چرا تماشاگران سنگ انداختند؟
به سلامتی و میمنت، دربی هشتادوپنجم هم برگزار و پخش شد تا خیال همگان راحت شود که کسی چشمزخمی به درآمدهای میلیاردی صدا و سیما از این مسابقه نزد.
آی اسپورت: به سلامتی و میمنت، دربی هشتادوپنجم هم برگزار و پخش شد تا خیال همگان راحت شود که کسی چشمزخمی به درآمدهای میلیاردی صدا و سیما از این مسابقه نزد. آنها که وعده پخش نشدن داده بودند درنهایت به اقدام انقلابی راه ندادن دوربین شبکهها بسنده کردند تا به صدا و سیما نشان دهند که جدی هستند در حالی که جدیت به وقت نشان داده نشدن بازی به نمایش گذاشته میشد. آنچه در دربی ۸۵ دیدیم کم نبود. سوای نتیجه بازی - که دور از انتظار بود - و کیفیت بازی - که دورتر از انتظار بود- و میزان خشونت و عصبیت بازیکنان - که آنهم دور از انتظار بود - این مسابقه ۹۰ دقیقهای نکتههای دیگری هم برای دیده شدن داشت.
اول: حق پخش
از روزها قبل از دربی، شایعه و شائبه پخش نشدن بازی دربی به دلیل پرداخت نشدن حق پخش مطرح شد. مذاکراتی صورت گرفت و صدا و سیما برای پرداخت حق پخش، کوتاه نیامد. دست آخر قرار شد بازی پخش شود اما دوربینهای خبری و محتوایی به مسابقه راهی نیابند که همین هم شد. این اقدام انقلابی مهدی تاج، البته کوچکترین تفاوتی را رقم نخواهد زد چراکه بر فرض برنامه ۹۰ در حواشیاش، چند نکته را نداشته باشد. مهم صحنههای بازی است که کار برنامههایی چون شبهای فوتبالی و ۹۰ و برنامههای دیگر را راه میاندازد. فیلم بازی هست و همه دارند و میتوانند رویش بحث فنی کنند و کار را پیش ببرند. مهم آن تبلیغات فوق گرانقیمت چند ساعت قبل تا چند ساعت بعد از مسابقه بود که صدا و سیما پولش را گرفت و نوش جان کرد و به ریش فوتبال هم خندید. دیگر برنامههای صدا و سیما هم ضرر مالی نمیکنند. برنامه ۹۰ بدون نشان دادن حواشی دربی هم پربیننده است. برنامههای دیگر هم به آن صورت آگهیمحور نیستند که این اقدام آقای تاج و شرکا، ضرری به آنها بزند.
سوال اصلی اینجاست؛ چرا باید دوربینهای برنامه ۹۰ و دیگر برنامهها به این مسابقه محرم نباشند؟ مگر حق پخش فوتبال ایران را شبهای فوتبالی نداده؟ مگر ورزش و مردم است که پایش را روی سیم انتقال پول حق پخش به باشگاهها گذاشته؟ مگر ۹۰ است که زیر نامه پرداخت بدهیها را امضا نمیکند؟ مگر بخشهای خبری شبکههای سیما هستند که مانع از این اتفاق مهم میشوند؟
صدا و سیما بهعنوان مادر، پول فوتبال را نمیدهد و بعد فدراسیون فرزندانش را تحریم میکند؟ این آخر چه رفتاری است؟ اگر ایده اصلی وادار کردن سیما به پرداخت حق پخش بود که این راه مناسبی نیست. پخش نکردن ۱۰ دقیقه از بازی و زدن زیر میز پربرکت حق پخش، ایده جالبتری بود. اصلا به این فکر کنیم که صدا و سیما میتوانست بازیهای قبلی استقلال و پرسپولیس را پخش نکند تا سیما متوجه جدیت این تهدید بشود. یکبار که بازی پخش نشود و سیل تماسهای خشمگینانه مردم تلفنهای سازمان صدا و سیما را از کار بیندازد، دوزاری آقایان میافتد که حق فوتبال را نمیتوان نداد.
دوم: بلیتفروشی
تصویر هزاران نفری که پشت درهای بسته ایستادهاند و فریاد میکشند و خواهان عبور از این درها هستند، در فیلمهای آخرالزمانی تصویر مرسومی است. با این همه با همت فدراسیون که بلیتفروشی را به باشگاه پرسپولیس واگذار کرد، شاهد فروش بلیت خارج از ظرفیت بودیم بهنوعی که هواداران پرسپولیس که بلیت بازی را از طریق سیستم پخش پیشنهادی باشگاه تهیه کرده بودند، بیرون در ماندند و بعد، جماعتی که بلیت نخریده بودند بهراحتی وارد شدند! ای عجبا! مردم بلیت میخرند اما نمیتوانند وارد ورزشگاه شوند. خندهدار نیست؟
سوم: عصبیت
از ابتدای هفته منجر به دربی، شایعه پخش نشدن این مسابقه همه رسانهها را دربر گرفته، این هیچ. تماشاگران هم هنگام ورود به ورزشگاه طبق معمول همیشه بسیار مورد لطف قرار گرفتهاند. این هم هیچ. ورودشان به داخل ورزشگاه هم بدتر از همیشه با بینظمی همراه بوده چراکه همانطور که عرض کردیم، خریداران بلیت به داخل راه نیافتهاند اما راه درروهای همیشگی سبب شده تا عدهای بدون بلیت وارد ورزشگاه شوند. این را اضافه کنید به ظرفیت بیش از حد معمولی که وارد ورزشگاه شده بودند. عادل که میگفت روی هر صندلی دو نفر نشستهاند. حالا اگر این را اغراق ندانیم، به این فکر کنیم که تنها پنج تا ۱۰ هزار نفر بیش از حد ظرفیت در ورزشگاه نشسته باشند. یعنی سکوها چنان پر هستند که نمیتوانی رویش تکان بخوری. میخواهی به سرویس بهداشتی بروی؟ باید از بین پنج هزار نفر عبور کنی تا به صفی برسی که احتمالا هزار نفر در آن ایستادهاند!
هنوز بازی شروع نشده بود که عکسی در فضای مجازی منتشر شد از هواداری که در ورزشگاه ساندویچی خریده بود که داخلش دو پر خیارشور بود و دو نصفه پر کالباس! یعنی بیاحترامی به هواداران تا حدی رسیده که حتی ساندویچفروشهای داخل ورزشگاه هم متوجه شدهاند که کسی به کسی نیست و هرچه به مردم بیندازند، انداختهاند و کسی هم شکایت نمیکند.
اگر میخواهید بدانید چرا کار تماشاگران دو تیم به این رسید که به سمت بازیکنان تیم مقابل سنگ پرت کنند به این نکات توجه کنید! به اینکه تماشاگر را چطور وادار کردهایم ساعتها قبل از این بازی به ورزشگاه بروند، در صف بمانند، درهای بستهشده را تماشا کنند، تحقیر شوند، بلیتی که به صورت رسمی خریدهاند را غیررسمی و بیاعتبار ببینند و ناچار شوند از بازار سیاه، با قیمتهای نجومی بلیت تهیه کنند و بروند داخل. ساندویچ آشغال بخورند و در صف سرویس بهداشتی اشکشان در بیاید و بعد یک دربی بدون موقعیت گل ببینند. بعد گلایه داریم که چرا مردم سنگ میاندازند. گلایه دارد یا ندارد؟
چهارم: مربی داخلی
سوالی که باید بپرسیم درمورد نقشی است که بیژن طاهری در این دربی برعهده داشت. اصلا فلسفه حضور طاهری در استقلال مگر غیر از این بود که شفر بازیکنان را نمیشناسد و دربی را نمیشناسد و قواعد بازی را نمیشناسد و باید یک دستیار ایرانی مسلط و بهروز بیاوریم که همهچیز را بشناسد و دست شفر را بگیرد و او را به شناخت بهتری از فوتبال ایرانی (بهویژه دربی) برساند؟
خب، این شناخت بهتر کجا بود وقتی شفر ۹۰ دقیقه در کنار مکدرموت مشغول جر دادن حنجرهاش بود؟ گاهی وقتها، طاهری را در حالتی میدیدیم که دوربین از زاویهای شفر را نمایش داده که او هم در گوشه کادر دیده میشود! ادعا نمیکنم که طاهری حرفی نزده و کاری نکرده و ناظر خاموش بوده اما سوال اینجاست، چرا شفر که دربی را نمیشناسد و بازیکنان را نمیشناسد ناچار است برود کنار زمین و با سوت زدن و پرتاب منور و روشن کردن آتش و استفاده از دود سرخپوستی، به بازیکنان تیمش اشاره کند که برگردند یا بروند جلو اما از راهنمای خویش در مسیر شناخت فوتبال ایرانی بهرهای نمیبرد؟ چرا ما همیشه مکدرموت را کنار او دیدهایم تا طاهری؟ فکر کنید پاشازاده روی نیمکت بود؟ حاضر بود ۹۰ دقیقه نقش سایه را بازی کند؟ جلو نمیآمد؟ لب خط بر سر بازیکنان فریاد نمیزد یا آرامشان نمیکرد؟ شفر را که لب خط تا مرز سکته پیش رفته بود را از برق بیرون نمیکشید؟ فرهاد مجیدی اگر روی نیمکت بود دستکم توان تهییج کردن سکوها به تشویق استقلال را نداشت؟ انتخابش در کوتاهمدت که سودی نداشت، در بلندمدت قرار است از او چه ببینیم؟
پنجم: ذهنیت
محسن مسلمان آنقدر در زمین بد بود که خودش ناچار شد در اینستاگرام از مردم عذرخواهی کند که فکرش مشغول بود و خیلی نتوانست کمک حال باشد. کجا بودی برادر؟ ذهنت کجا بود؟ به شما کلانترین پول ممکن پرداخت میشود که ذهنت جایی نباشد؟ در دربی کجا بودی؟ چه میکردی؟ چرا حواست مشغول بود؟ مگر شما بازیکن حرفهای نیستی؟ مگر بعد از این همه مدت یاد نگرفتهای که ذهنت را خالی کنی؟ شما صدها میلیون در سال دریافت میکنی برای بازی کردن اما تا الان اندکی از این پول را خرج نکردهای تا یک روانشناس حرفهای را استخدام کنی تا به شما تکنیکهای خارج کردن فکرهای غیرضروری از ذهن را یاد بدهد؟
برانکو ایوانکوویچ
حالا خوشحالتر از همیشه و همهکس اوست. برانکو که در آغاز بازی دربی رنگش کمی سفیدتر شده بود و روی نیمکت آرام و قرار نداشت، بعد از گل علیپور یخش باز شد و از روی نیمکت برخاست و با طمانینه خاصی بازی شاگردانش را دنبال کرد. این مرد کروات که قبل از بازی و در نشست مطبوعاتی، همکار آلمانیاش را بغل کرده و امیدواریهای الکی بهش داده بود، در پایان بازی هم پیش او رفت و یواشکی در گوشش گفت: «گودناخ مستر شفر! اینجا ایران است.»
وینفرد شفر
بندهخدا خیلی تلاش کرد در اولین دربی نازشست نشان دهد و به برانکو حالی کند که دود از کنده آلمانی بلند میشه. تلاشش هم انصافا ارزشمند بود و در طول ۹۰ دقیقه چنان سوتهایی زد که کفتربازهای حرفهای ما هم به این بلندی و تاثیرگذار سوت نمیزنند. حیف که کفترهای داخل زمین آنقدر جلد نبودند تا به سمتش هدایت شوند. پیرمرد آلمانی با همه این مسائل کارش را کرد و با القای پیروزی به شاگردانش نشان داد که میشود با تیم بیمار هم دوید و جنگید و سربلند از زمین بیرون آمد.
بیژن حیدری
دکتر بیژن حیدری، متخصص ارتوپدی است و بهتر میتواند روی شکستگی، اسپاسم عضلانی،مشکلات استخوانی و... نظر بدهد. روی همین اصل پنجشنبه تصمیم گرفت اینبار روی اعصاب بازیکنان کار تخصصی انجام دهد و با رونمایی از ارتوپدی نوین در عرصه داوری نشان داد که میتواند کمیته داوری را برای اجرای کامل و بینقص ارتوپدی روی اعصاب بازیکنان یاری کند. اگر نیازی هم به گریاندن بازیکنی داخل زمین باشد او تبحر کاملی هم در این زمینه دارد. بیچاره وریا غفوری این را نمیدانست و خسرو حیدری هم غافل از این موضوع بود.
نظر کاربران
نویسنده متن فوق یکی به در یکی به تخته میزنه یا شعورش رو جا گذاشته بوده
نویسنده حتما استقلالیه
مرگ بر کیسه ای
پاسخ ها
حرف مفت نزن بی غرهنگ ...واقعا.....هستی
داداچ طارمی کجاست الغرافست
لنگی کبیر
درود بر استقلال
چشم لنگی دراد
نقد به این مزخرفی رو مدتها بود نخونده بودم.
نویسنده واقعا هدفش فقط انتقاد بی مورد از هر کی و هر کجا و هر چیزی بوده....