گروکشی در اردوگاه آبی!
شرایط کنونی استقلال تهران یادآور گروکشیهایی است که بارها در باشگاههای بزرگ و پرادعای فوتبال ما دیده شده.
آن چه آتش بر خرمن اختلافات درونی و بیرونی استقلال زده، تبعات شکست هولناک 6 بر یک اخیر این تیم برابر العین امارات در لیگ قهرمانان آسیا بود. تلاش رضا افتخاری و علیرضا منصوریان برای عادی (!) جلوه دادن این اتفاق و کوشش شماری دیگر از مقامها و اعضای سابق و کنونی باشگاه برای اثبات چیزی خلاف این و نشان دادن ابعاد این ضایعه ناگوار، نوعی جنگ داخلی را در اردوی آبیها ایجاد کرده است که به سبب دیرکرد مقامهای بالادست در برخورد با آن هیچ تضمینی برای رفع سریع آن احساس نمیشود و چه چیزی از این بدتر که حتی در هیات رییسه فعلی باشگاه هم یکدستی لازم وجود ندارد و در حالی که حسن زمانی باخت اخیر مقابل العین را نماد بیکیفیتی کادر فنی و سندی بر لزوم تغییر این کادر میداند، برخی اعضای دیگر هیات مدیره برای اینکه وارد دعوا نشوند سکوت اختیار کردهاند و چیزی نمیگویند.
کدام مهمتر است؟
این در حالی است که وزارت ورزش براساس گفتههای برخی سران خود قصد تغییر بعضی اعضای هیات مدیره را داشته است و دارد ولی لزومی بر تغییر مدیرعامل نمیبیند اما با تغییر محسوس شرایط باشگاه و زیر سوال رفتن فزونتر افتخاری اینک تغییر وی احتمالا از اهمیتی بیشتر از یافتن جانشینانی برای مرحوم پورحیدری و کارهایی نظیر آن برخوردار شده است.
این افتخار نیست
مصاحبههای چند روز اخیر سرمربی استقلال بیش از آنکه امیدآفرین باشد، حاکی از عدم اعتراف وی به ضعفهای فنی تیمش و به واقع تصمیمهای غلط خود او و دستیارانش در دیدار نافرجام با العین در امارات است و در حالی از جانب وی قول یک فصل تازه سرشار از موفقیت داده میشود که استقلال با هدایت وی هیچ جامی در فصل اخیر نبرد و حتی به هیچ جامی نزدیک هم نشد و اگر کسب رتبه دوم لیگ افتخار محسوب شود نه برای سرخابیها بلکه برای تیمهای بسیار کوچکتر است، بخصوص که استقلال در فهرست اعلام شده از سوی سازمان لیگ با مخارجی 5/17 میلیاردی پرهزینهترین تیم لیگ شانزدهم شناخته و معرفی شده و چنین رقم کلانی را صرف بستن تیم خود کرده بود.
حق پرسشکنندگان
امروز مخالفان مدیران و مربیان فعلی استقلال حق دارند بپرسند چرا در قبال آن همه مخارج بیلان تیم اینقدر ضعیف بوده است و این بهانه که حکم فیفا مانع از تقویت اساسی تیم در نیم فصل شد نیز بهانه قابل قبولی نیست زیرا منصوریان در «پیش فصل» تقریبا هر کس را که خود خواست به استقلال آورد و یک تیم پر و پیمان را هم از قبل در این باشگاه حاضر داشت و از جوانهای خود نیز که در نیم فصل دوم اجبارا به آنها روی آورد، جز خیر و بهره و منفعت چیزی ندید.
امروز بحث نوع مدیریت حاکم بر استقلال و تصمیمهایی که این مدیریت برای اداره فنی تیم میگیرد از اهمیتی فزاینده برخوردار شده است و وقتی میبینیم که جز چنددستگی و تفرق آرا چیزی در هیات مدیره آبیها مشاهده نمیشود و یک مدیریت واحد و کلان و مقتدرانه در این باشگاه وجود ندارد، ابراز هرگونه اطمینانی در مورد عملکرد این تیم در لیگ هفدهم نیز به امری بیپشتوانه و شعارهای فاقد ضمانت تبدیل میشود.
دوست و دشمن من؟!
این در حالی است که قشر آبیهای بیرون مانده از این باشگاه در انتقاداتشان نه لزوما مخالفتورزی با منصوریان و افتخاری بلکه ریشهیابی برای حل مشکلات را میجویند و با ادعاهای منصوریان که میگوید ماجراهای اخیر نشان داد دوستان و دشمنان واقعی وی چه کسانی هستند (!) تعارض کامل دارد. منصوریان شاید نمیداند که امروز بحث سرنوشت و اقتدار باشگاه استقلال مطرح است و نه فرجام کاری او که امثال وی فراوان به استقلال آمده و فراوان هم رفتهاند و فقط منطقیترینها در بینشان ماندگاری داشتهاند و نه «اصرار ورزان بر حفظ خویش». در روزگارانی که استقلال به وضوح مدیرانی توانمندتر و مربیانی مجربتر را میخواهد، نادیده گرفتن این نیاز و حفظ روال فعلی جز جفا به آبیها نیست و تنها بساط غیرقابل اطمینان فعلی را استمرار خواهد بخشید.
نظر کاربران
بوی تفرقه از قلم نویسنده به مشام می رسد.. وجدانتان کجا رفته؟!
شما مخاطب را نمی شناسید..مگر با یک باخت باید همه ی زحمات را نادیده گرفت؟
پاسخ ها
اوووه هنوز کجاشو دیدی این نویسنده خبر پرسپولیسی تیره همش کارش از این خبرا نوشتنه اره دیگه فصل قبل خودشون دوم شد به افتخار بزرگی رسیدن از ته جدول رسیدن بالا الان استقال کار خاصی نکرده و دومیش مهم نیست برو بابا کشکتو بساو .نکنه میخوای چاپ نکنی پیاممو
امثال شماها با قلم ناپاک باعث میشید
نویسنده عالی گفته