خط طولی زمین بیش از اینکه تحت کنترل کمک داورها باشد، قلمرو مدافعان کناری است. مدافعانی که حالا در فوتبال مدرن مهمترین عناصر هجومی تیمهای بزرگ هستند.
فرهنگستان فوتبال: خط طولی زمین بیش از اینکه تحت کنترل کمک داورها باشد، قلمرو مدافعان کناری است. مدافعانی که حالا در فوتبال مدرن مهمترین عناصر هجومی تیمهای بزرگ هستند. به تیمهای بزرگ نگاه کنید. بارسلونا، رئال مادرید، یوونتوس و بایرن مونیخ. یوردی آلبا، کارواخال، فیلیپ لام، آلابا، الکس ساندرو، دنی آلوس و البته مارسلو. اگر هنوز به قدرت این مدافعان کناری شک دارید، ادامه این متن را از دست ندهید.
بارسلونا بعد از خروج دنی آلوس، دچار یک بحران جدی شد. مسی دیگر نتوانسته از سمت راست زمین آزادانه حرکت کند. شاید این امر خودش باعث شده تا او کارهای خلاقانهتری انجام بدهد و ما بیشتر از فوتبال لذت ببریم، اما برای تیم بارسلونا پیامد این کار، این بوده که آنها لیگ قهرمانان را از دست دادهاند و لالیگا را هم باید چشم انتظار لغزش رئال باشند تا از دستش ندهند. در سمت مقابل یوونتوس با تکیه بر قدرت همین دنی آلوس و البته الکس ساندرو، مدافع چپ تیمشان، بارسا را حذف کرد. خیلی از بازیهای بزرگ فصل، این یوردی آلبا بوده که به کمک بارساییها آمده و گرهگشا بوده است. فیلیپ لام و آلابا، مدتهاست راست و چپ بایرن را مال خود کردهاند و این تیم از این نظر بیمه شده است. نفوذهای سرعتی و قدرتی آلابا، بایرن را بارها به سمت پیروزی هدایت کرده است.
اما در رئال مادرید اوضاع کمی متفاوتتر هم هست. بارسلونا، در کنارههای خط حملهاش مسی و نیمار را دارد و آنها مهاجمانی علاقهمند به حضور در محوطه جریمه نیستند. در بایرن هم اوضاع در مورد روبن و ریبری به همین شکل است. یوونتوس آنقدر تراکم هافبک دارد، که در خیلی از بازیها اصلاً گوشهای کناری وظایف تدافعیشان بهقدری کم میشود که خودشان میتوانند به عنوان وینگر بازی کنند. رئال مادرید اما فرق دارد. در سمت چپ خط حمله، کریس رونالدویی است که کلاً در محوطه جریمه حضور دارد و در سمت راست گرت بیل اگر باشد که هست، اما در اکثر مواقع نیست و بازیکنانی مانند باسکس و آسنسیو جای او را پر میکنند. در چند بازی مهم آخر رئال، که اصلاً کسی در آن پست نبوده و زیدان سبک بازی تیمش را بدون حضور وینگرها انتخاب میکرد. این ناشی از چیست؟ در فوتبالی که تیمها بهخوبی یاد گرفتهاند حرکت از عمق را ببندند، زیدان به چه چیزی دل بسته؟ پاسخ ساده است، به کارواخال و مارسلو. تیتر این مطلب بیشتر در مورد مارسلو است، پادشاه بند باز. مردی که به قول خودش میرود و میرود و میرود و یادش میرود برگردد. بایرنمونیخ بزرگ با استارت انفجاریِ این مثلاً دفاع چپ،
از پای در آمد. کارواخال بیش از هر مدافع کنار دیگری در جهان، گل ساخته است. مارسلو اما حرکات منجر به گلش، خصوصاً در بازیهای مهم، دیوانهکننده است. او مانند آلابا، آلوس و کارواخال، آنقدرها هم به سرعتی که دارد دل نبسته است. او بیشک تکنیکیترین مدافع جهان است. لب خط با توپ جادو میکند. توجهی ندارد که در فوتبال مدرن، ریسککردن امری نکوهش شده است؛ خصوصاً اگر یک مدافع بخواهد ریسک کند. او در حالیکه میداند کسی پشت سرش نیست، توپ را میاندازد و به قلب دفاع حریف، حمله میکند. این ریسکیترین کاری است که یک مدافع میتواند انجام بدهد. در بازی برابر والنسیا، یک برد، رئال را نجات داد. بازی مساوی بود و رئال برای اینکه قهرمان شود، باید هر چهار بازی باقیمانده را میبرد. با این حال، ۴ دقیقه مانده به آخر بازی، توپ به مارسلو رسید و او توپ را به کنج دروازه حریف فرستاد. او میتوانست سریع شوت بزند یا دوباره یک سانتر دیگر انجام دهد، اما این دقیقاً آنچه او میخواست نبود. پس، او به داخل محوطه جریمه رفت و دو بازیکن را کنار زد و با پای راست، توپ را به زاویه دور دروازهبان فرستاد. در کنار زمین، زیدان این لحظات را بدون هیچ حرکتی
تماشا کرد و فقط فکش حرکت کرد. با این حال، هرکس دیگری روی نیمکت، به هوا پرید. مارسلو به طرف سرخیو راموس رفت، در حالیکه فریاد میزد و نشانههایی از خوشحالی تاردلی داشت و تارزانگونه فریاد میزد. دنیلو از روی نیمکت، بهسرعت به زمین رفت و لوکاس باسکس، مات و مبهوت بود. آلوارو موراتا او را در آغوش گرفت و قصد ولکردن مارسلو را نداشت. بازیکنان بهشکل خندهداری روی مارسلو پریدند. شاید فکر کنید، آنها در آن لحظه لیگ را برده باشند و شاید هم شما درست فکر کنید. اینگونه به نظر میرسید. روزنامهها نوشتند که این گل "نصف لیگ" ارزش دارد. با این حال، اگر گلهایی که در این فصل، رئال مادرید زده است و توسط مطبوعات "نصف لیگ" خوانده شده است، واقعاً نصف لیگ ارزش داشتند، لوس بلانکوس، امسال باید بهتنهایی ۶ یا ۷ لیگ بهدست میآورد. مادرید باز هم به روش خودش این کار را انجام داد.
مارسلو، عجیبترین بازیکن تاریخ رئال است. زمانی که به تیم آمد، کارلوس بازیکن اصلی بود. چندبار میخواستند او را قرض بدهند و یکبار تا مرز فروش او هم پیش رفتند، اما حالا دهسال است که در تیم بازی میکند. بازیکنان کمی در طول تاریخ، دهسال در رئال ماندند، بازیکنانی که چیزی متفاوت برای عرضهکردن داشتند.
مارسلو یکی از بدترین مدافعان جهان است. او تا از حمله به دفاع برگردد، کار تیم تمام شده. گاهی هم که قبل از تمامشدن کار به بازیکن حریف میرسد، اصلاً نمیداند کجا هست. فینال لیسبون این کوئنترائو بود که بهعنوان دفاع چپ اصلی وارد میدان شد، اما مارسلو بود که برای گرهگشایی آمد و گرهگشایی هم کرد.
مارسلو، یک پادشاه بندباز است. پادشاهی که زندگی خود را روی ریسک بنا کرده است. روی یک طناب باریک در ارتفاع بسیار بالا. او تعریفی جدید برای پست دفاع کناری است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر