دورهات گذشته مربی
این فصل میتوانست برای امیر قلعهنویی آغازی دوباره باشد. پناه گرفتن در قلعه تبریز و تجهیز دوباره برای بازگشت به اوج.
یک- این فصل میتوانست برای امیر قلعهنویی آغازی دوباره باشد. پناه گرفتن در قلعه تبریز و تجهیز دوباره برای بازگشت به اوج. امسال میتوانست ظهور قلعهنویی تازهای باشد. نیمفصل اول هم همهچیز وفق مراد او پیش رفت. فصل، برای مربی جوان استقلال نوید یک فاجعه را داشت، تراکتور شتاب گرفته بود و در کورس قهرمانی بود و آفتاب داشت از غرب طلوع میکرد. این قمار بزرگ ژنرال بود که میتوانست او را پس از چند فصل دوباره پشت میز برگرداند. او بهانهای برای باختن نداشت. تیمی که از همه آوانسها استفاده میکند، حسابهای پرپولی که بهترین انتخابهای مربی را در تبریز جمع کرد، هوادارانی که میتوانستند شکستهای متوالی را با «عیبی یوخ» هضم کنند و به سرمربیشان فرصت بدهند، جایی دور از حاشیهها و دوربینهای لعنتی پایتخت. برای تمرین و تمرین و برای ماندن روی دور. تصور این بود که او این بار کار را تمام خواهد کرد و اسب برنده را از خط خواهد گذراند. تیمهای بحرانزده لیگ از اصفهان تا خوزستان همین را میگفتند و استقلال تحلیل رفته همین را میگفت. امیر هر که را میخواست هم با خود به تبریز برده بود. دوستانش را به عنوان مشاور و همراه و آنالیزورها و تمریندهندههای مورد نظر. این که در آغاز فصل میگفتند او انگیزههای اندکی دارد هم درست نبود. بهانههایی که میگفتند کسی مانع پیروزیهای تیم اوست هم کودکانه بود. امروز لیگ تمام شده است و او باید بپذیرد که نتوانسته. باید قبول کند که دیگر ژنرالی در کار نیست. بهانههایی مثل ممنوعیت خرید بازیکن در نیمفصل و از دست دادن عالیشاه و نوراللهی، حتی خودش را هم راضی نخواهد کرد. رفتن سروش به تیم رقیب هم. پرسپولیس با ۱۰ امتیاز برتری در رتبه اول ایستاده و قلعهنویی یک بازنده است. این فصل واترلوی ژنرال بود. جایگاه سوم برای مردی که عادت داشته همیشه فاتح باشد. تیتر یک. انتخاب با اوست؛ به تلاش ادامه دهد و فصلهای دیگری را هم با تیمهای میانه جدول یا تیمهای متمول به خوشی بگذراند و چند عنوان معمولی دیگر به کارنامهاش اضافه کند یا تصمیمی هوشمندانهتر اتخاذ کند. ژنرال باید متوجه شده باشد که دوران اقتدار او سپری شده و حالا موفقیت برایش یه حادثه خواهد بود و نه روند. باید پذیرفته باشد که دیگر همان سرمربی شاخصی نیست که بالاترین قراردادها را ببندد و هر بودجهای بخواهد در اختیارش بگذارند. اگرچه هنوز روابط و کارنامه خودش را دارد. اسم و اعتبار خودش را و لابد گروههای هواداری خودش را. اما باید دید کدام مدیر بزرگی میخواهد باز هم روی او قمار کند. سردار کارکشته و پرافتخاری که سنتهلن را در افق میبیند.
دو- علی دایی هنوز هم میتواند بگوید کار بزرگی کرده. تیم بیکس و توفانزدهای را که هیچکس برایش شانس و امیدی قائل نبود در میانه جدول نگه داشته و به سلامت به آخر فصل رسانده. کاری که اگر مربی دیگری کرده بود میشد ستایشاش کرد. اما او مربی دیگری نیست. علی دایی بزرگ است. با داعیههای بزرگ و گذشته پرافتخار. اگر خودش بخواهد به همین منوال ادامه دهد بعید است کسی بتواند جلویش را بگیرد. رزومه او قابل دفاع است. تیم نفت امسال دستاورد کمی نداشته. گاهی نمایشهای قابل قبولی هم ارائه داده. اما این سطح از کار و نتیجه چه سنخیتی با اسم و جایگاه علی دایی دارد که روزگاری سودای تیم ملی و پرسپولیس در سر داشت و به آن هم رسید. اما او هم باید واقعیت را بپذیرد. این که قرار است یک مربی متوسط برای تیمهای متوسط البته با دستمزدی فراتر از متوسط باشد، یا میخواهد راهی دیگر اختیار کند.او با همه فرصتهایی که در اختیار داشته نشان داده که نباید از «دایی سرمربی» توقعات فوقالعادهای داشت. اگرچه باید برایش هزینه بسیاری پرداخت و میتواند مسیر توجهات و خبرنگاران را به سوی تیمش خم کند. این فصل برای دایی هم فصلی تعیینکننده بود. یک مبارزه دیگر بدون دستاوردی قابل توجه. یک قدم دیگر به سوی در خروجی. اگر او همچنان خودش را برندی معتبر محسوب کند. اگر نه، باز هم او را روی نیمکتها خواهیم دید. با پیروزیها و البته شکستهای بدون غافلگیری.
سه- این لیگ را باید به منصوریان تقدیم کرد. به منصوریان جاهطلب، برانکو و کرانچار امتحان پس داده و البته سیروس پورموسوی و مجتبی حسینی؛ تازهنفسهایی که دارند خود را برای آینده گرم میکنند. آنچه وودی آلن درباره گذر عمر میگوید بسیار شخصی است و قرار نیست حکمی برای همه افراد موفق در همه زمانها باشد. اما شاید امروز وقتاش باشد که کسی به قلعهنویی و دایی یادآوری کند که کجا ایستادهاند. کسی که بگوید «دورهات گذشته مربی». و یادشان بیاورد که اینجا زمین سفت است، روی پرده سینما نیست که بزنبهادر بازنشسته دوباره شال و کلاه کند و همه را در رینگ به زمین بیاندازد. که برگردد و جام را پس بگیرد. واقعیت بیرحمتر از این حرفهاست.
نظر کاربران
دوست عزیزخواستی یه مطلبی بنویسی که بگی حالیته ولی نه رفیق حالیت نیست.شمافقط دنبال جنجال هستی.خواهشاباقلم اسم بزرگانی چون ژنرال وعلی دایی روننویس.شماافکارت نجس هست وهیچکس به این چرندیات شمانه لایک میده نه احسنت میگه.
امشب ساعت21سرکوچه تون وایسازحمتکشان شهرداری میبرنت قاطی نخاله هاآتیشت بزنن