روزهای پرتب و تاب فوتبال اروپا؛ قهرمانی، جنگ و وداع
در روزهای اخیر، اتفاقات بسیاری در فوتبال اروپا روی داد. رئال مادرید و یوونتوس قهرمانیشان را در لیگ قطعی کردند و بحران در آرسنال ادامه یافت اما در این روزها چه گذشت؟
قهرمانی با زیدان
هیچ خبری از «معجزه در روز آخر» نبود. رئال خیلی زود از مالاگا پیش افتاد و خیالش را آسوده کرد. کیلور ناواس چند واکنش عالی داشت و کریم بنزما با زدن گل دوم کار را تمام کرد.
این برد سی و سومین قهرمانی رئال در لیگ را رقم زد. البته این دومین قهرمانی آنها از ۲۰۰۸ تاکنون بوده است. مشخص نیست که آیا اولویتهای باشگاه چیزهای دیگری بوده، یا اینکه آنها به دلیل رقابت با تیم فوقالعاده بارسلونا و تیم زهردار اتلتیکو مادرید نتوانستهاند قهرمانیهای زیادی به دست بیاورند اما برای باشگاهی که عادت به قهرمانی در لیگ داشته، این عنوان بسیار مهم است.
زینالدین زیدان گفت که این «شادترین» لحظه زندگی ورزشی او بوده است. با در نظر گرفتن اینکه او قهرمانی در لیگ قهرمانان را بهعنوان مربی و قهرمانی در جام جهانی (با زدن دو گل در فینال) را با فرانسه تجربه کرده است، این جمله او عجیب به نظر میرسد. او تکرار کرد: «این قهرمانی بهتر از هر چیز دیگری بود.»
زیدان بهعنوان بازیکن مسوولانه بازی میکرد. زیدان مربی هم باید ۲۰ بازیکن حرفهای با دستمزد بالا را مدیریت میکرد. او احتمالا «سیاسیترین» پست فوتبالی در دنیا را دارد، پستی که به مربیان بزرگ رحم نکرده است، چرا که آنها بین رییسی که دیدگاه خیلی خاصی نسبت به فوتبال دارد (فلورنتینو پرس) و بازیکنان مغرور در میدان قرار گرفته بودند.
اما زیدان اوضاع را عالی مدیریت کرد. او نشان داد که دل و جرأت و شخصیت لازم را برای تصمیمات بزرگ دارد. او به خامس رودریگس کم بازی داد، آن هم بازیکنی که سومین خرید گرانقیمت تاریخ رئال است و محبوب فلورنتینو. او کریستیانو رونالدو را متقاعد کرد که لازم نیست در همه دیدارها بازی کند. به این ترتیب بود که رونالدو با شرایط بدنی عالی به آخر فصل رسید. زیدان تصمیمات شجاعانه بسیاری گرفت.
آلوارو موراتا و ایسکو ۲۴ گل زدند. ناچو در دفاع مستحکم بود. مارکو آسنسیو و لوکاس واسکس هم زمانی که جای ستارههای بزرگ را گرفتند، طرفداران را ناامید نکردند. کیلور ناباس که همیشه صحبت از رفتن او بود، فراز و نشیب داشت اما در مواقع لازم، نمایشهای خوبی داشت. کاسمیرو هم جنگندهای تمامعیار بود.
هدف بعدی آنها فتح لیگ قهرمانان در کاردیف است. اگر زیدان این کار را بکند، تبدیل به یکی از پدیدههای مربیگری خواهد شد. در این صورت کمتر کسی را خواهید یافت که به این سرعت موفقیت کسب کند.
جادوی آلگری در یوونتوس
یوونتوس هم قهرمانی خود را جشن گرفت. آنها ۳ بر صفر کروتونه را بردند و در فاصله یک هفته مانده به پایان رقابتهای سری آ، فاتح آن شدند. این ششمین قهرمانی پیاپی یووه است و رکوردی جدید در این زمینه به شمار میآید.
قبلا هم گفتهام اما به نظر من، مکس آلگری بیشتر از بازیکنانش در این قهرمانی نقش داشت. تصمیم او برای تغییر سیستم تیم در اواسط فصل بسیار شجاعانه بود و البته با بینش بسیاری گرفته شد. او تیمش را بسیار عالی متوازن کرد. یوونتوس ستارههای زیادی دارد و آنها تا حدی عالی بودهاند که سخت بتوان بهترین بازیکن فصل تیم را انتخاب کرد.
البته حس آدمها میگوید که جیجی بوفون بهترین بازیکنشان بوده است اما لئو بونوچی چطور؟ او که تقریبا بینقص بازی کرد؟ یا سامی خدیرا، که آلگری گفته چرخدنده اصلی تیم است و باعث میشود کل تیم کار کند؟ یا پائولو دیبالا، که کیفیت و دید او در شکستن رقیبان حیاتی بود؟ یا گونسالو ایگواین، گرانترین خرید تاریخ یوونتوس با گلهایی که زد؟
نمیدانم چه باید گفت. جایزه بهترین را یا به آلگری بدهید یا بین بازیکنان پخش کنید.
نبرد عثمانف و کروئنکه
روند آرسنال به پایان رسید. آنها اورتون را ۳ بر یک بردند اما برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته موفق به راهیابی به لیگ قهرمانان نشدند. آرسن ونگر گفت: «در کل بر این باورم که از ژانویه به این سو، در محیطی بسیار دشوار بازی کردیم که دلایل متفاوتی هم داشت. برخی از دلایل را شما مشخصا میدانید که شرایط را برای بازیکنان خیلی سخت میسازد. درباره برخی دلایل بعدا صحبت خواهم کرد اما محیط روانی ایجادشده برای بازیکنان هولناک بود.»
چیزهایی که ما میدانیم این است: ونگر حاضر نشد قراردادش را تمدید کند، مسعود اوزیل و الکسیس سانچس به پایان قراردادشان نزدیک میشوند و بازیکنان کلیدی در بدترین مواقع مصدوم شدند. میتوان درباره حرفهایی که ونگر «بعدا خواهد گفت» گمانهزنی کنیم اما تعجب نمیکنم اگر منظور او ماجرای علیشیر عثمانف و استن کروئنکه باشد. عثمانف سهامدار اقلیت و کروئنکه سهامدار اکثریت آرسنال هستند و عثمانف میخواسته سهام کروئنکه را بخرد که پیشنهاد او رد شده است. مشخص است که او با افراد کلیدی باشگاه مشورت کرده و میتوان انتظار داشت که ونگر، نزدیکان اوزیل، نزدیکان سانچس و ایوان گازیدیس، مدیر اجرایی باشگاه همه خبر داشتهاند و تصمیم کروئنکه روی آنها تاثیر داشته است.
چنین ماجراهایی باعث ابهام در شرایط باشگاه میشود اما این نباید بهانه آرسنال باشد. آنها در این فصل اشتباهات بسیاری داشتند.
رم مدعی فصل بعد خواهد بود
برد 5 بر 3 رم در خانه کیهوو، با درخشش استفان الشعراوی مصریالاصل و محمد صلاح مصری، باعث شد که رم موقتا و برای 24 ساعت به فاصله یکامتیازی یوونتوس برسد. یووه سپس این فاصله را دوباره به 4 امتیاز رساند اما در هر حال برای اولین بار بعد از فصل 12-2011 بود که یووه در راه قهرمانی تحت فشار قرار گرفت. این یعنی یووه در فصلهای پیش مشکل چندانی با رم و ناپولی نداشت و این دو تیم خیلی خوب نبودند.
رم که در این فصل عالی بود ممکن است در تابستان متحول شود. آنها مونچی را بهعنوان مدیر ورزشی خود استخدام کردهاند و ممکن است لوچیانو اسپالتی هم از این تیم برود. آنها این فصل نمایشهای بالغانه بسیاری داشتند و عملا در حالی فصل را به پایان میبرند که تفاضل گلشان از قهرمان بهتر است. به زبان دیگر، آنها کیفیتهای خام بسیاری دارند که باید صیقل یابند، چه با اسپالتی و چه بدون او.
ماجرای تعویض تری
آخرین بازی جان تری در استمفورد بریج، پس از ۲۲ سال حضور و ۷۱۶ بازی با پیراهن چلسی، جشن گرفته شد.
تری در دقیقه 26 (شماره پیراهنش) تعویض شد و بازیکنان برایش تونل افتخار ایجاد کردند اما این تعویض باعث رنجش بسیاری از افراد شد، بهویژه که دو تیم چلسی و ساندرلند بر سر تعویض او با هم هماهنگ شده بودند.
نمیدانم که این ایده تری بوده که در آن دقیقه تعویض شود یا نه، بهویژه اینکه بعد از بازی به این اشاره شد که مجبور شدهاند با تری مذاکره کنند تا زمین را ترک کند.
وداع با آلونسو و لام
اگر میخواهید وداع باکلاسی را مثال بزنید، به سراغ ژابی آلونسو و فیلیپ لام بروید. این دو نفر در فاصله هشت دقیقه و سه دقیقه مانده به پایان مسابقه تعویض شدند و تماشاگران برایشان ایستاده دست زدند. آنها سپس در میان انبوه تماشاگران با آنها خداحافظی کردند. خداحافظی آنها پراحساس بود.
اخیرا از من سوال شد که کدامیک از آنها اثرگذارتر بود؟ این از آن سوالاتی است که هرگز نمیخواهید جواب بدهید چون هر دو نفر فوقالعاده بودند. این دو روی هم بیش از ۱۳۵۰ بازی انجام دادهاند و ۱۲ قهرمانی لیگ، ۱۰ جام حذفی، سه لیگ قهرمانان، دو جام جهانی، دو جام ملتهای اروپا و ۲۲۷ بازی ملی دارند اما شاید بهتر است به سمت ژابی آلونسو متمایل شویم چون او در سه کشور مختلف، با چهار باشگاه بازی کرد.
ارسال نظر