«باشو»ای به سبک «نیمار»
١٠ساله بود که فوتبالش را از ایرانجوان بوشهر شروع کرد؛ قدوقواره ریزش نوید این را نمیداد که بتواند جایی در فوتبال «فیزیکیپرست» ایران برای خودش پیدا کند، ولی جادوی ریزی که در ساقهایش نهفته بود، به کمکش آمد.
از «باشو» تا «نیمار بوشهر»
مهدی قائدی حقش را از فوتبال بوشهر گرفت؛ او یکی از معدود تضادهای فوتبال ایران است که نشان داده میتوان بازیکنی فیزیکی نبود؛ ولی جایی در سطح عالی فوتبال به دست آورد. درخشیدن در تیمهای جوانان و امید ایرانجوان، دل مردم بوشهر و از همه مهمتر، دل مسئولان ایرانجوان را گرم کرده بود که میتوانند به پشتوانه این بازیکن، به روزهای خوبشان برگردند. مهدی در تمرینات یکی پس از دیگری مدافعان را پشت سر میگذاشت و هر روز چیز تازهتری به اندوختههای تکنیکی خود اضافه میکرد. قیافهاش بیشتر و بیشتر به شخصیت فیلم «باشو، غریبه کوچک» بهرام بیضایی شباهت پیدا میکرد و تکنیکهای دریبلزدنش هم شباهت زیادی به نیمار، ستاره برزیلی آن زمان بارسا، داشت. مهدی بالاخره خودش را به تیم بزرگسالان ایرانجوان تحمیل کرد؛ ابتدای فصل گذشته بود که در لیگ یک، بهعنوان بازیکنی جوان که فقط ١٧ سال داشت، هنرنمایی کرد. از همان ابتدای لیگ بود که میشد حدس زد روزهای روشنی پیشروی «باشو» قرار دارد. خیلی از مربیان شاغل در لیگ یک، تنها پس از گذر چند هفته، آرزوی داشتن چنین بازیکنی را داشتند. شاید قشنگترین جمله را درباره قائدی، داوود مهابادی، سرمربی فصل گذشته آلومینیوم اراک، بعد از دیدار تیمش با ایرانجوان گفت: «امروز در تیم ایرانجوان بوشهر بازیکنی وجود داشت که در سطح اروپا بازی میکرد. باید مسئولان روی این بازیکن سرمایهگذاری بیشتری کنند که در این زمینه از سرمربی تیم ملی تقاضا میشود نگاه ویژهای به این بازیکن باتجربه و جوان داشته باشد. این بازیکن خوشنقش، خط دفاعی تیم آلومینیوم اراک را برهم زده بود؛ بهگونهای که بازیکنان تیم ما در مهار این بازیکن عاجز بودند. امید میرود این بازیکن فصل آینده در تیمهای لیگ برتر و اروپایی باشد». بازیهای درخشان قائدی در تیم ایرانجوان و در لیگ یک، خیلی سریع راه ورود این بازیکن را به تیم ملی جوانان ایران که عازم رقابتهای جام جهانی بود، باز کرد؛ هرچند امیرحسین پیروانی، سرمربی وقت تیم ملی، نتوانست آنطور که باید و شاید، از این بازیکن در ترکیب تیمش بهره ببرد و سرانجام مهدی با تنها دو بازی در تیم ملی جوانان، به حضورش در این تیم پایان داد.
پرسپولیسیها پیش رفتند، استقلالیها برنده شدند
همان زمان که «نیمار بوشهری» مدافعان رقیب ایرانجوان را در لیگ یک کلافه میکرد، تیمهای لیگ برتری به تکاپو افتاده بودند این بازیکن را به خدمت بگیرند؛ پرسپولیس به پشتوانه حضور مهدی طارمی و حسین ماهینی، خیلی خوشبین بود که نیمار را بهراحتی به دست بیاورد. پیکان و چند تیم دیگر لیگ برتری هم دندان تیز کرده بودند تا قائدی را از لیگ یک به سطح اول فوتبال برسانند؛ ولی همچنان بخت با پرسپولیسیها بیشتر یار بود. در همین اثنا بود که تصویری از مهدی قائدی جوان منتشر شد که با قاب عکسی از مهدی طارمی و محسن مسلمان، عکس یادگاری گرفته است. تقریبا بوشهریها قانع شده بودند که «نیمارشان» قرار است فصل آینده پیراهن سرخ تیم پایتخت را بر تن کند. زمانی که قائدی به همراه تیم ملی جوانان عازم رقابتهای جهانی شد، مذاکرات پرسپولیس با باشگاه ایرانجوان که با مهدی سهساله قرارداد بسته بودند، ادامه داشت؛ ولی در ادامه، معادله کاملا برهم خورد. «نیمار»ی که قرار بود سرخپوش شود، وارد مذاکره با تیم استقلال، رقیب سنتی پرسپولیس شد و برخلاف تصور پرسپولیسیها، کار مذاکرات مسئولان استقلال با ایرانجوانیها خیلی خوب پیش رفت. تقریبا اواخر فصل پیش بود که دیگر علیرضا منصوریان، سرمربی استقلال، خیالش راحت بود که بازیکنی جوان را برای فصل بعد در ترکیب تیمش خواهد داشت.
پدیده لیگ یک
قائدی در لیگ یک برای ایرانجوان ١٠ گل زد و یکی از ستارههای بیچونوچرای این تیم بوشهری بود. او با همین تعداد گل و البته فقط با یک فصل حضور در تیم بزرگسالان این باشگاه، تابستان چمدانهایش را بست و راهی تهران شد. سفر او از جنوب برای رسیدن به کمپ تمرینی استقلال، دیگر سناریوی فیلم «باشو، غریبه کوچک» را که از جنوب به شمال ایران سفر کرد، تکامل بخشید. این بازیکن در ١٨سالگی تبدیل به یکی از چهرههای جذاب بازار نقلوانتقالات برای آبیهای تهران شد. همین چند وقت پیش که مراسم برترینهای لیگ در فصل گذشته برگزار شد، مهدی قائدی بهعنوان پدیده لیگ یک معرفی شد. خودش که تصور چنین چیزی را نداشت، به وجد آمده بود؛ ولی با روحیه جنگطلبی که در همه جنوبیهاست، یک قول ویژه هم داد: «امسال قول میدهم پدیده لیگ برتر شوم».
درخشش در ٣٠ دقیقه
حضورش در استقلال با دردسرهای ریزودرشتی همراه بود؛ برای مهدی ١٨ساله و بیشتر برای خانواده این جوان بوشهری، تنها زندگیکردن در پایتخت ایران دشوار بود. مهدی، خانواده و باشگاه استقلال در تصمیمی مشترک به این موضوع رسیدند که خانواده این بازیکن هم از بوشهر راهی تهران شوند تا در کنار این بازیکن حضور داشته باشند. این مشکل هنوز بهطور کامل برطرف نشده بود که مشکل دیگری از راه رسید؛ فدراسیون فوتبال او را به همراه دو بازیکن جوان استقلال، به دلیل ممانعت از همراهی تیم ملی امید، از حضور در رقابتها تا اطلاع ثانوی محروم کرد. همین محرومیت باعث شد قائدی در دیدار اول استقلال حضور نداشته باشد و روزهای سختی را سپری کند. البته فدراسیون خیلی سریع بازیکنان خاطی را بخشید و مهدی قائدی در فهرست بازیکنانی قرار گرفت که قرار شد در بازی استقلال با استقلال خوزستان در تهران به میدان برود. درست در زمانی که بازی استقلال تهران کسلکننده و یکنواخت شده بود و این تیم از تهدید دروازه همنام خوزستانی عاجز مانده بود، پدیدهای از روی نیمکت به زمین فرستاده شد و همهچیز را منقلب کرد. قائدی برای اولین حضورش در لیگ برتر، در دقیقه ٦٣ وارد زمین شد و نیامده، مدافعان خوزستانی را کلافه کرد. او با همان قدوهیکل ریزش، بزرگترین ستاره استقلال در دومین بازی لیگ شد. مهدی قائدی درست در شرایطی با دریبلهای خیرهکنندهاش، چشم میلیونها هوادار ایرانی را خیره کرده بود که الگوی برزیلیاش چند هزار کیلومتر آن طرفتر، در «پارک دوپرنس» مشغول روپاییزدن در جلسه معارفهاش به هواداران پاریسنژرمن بود!.
نظر کاربران
عالی بود
اگه این بچه رو بیچاره نکردین؟ آقا چرا اینقدر بزرگنمایی میکنین؟
فوق العاده بود
بابا دست بردارید بزارید این بچه و امثالهم به کار و زندگیشون برسند.با این همه تعریف و تمجید شرایط را براش پیچیده نکنید البته در اینکه تو این سن و سال و شرایط عالی بود حرفی نیست. اما بهتره ماها ظرفیت هامونو ببریم بالا که با یه کشمش گرممیمون نشه و بایه غوره سردیمون.اعتدال چیز بسیار خوبیه نه این همه با 30 دقیقه بازی به به و چهچچه و نه چند تا بازی بعد که نگرفت از اون آسمون بکوبیمش به زمین.
بازیکن خوبیه
چشم حسود بترکه الان لنگیه دارن میسوزن تو دربی گل بزنه چی میشه