از فرانسه قهرمان تا رویای ادامهدار انگلیسیها
ایستگاه دوم در اروپا به نام دیدیه دشان؛ این تصمیم فرانسویها نه فقط به معنای تقدیر از اوست بلکه آنها میخواهند نام سرمربی و افتخار قهرمانی در جهان برای همیشه در تاریخ ثبت شود.
روزنامه ایران ورزشی: ایستگاه دوم در اروپا به نام دیدیه دشان؛ این تصمیم فرانسویها نه فقط به معنای تقدیر از اوست بلکه آنها میخواهند نام سرمربی و افتخار قهرمانی در جهان برای همیشه در تاریخ ثبت شود.
پیش از این اما انگلیسیها در لندن نام یک ایستگاه در خطوط مترو لندن را «گرت ساوتگیت» نامگذاری کرده بودند؛ انگلیسیها با شعار بازگشت فوتبال به خانه از تیم خود انتظار قهرمانی داشتند اما رویای آنها محقق نشد. انگلیسیها با لیگ جزیره جذاب و تماشایی، با ستارههای گرانقیمت، به عبارتی تجملاتیترین لیگ دنیا با هزینههای گزاف به قهرمانی که نرسید هیچ، بلکه در بین چهار تیم نهایی آخر شد.
شکست مقابل کرواسی ۴ میلیونی در نیمه نهایی و سرانجام باخت مقابل بلژیک برای رسانههای غرغروی انگلیسی بهانهای بزرگ بود تا گرت ساوتگیت و تصمیماتش را به چهارمیخ بکشند اما واکنش آنها برخلاف تحلیل رسانههای داخلی و کارشناسان صداوسیما، استقبال از تیمی بود که تا آخرین نفس جنگید. آنها خوشحالند که یک نسل جوان و طلایی با یک مربی نوگرا دارند. جمله معروف هری کین با این مضمون: «دیگر نمیخواهیم برای رسیدن به نیمه نهایی جام جهانی ۲۰ سال صبر کنیم» نگاه آنها را به آینده نشان میدهد.
بیشک انگلیسیها هم نام ساوتگیت را بر یکی از ایستگاههای مترو لندن نهادهاند تا این جامجهانی و نتایج آن در تاریخ ماندگار شود وگرنه چهارمی جهان برای انگلیس پرمدعا شاید افتخار بزرگی نباشد که هواداران فوتبال در این کشور را قانع کند اما آنها به این تیم و این نسل طلایی دل بستهاند و شاید ۴ سال بعد رویای فوتبال به خانه برمیگردد تحقق پیدا کند.
اما در ایران هنوز تکلیف ما با سرمربی تیم ملی مشخص نیست؛ حتی محمد بنا که خودش حامی کارلوس کیروش و نتایج تیم ملی بوده، بهترین نتیجه تاریخ فوتبال ایران را به دستمزد کیروش پیوند میزند درحالی که این دو موضوع از هم جداست.
در فاصله کمتر از ۶ ماه مانده به جام ملتها ما باید تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم و اگر میخواهیم با کیروش ادامه دهیم، نیازهای او را برآورده کنیم و بهترین ابزار و امکانات را در اختیارش بگذاریم و بدانیم که در جام ملتها رقبایی همچون کره جنوبی و شمالی، ژاپن، استرالیا و چین با لیپی از شرق و عربستان، ازبکستان، قطر-میزبان جامجهانی ۲۰۲۲- و حتی بحرین و عراق و عمان و امارات میزبان از غرب، به جامملتها نگاه ویژه دارند و رقابت آسانی پیش روی ما نیست.
اگر ما هم با رویای پایان طلسم ۴۰ ساله به جام ملتها میرویم، این را از یاد نبریم که ما هم یک نسل طلایی و جوان داریم که در جام جهانی در گروه مرگ ۴ امتیاز گرفت و با صدرنشینی در این گروه تنها چند سانتیمتر فاصله داشت، اگر طارمی کمی دقیقتر به توپ ضربه میزد، امروز تیم ما دیگر جای هیچ بحثی نداشت اگرچه هنوز هم از نگاه ما جای بحث چندانی ندارد.
نسل طلایی ایران بیشباهت به نسل جوان انگلیس نیست؛ تفاوت ما با آنها در سرمربی کارکشته و بزرگی است که ۸ سال در ایران کار کرده و تجربه دو جام جهانی و یک جام ملتها را در کارنامه دارد. در هر سه تورنمنت قبلی همه از تیممان راضی بودیم.
در جام جهانی ۲۰۱۴ داور پنالتی صددرصد روی اشکان دژاگه را نگرفت تا با حسرتی بزرگ از برزیل برگردیم. در جام ملتها هم با اخراج پولادی اسیر حادثه شدیم اما بازی باخته را ۱۰ نفره برگرداندیم تا بیرحمی پنالتیها حکم به حذف ما مقابل عراق بدهد اما آن نمایش سراسر از افتخار را نباید فراموش کرد که تیم ایران حذف شد اما بازنده نبود. در جامجهانی روسیه هم کار تیم ایران کم از شاهکار نداشت. بیایید بحث اخلاق و رفتار کیروش را از عملکرد تیممان جدا کنیم. این بهترین نتیجه تاریخ فوتبال ایران در جام جهانی است و نمیتوان آن را انکار کرد.
حالا ماییم و یک نسل طلایی که رویایی بزرگ دارد. لازم نیست یک ایستگاه در مترو به نام کسی بزنیم یا مجسمههایی از ستارهها در شهر به نمایش بگذاریم؛ کافی است دلهایمان را به هم گره بزنیم و به این نسل آیندهدار و جوان با امید نگاه کنیم. حال چه قهرمان شدیم و چه رویایمان به تعویق افتاد، ملالی نیست چون یک ملت بزرگ، با یک تیم دوستداشتنی و یک رویای شیرین، همیشه نزدیکی خود داریم.
ارسال نظر