برزخ میان عشق و دانش
به نظر میرسد برخی حاشیههای عجیب در فوتبال ایران ستارههای سابق تیمهای پرطرفدار را از ادامه راه خود در حوزه مربیگری تا حدودی منصرف کرده است.
جادوگر به اشتباهش پی برد
علی کریمی که مدت کوتاهی در تیمملی به عنوان دستیار کارلوس کیروش فعالیت کرد و به شکل عجیبی پای پرواز تیمملی به استرالیا تصمیم به جدایی گرفت، برای نخستین تجربه سرمربیگریاش نفت تهران را برگزید. او ابتدای فصل با مالکان قبلی این باشگاه بعد از توافق اولیه، به اختلاف خورد تا در هیچ مسابقه رسمی روی نیمکت نفتیها ننشسته باشد. سپس با روی کار آمدن مالک جدید باشگاه بار دیگر به عنوان سرمربی انتخاب شد. با اینکه کاپیتان سابق تیمملی و پرسپولیس امید داشت در گام نخست مربیگری کارنامه خوبی از خود به جای بگذارد، خیلی زود با مدیران این باشگاه به اختلاف خورد و در چالهای افتاد که خودش به مسیر اشتباهی که انتخاب کرده بود، پی برد. کریمی در یکی از اظهارنظرهای روزهای اخیر خود گفته بود که تازه فهمیده که پذیرفتن این پست اشتباه بوده است.
کریمی مثل منصوریان
وقتی داستان علی کریمی و اصرار مالک باشگاه نفت به استعفای او را مرور میکنیم، ناخودآگاه به یاد اتفاقاتی که برای منصوریان روی نیمکت استقلال رخ داد، میافتیم. با اینکه نفت هواداری ندارد که قدرت تعیین سرمربی را داشته باشد، کریمی درگیر خواستههایی شد که از نظر خودش درست نبود. سرمربی سابق استقلال که در دوران بازیگریاش در این تیم محبوبیت بالایی داشت، کارش به جایی رسید که چند هفته از سوی هواداران این تیم مورد توهین هم قرار گرفت. مثل علی کریمی، خیلی از کارشناسان هنگام ورود منصوریان به استقلال معتقد بودند مربیگری در این تیم بزرگ برای او زود است و نیاز به تجربههای بیشتری دارد.
مسیر جداگانه ستارههای فوتبال
با اینکه برخی از ستارههای سابق فوتبال ایران تیمهای لیگ برتری را جایی برای شروع فعالیت مربیگری خود انتخاب میکنند، بازیکنان بزرگی مثل وحید هاشمیان، مهدی مهدویکیا و فرهاد مجیدی مسیر دیگری را برای خود انتخاب کردهاند. مهدویکیا چند سالی است که بعد از گذراندن دورههای مربیگری در تیمهای پایه هامبورگ مشغول به کار شده و هاشمیان نیز مسیر مشابهی را دنبال میکند. کاپیتان سابق استقلال نیز در اسپانیا دورههای مربیگری سطح بالا را سپری کرده و هماکنون در تیمهای پایه باشگاه اسپانیول فعالیت میکند. این در حالی است که اکثر ستارههای فوتبال ایران بعد از بازنشستگی عجله زیادی برای ورود به دنیای مربیگری دارند و با گذراندن حداقل دورهها به دنبال نشستن روی نیمکت یک تیم لیگ برتری هستند؛ علی کریمی و منصوریان نیز از همین افراد دسته دوم به شمار میآیند. البته میتوان به جواد نکونام هم اشاره کرد که یک سال از خداحافظیاش از مستطیل سبز میگذرد و بشدت در زمینه مربیگری فعال است. کاپیتان سابق تیمملی فوتبال هماکنون سرمربی تیم خونه به خونه در لیگ دسته اول است.
جادوگر پشت درهای بسته ماند
بعد از کشمکش روزهای اخیر علی کریمی با مالک باشگاه نفت، او به همراه شاگردانش روز گذشته برای تمرین در مجموعه نفت حاضر و با درهای بسته این ورزشگاه روبهرو شد. مسئولان این مجموعه با دستور مدیران باشگاه اجازه تمرین به بازیکنان و کریمی را ندادند تا جادوگر به بنبست بخورد. سرمربی نفت که اعلام کرده بود فقط در صورت رسیدن حکم برکناریاش حاضر است از هدایت این تیم کنار برود، با همکاری بازیکنان شکایتنامهای را تنظیم کرد و راهی سازمان لیگ و فدراسیون شد. جهانیان، مالک باشگاه نفت، نداشتن مدرک مربیگری معتبر را بهانه کرده و از کریمی خواست که به عنوان دستیار حمید درخشان کارش را ادامه دهد. علی کریمی نیز با یک مصاحبه تند علیه مالک باشگاه و مدیران فدراسیون به کارش در جمع نفتیها پایان داد: «من قراردادی با نفت دارم و تا آخر پیگیر آن خواهم بود. حتی اگر لازم باشد شخصا به کنفدراسیون فوتبال آسیا میروم تا این موضوع را پیگیری کنم. قراردادم به عنوان سرمربی ثبت شده است و همه عالم و آدم میدانند که من مدرک مربیگری A ندارم. ضمن آنکه همه دیدند من از داخل کلاسهای مربیگری آمدم و با نفت قرارداد امضا کردم. شرایطی در روزهای اخیر برای من ایجاد شد که شاید دیگر هیچ وقت مربیگری نکنم؛ حداقل تا زمانی که وضع همینگونه باشد.»
ستارهها برای مربیگری عجله نکنند
جلال طالبی/سرمربی سابق تیمملی فوتبال
در فوتبال ایران تصمیمات حرفهای اتخاذ نمیشود. اگر روی عرف و با نظم رفتار کنیم، هیچ وقت نه مربیان نامدار ما دچار مشکل میشوند و نه باشگاهها باید تا چند سال گرفتار بدهیهای کلان باشند. همین اتفاقات به پروندههای بزرگ برای باشگاههای ایرانی تبدیل میشود و بعدا دردسرهای زیادی به وجود میآورد. از سوی دیگر مربیان جوان ایرانی بدون مطالعه سمتی را قبول میکنند و شاید به همین دلیل فریب برخی صحبتهای مدیران را میخورند. علی کریمی سند و اعتبار فوتبال ایران است و حیف بود که به همین راحتی اعتبار خود را در تیمی مثل نفت خدشهدار کند. ممکن است سایر ستارههای فوتبال ما مثل کریمی در ابتدای کار خود به مدیرانی برخورد کنند که باعث ناکامیشان شود. همین اتفاقات ممکن است افرادی مثل علی کریمی را برای مربیگری دلسرد کند و در آیندهاش تأثیر منفی بگذارد. کریمی اگر تجربه داشت، اجازه نمیداد به این شکل از اسم او استفاده شود و حالا برای خودش گرفتاری به وجود بیاید. مسلما اینکه ستارههای فوتبال ما بعد از بازنشستگی مدارج مربیگری را به طور حرفهای طی ميكردند و برای نشستن روی نیمکت عجله نداشتند، اتفاق حرفهایتری بود. وقتی مربیگری با یاد گرفتن مسائل مربوط به این حوزه همزمان شود، وقت کمتری برای یک فرد باقی میماند که به مطالعه بپردازد و بخواهد تجربهها را به شکل بهتری کسب کند. مشخص است که مدیران فوتبالی علاقه دارند از اسم امثال علی کریمی برای بهبود شرایط تیم خود در حوزه هواداری، رسانهای و... استفاده کنند؛ اما خود کریمی میتوانست کارش را مثل هاشمیان و مهدویکیا از آلمان آغاز کند و با تجربه بیشتری گام به فوتبال ایران بگذارد. نکونام نیز چنین وضعیتی دارد و شاید برای مربیگری عجله به خرج داده است یا حتی علیرضا منصوریان برای نشستن روی نیمکت استقلال به خاطر تفاوت شرایط نفت با یک تیم پرطرفدار شرایط لازم را نداشت. درواقع هر مربی که با تماشاگر بیاید، توسط همان تماشاگر هم میرود. باید به مدیران فوتبال هم ایراد گرفت که از مربیان جوان به خوبی حمایت نمیکنند؛ چون اگر فرصت بیشتری به آنها بدهند و به وعدههای خود پایبند باشند، بدون شک نتیجه بهتری هم خواهند گرفت.
فقدان رفتار حرفهای با ستارهها
رضا شجیع/جامعهشناس
نخستين نكته كه بايد به آن توجه كرد، كاركرد رسانهاي ستارههاي ورزش و چهرههاي مشهور است و اينكه گفتمان رسانهاي در مورد اين افراد غالب است؛ آنقدر اخبار حاشيهاي در مورد اين دسته از افراد مطرح است كه گاهي خود متن فراموش ميشود. موضوع اين است كه فقدان نگاه حرفهاي در فوتبال ايران در اينجا بيشتر به چشم ميخورد. در جايي كه پاي يك مربي نه چندان مطرح وسط است، ممكن است چنين موضوعاتي زياد رسانهاي نشود و حداقل اينكه همه به راحتي از كنار آن عبور ميكنند. پس موضوع فقط به كريميها و منصوريانها مربوط نميشود، موضوع فقدان رفتار حرفهاي است كه دامان ورزشكاران بزرگ را هم ميگيرد. فراموش نكنيم كه يكي از ويژگيهاي فوتبال غيرحرفهاي، حضور مديران كوتاهمدت است كه به واسطه كوتاهبودن ديوار تخصص در فوتبال ايران، يكشبه وارد فوتبال شده و غير از تخريب و جنجالآفريني رسانهاي ارمغاني براي فوتبال ايران ندارند. پس معتقدم اين ساختار بيمار و غيرحرفهاي فوتبال ايران است كه زمينه ورود مديران ناآگاه را فراهم ميكند. نكته ديگر اينكه شما را به رفتار كيروش با كريمي و نكونام در موضوع انتخاب كمك مربي و يا رفتار رسانهها با منصوريان پس از ناكاميهاي تيم ملي اميد ارجاع ميدهم. اساسا ما فاقد هرگونه برنامه براي ارتقاي بازيكنان ملي و حفظ شأن و منزلت آنها پس از دوران ورزشكاري هستيم. بازيكن ملي را از منظر رسانهاي و جلب نظر هواداران مصرف ميكنيم و زماني كه كارمان با او تمام شد، رهايش ميكنيم و اين ورزشكار است كه بايد خودش راه ماندن در اين فوتبال را پيدا كند. قراردادهاي ضعيف و غيرحرفهاي، فقدان آگاهيهاي لازم مديران و حتي مربيان، حاكميت نتيجهگرايي، همه و همه بستري را ايجاد ميكند كه ستارههاي فوتبال ايران را يكي پس از ديگري مصرف ميكند و اين چرخه باطل را تا بازگرداندن آنها در آيندهاي نزديك و باز بركناري آنها ادامه ميدهد. به نظرم بازگشت حميد درخشان، رفتن كريمي و احتمالا در آينده نزديك بازگشت كريمي مثل نمايشنامهاي است كه نويسندهاش نه به دنبال رشد و توسعه فوتبال كه فقط به دنبال سرگرمكردن مردم از طريق فوتبال است و تا زماني كه اين انديشه در مديران و حتي رسانههاي مطرح ما وجود دارد، نميتوان به تغيير و تحول فوتبال ايران اميدوار بود.
ارسال نظر