آشنایی با «ارتش سری» کارلوس کیروش
«ارتش سري»، «سلاح مخفي» يا هر چيز مرموز ديگري ميتوانند باشند؛ سهنفري بدون سروصدا گوشهاي در ورزشگاه نزديک به جايگاه خبرنگاران نشستهاند.
روزنامه شرق: «ارتش سري»، «سلاح مخفي» يا هر چيز مرموز ديگري ميتوانند باشند؛ سهنفري بدون سروصدا گوشهاي در ورزشگاه نزديک به جايگاه خبرنگاران نشستهاند. پيراهن سفيدرنگي با لوگوي فدراسيون فوتبال بر تن کردهاند ولي اصلا شباهتي به خبرنگاران اعزامي به جام جهاني روسيه ندارند. ميشود حس کرد که سرشان شلوغ است چون مدام با ميکروفنهايي که دارند با يک يا چند نفر مشغول به صحبت ميشوند. نميشود دقيقا ديد مشغول چه کاري هستند و براي پيبردن به اين موضوع نياز به جورکردن بهانهاي است تا نزديکشان شد. مراقب هستند. نيمنگاهي هم به تماشاگران پرسروصداي مراکشي دارند که در فاصله چندمتريشان داد و فرياد ميکنند. سهنفري مدام سرشان به لپتاپهايي است که جلويشان گذاشتهاند. از طرفي هرازچندگاهي هم به مانيتوري خيره ميشوند که جلويشان قرار دارد و بازي را به صورت زنده پخش ميکند. کم پيش ميآيد صحنههاي بازي را از زمين اصلي دنبال کنند. فقط زماني که بازي از حرکت ميايستد، اگر حرفي براي گفتن نداشته باشند، نيمنگاهي به زمين سبزرنگ ورزشگاه سنپترزبورگ ميکنند. نزديکتر که ميشوم، متوجه ميشوم اين سه نفر آناليزورهاي تيم ملي ايران هستند؛ هر
سه خارجي هستند. ميگل، رودولف و دکتر پزوتو دستگاه بيسيمشان زرد و مشکي رنگ است که به ترتيب روي آن آناليزور شماره يک تا سه حک شده است. نميشود نزديکشان شد و سر صحبت را باز کرد. حسابي مشغول صحبت و آناليز هستند. رودولف که با سر بيمويش حسابي جلب توجه ميکند، اداي رئيسها را درميآورد. دو نفر ديگر مواردي را که آناليز ميکنند ابتدا بايد با رادولف در ميان بگذارند و بعد او اگر صلاح ديد، آن را با کيروش و دستيارانش روي نيمکت در ميان ميگذارد. به بهانهاي ديگر نزديک ميشوم؛ حالا فقط يک صندلي بين ما فاصله است. ميتوانم صفحه لپتاپ ميگل را ببينم؛ شروع به شمارش ميکنم؛ ۲۵ آيتم مختلف را در کنار يک تصوير کوچک که بازي را پخش ميکند، نگه داشته و مشغول ارزيابي است. اين آيتمها همه به رنگهاي مختلف هستند. نميتوان تشخيص داد اين ۲۵ آيتم که به صورت عدد و رقم در حال تغيير است، چه چيزي را ارزيابي ميکند. دستگاه مياني هم که متعلق به رادولف است، يک گوشهاش بازي را نشان ميدهد و نوارهاي افقي زيرش دارد که آن هم يکسري دادهها را به رادولف ميدهد. دستگاه دکتر هم که دادههايش روي نوارهاي عمودي ميآيد و بعد چندين نقطه متحرک هم دارد.
نميشود درست مشخص کرد که اين نقاط متحرک جيپياس بازيکنان تيم ملي است يا نه.
در جريان بازي اين سه نفر مدام دادههاي مختلف را در کنار هم ميگذارند و رادولف با نيمکت تيم ملي در ميان ميگذارد؛ روي نيمکت به نظر ميرسد اوسيانو کروز است که اين داده را ميگيرد و به کيروش انتقال ميدهد. ميشود اين موضوع را از مانيتور بزرگي که در ورزشگاه است ديد چون تنها اوسيانو است که با يک گوشي روي نيمکت نشسته است.
لطفا مسعود را تعويض کنيد، لطفا!
نيمه دوم بازي با مراکش صحبتهايشان بيشتر فني ميشود. آنها روي مانيتوري که بازي را پخش ميکند، نقاطي به صورت دايرهاي ترسيم ميکنند و با هم به پرتغالي يا اسپانيولي چيزهايي ميگويند. ظاهرا يکچيز در تيم ملي خوب پيش نميرود. رودولف خيلي سريع دست به کار ميشود؛ او دادههاي دستگاه ميگل را نگاه ميکند و بعد دوباره حرفش را تکرار ميکند؛ مدام در صحبتهايش از مسعود شجاعي ميگويند. ظاهرا کاپيتان تيم ملي مصدوميتي در پايش دارد و نميتواند فضاهايي را که بايد پوشش دهد، کاور کند. رودولف دوباره از نيمکت ميخواهد مسعود را زودتر از موعد عوض کنند. آنها نگران ازدسترفتن فضاي ميانه ميدان و حکمراني مراکشيها در اين منطقه از زمين هستند. از بالا ميتوانم ببينم که کيروش و اوسيانو با هم صحبت ميکنند. خستگي يا مصدوميت مسعود هم مسجل است، ولي کيروش بازهم مقاومت ميکند. کادر آناليز کيروش دوباره دادههاي سه دستگاه را با هم ارزيابي ميکند و همان پيغام دوباره مخابره ميشود: «لطفا مسعود را تعويض کنيد، لطفا!». اينبار اولين تعويض تيم ملي مسعود شجاعي ميشود. کاپيتان که چسبهاي مشکيرنگي که نشان از مصدوميت دارد، روي رانش کشيده است، آهسته
آهسته کنار خط ميآيد و جايش را به بازيکن ديگري ميدهد. آناليزورها، اما مدام در حال ارزيابي دادهها هستند و به نظر ميرسد هر حرکت ريز و درشت مليپوشان و البته بازيکنان مراکش را زير نظر دارند و آن را به گوش کيروش ميرسانند.
فرياد شادي و آغوش3نفره
کاري که اين سه نفر انجام ميدهند، درست در ۹۰ دقيقه تکرار ميشود؛ آنها فقط بين دو نيمه راهي رختکن شدند تا اطلاعاتشان را با اعضاي کادر فني در ميان بگذارند. البته هرازچندگاهي از اشتباه بازيکنان روي ضدحملات ناراحت ميشوند و مشخصا به هم اشاره ميکنند که مثلا بايد مسير ديگري را براي عبور توپ انتخاب ميکردند. همه اين اطلاعاتي که روي سيستمهايشان دارند، ذخيره ميشوند تا بعد دوباره آنها را ارزيابي کنند. ميگل، رودولف و دکتر روي صندليهايشان ميخکوب شدهاند و چشمشان به مانيتورهاست، ولي آنها هم بالاخره براي چند ثانيه از جايشان بلند ميشوند. کي؟ وقتي احسان حاجصفي در دقيقه ۹۴ بازي ميخواهد توپ را روي دروازه مراکش بفرستد. توپ که به تور ميچسبد، آناليزورهاي کيروش رنگ عوض ميکنند. آنها که به صورت مرموزي مشغول آناليز بودند، به هوا ميپرند و سهنفري همديگر را بغل ميکنند. فريادشان دست کمي از فرياد خبرنگاران ايراني ندارد. آنجا که متوجه ميشوند ايراني هستم، من را هم به آغوش سهنفرهشان دعوت ميکنند و چهارنفري بالا و پايين ميپريم. خوشحاليشان زايدالوصف است و به نظر ميرسد مزد کارشان را به بهترين شيوه گرفتهاند.
بيخوابي آناليزورها در کنار اوسيانو و کروز
کار اين آناليزورها تمام نميشود؛ آنها هر شب تا ساعت سه و بعضا چهار صبح مينشينند و همه دادههايشان را با اعضاي کادر فني در ميان ميگذارند. درباره ميگل که شايعه شده در کل در ايام جام جهاني فقط سه ساعت ميخوابد. تيم آنها در کنار کيروش، اوسيانو و مارکار مدام مشغول آناليز هستند تا از بارقههاي اميدي که وجود دارد، نهايت استفاده را ببرند.
اولينبار در ايران
نکته درخور توجهي که درباره کار اين آناليزورها وجود دارد، اين است که ميتوانند با سيستم نويني که در اختيار دارند، اطلاعاتشان را به صورت ويدئويي با اعضاي کادر فني روي نيمکت به اشتراک بگذارند. براي اولينبار است که از اين سيستم استفاده شده و همه دادهها به صورت ويدئويي در اختيار کادر فني قرار ميگيرد تا کيروش بهترين تصميم را بگيرد. البته همان دادهها هم ضبط ميشود و بعد از بازي نیز جلسه آناليز دوباره تا ساعت سه صبح ادامه دارد.
کار تيمي کيروش
تابهحال کمتر کسي از وجود اين آناليزورها خبردار شده بود؛ آنها مدام مشغول آناليز تمرينات و بازيهاي تيم ملي و البته آناليز رقباي تيم ملي هستند. کيروش که هميشه به انجام کار تيمي اعتقاد ويژهاي داشته، اينبار نیز تيمي حرفهاي کنارش جمع کرده است تا هرطور شده، ايران را به هدفي که دارد برساند. او در زمين است و شايد تعداد بسيار بيشتري از آناليزورها هم پشت سرش دارد. کيروش که پيشتر در سطح حرفهاي فوتبال تجربه کار در منچستريونايتد و البته تجربه مربيگري در رئالمادريد را داشته، بهخوبي ميداند علم و آمار چه نقش پررنگي در موفقيت يک تيم دارند. او البته هميشه به جزئيات توجه بيشتري کرده و حالا چهبسا با مدرنشدن امکاناتي که در اختيار دارند، بتواند موفقيتهاي بيشتري را هم براي تيم ملي به دست بياورد.
نظر کاربران
واقعا دمش گرم علم روز اینه نه شعارهای تو خالی
!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ارتش سری!!!!!!!!
خیلی شلوغش کردینا
با گل به خودی بردیم وگرنه هر دوتیم اومده بودن مساوی کنن بگن تو گروه مرگ یه امتیاز گرفتیم
میرسیدن به محوطه جریمه نمیدونستن چیکار کنن
آمادگی جسمانی تیم هم که مایه خجالت بود
واقعادمشون گرم زندباشین ووکیروش بزرگ وبازیکنان خوب