برزای: شاید رفتن از استقلال به صلاحم باشه

متافوتبال: هافبک مهاجم جوان سابق آبی پوشان از حضور خود در استقلال و آینده اش می‌گوید.

بهنام جان خیلی خوش اومدی.تمرین می‌کنی؟ انگار یه ذره لاغر شدی..

ممنونم. آره یه ماه بدنسازی داشتم، چهار کیلو کم کردم.

آقا چی شد داستان؛ رفتنت از استقلال ناگهانی شد. سر این ماجرا بزرگان استقلال مثل فرهاد مجیدی و مهدی رحمتی پست گذاشتن. نمی‌خواستن از استقلال جدا بشی..

والله خودم هم نمی‌دونم ولی قسمت این بود دیگه...

شاید اون قضیه درگیری لفظی با محمد خرمگاه تو تمرین دخیل بوده تو این قضیه...

من زیاد نمی‌خوام خودم رو درگیر حاشیه کنم؛ یه چیزایی می‌گن دیگه. ولی حالا این طور شد. شاید به صلاح من شد. سال قبل با تمام خوبی ها و بدی هاش برای من خوب تموم شد. حالا شاید قسمت من این باشه که بتونم برم یه جای بهتر. البته تو ایران بهتر از استقلال نیست ولی ایشالله بتونم برم کشورهای اروپایی دل هوادارا رو شاد کنم...

پس هدفت لژیونر شدنه؟

بله، صد در صد.

جایی هم صحبت کردی؟

بله، سه چهار تا باشگاه خوب صحبت کردم و به توافقات اولیه رسیدم تا ایشالله نهایی بشه.

تو در راه آهن خوب بودی، بازیکن تیم ملی امید بودی و کاپیتان این تیم هم بودی و بعد به استقلال اومدی این انتقال از راه آهن به استقلال چه جذابیتی برای تو داشت؟

خب من همون سال که راه آهن بودم پیشنهادات خارجی زیادی داشتم. از قبلش حتی در صعنت نفت بودم، تیم ملی جوانان بودم. بعدش اومدم راه آهن و بعد دعوت شدم تیم ملی جوانان. خیلی شرایط خوبی داشتم هم تو تیم ملی و هم در راه آهن. بعد امیرخان قلعه نوعی من رو به استقلال آورد. همون سال می‌تونستم برم خارج کشور ولی به خاطر شرایط خانوادگی نتونستم و تو استقلال موندم و قرارداد دو فصل و نیم بستم.

از اون قرارداد طلب داری؟

آره از استقلال طلب دارم. 450 میلیون تومان.

پس حالا حالاها باید دنبالش بدویی ( با خنده)

به خاطر شرایط خانواده ام نتونستم لژیونر شم؛ دو فصل و نیم در خدمت استقلال بودم و خوبی های زیادی در این باشگاه دیدم. خدا رو شکر تونستم دل هوادارا رو شاد کنم و خدا رو شکر می‌کنم که امسال هم با همه خوبی ها و بدیهاش تموم شده و ایشالله هر چی قسمتم باشه همون میشه.

ولی کلا تو استقلال به خصوص این سال آخر یعنی فصل گذشته خیلی متزلزل بودی؛ یعنی خیلی خوب بازی می‌کردی ولی یه دفعه از لیست هجده نفره خط می‌خوردی، یا یه دفعه تعویض می‌شدی بعد پستت هم زیاد عوض می‌شد. مثلا یه وقتایی مهاجم نوک بودی و یه موقع هایی بال راست!

بله، من در تیم ملی امید مهاجم نوک بودم ولی بعد که به استفلال اومدم از من به عنوان وینگر استفاده کردند یعنی در پست هافبک راست و چپ به میدان رفتم.

یه خورده شرایط سخت شد تا به این موضوع عادت کنم. خدا رو شکر تو این پست هم خیلی خوب بازی می‌کردم و هر موقع به میدان می‌رفتم یا گل می‌زدم یا پنالتی می‌گرفتم یا پاس گل می‌دادم. بعدش دیگه نظر سرمربی بود که من رو بازی بده یا نده و من از بچگی یاد گرفتم به نظر سرمربی احترام بذارم. خدا رو شکر می‌کنم که هوادارا از من حمایت کردن.

آره هوادارا هم وقتی شنیدند تو می‌خوای بری یهو شوکه شدند. یعنی کل هوادارا از تو حمایت کردند.

بله، هوادارا خیلی ناراحت شدند و ایشالله یه روز بتونم با قدرت برگردم و ایشالله بتونم لژیونر بشم و دلشون رو شاد کنم.

منصوریان هم به تو می‌گفت مهدوی کیای دوم فوتبال ایران. بعد یه دفعه چی شد یه دفعه این مهدوی کیا رو نخواستن..

بله، یه مدت آقای منصوریان من رو تو پست دفاع راست بازی می‌داد که تو تمرینات خیلی خوب کار می‌کردم که یه بازی با صبا بود که من رو بازی داد و بعدش دیگه ....

که همون یک بار بود و تموم شد دیگه.

آخه اولین تجربه ام بود به عنوان دفاع راست، یه نیمه اتفاقا دفاع راست بازی کردم و بعدش دوباره برگشتم هافبک.

شادی گلت شبیه فرهاد مجیدیه، تمرین کردی می خواستی این کار رو بکنی؟

آره من از موقعی که اومدم استقلال، فکرم این بود که این کار رو انجام بدم. سال اول نمی‌شد حالا به خاطر یه شرایطی نمی‌شد انجام بدم.

می‌ترسیدی انجام بدی؟ یعنی بهت می‌گفتن انجام بدی می‌ذاریمت بیرون؟

این طوریم نبود، البته یه جورایی آدم ترس هم داره! رابطه ها رو آدم نمی‌دونه چه جوریه. دیگه سال قبل تصمیم گرفتم این کار رو انجام بدم و هر موقع گل زدم این کار رو انجام دادم و خدا رو شکر هوادارا هم خیلی خوشحال شدن و بازم انجام می‌دم.

پس باشگاه بعدی هم بری شادی سبک فرهاد مجیدی انجام می‌دی؟

بله، صد در صد.

فرهاد مجیدی ازت حمایت هم کرد، درسته؟

بله، آقا فرهاد خیلی با من صحبت می‌کنه و حتی آقا فرزاد که وقتی آقا فرهاد نبود، به من زنگ می‌زد و راهنمایی می‌کرد که چه طور بازی کنم. خدا رو شکر رابطه خیلی خوبی با هم داریم و ایشالله آقا فرهاد هم تو همه مراحل زندگی موفق باشه؛ تو زندگی اش موفق باشه همون طور که در فوتبال موفق بوده و براش آرزوی موفقیت می‌کنم.

تغییر تو استقلال از بازی با سپاهان شروع شد. بازی که تو یه گل عجیب و غریب زدی و یه جورایی منجی علی منصوریان شدی که بمونه تو تیم چون می‌خواستن منصوریان رو بردارن تو اون بازی؛ اون مسابقه بهترین بازی استقلال هم بود. جوون گرایی مثل این که خیلی جواب داد تو اون بازی انصافا.

آره خیلی خوب بود آخه ما بازی های قبلش هم بد نتیجه گرفته بودیم که واقعا در حد استقلال نبود و یهو علی آقا تصمیم گرفت ترکیب رو تغییر بده و چهار پنج تا جوون رو تو بازی گذاشت و خدا رو شکر اون بازی خیلی خوب بازی کردیم و به جز گلی که من زدم سه چهار تا موقعیت خیلی خوب داشتیم که نتونستیم گل کنیم و اون بازی رو باید با اختلاف می‌بردیم. و خدا رو شکر که تونستیم گل بزنم و حالا می‌گن ناجی علی آقا اما من بیشتر به این خاطر گل زدم که دل هوادارا رو شاد کنم.

تنها زندگی می‌کنی؟

اکثرا تنهام اما خانواده به من سر می‌زنن.

رفقا چی؟

بیشتر پیش فرشید اسماعیلی ام.

شیطون ترین بازیکن استقلال فصل قبل کی بود تو اردوها و ..

خودم

چون همه می‌گن بهنام برزای آدم خیلی شوخ طبعیه.

آره.

خب این از کجا اومده؟ ذاتیه چه طوریه؟

آره خب ذاتیه. تو تیم ملی امید هم بودم با بچه ها شوخی می‌کردم کلا تو هر تیمی برم این شرایط وجود داره.

علاقه ات به چیه تفریحت چی هست؟

فوتبال! تفریحم فقط فوتباله! همین دیروز رو مثال بزنم سه بار رفتم سالن بازی کردم سه بار بدنسازی حتی میثم می‌گه تو دیوانه ای!!

این که می‌گن از بچگی پرسپولیسی بودی درسته؟

نه..

این نه رو یه طوری گفتی، عجیب و غریب بود..

نه به خدا پرسپولیسی نبودم، من تو خانواده سه تا داداش دارم که همه پرسپولیسی ان.

پس پرسپولیسی نیستی؟

نه، صد در صد پرسپولیسی نیستم. من و خواهر بزرگم استقلالی بودیم و به همین دلیل در خونه همیشه کل کل بود. من اون موقع که صنعت نفت و راه آهن بودم پرسپولیس خیلی من رو می‌خواست. هم آقای دایی و هم آقای درخشان من رو می‌خواستن و چون پرسپولیس زیاد من رو می‌خواست و چون خبرگزاریها این خبر رو همیشه می‌ذاشتن همه فکر می‌کردن پرسپولیسی ام. اما نرفتم و راه آهن رفتم و آخر اومدم استقلال تیمی که خیلی دوست داشتم.

غذای محلی تون چیه بیشتر. آبادانی هستی دیگه..

من بهبهانی ام. اما هفت هشت سال آبادان زندگی کردم.

بهبهان غذای خاصی داره؟

نه ماستش خیلی معروفه و آبادان که ماهیِ صبورش معروفه.

اگه فوتبالیست نمی‌شدی چه کار می‌کردی؟

می‌رفتم تو سوپر مارکت (باخنده)

چون درآمدش خوبه فکر کنم؟

خب شوخی کردم سوپر مارکت رو ولی این رو همیشه فوتبالیست ها به شوخی می‌گن که اگه فوتبالیست نمی‌شدیم خدا می‌دونست چه کاره می‌شدیم یکی می‌گفت دزد، یکی می‌گفت سوپرمارکت! ولی خب آقا محمدرضا من واقعا نمی‌دونستم چه کاره می‌شدم.

تا کجا درس خوندی؟

تا دیپلم.

دیپلم، چرا شرایط طوریه که فوتبالیست ها درسشون رو ادامه نمی‌دن؟

خیلی سخته؛ من خودم راه آهن بودم تیم ملی جوانان بودم. تیم ملی جوانان طوری بود که ما همش تو اردو بودیم مثلا یک ماه پشت سر هم تو اردو بودیم و فکر کنم اون موقع تو تیم ملی جوانان هیچ کس نتونست درسش رو ادامه بده. به همین خاطر تو اردوها و تمرینات واقعا سخته که بتونی درس بخونی.

تو تیم ملی جوانان تو اردوها با کیا هم اتاقی بودی؟

تو تیم ملی جوانان با سردار، علیرضا جهانبخش بیشتر این دوتا و مثلا از بازیکنای فولاد خوزستان یوسف وکیا بود.

اگه قرار باشه تو یه تیمی الان بازی کنی بیشتر می‌خوای به عنوان مهاجم هدف به میدان بری؟

چون فیلمای من رو بیشتر به عنوان وینگر دیدن صد در صد از من به عنوان وینگر استفاده می‌کنن.

بهترین مربی که باهاش کار کردی؟

همشون مربیای خوبی بودن و من به همه علاقه دارم و از صمیم قلب اونا رو دوست دارم؛ ولی خب اکبر محمدی و آلفردو کاسمیرو رو از بقیه بیشتر دوست دارم.

این ها برای موقعیه که تیم ملی جوانان بودی و چیزای زیادی ازشون یاد گرفتی...

بله.


کار کردن با علی منصوریان سبک خاص خودش رو می‌خواد مثل این که ؟

آره خب علی آقا سبک خاص خودش رو داره و ایشالله هر جا هست موفق باشه.

افتتاحیه رستورانش رفته بودی؟

آره رفتم.

آشتی نکردین؟ نگفتی آقا بذار بمونیم تو استقلال؟ اگر شرایط طوری بود که بمونی تو استقلال، می‌موندی؟

نه خدایی اش از موقعی که این بحثا پیش اومد و گفتن استقلال من رو نمی‌خواد من خودم با علی آقا صحبت نکردم، چون وقتی نخوان بازیکنی رو دیگه نمی‌خوان دیگه.

الان رابطه ات قطع شده دیگه بازیکن آزادی؟

آره؛ الان بازیکن آزادم.

راستی شرایط راه آهن چه طور بود اون موقع که تو بودی..

من قبل از اینکه بیام راه آهن نفت آبادان بودم و هجده نوزده سالم بود. خیلی خوب گل می‌زدم، هشت تا گل زدم. شرایطم خیلی خوب بود و از تمام لیگ های برتری پیشنهاد داشتم. راه آهن اون موقع خیلی پول داشت و قرارداد مالی خیلی خوبی بستم ولی متاسفانه سی درصد گرفتم. اما بعد از یه مدتی همه چیز از بین رفت. راه آهن هم سال بعدش سقوط کرد به دست پایین تر.

شرایط راه آهن خیلی عجیب و غریب بوده اون موقع

من از راه آهن تعریفای زیادی شنیده بودم. که تیم قدیمیه بازیکن سازه و ... ولی خوب شرایطی پیش اومد که همه چی بهم ریخت.

و حست به صنعت نفت آبادان.

من قلبا این تیم رو دوست دارم و خدا رو شکر اونجا خیلی خوب کار کردم و هواداراش من رو خیلی دوست دارن حتی بعد از این که سه هیچ بردیمشون و من گل زدم نزدیک ده دقیقه کل استادیوم سر جاش نشسته بود و هیچ جا نرفت و من اونجا بغض کردم و دوست دارم همیشه صنعت نفت موفق باشه.

امسالم تو رو می‌خواستن؟

بله

خیلی هم بازیکن گرفته فراز کمالوند.

امسال نفت سرمایه گذاری خوبی کرده و بازیکنای خوبی گرفتن و ان شالله موفق باشن.