درباره یک شوخی؛ لیگ برتر حرفهای خلیج فارس!
رقابت پرسپولیس و سپاهان کاملا جدی بود. مسابقهای حیاتی برای نشان دادن حقیقت فوتبالی که شبیه به هیچ کجای دنیا نیست.
خبرآنلاین: بازی تمام شده و می خواهم به سمت میکسدزون ورزشگاه آزادی حرکت کنم. به راهروی زیرین سکوهای ورزشگاه رسیدهام. یک جنگ تمامعیار را میبینم. انگار دهها سرباز سرخ و طلایی به جان یکدیگر افتادهاند و ترکشهایش حالا به راهروهای آزادی رسیده است.
دهها صندلی شکسته و کنده شده در مسیری هست که باید امن باشد. هیچکس نمیداند چرا. این بازی فقط یک شوت درون چهارچوب داشته و مساوی به پایان رسیده؛ بدون گل. نود دقیقه بیسرانجامی را تحمل کرده تا خودش را حرفهای نشان دهد. اما داستان سکوها، خیلی حرفهایتر از اتفاقهای درون زمین است.
برای من فرقی نمیکند کدام تیم برنده یا بازنده باشد. قهرمان لیگ، هر تیمی باشد، برایم اهمیتی ندارد. من از فوتبال لذت میبرم، اگر تیم منفورم به تراژدیکترین حالت ممکن پیروز میدان شود، به افتخارش ایستاده دست میزنم. فوتبال چیزی فراتر از رنگهاست و برای درک این حقیقت، به جای هدف ساق بازیکنان، ابتدا باید به مسیر توپ نگاه کنید. اما سکوها واقعا نگرانم میکنند.
فوتبال دنیا را دیدهام، درباره هواداران افراطی و هولیگانها خواندهام و هدف همه پرچمهایشان را میدانم. اما این بازی، هیچ ارتباطی با جهان اصلی فوتبال ندارد. اینجا هیچکس برای لذت بردن از فوتبال نیامده است. یک نفرت دیرینه از همه چیز و همه کس، به خوبی روی سکوها دیده میشود. افرادی به اصطلاح «هوادار هر دو تیم»، تشنهاند به ریختن خون یکدیگر. اینجا نه سپاهان مهم است، نه پرسپولیس، نه استقلال و نه تراکتورسازی. اینجا خشم، حرف اول و آخر را میزند.
از پلیسهایی که سرشان شکسته تا هواداری که با اوردوز جان باخته است، همه قربانی هستند. آنها نمیدانند چرا بهجای تماشای فوتبال، باید با یکدیگر درگیر باشند اما به خوبی میدانند دلیل این درگیریها چیست. در یک فوتبال دولتی قومگرا، هر حرکتی بوی توطئه میدهد.
وقتی یک تیم از نقلوانتقلات محروم میشود، وزیر هوادار رقیب آن است. وقتی یک سرمربی روی نیمکت یک تیم دیگر مینشیند، همه از مافیای او صحبت میکنند. وقتی پاداشهای دریافتی فیفا راهی مالزی میشود، کسی شک ندارد این ارقام برای همیشه گم خواهد شد. وقتی هیچ چیز شفاف نیست، شایعه قوت میگیرد. کاپیتانها فکر میکنند تیمشان همیشه مظلوم است و بازیکنها ترجیح میدهند هواداران را در شهرشان تماشا نکنند.
این شبیه تعریف جهانی فوتبال نیست. وقتی حق پخش تلویزیونی وجود ندارد، درآمد تبلیغات مشخص نیست و حتی برندهای تولیدکننده لباس هم برنامهای برای فروش محصولات باشگاهها ندارند؛ هوادار ناخودآگاه متوجه میشود حقیقت این فوتبال، هر چیزی هست به جز چیزی که باید باشد. او یک عمر دیده نشده و باور دارد در حقش جفا میشود.
برای تماشای حساسترین مسابقه فصل باید از چند ساعت زودتر به ورزشگاه بیاید تا صندلیای که احتمالا برای اوست و دقیقا مشخص نیست کجاست، پر نباشد. او یقین دارد نتیجه این فوتبال، اصلا چیزی نیست که برای تماشایش به ورزشگاه آمده. برای ذهن سراسر توطئه او، قهرمان لیگ از ابتدای فصل مشخص شده و اگر آن تیم آبی رنگ حکومتی نباشد، قطعا آن تیم قرمز رنگ دولتی است.
درگیریها به اوج میرسد. سنگها و صندلیها پرتاب میشوند. فحاشیها با صدای بلندتر، واضحتر از همیشه است. برای هیچکس مهم نیست پرسپولیس برنده باشد یا سپاهان. اینجا یک فرصت ارزشمند فراهم شده برای نشان دادن نفرتی که هیچ منطقی ندارد. اگر تو مرا با سنگ میزنی، من با صندلی منتظرت هستم.
تو سر من را شکاندی، آمبولانست را ویران میکنم. این یک سیاست است. این یک جنگ بزرگ. بیدلیل و بیمهابا. ریشه این نفرت فوتبالی نیست و دلیلی هم ندارد داشته باشد. بیرون از آن ورزشگاه قدیمی و پوسیده، آنقدر بحران وجود دارد که فوتبال در مقابل آنها اصلا عددی نیست.
اما مقصر همه این اتفاقها کیست؟ حقیقت این است که تقصیرکار، اصلا در ورزشگاه حاضر نیست. اصلا انسان نیست. مقصر واقعی، تفکری است که فوتبال را نه به مثابه یک ورزش یا سرگرمی و حتی فرهنگ بلکه به مثابه یک حرکت سیاسی میبیند. یک جنبش شورشی که فریادهایش برای گلها و خطاها، با اعتراض اشتباه گرفته شده است.
در چنین شرایطی، هواداری که یک عمر با این تفکر بزرگ شده و آموزش دیده، باور میکند که فوتبال برای او یک جنجال بیپایان است. خون، مقابل همه چشمها را میگیرد و درد، حس اصلی همه سرها میشود. یک نفرت عمیق از همه چیز و همه کس، روی پیکره این توپ پنچر نشسته و خیال بلند شدن ندارد. چرا باید هوادار ورزشی بود که هیچ احترامی به سلیقه مخاطبانش نمیگذارد؟ وقتی کیلومترها با زمین بازی فاصله دارم و هموطنم به خاطر یک صندلی جان مرا تهدید میکند، چرا نباید از خودم دفاع کنم؟
هیچ پاسخی وجود ندارد.
نظر کاربران
تا وقتی که ورود بانوان به ورزشگاه ممنوع باشه همینه اشه همین کاسه هیچ وقت هیچ کس به خودش اجازه نمیده وقتی با خانواد اش امده از این آشوب ها انجام بده
آفرین من با نظر نویسنده خیلی موافقم
شما که واسه خودت کارشناس شدی چرا بدون دلیل ،تهمت و افترا میزنی و مرگ هوادار رو آوردوز اعلام میکنی. معلومه خودت از پرسپولیس و هواداراش کینه داری و نظر بیجا میدی
درود بر نویسنده این مطالب نباید از واقعیتها فرار کرد و چشممان را بر روی واقعیت بست و مردم را احمق و نفهم فرض کرد یکی از عوامل اصلی در این فوتبال به اصطلاح پاک شفاف نبودن ان است مخصوصا چرا تیمی که در قهرمانی اسیا بازی کرده و پاداش ارزی اورده حالا کاسه گدایی به دست گرفته و از بی پولی مینالد چرا رادیو و تلویزیون ملی که اینهمه در امد از تبلیقات در زمان پخش مسابقه دارد نباید حق پخش بدهد و چرا های دیگر تا زمانی که شفاف عمل نشود و مدیران کار امد در راس نباشد همین اش است و کاسه