خیز آندو برای بازگشت به تیم ملی
آندو میتوانست امروز در قامت کاپیتان جایگاه ثابتی در تیم ملی داشته باشد. میتوانست مثل مهدی رحمتی، همه کاره استقلال باشد و تا همیشه حمایت آبی پوشان را پشت سر خود داشته باشد.
مسیر فوتبالی آندو مثل یک فیلم از مقابل چشمانمان عبور میکند. فیلمی که در آن همه چیز سر جای خودش قرار دارد و ستاره و نقش اول فیلم، آندو است که قدم به قدم مسیری را میرود که همه فوتبالیستهای موفق میروند. از یک جای این فیلم به بعد انتخابهای آندو از مسیر اصولیاش خارج میشود. اشتباه، جریان منظم فیلم زندگی حرفهای او را به هم میریزد. از همان زمان که از لیگ قطر باز میگردد و با اینکه استقلال او را میخواهد به سایپای جلالی میرود. او پیشنهاد استقلال را به دلیل مبلغ پایین رد کرد و با قرارداد قابل توجهی به سایپا رفت.
قراردادش آنقدر قابل توجه بود که همان زمان رسانهها تیتر زدند: «یک میلیون تومان ناقابل در ازای هر دقیقه بازی تیموریان در سایپا» آندو البته هرگز در نهایت چنین پولی از سایپا نگرفت و مصدومیت، بدشانسی بزرگی بود که همان فصل گریبانش را گرفت. مصدومیت باعث شد از فهرست بازیکنان سایپا خارج شود و طبیعتاً مبلغ قراردادش را هم تمام و کمال نگیرد.
بعد از مصدومیت، ماشین سازی انتخاب بعدی آندو شد. خیلیها فکر میکردند این بار آندو انتخاب بهتری داشته باشد اما او باز هم تصمیم خودش را گرفته بود و یک نیم فصل راهی ماشین سازی شد. یک نیم فصل که گذشت، استقلال باز هم خواهان آندو بود. یک تغییر مسیر خوب به سمت بازگشت به انتخابهای بهتر و پوشیدن پیراهن تیم پرطرفدار پایتخت.
بدشانسی اما انگار دست از سر آندو برنمیداشت. معلوم نیست محرومیت استقلال از حضور در نقل و انتقالات دیگر چه صیغهای بود که این بار هم مانعی شد برای بازگشت او به استقلال. به ناچار آندو راهی نفت تهران شد تا نیم فصل دوم رقابتها را در نفت بگذراند. نیم فصلی که آنقدرها برای او بد پیش نرفت.
آندو در نفت تهران به تدریج به بازیکن اصلی تبدیل شد، ولی امکان رفتنش به سایپا همراه علی دایی میسر نشد. او همچنین نتوانست نظر استقلالیها نسبت به خودش را مثبت نگه دارد و با اینکه بعد از محرومیت استقلال از حضور در نقل و انتقالات، مسوولان این باشگاه قول داده بودند که در پایان فصل قرارداد مدنظر را با او امضا کنند اما در نهایت زیر قول و قرارهایشان زدند و فقط شهباززاده را از نفت گرفتند.
آندو ماند و قول و قرارهایی که به آنها عمل نشده بود و پیشنهادهایی که به هوای استقلالی شدنش از دست میرفت. تا آنجا که حتی امیرقلعهنویی که میخواست او را به تیم خودش ببرد هم به خاطر قراری که آندو با استقلال گذاشته بود، از پیشنهاد به او منصرف شد. وقتی هم که رفتن آندو به استقلال منتفی شد، او تیمش را بسته بود و دیگر جایی برای آندو نداشت.
آندرانیک تیموریان در نهایت قربانی انتخابهای بد و بدشانسیهایی شد که گریبانش را گرفته بود. حذف او از تیم ملی، شاید بدترین خبری بود که میتوانست مثل پتک بر سر آندو فرود بیاید. آن هم در شرایطی که به تازگی بازوبند کاپیتانی را به بازو بسته بود.
بازوبند کاپیتانی تیم ملی انگار چندان برایش خوش یمن نبود که تا آمد به بازویش ببندد، نه تنها بازوبند که پیراهن تیم ملی را از او گرفتند.
حالا این انگیزه بازگشت به تیم ملی است که آندو را همچنان محکم و پیگیر نگه داشته. گسترش فولاد تنها تیمی بود که در ادامه همه بدقولیها و بدشانسیها میتوانست مقصد تیموریان برای این فصل شود و انگیزه بالای او برای بازگشت به تیم ملی را به نوعی تقویت کند.
شاید در پس همه این بدشانسیها این بار شانس همراه آندو باشد و تغییرات احتمالی آینده در ترکیب تیم ملی و اتفاقاً در پست آندرانیک تیموریان بتواند او را به تیم ملی بازگرداند و پایان خوشی برای فیلم پرفراز و نشیب زندگی فوتبالیاش رقم بزند چرا که این پایان مهجور و به دور از تیم ملی، چیزی نیست که سهم آندو از این فوتبال باشد.
آن هم در سالی که آندرانیک تیموریان میتواند بهعنوان یک باتجربه، وزنه خوبی برای تیم ملی در رقابتهای جام جهانی به حساب بیاید.
نظر کاربران
حقش بدتر از این چیزا ست. تو که تو فوتبال به همه چیز رسیدی آخرای فوتبالت نباید واسه پول بازی میکردی.شما به یه کم محبوبیت هم واسه ابدی بودن احتیاج داشتی!!!!