به کار خودتان برسید آقای کیروش
اول مرغ بود یا تخممرغ؟ هنوز جواب را نمیدانیم یا حداقل اینکه اگر جست و جویی نباشد و تحقیقی به عمل نیاید، یحتمل به جواب قطعی نخواهیم رسید اما خیلی خوب میدانیم قبل از انتقاد مربیان ایرانی یا بهتر بگوییم مربیان شاغل در فوتبال ایران به کیروش و برنامههایش، این سرمربی تیم ملی بود که هر بار به هر بهانهای چوب در لانه زنبور میکرد و با رفتار و گفتاری تمسخرآمیز همراه با کنایه، کلیت فوتبال ایران را زیر سوال میبرد.
ایران ورزشی: اول مرغ بود یا تخممرغ؟ هنوز جواب را نمیدانیم یا حداقل اینکه اگر جست و جویی نباشد و تحقیقی به عمل نیاید، یحتمل به جواب قطعی نخواهیم رسید اما خیلی خوب میدانیم قبل از انتقاد مربیان ایرانی یا بهتر بگوییم مربیان شاغل در فوتبال ایران به کیروش و برنامههایش، این سرمربی تیم ملی بود که هر بار به هر بهانهای چوب در لانه زنبور میکرد و با رفتار و گفتاری تمسخرآمیز همراه با کنایه، کلیت فوتبال ایران را زیر سوال میبرد. برای چندمین بار میخواهم روشن کنم مرزبندی و قضاوت رایج بین مربی خارجی و داخلی از اساس اشتباه است و آنچه مربیان را از هم متمایز میکند، عملکرد به معنی موفقیت متناسب با ظرفیت و دارایی یک تیم، میزان تاثیرگذاری، ایجاد فرهنگ درست در یک مجموعه و به صورت کلیتر فوتبال یک باشگاه یا کشور است. پس اینکه بگوییم مربی خارجی خوب است و مربی ایرانی بد، نه تنها از قضاوتهای سطحی نشات میگیرد بلکه ناشی از نگاهی تحقیرآمیز به تمام مربیانی است که برای رسیدن به سطوح بالا در حرفه خود زجر کشیده، تلاش کرده و تجربه اندوختهاند اما برخیشان یا محلی برای ابراز توانایی نداشتهاند یا اسیر بدشانسی و اتفاقات فوتبالی شدهاند یا همین حالا بی سر و صدا در مسیر رشد و تعالی هستند. این را میشود با بحث مهم این روزهای کشور هم به نوعی تطبیق داد. درست مثل حمایت از کالای ایرانی میماند اما نه حمایت کورکورانه. حتما خیلیهایتان به کالای داخلی باکیفیت برخوردهاید که از نمونه خارجیاش قیمت مناسبتر و حتی کیفیت بهتری هم دارد. شاید تعداد این کالاها معدود و محدود باشد اما هست. در واقع همانطور که کالای باکیفیت خارجی داریم جنس بنجل خارجی را هم به چشم دیدهایم. در همین فوتبال خودمان هم دیدهایم. حالا برانکو، کیروش و شفر سرآمد مربیان خارجی موفق فوتبالمان هستند و کاری کردهاند تا سطح قضاوتها درباره مربی خارجی و داخلی عجولانهتر و شتابزدهتر و در نقطه مقابل میزان تحقیر مربیان ایرانی بیشتر و گستردهتر شود. البته موفقیتها و تاثیرگذاری مربیان فوق را نمیتوان نادیده گرفت اما همانطور که با عبارت«هر چه برانکو بگوید» در مورد اتفاقات پرسپولیس مخالفم هر آنچه که کیروش بگوید را چشم بسته نمیپذیرم. امروز کیروش حکم رهگذری را پیدا کرده که قصد دارد از عسل درون کندو و ساخته زنبورهای کارگر بردارد اما هم عسل را میبردارد و هم با فرو کردن چوب در کندو، ذهن زنبورها را به هم میریزد و زحمت آنها را زیر سوال میبرد.
کارلوس کیروش مدام به کیفیت پایین لیگ برتر و محصولات این لیگ اشاره میکند و بارها تاکید کرده که برای حضور در جام جهانی و رقابتهایی در آن سطح به بازیکنانی آمادهتر نیاز دارد که شرایط تمرینی تیمهای لیگ برتر چنین کیفیتی را ایجاد نمیکند. آخرین واکنش او در نوع خود شاهکاری بود که میتواند همه را به فکر فرو ببرد. کیروش بعد از تماشای مسابقه یووه - رئال و قیچی استثنایی رونالدو با طعنه و کنایه سراغ مربیان لیگ برتری رفت و به آنها تاکید کرد که داریم به جنگ اینها میرویم و باید برای مبارزه با چنین نیروهایی آماده باشیم. کیروش برای فهماندن حرفهای خود به قیچی استثنایی شاگرد سابقش استناد میکند اما سوال اینجاست که مگر چند تا رونالدو در کل فوتبال دنیا داریم؟ مگر نه اینکه تمام بزرگان فوتبال دنیا هر روز درباره مسی و رونالدو صحبت میکنند و برخی به این اشاره دارند که این دو نفر از سیاره دیگری آمدهاند پس چطور و چگونه میشود به سطحی رسید که مقابل آنها ایستاد و تا لحظه آخر مقاومت کرد؟ البته که تسلیم شدن در قاموس هیچ فوتبالیست و تیمی نمیگنجد اما چطور کیروش میخواهد با در اختیار داشتن بازیکنان ۴۰ روز قبل از شروع جام جهانی آنها را به حدی برساند که به اندازه رونالدو بپرند و جلوی قیچی زدنهای او را بگیرند؟ اصلا اگر اینطور باشد فردای بازی یووه- رئال سرمربی مراکش و هر تیم دیگری غیر از اسپانیا، آلمان و برزیل که به نظر میرسد بختهای اصلی قهرمانی در جام جهانی هستند و کلاس کاریشان را از بقیه جدا کردهاند، باید به مربیان داخلی و باشگاهیشان سرکوفت بزنند که چرا بازیکنان را به آن حد از آمادگی نمیرسانید که به اندازه رونالدو بپرند و مانع گلزنی او شوند و به همین خاطر لیگشان را تعطیل کنند تا خودشان بحث آمادهسازی بازیکنان را زیر نظر بگیرند.
با وجود قرار گرفتن در گروهی دشوار و مبارزه با حریفانی قدرتمند، کیروش بهترین متریال ممکن برای حضور آبرومندانه در جام جهانی را در اختیار دارد و مشخص نیست این همه غرولند برای چیست؟ او شش مهاجم فوقالعاده در اختیار دارد که در تمام این سالها در اختیار داشتن چنین نیروی تهاجمی بیسابقه بوده و شاید مجبور باشد برای کوتاه کردن فهرستش یکی از بهترین مهاجمان لیگ بلژیک را کنار بگذارد. همین که کاوه رضایی با این کیفیت گزینه ششم کیروش در خط حمله است میتواند سند محکمی باشد بر اینکه تیم ایران به لحاظ دارایی نفری و مهره، حداقل نسبت به دوره قبل در شرایط بهتری قرار دارد. امروز از احتمال خط زدن مسعود شجاعی صحبت میشود. هافبکی که به نظر میرسد در یونان شرایط بهتری نسبت به گذشته دارد و کیروش برای بازگرداندنش به تیم ملی حاشیههای زیادی را به جان خرید. در خط دفاع امکان کنار گذاشتن سیدجلال حسینی و پژمان منتظری بهترین، مطمئنترین و باتجربهترین مدافعان سرخابی وجود دارد و البته درون دروازه حداقل چهار گزینه در سطحی نزدیک با هم رقابت میکنند و کیفیت کار آنها بالاست. البته که کیروش به این دارایی بالا به عنوان دستاوردی از حضور ۷
سالهاش در فوتبال ایران مینازد و برای مربیان ایرانی سهمی برنمیدارد اما لیگ برتر فوتبال ایران با تمام نقایص و فاصلهاش تا بالاترین سطح فوتبال باشگاهی، در رسیدن به چنین دستاوردی نقش داشته و مربیانی که کیروش سال به سال سراغشان نمیرود نیز در پرورش این مهرهها نقش مهمی ایفا کردهاند.
متاسفیم که یک واقعیت که حالا تبدیل به کلیشه شده را برای بار nام تکرار کنیم؛ اینکه ساختار ضعیف فدراسیون فوتبال و سستی و ضعف در تصمیمگیریها عرصه را برای فرمانروایی کیروش بر فوتبال ایران باز گذاشته و شاید با این تعبیر سرمربی تیم ملی در بروز چالشهای امروز چندان مقصر نباشد اما باید این پرسش مهم را از کیروش مطرح کرد که چرا در این ۷ سال به این لیگ ضعیف کمکی نکردی؟ چطور سرمربی تیم ملی همزمان از نیروهای زبده این لیگ در راستای رسیدن به اهدافش استفاده میکند اما به صورت موازی به ضعف بازیکنان تاکید دارد و کوتاه هم نمیآید؟ اصلا اگر اینطور باشد چرا او طی دوران هفت ساله حضورش در فوتبال ایران برای ارتقای سطح فنی تیمهای لیگ برتری و این مسابقات تلاشی نکرده است؟ چرا درهای تمرینات تیم ملی روی مربیان جوانی که دوست دارند متدهای تمرینی و ریکاوری را بیاموزند بسته است و در مواردی استثنایی تنها برای مربیانی باز میشود که یا در دسته حامیان کیروش قرار دارند یا به طریقی با فدراسیون فوتبال در تماس هستند. کیروش مدام بر ضعف فوتبال داخلی و لیگ برتر فوتبال ایران تاکید میکند اما نه تنها درهای تیم ملی و باب همکاری با مربیان ایرانی
را بسته که هیچ راهکاری هم برای بهبود شرایط فوتبال باشگاهی نمیدهد و حتی به لحاظ تئوریک قدمی در جهت تعامل با مربیان ایرانی برنمی دارد. او تمام آسها را دست خود دارد و حاضر نیست حتی یکی را دست همکاران ایرانیاش بدهد تا همچنان بر فدراسیون فوتبال حکم براند و مسیر رسیدن به خواستههایش را هموار کند و این درست همان چیزی است که بیشتر از همه مربیان ایرانی را آزار میدهد.
کیروش از برنامه آمادگی جسمانی و در اختیار گرفتن طولانی بازیکنان قبل از جام جهانی میگوید و حتی با پیش انداختن دستیارش اهمیت لیگ قهرمانان آسیا را زیر سوال میبرد. او حتی برای جابهجایی برنامه مرحله یک هشتم نهایی این رقابتها نیز تلاش میکند اما عجیب است که با این همه سر و صدا و تاکید روی آمادهسازی تیم ملی هنوز هیچ کس از جزییات برنامه آمادهسازیاش در اردوی پایانی خبر ندارد؛ اینکه اساسا قرار است چه کاری در آن ۴۰ روز انجام دهد که پورعلی گنجی جلوی قیچی زدن رونالدو را بگیرد یا عزتاللهی در نبرد مرد به مرد با ایسکو لحظهای کم نیاورد. شاید عجیب باشد اما امروز هیچ کس نیست که از کیروش بپرسد چرا برنامه ریکاوریاش بعد از مسابقات لیگ برتر دو هفته تعطیل شد و انجام نمیشد؟ اصلا این برنامه که شخص سرمربی تیم ملی هم در آن حضور فیزیکی نداشت و دستیارانش را به پک میفرستاد چه تاثیری روی بازیکنان داشت و چقدر شرایطشان را بهتر کرد؟ کسی این سوال را از سرمربی تیم ملی پرسیده؟
کیروش فیسبوک خود را محلی برای بیانیهنویسی و به تمسخر گرفتن مربیان ایرانی و رسانههای مخالفش تبدیل کرده و به نظر میرسد در این زمینه از مربیان و مدیران فوتبال ایران سبقت گرفته است. چهار سال قبل و در برخورد با داور استرالیایی دیدار با عراق، از او به خاطر رفتار غیرحرفهایاش تعریف و تمجید شد و همراه داشتن آن ساعت مچی با پرچم ایران ونشانههایی از این دست باعث شد مرد پرتغالی را ایرانیتر از بسیاری ایرانیها بنامند اما انگار در بخش بیانیه نویسی توام با اتهام زدن، کنایه و تمسخر است که کیروش رفتارش را ایرانیزه کرده و حتی از رکوردداران بیانیهنویسی داخلی پیشی گرفته است. جدا از این اخلاق بد که متاسفانه به گونهای وارونه به آن نگاه میشود باید این سوال را مطرح کرد که کجای دنیا مربی تیم ملی کشوری صفحه فیسبوکش را تبدیل به رسانه رسمی خود کرده و از این طریق هر چه میخواهد به منتقدانش میگوید؟ چرا از نشست خبری رودررو خبری نیست یا اگر هم باشد کسی جرات زیر سوال بردن و طرح پرسشهای چالشبرانگیز از سرمربی تیم ملی را ندارد؟ چرا رسالت رسانهها فقط در حوزه تیمهای پرطرفدار باشگاهی و چهارمیخ کشیدن مربیان و مدیرانشان کارکرد
دارد و وقتی پای تیم ملی با کادر فعلی به میان میآید با پیش کشیدن«منافع ملی به خطر میافتد» و اینکه اگر هر کس انتقادی کند یعنی تیم ملی کشورش را دوست ندارد، روزنامه نگار پرسشگر باید غلاف کند و با سکوت از کنار تمام اتفاقات سوال برانگیز تیم ملی بگذرد؟
«یکی هم که میخواهد کار کند، نمیگذارند و چوب لای چرخش میگذارند». چند سالی است در مواجهه با دوستداران کیروش و آنهایی که کورکورانه از تمام برنامههایش حمایت میکنند این جمله و جملاتی شبیه این را شنیدهایم اما یک نفر نیست به اینها بگوید مربی که با دستمزدی بالای دو میلیون دلار به فوتبال ایران آمده حتما و قطعا مسوول چنین تغییراتی است و باید چنین تغییراتی ایجاد کند. در واقع آن دو میلیون دلار هزینه دستاوردهایی است که قرار است کیروش برای فوتبال ایران به بار بیاورد همانطور که برانکو و شفر با قراردادهای ۸۰۰ هزارتایی یا یک میلیون دلاری پرسپولیس و استقلال را از حضیض ذلت به اوج لذت رساندند و وظیفه خود را در قبال مزدی که میگیرند به بهترین نحو ممکن انجام دادند. اینجا اما مداخلهها و زیادهخواهیهای کیروش به اشتباه با واژههای غریبی مثل غیرت ایرانی یا دلسوزی او برای فوتبال ایران اشتباه گرفته میشود اما هیچ کس نمیتواند بگوید کیروش بیشتر از مجید جلالی، فیروز کریمی یا حسین فرکی تیم ملی ایران را دوست دارد و تمام این مربیان حداقل ۵۰-۴۰ سال قبل از مرد پرتغالی عاشق و شیفته تیم ملی کشورشان بودهاند و از شکستهای آن حرص خوردهاند و با پیروزیهایش حال کردهاند.
کارلوس کیروش کیفیت بازیکنان شاغل در داخل و لیگ برتر فوتبال ایران را زیر سوال میبرد و با تاکید هزارباره روی کیفیت رقبا سعی در تعطیل کردن برنامههای تیمهای باشگاهی دارد اما برای تیمی که حتی مقابل سوریه، چین، قطر و ازبکستان فوتبالی تهاجمی ارائه نمیدهد و تنها در حوزه بازی کنترلی و تدافعی کار میکند مقابله با رقبایی مثل اسپانیا و پرتغال در جام جهانی تا چه حد به توان بیشتری در این حوره نیازمند است؟ یا بهتر است بگوییم بازی کنترلی مد نظر کیروش تا چه میزان میتواند پیچیدهتر از آن چیزی باشد که تیم ملی در جام جهانی گذشته مقابل آرژانتین ارائه داد؟ در واقع میخواهم به این سوال مهم برسم که آیا تعطیل کردن برنامههای باشگاهی و قرار دادن برخی بازیکنان ملیپوش مقابل سرمربی تیم باشگاهیشان و به چالش کشیدن احتمال موفقیت نمایندگان فوتبال ایران در لیگ قهرمانان آسیا، آن هم در مرحله حذفی ارزش این را دارد که با برنامههایی که هنوز از جزییاتش خبر نداریم و به بار نشستنشان تردید میکنیم، تنها به فکر پیشرفت در فوتبال تدافعی و کنترلی آن هم با درصدی پایین باشیم؟ به راستی وقتی به خاطر میآوریم کیروش قبل از بازی با چین بیکیفیت
هشدار داد که شکست احتمالی تقصیر برانکو و منتقدان است چطور میتوانیم باور کنیم که اجرای برنامههای آمادگی جسمانی سرمربی تیم ملی منجر به بهبود کیفیت تیم ملی در جام جهانی شود و بعد از باخت احتمالی در این مسابقات منتقدان دوباره مقصر شکست لقب نگیرند؟ بیایید تمام بازیهای این هفت سال تیم ملی را مرور کنید. چند بازی زیبا مقابل حریفان همسطح آسیایی میبینید که در ذهنتان بهعنوان یک مسابقه ویژه نقش بسته باشد؟ در چنین شرایطی چطور میتوان تنها با انجام برنامههای آمادگی جسمانی شرایط بدنی بازیکنانی که فرم بدنیشان شکل گرفته و در بازه زمانی مد نظر کیروش تنها درصد بسیار کمی رشد خواهد یافت منتظر فرم بهتری از تیم ملی فوتبال در مقایسه با شرایط فعلیاش بود؟ اینکه کیروش قصد دارد بازیکنان را برای بازهای نسبتا طولانی به اردویی در جهت رشد شرایط بدنی ببرد شاید باعث درصدی رشد در آنها پیش از شروع مسابقات شود اما به هیچ وجه کافی نیست چرا که رشدی که بر اثر این تمرینات ایجاد شده دائمی نخواهد بود. در حوزه آمادگی جسمانی برنامههای اساسی باید به صورت میانمدت و درازمدت پیاده و اجرایی شود و آنچه که به صورت موقتی در نظر گرفته میشود
جواب کافی نمیدهد. نمونهاش جام جهانی گذشته که تیم ملی در بازی سوم مقابل بوسنی نتوانست برگردد و همراه با نمایشی ضعیف شکست تلخی تجربه کرد و با دست خالی برگشت.
از ساختمان پک و امکاناتی که در این مکان برای تیم ملی تعبیه شده بهعنوان یکی از دستاوردهای کیروش برای فوتبال ملی یاد میشود اما این امکانات بیشتر برای تیم باشگاهی مفید است و تیم ملی در تمام اردوهایی که حاضر میشود از غالب این امکانات بهره مند است و شاید تنها در بحث سخت افزار با کمبودی جزیی روبهرو شود. در واقع ایجاد چنین مرکزی با توجه به اینکه کیروش حداقل در نیمی از روزهای سال در ایران حضور ندارد توجیه اقتصادی نخواهد داشت و شاید بهتر بود این امکانات در اختیار باشگاهها قرار میگرفت تا بازیکنان آمادهتر به اردوی ملی بروند اما متاسفیم که بگوییم کیروش اهل دانشپراکنی در بین مربیان لیگ نیست و در اصطلاح عمومی خیرش به فوتبال باشگاهی نمیرسد.
با استناد به بند اول جای تاسف است که جو عجیبی در حوزه رسانهای و تقابل بین دوستداران کیروش و مخالفانش -یا در نگاهی عمیقتر آنهایی که زیادهخواهیهای کیروش را با دلسوزی اشتباه میگیرند و گروهی که نمیخواهند کورکورانه زیر بار حرفهای سرمربی تیم ملی بروند- به وجود آمده که بیشتر از اصل ماجرا آزارم میدهد. راستش را بخواهید همه ما میدانیم حتی آنهایی که پز روشنفکرانه میگیرند و فقط از فیلمهای سیاه سفید برگمان حرف میزنند یا ادعا دارند به سریالی پایینتر از «برکینگ بد» روی خوش نشان نمیدهند پای «پایتخت» سیروس الوند و موسسسه اوج هم مینشینند و به دیالوگهای خندهدار نقی و ارسطو میخندند. در حوزه فوتبال اینها دقیقا همانهایی هستند که فرکی را به خاطر قهرمانیهای بی سر و صدایش توی دل ستایش میکنند، به مجید جلالی به خاطر شکست دادن برانکو در اوج احسنت میگویند و البته از تداوم قلعهنویی در موفقیت - با هر متدی - شگفتزدهاند و در خفا لب به تمجید از او میگشایند اما همزمان پز روشنفکرانه میگیرند که اصلا مربی خارجی چیز دیگری است، فقط و فقط با مربی خارجی است که میشود معنی واقعی تغییر را احساس کرد و همه مربیان ایرانی
«اخ» هستند. باور کنید حتی در حوزه فرهنگ که قاعدتا باید خاستگاه نگاههای متفاوت و خاص باشد هم آنهایی که سرشان به تنشان میارزد به اینهایی که فقط اداهای روشنفکرانه درمیآورند یا ادعای روشنفکری دارند، میخندند یا طردشان میکنند پس بیایید حداقل حوزه ورزش و فوتبال را به این افههای انتلکتوئلی آلوده نکنیم که فقط گمراهی در پی دارد و هیچ مسیر تاریکی را روشن و هموار نمیکند.
در همین جو مسموم رسانهای آنچه آزاردهندهتر هم هست یارکشیها، افترا زدنها و توهماتی است که فضا را آلودهتر کرده و در هر دو طیف موافقان و مخالفان برنامههای کیروش، برخی با روشهای پلیسی و کارآگاهی دنبال داستانسازی و داستانپروری هستند. در همین فضا مدتهاست دوستداران کیروش و حامیان برنامههایش هرگاه پای انتقاد از زیادهخواهیهای او پیش کشیده میشود، پای برانکو را وسط میکشند و معتقدند عدهای دنبال این هستند تا سرمربی پرسپولیس را دوباره به نیمکت تیم ملی برگردانند و اصلا تمام مخالفتها و دعوای برانکو-کیروش در همین راستاست. این گروه از هر جمله برانکو و هر مصاحبهاش در باب مخالفت با برنامههای کیروش سناریویی میسازند تا نشان دهند یک گروه زبده شامل برخی اطرافیان برانکو و دوستدارانش در رسانهها در یک اتاق فکر مخوف مشغول تدوین برنامهای هستند تا مرد کروات را به تیم ملی برگردانند، فارغ از اینکه اصلا و ابدا چنین برنامهای وجود ندارد و یقین دارم برانکو در پرسپولیس آنقدر مشغله فکری دارد و اهدافش را با حساسیت زیاد دنبال میکند که طرح مباحثی مثل اینکه او برای بازگشت به تیم ملی زمینهسازی میکند، نه تنها برای او بلکه آنهایی که به پرسپولیس و کادرش نزدیک هستند خندهدار و مضحک به نظر میرسد.
مخاطب بند آخر این مطلب شخص شخیص کارلوس کیروش است؛ سرمربی محترم تیم ملی که مدتهاست با سیاست تحقیر و کنایه، فوتبال ایران را دو قبضه در اختیار گرفته و جدا از اینکه هر فصل تقویم لیگ را مینویسد با انواع و اقسام رفتارهای عجیب مثل بازگرداندن ملیپوشان پرسپولیس از اردوی دبی، برنامههای باشگاههای بزرگ و مربیانشان را به چالش میکشد و بعضا باعث میشود تا زشتترین اتفاق ممکن در یک مجموعه رخ دهد و بازیکن جلوی مربیاش بایستد. کیروش کار خودش را میکند و البته عجیب اینکه به جای تحت فشار قرار گرفتن و انتقاد شنیدن هر روز مجال بیشتری برای به سخره گرفتن و تحت فشار قرار دادن مربیان لیگ ایران و تمام کارهایی که طی دوران کاری خود انجام دادهاند، پیدا میکند. این سرمربی تیم ملی است که حتی فهرست بازیکنانش را از فیسبوک خود اعلام میکند، به مدیر رسانه ایرانی اعتماد ندارد، با دبیر فدراسیون وارد دعوایی رقتانگیز میشود، برای مخالفانش(احتمالا برانکو، کریمی، قلعهنویی) لقب سه خواننده تنور یعنی آنهایی که صدای بلندی دارند، گذاشته خط و نشان میکشد، هر رفتار غیرحرفهایاش با داور و نیمکتنشینان حریف اشتباها به غیرت ایرانی و تعصب
حرفهای تعبیر میشود و البته از کنایه زدن و تحقیر دست برنمیدارد. سرمربی تیم ملی همان شخص است که با کنایه به برانکو(اینکه اعضای خانوادهاش را در کنار خود ندارد) مسوول حراست را کنار خود فرا میخواند و عضوی از خانواده تیم ملی میداند غافل از اینکه تیم ملی او بیشتر از همیشه از واژه «خانواده» فاصله گرفته و حتی برخی اصحاب رسانه به خاطر تعدد تغییرات در کادر فنی تیم ملی و جابهجایی مداوم دستیارانش و فاصلهای که ایجاد شده مربیان تیم فوتبال کشورشان را نمیشناسند و اصلا از کارنامه و چگونگی حضورشان در کادر فنی تیم ملی خبر ندارند. شاید بد نباشد بدانید همین حالا مقصر اصلی تاخیر در انتخاب سرمربی تیم امید کارلوس کیروش است و نزدیک شدن به رقابتها هیچ کس را نگران نمیکند چرا که سرمربی تیم امید نباید یکی مثل محمد خاکپور یا هومن افاضلی باشد که با برنامههای سرمربی تیم ملی در هر شرایطی راه بیاید و تبعیت کند.
اینها فقط گوشههایی نه چندان پنهان از کجرویهای سرمربی محترم تیم ملی است که نمیدانیم چرا در فاصله دو ماهه تا جام جهانی سکوت نمیکند و روی کارش متمرکز نمیشود. باور کنید ما مثل تمام این هفت سال جلوی این زیادهخواهیها و دخالتهای گاه و بیگاهتان سکوت میکنیم تا شما فقط به کارتان برسید و تیم ملی را در جام جهانی خوشبخت کنید چرا که برخلاف آنچه بسیاری فکر میکنند مطمئنا هر ایرانی از حفظ غرور تیم ملی و فوتبال ایران در جام جهانی احساس سربلندی و رضایت خواهد کرد و شاید همین هم برای ما کافی باشد. باور کنید ما انسانهای زیادهخواهی نیستیم آقای کیروش.
نظر کاربران
اخه این کارشناس دوزاری ها رو از کجا میارن ؟اخه این چه مطلبیه؟یارو تابلو داره عقده هاشو خالی میکنه و چقدر هم نویسنده این مقاله بی تربیته ..ادبیات نوشته شو نگاه کنید انگار رئیس فدراسیونه و به کیروش هم دستور میده این چه جونوریه دیگه
پاسخ ها
بی غیرت وطن فروش کیروش بابازیکنا وپولهای ایرانی اسم در کرده
ایول خوب اومدی متن رو
یکی این مردیکه موزامبیکی رو بندازه بیرون دیگه شورشو دراورده کیروش احمق
دراسنانه جام جهانی به جای حمایت. ازکیروش بزرگ موفق خوب پرافتخاراختلاف میندازین
فکر کنم نویسنده یادش رفته تیم ملی با ان همه ستاره یونیک زمان اقای مایلی کهن چگونه بازی میکرد زمان برانکو به هم پاس نمیدادند علی کریمی چگونه رفتار میکرد و مشت در بازی رسمی به صورت هم میزدنند زمان مرحوم دهداری روشون نمیشد لباسشون و با تیم بازیکن تیم رقیب عوض کنند چون کیفیت نداشت و مربی کوتاه میامد در مقابل فدراسیون زمان دایی از عربستان چگونه در ازادی باختیم واقعا کدوم زمین ورزشی مناسبی باشگاها با تجهیزات دارند اگر بازیکنان لیگ از اموزش خوبی برخوردار بودن با توجه به دلالها و پول فراوان یکیشون تو ایران بازی نمیکرد خودخواهی مربیان ما متاسفانه طوری شده که خودشون برتر از مربیان شاغل در اروپا هم میدانند اما لیگ نداشته سوریه هم انان را نمیخواهد چرا ...باید جواب داد کدام مربی ایرانی ترانسفر شده ...مخالفان کی روش خودخواهان و چشمشان به نیمکت تیم ملی است یا در اهداف تیمهای ملی حاشیه خلیج فارس قدم بر میدارند ...واقعا اگر کسی دیگری جای کی روش بود پولش و میگرفت و به به چه چه هم میکرد و هیچگاه اینگونه هویت پو.شالی فوتبال ایران را محترمانه نمایان نمیکرد ...و کار درستی میکنه الکی نباید تعریف کرد باید فوتبالی های قدیمی بروند و نیروی جوان بیاد و پیشزفت حاصل بشه ...برنامه نود در مورد جادو جمبل مربیان !!! موفق ... باند بازیشون ...و سوابق کاریشون موجود است ...واقعا کدام مربی موفقی که با دانش تیم موفقی ساخته و از ضعف مدیریتی تیمهای رقیب استفاده نکرده وجود دارد...کی روش هر جا بره مشابعه این پول و بهش میدن اون میخواد کاری اساس برای تیم ملی بکنه که متاسفانه در بدترین گروه قرار گرفت . منقدانش قتد تودلشان اب میکنند اما به امید خدا چون نیت او و تیم ملی پاک است ابرومندانه به جام جهانی خواهیم رفت او بزرگ فکر میکند وبرای این بزرگی زمان میخواد که بد دلان نمیخواهد...
کیروش مغرور..خودخواه
از نظراتت مشخص هستش که فکر میکنی همه چیز بلدی لطفا بیشتر از عقلت نظر نده
کاربر محترم بنام وحید درود ،هزاران درود برشما، که بصورت شفاف حقیقت را بیان فرمودید،و دیگر اینکه یک تعداد از کاربران محترم برای سرمربی تیم ملی ایران کلمه موزانبیکی وغیره را بکار می برند و طوری صحبت میکنندکه اینگار سطح تحصیلات ویا فرهنگ اجتماعی انها ویا بطور کلی ما ایرانی ها از همه بالاترهستیم در صورتیکه ما فقط مدعی داشتن فرهنگ 2500ساله هستیم ،ادب واحترام نسبت به هم نوع زیر صفر،فرهنگ رانندگی افتضاح،ریختن زباله در محیط اطراف،از خودرو نمونه،بوق زدن های الکی، درگیری درصف نان،مترو،وغیره،نگاه بد به همدیگر خصوصا زنان در مجامع عمومی ،در تمام دنیا با این رفتارهای که ماداریم مورد تمسخر این ،ان هستیم انوقت بجای اینکه بیایم خودمان را اصلاح کنیم به این وان هم توهین میکنیم ،فقط باید تاسف خورد،اول برای خودم وبعد برای دیگر هموطنانم که چرا اینطوری شدیم.
اتفاقا خیلی خیلی عالی بود مطلبتون حقیقتو گفتین این کیروش دیگه افسار پاره کرده کل مردم ایرانو به سخره میگیره و تحقیر میکنه همه اینها از بی عرضگیه رئیس فدراسیونه این همه بهش بها دادن از الان بهونه میاره که باختای جامجهانی رو توجیه کنه این مردک این همه پول و پاداش گرفته بایدم تیم ملی رو راحت ببره جام جهانی قهرمان آسیا کنه ولی هیچ کاری هیچ تغییری تیم ملی نکرده نمیدونم چرا این همه ازش دفاع میکنن فقط به رنکینگ فیفا مینازن نمیدونن که زمان برانکو 15جهان شده بودییییییم
درود خدا بر کی روش کبیر.حرف های آقای کیوان منطقی و کاملا درست بود.به امید موفقیت تیم ملی.و آرزوی سلامتی برای کی روش و بازیکنان تیم ملی ایران
سلام، وقتی کیروش وضعیت رو میبینه هر چی دلش میخواد میگه، وقتی از کسی نمیترسه و میدونه هیچ کس مقابلش نیست این کارا رو میکنه،، ما ایرانیم یه کشور آسیایی نه اروپایی تو اومدی که با همین توانایی به ما کمک کنی، اگه ما اسپانیا یا پرتقال بودیم تو رو میخواستیم چکار،، قشنگ دندونای ما رو شمرده، چند سال دیگه بمونه به قانون اساسی و حجاب هم گیر خواهد داد و شاید بگه نامزدهای مجلس و ریاست جمهوری رو هم من تایید کنم و میدونه که باز هم کسی بهش گیر نخواهد داد، مگه فوتبال و قهرمانی جهان حتی چقدر ارزش داره که این آقا همه کاره ما شده و همه چیز ما رو داره به تمسخر بگیره،، مگه چکار کرده ما قبلاً هم جام جهانی رفتیم و از گروه سعود نکردیم باز هم این اتفاق خواهد افتاد ولی تفاوتش یکه تازی این آقاست که تو همه چیز دخالت میکنه، تا حالا فقط با تونس به عنوان یه تیم قوی بازی کرده که اونم نتیجه اش، اصلا عمداً با تیمای قوی بازی نمیذاره که بگه من برنده ام و داره از آب گل آلود بی مدیریتی ما بیشترین استفاده رو میکنه و ما همچنان به به و چه چه میکنیم، بهتره یکبار برای همیشه این قرارداد ترکمن چای رو لغو کرد که حداقل عزت ما رو زیر سوال نبره ولی افسوس از یک مدیر توانمند و شجاع
ازخطبهخطایننوشتهبویتعفنمخزنیمیاد.شرمتانبادکهاینگونهبهدستوپازدنافتادینتاذهنچهارتابیسوادوسادهدلرونسبتبهسرمربیخرابکنید.ننگبرشما.تمامیمواردذکرشدهبهدردعمهمحترمتونمیخوره.کورخوندید!!!
پاسخ ها
مواظب باش زیرتعفن خفه نشی جیره خور
اتفاقا آدمایی با شعور و درک پایین مثل شما باعث شده این اجنبی اینجوری به تو وامثال تو توهین کنه وگرنه حقوق بگیر مردم هستش باید سرشو بندازه پایین کارشو بکنه
کاش تواین فوتبال چندتا آدم شجاع مثل شما بودو حقیت رو میگفت متاسفانه اونایکه دستشون تو کارجیره خور فدراسیون وکیروش هستند