سیلاب آب یخ روی سر آبیها
حتی اگر اعتراض آشکار علیرضا منصوریان به حسن زمانی در نشست خبری مسابقه دیروز استقلال در کار نبود تردیدی وجود نداشت (و ندارد) که اصول مدیریت و هنرهای این حرفه طی سالهای اخیر به ندرت در این باشگاه رعایت شده و آثار سوءمدیریت از جنبهها و زوایای مختلف آشکار بوده است.
* نحوه عملکرد سیدرضا افتخاری در 6 ماهی که از استقرار وی در استقلال میگذرد، مصداق آشکار ضعف مدیریت بوده است. تلاش برای کاهش مبلغ قرارداد بازیکنانی که قراردادهایشان در دوره مدیر قبلی - بهرام افشارزاده - بسته شده بود، حتی اگر به توصیه سران ورزش بوده باشد، تنها اثری که داشت، سست شدن هر چه بیشتر اعتماد بازیکنان به مدیران بود که اینک در روند تمرین نکردن آنها در هفته رو به اتمام جلوهای آشکار دارد. افتخاری چنان مشغول تعریف از خود و رتق و فتق امور فوتسال بود که حتی وقت پیدا نکرد با رجوع به سایت ترانسفرهای فوتبال از محروم شدن استقلال در این زمینه به خاطر بدهکاریهای خود به بازیکنان خارجی سابقش مطلع شود و نتیجه آن نیز استخدام پر سر و صدای ظاهری آندو تیموریان و سرور جباروف و سپس مطلع شدن از غیرقانونی بودن این روند بود، انگار سیلاب آب یخ را روی آبیها باز کرده باشند.
* بهرام افشارزاده امیر قلعهنویی را کنار گذاشت که شاید کار بدون استدلالی با احتساب ثمرات اندک دو سال آخر حضور این مربی در جمع آبیها نبود اما هر دو مربی انتخابیاش طی دو فصل بعدی چیزی را به گنجینه باشگاه نیفزودند. پرویز مظلومی قهرمانی تقریبا حتمی استقلال در لیگ پانزدهم را دو دستی به استقلال خوزستان هدیه کرد و در فینال جام حذفی مقابل ذوبآهن با بیتدبیری محض ظاهر شد تا بدون جام و عنوان از سمتش کنار برود و علیرضا منصوریان با اینکه جوانگرایی آیندهسازی را در استقلال پیاده کرده اما این را بهانهای برای توجیه نتیجه نگرفتن خود در فصل جاری و استمرار بخشیدن به ناکامیهای مظلومی و امیر قلعهنویی در لیگهای سیزدهم تا پانزدهم قرار داده است.
* مقداد نجفنژاد در هر دو مقطع مدیرعاملیاش دردسرهایی برای استقلال درست کرد. در مقطع اول صبر بیش از حد او برای تنظیم شدن فهرست آبیها باعث تاخیر در ارسال مدارک آبیها به ایافسی و اخراج آنها از لیگ قهرمانان آسیا شد و در مقطع دوم نیز با گرفتاریهای زیاد غیرورزشی و اجتماعیاش و حضور همزمان در مجلس عملا گرهی را از کار آبیها نگشود و او هم مثل حسن زمانی عضو فعلی هیات مدیره استقلال با مصاحبههایش برخی مشکلات را نیز برای استقلال آفرید.
* واعظ آشتیانی که دو سال مدیرعامل استقلال بود، با تاکید بر لزوم تغییر رویه دادن امیر قلعهنویی و خالی شدن دور و بر وی از افرادی که تبدیل به یک لشکر کوچک حمایتگر از او شده بودند، سرمربی موفق تیمی را که شاگردانش را به تازگی قهرمان لیگ برتر کشور کرده بود، دلسرد و عملا از باشگاه خارج کرد و با جانشینان او که منتخب خود وی بودند، جامی را برای آبیها به ارمغان نیاورد. او البته اخلاقمداری را به صورت یکی از رئوس کاری به مجموعه استقلال افزود و این کار با ارزشی بود اما چون آن اصول نسبی و غیرپایدار با رفتن وی از استقلال از دستور کار حذف شدند، دوران وی به دورانهای طلایی باشگاه پیوند نمیخورد.
سه نمونه موفق
در روندهای فوق، سه مدیر برای آبیها قدری بهتر عمل کرده و بالنسبه موفقتر از سایر سران باشگاه جلوه کردهاند. یکی از آنها کاظم اولیایی است که شماری از سختترین دورانهای استقلال به زمان وی خورد و او مسائل را به گونهای مدیریت کرد که اگر هم ضررها به کلی محو نمیشود، به حداقل برسد. او آبیها را از یکی دو دوران گذار عبور داد و هر چند سقوط به لیگ دسته سوم کشور در حول و حوش دوران وی حادث شد اما بازگشت از آن دسته به لیگ دسته اول و دوباره قهرمان شدنها منجمله در آسیا نیز در دوران وی تحقق یافت.
نظر کاربران
چرا نحوه سقوط مستقیم استقلال به دسته سوم رو توضیح نمیدین تا پرسپولیسیا بدونن تیمسار نوآموز و پروین و یکی دو نفر دیگه از اسطوره هاشون چه کسانی هستن