120 دقیقهای باشد، توپ را به دستهای موسا سیسوکو چسباند. داور پنالتی را اعلام کرد تا همه کافه لیورپول منفجر شوند. برای محمد صلاح که یک فینال لیگ قهرمانان اروپا به ملت همیشه چشم انتظارش بدهکار بود، گل کردن یک پنالتی که یک سال بعد و چند دقیقه قبل از ترک فینال کیف به دست آمده، یک انتقام شیرین است.
مرد مصری با ضربهای تلافی جویانه توپ را درون دروازه هیوگو لوریس مینشاند و همه چیز روی سر مائوریتسیو پوچتینو خراب میشود. صلاح همان خوشحالی همیشگیاش را تکرار میکند، یک سجده شکوهمندانه. شاید این خالصانهترین سجدهای باشد که در طول تاریخ فوتبال به مستطیلهای سبز هدیه داده شده؛ تسلیم بودن مردی که خیلیها را تسلیم کرده، از این زیباتر هم وجود دارد؟
برای هواداران لیورپول خستهکنندهبودن فینال مادرید کوچکترین اهمیتی ندارد. آنها یک سال پیش بخشی از جذابترین فینال اروپا بودند و در نهایت بازنده شناخته شدند. اما بازی تمام نشده، قرار هم نیست با همین یک گل تمام شود. تاتنهام حمله میکند اما با همان خلایی مواجه میشود که روی سکوها هم در جریان است؛ خلا شگفتی و عشق.
این همان پایانی است که لیورپولیها برای تماشای آن ایستاده بودند. سرانجامی دراماتیک برای فصلی تراژدیک. ترکیب باورنکردنی از عشق و جنون و امیدواری. آنها کمتر از یک ساعت زمان نیاز دارند. برای تکرار خندههای غرورآمیز، برای رسیدن به همه آن چیزهایی که شاید تا همین دو ساعت قبل غیرممکن بود و حالا دستیافتنیتر از همیشه است.
نیمه دوم شروع میشود اما بازی واقعی روی سکوهاست. همان جایی که فریاد موسیقی شورانگیز لیورپولیها، واضح شنیده میشود. یک پایان سحرانگیز برای دورانی باشکوه نزدیک است و هیچکس نمیداند شاید این قهرمانی احتمالا فراموشنشدنی، قرار است بخشی از ادامه طوفانی باشد که سرخهای آنفیلد مثل همیشه در آن قدم میزنند. ثانیهها یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته میشوند.
برای هواداران تاتنهام، شاید دنیا به آخر برسد اما قرار نیست این فینال لعنتی تمام شود. این آن نتیجهای نبود که دوست داشتند در تاریخ فوتبال ثبت شود. یک باخت حقیرانه مقابل تیمی که خودش را به حریف دیکته هم نمیکرد. حملهها به اوج میرسد. شوتها یکی پس از دیگری هجوم میآورند. اما سنگربان لانه این پرنده قرمز، این بار مردی مطمئن است. آلیسون بکر، همه توپها را دفع میکند تا منتظر لحظه نهایی باشد.
صور اسرافیل را اوریگی به صدا درمیآورد. اگر رئالیها به 92:48 افتخار میکنند، احتمالا 86:54 برای سرخهای آنفیلد کافی خواهد بود. این یک لحظه فراموشنشدنی نیست، این یک تاریخ نانوشتنی است. یک حماسه بیپایان. عظمتی وصفنشدنی. یک سکانس که تا پایان این فیلم ابرقهرمانانه ادامه پیدا میکند. و آن لحظهای که صدای سوت کرکننده هواداران، پایینتر از صدای سود پایان رقابتی ملالآور اما هیجانانگیز شنیده میشود، باید گفت حالا در پایتخت اسپانیا نیستیم. «اینجا آنفیلد است.»
بازندهها از مقابل جام عبور میکنند. جایی برای آنها نیست. یک سال پیش، جایی برای لیورپول وجود نداشت. اگر برنده نباشی، فرقی ندارد دوم هستی یا آخر. حالا نوبت به برنده است. با پیراهنی که دیگر قدیمی به نظر میرسد. باید همه عددهای شش باشگاه لیورپول تغییر کنند. پس از چهارده سال، طبقه لیگ قهرمانان اروپای ویترین افتخارات لیورپول گردگیری میشود. شاید چیدمان جامها هم تغییر کند تا دل همه آنهایی که هرگز تنها قدم نمیزنند، بیشتر از قبل ضربان بزند. و در این میان دندانهایی که دیگر زرد نیستند، با لبخندی پهن، به جامی سحرانگیز میچسبند. یورگن کلوپ حالا قهرمان اروپاست.
نظر کاربران
آفرین به این قلم.مرحبا به نگارنده.وخوشا به حال عاشقان لیورپول.شاید بارسا ورئال را دوست داشت اما طرفداران لیورپول عاشق هستند.
پاسخ ها
با اینکه شدید ارسنالی هستم ولی تبریک میگم به لیورپول عالیه این تیم و کلوپو
ماشالا سانسور چی