سه برش از داستان شازده کوچولویی به نام امباپه
در کتاب «شازده کوچولویی به نام امباپه» که انتشارات «مارابوت» منتشر کرده، به مسیر حرفهای شدن کیلیان امباپه، ستاره جوان تیم ملی فرانسه اشاره شده است.
خبرورزشی: در کتاب «شازده کوچولویی به نام امباپه» که انتشارات «مارابوت» منتشر کرده، به مسیر حرفهای شدن کیلیان امباپه، ستاره جوان تیم ملی فرانسه اشاره شده است. این کتاب که به قلم «لوکا کایولی» و «سیریل کولو» نوشته شده، به لحظات مهمی از زندگی امباپه پرداخته که عموماً در دوران نوجوانی با آن روبهرو شده است. در این مطلب به سه مورد از اتفاقات مهم دوران کودکی این بازیکن ۱۹ ساله پرداخته شده تا نشان داده شود او هم یکشبه تبدیل به ستاره نشده است.
اولین مربی پدرش بود
در این بخش از کتاب، پدر یکی از کودکانی که با کیلیان در یک مدرسه فوتبال همبازی بوده، صحبت کرده است. او میگوید ویلفرد، پدر کیلیان، مربی و مدرس تیم نونهالان بود ولی سؤال اینجاست: رفتار پدر با پسرش به عنوان یک مربی چطور بود؟ «او هیچگونه لطفی در حق پسرش نمیکرد. از هر فرصتی استفاده میکرد تا میزان سختگیریها بر کیلیان را بیشتر کند. میخواست نشان دهد که به این خاطر که پدرش است قرار نیست لطفی در حق پسر کند. آدم بسیار سختگیری بود، البته برای بقیه پسرهای تیم هم همین رفتار را داشت و کلاً تفاوتی بین پسرش با بقیه نمیگذاشت. ما به عنوان والدین حس میکردیم او واقعاً نقش یک مدرس و تعلیمدهنده را به خوبی بلد است و بخشی از پروژه خوب باشگاه، همین مدرسه بود».
«ا. اس بوندی» همان باشگاه مدنظر بود که کیلیان به همراه بقیه دوستان دوران کودکی اش کار را از آنجا شروع کرد، اما ستاره پاریسنژرمن زمانی که یک خردسال بیشتر نبود، چگونه بچهای بود؟ اتمن ایروش، رئیس ا. اس بوندی در این مورد میگوید: «خب خیلی ساده میتوانم بگویم او تواناییهایی داشت که بقیه بچههای همسن و سالش نداشتند».
یادگیری تاکتیکی
برای اینکه کیلیان جوان معنی کار گروهی و شرکت در فاز تدافعی را بیاموزد، ردا حماش، مربی تیم جوانان باشگاه تصمیم میگیرد کیلیان را در می ۲۰۰۹ در پست دفاع راست بازی دهد. او میگوید: «او را مدافع راست کردم ولی هرگز در این پست نمیایستاد و مدام رو به جلو و خط حمله میرفت و دیگر برنمیگشت». حماش به خاطر اینکه کیلیان را تحقیر نکند و از طرفی به این خاطر که در کار هجومی تیم تأثیر زیادی داشت، تصمیم میگیرد او را تا آخر در زمین نگه دارد ولی به محض اینکه سوت پایان بازی به صدا درمیآید، کیلیان را کنار میکشد.
«نمیخواستم رفتار بدی داشته باشم پس اول شروع کردم به شمردن کارهای خوبی که در زمین برای تیم انجام داده است. به ویژه از اینکه کاری کرد که ما برنده مسابقه باشیم، از او تشکر کردم. بعد به سراغ نکات منفی رفتم و به او یادآوری کردم که به توصیههای قبل از شروع مسابقه احترام نگذاشته است. به او فهماندم که به عنوان یک مدرس و تعلیمدهنده بازیکن فوتبال، نمیتوانم بازیکنی که به حرف مربی گوش نکند را در ترکیب بگذارم. خب، در مسابقه بعدی او را روی نیمکت نشاندم. او خیلی عصبانی شده بود ولی دلیل آن تصمیمم را فهمید».
وقتی «کان» امباپه را نخواست
کیلیان در همان سن و سال پایین نشان داد که بازیکن مستعدی است؛ در تابستان ۲۰۱۱ قرار شد او به باشگاه کان برود و در ازایش با توجه به سن و سالی که داشت، مبلغی هم بگیرد. با این حال شرایط برای باشگاه کان بد پیش رفت و در نهایت این باشگاه قید جذب چنین بازیکنی را زد. مسئول خرید بازیکن برای باشگاه کان درباره آن موضوع میگوید: «آن زمان صحبت کرده بودیم ولی هنوز هیچ قراردادی امضا نشده بود. میخواستیم کار خوبی انجام دهیم ولی شرایط برای باشگاه ما پیچیده شده و سرانجام باشگاه در فصل ۲۰۱۱-۲۰۱۲ به لیگ دو سقوط کرد». لوران گلز در ادامه میگوید: «اتفاق تلخی برای باشگاه بود ولی با این حال مذاکره با خانواده کیلیان همچنان ادامه داشت تا اینکه ناگهان مسئولان باشگاه کان به من گفتند دیگر قید کیلیان را بزنم.
ژان فرانسوا فورتن رئیس وقت باشگاه همیشه از کارمندانش دفاع میکرد. او یا باید تصمیم میگرفت سالی ۶۰ هزار یورو برای یک نوجوان ۱۳ ساله هزینه کند یا اینکه یک یا دو کارمند باشگاه را از کار برکنار کند. در نتیجه او تصمیم گرفت بیخیال جذب امباپه شود. به من گفتند این موضوع را با خانواده اش در میان بگذارم. در طول فصل ۲۰۱۳-۲۰۱۲ بود که تصمیم گرفتم زنگ بزنم و تلفنی به آنها این موضوع را بگویم. پشت خط، فیضا (مادر کیلیان) گوشی را برداشته بود و بعد به من گفت: «خب حالا ما باید چهکار کنیم؟» به او گفتم به همه باشگاهها گفتهام بیایند و با شما قرارداد ببندند. الان باید اعتراف کنم که سختترین کار دوران حرفهایام این بود که به کیلیان امباپه نه بگویم!»
ارسال نظر