این تیم درخشان «بدون توپ»
رضا مهاجری سرمربی پدیده که با کسب پنج پیروزی متوالی این تیم خراسانی را در لیگ برتر فوتبال کشور ماندنی کرده، معتقد است: «تیم ملی ایران بدون توپ یکی از ۱۰ تیم برتر دنیا است.»
اگر توضیح فنی بیشتر و روشنتری از آنچه مهاجری گفته مورد نیاز باشد، باید گفت در زمانهایی که توپ در اختیار رقبای تیم ملی ما است، نفرات ما به بهترین شکل و کارآمدترین روش میدان را کنترل و عرصه را بر حریف تنگ میکنند و در این لحظات کمتر تیمی میتواند از سدهای دفاعی ایران عبور و گلزنی کند. مشکل تیم ملی از زمانی شروع میشود که خودش پا به توپ میشود و سعی در ایجاد گشایش و گلزنی دارد.
از آنجا که تکیه و تاکید سرمربی پرتغالی و ۶۴ ساله تیم ملی کشورمان بیشتر بر نگه داشتن جریان بازی به قصد گل نخوردن و کم کردن کارآیی رقبا است، وقتی خودش توپ را در اختیار میگیرد، نمیداند راههای سریع و بهتر برای رسیدن به گل چیست و چه باید بکند تا در سریعترین زمان به حوالی دروازه رقبا برسد و آنجا فرصتسازی و در نهایت گلزنی کند.
البته کیروش طرحهایی برای این مقاطع و قسمتها هم دارد اما چون بیشتر زمان و آموزههای خود را صرف تقویت اندیشههای دفاعی تیم ملی کرده و در این زمینه موفق هم بوده، نتوانسته طرحهایی با همان میزان کارآمدی برای زمان حملات تیم ملی نیز ترسیم و اجرا کند.
به سبب وقوف به همین ایراد است که کیروش بسیار به ضربات ایستگاهی و شروعهای مجدد و ضدحملات سریع چشم امید دارد و تغییر یافتن سریع نفراتمان از حالت دفاع به حمله و اجرای ضدحملات موثر به نیت گلزنی، محصول همین فرآیند است.
نکته و سوال مهم اینجاست که اگر این روش در «آسیا» جواب میدهد، آیا در «جهان» هم برای ما راهگشا است؟ اگر برای پاسخ این سال به دوره قبلی جام جهانی رجوع کنیم، پاسخ «نه» میگیریم. در آنجا (برزیل در سال 2014) تا زمانی که با روش دلخواه کیروش یعنی دفاع یکپارچه و صرف و ضد حملات بازی میکردیم اوضاع مساعد بود و نیجریه را با تساوی صفر بر صفر متوقف کردیم و فقط دو، سه دقیقه تا کسب نتیجهای مشابه برابر آرژانتین کم آوردیم اما از آنجا که به قصد حذف نشدن از گروهمان مجبور به ارائه فوتبال و بازی کردن واقعی برابر بوسنی شدیم، با نتیجه 3 بر یک شکست خوردیم و در هر حال حذف شدیم.
این لزوما بدین معنا نیست که همین ماجرا یک سال و سه ماه بعد در روسیه تکرار میشود اما اگر طی این مدت سرمربی ایران طرحهایی تازه نریزد و چیزهایی را به بازی کشورمان اضافه نکند بخت و میدان بیشتر و بهتری در قیاس با جام جهانی بیستم نصیبمان نخواهد شد و «در» به همان منوال روی پاشنهاش خواهد چرخید.
کیروش با تکیه وسیع روی بازیکنان دونده و دارای توانایی پرس کردن و تنگ کردن فضای حیاتی حریفان، عملا نقش و سهم بازیسازی رو به جلو و بازیکنان صاحب این توانایی و طراحهای تهاجمی را در تیم ملی به حداقل رسانده است. او در این فرآیند بازیکنان تکنیکی و ظریف را نمیپسندد و حتی به بازیسازها هم معتقد نیست و اگر جز این بود بعد از جدایی مجتبی جباری از تیم ملی امثال قاسم حدادیفر و ایمان مبعلی کهنهکار یا محسن مسلمان جوان را به اردوی ملی میآورد.
کیروش به جز فهرست آخرش البته نسبت به سروش رفیعی اعتقاد راسخی نشان داده و او را بارها دعوت کرده است. روش بازی او مانند تکنیکیهای بازیساز و دارای قوه ارسال پاسهای تودر و ایجاد شکاف در خطوط دفاعی رقبا است اما چون رویکردش به کلی یک روش تدافعی و مبتنی بر حفظ توپ و کنترل میدان و فرسوده کردن رقبا است حتی با حضور امثال رفیعی تعیین خط بازی و مهار رقبا بر عهده امثال عزتاللهی و ابراهیمی است و حتی وقتی احسان حاجیصفی در میدان حضور دارد (که معمولا حاضر است) از او هم بیشتر مشارکت در بازی کنترلی تیم ملی طلب میشود تا خلاقیت فردی.
اینچنین است که تیم ملی در حرکات کنترلی و بازی بدون توپ به قول مهاجری به جمع 10 تیم برتر دنیا راه مییابد و در این زمینه فوقالعاده است و نخوردن حتی یک گل در دیدارهای اخیر انتخابی جام جهانی بیست و یکم در قاره آسیا جدیدترین سند صحت این ادعا است اما وقتی رو به جلو حرکت میکند، کارهایش آشکارا محدودتر میشود.
این روش انتخابی و شیوه محبوب کیروش است و چون نتیجه داده و فعلا تیم ملی ما را به نتایجی بسیار نیکو رسانده، چطور میتوان او را موظف کرد که از راه دیگری وارد شود، در این زمینه و در عرصه کسب نتایج لازم برای صعود فقط باید سرمربی تیم ملی را تحسین و کارش را عالی توصیف کرد.
ارسال نظر