نگاهی به تیمهای فقیر لیگ برتر فوتبال ایران
فوتبال در دنیای امروز بُعدی فراتر از تفریح و سرگرمی پیدا کرده و در قالبی صنعتی و اقتصادی ایفای نقش میکند.
فرهنگستان فوتبال: فوتبال در دنیای امروز بُعدی فراتر از تفریح و سرگرمی پیدا کرده و در قالبی صنعتی و اقتصادی ایفای نقش میکند. نگاهی به درآمد باشگاهها و بازیکنان سرشناس دنیای فوتبال نشان میدهد که این ورزش محبوب توانسته سرفصل مهمی در اقتصاد ورزش باز کند و مشاغل جدیدی را ایجاد نماید. در فوتبال حرفهای حقّ پخش تلویزیونی، اسپانسرینگ، حقّ ترانسفر بازیکنان و درآمدهای حاصل از بلیتفروشی و شرکت در مسابقات مختلف، باعث رونق فوتبال به عنوان مهمترین ورزش دنیای امروز شده است. این اتفاقات در فوتبالِ دنیا در حالی رخ میدهد که در لیگ حرفهای ایران هرگز شاهد چنین رویدادهایی نبودهایم و با روندی که فوتبال امروز در پیش گرفته، بهنظر نمیرسد در سالهای آتی در مسیر درستِ آن قدم برداریم.
سالهاست در لیگ ایران، با تیمهایی بیپول روبهرو هستیم که مشخص نیست مدیران آن با چه پشتوانه و نیتی وارد عرصهی تیمداری میشوند. در لیگ شانزدهتیمی امسال، استقلال تهران، استقلال خوزستان، نفت تهران، صنعت نفت آبادان، پدیدهی مشهد، صبای قم و سیاهجامگان مشهد با مشکلات شدید مالی دست و پنجه نرم میکنند. آبیهای تهران در اعتصاب بهسر میبرند؛ چرا که نزدیک به هفت ماه است پولی دریافت نکردهاند، بازیکنان و کادرفنی نفت تهران همین چند روز پیش و بعد از ریشسفیدی مهدی تاج، اعتصاب را شکستند و حاضر شدند دوباره تمرین کنند. استقلال خوزستان به دلیل مشکلات مالی و نارضایتی بازیکنانش از عدم پرداخت مطالباتشان، حاضر نبود در رقابتهای آسیایی شرکت کند. بازیکنان صبای قم با علم به بیپولی این تیم، لیگ را ادامه میدهند، سیاهجامگان هم سرآمد بیپولی در این فصل از لیگ برتر بود و هنوز کار به نیمه نرسیده بود که بازیکنانش اعتصاب کردند.
سیاهجامگان مشهد در حالی در قعر جدول قرار دارد که بازیکنانش از همان ابتدای فصل نسبت به عدم دریافت پولهایشان بارها تمرین نکردند تا اعتراض خود را به مدیران باشگاه نشان دهند. این مسأله وقتی جالب میشود که بدانیم سیاهجامگان، فصل گذشته هم شرایط مالی اسفباری داشت؛ اما تلاش زیادی برای بقا در لیگ برتر انجام داد و در نهایت موفق شد در جمع شانزده تیم برتر فوتبال ایران باقی بماند. حالا هم شاگردان میثاقیان، بدون چشمداشت مالی در تلاش هستند تا دوباره این تیم را در لیگ برتر حفظ کنند؛ هر چند کاری دشوار در پیش دارند.
در اهواز، مدافع عنوان قهرمانی که فصل پیش بدون پول و ستاره توانست قهرمان لیگ شود، از دو بازی اول آسیایی خود، شش امتیاز کسب کرد و بدون حتی یک گل خورده، بهترین خط دفاع منطقهی غرب را تشکیل دادهاند؛ اما بدون اینکه پولی دریافت کرده باشند. شاگردان سیروس پورموسوی، هنوز از فصل گذشته طلبکارند و این فصل هم پول زیادی دریافت نکردهاند، آنها حتی بهدلیل بیپولی قصد داشتند در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا نیز شرکت نکنند. اما در نهایت، همسایهها یاری کردند تا مدیران استقلال خوزستان در آسیا آبروداری کنند.
این شمایل کلی فوتبال ایران است. فوتبالی که دولتی است اما گاهی مالکان خصوصی با سازوکاری نامشخص وارد عرصهی تیمداری میشوند؛ چیزی مثل آنچه در سیاهجامگان و نفت تهران دیده میشود. وقتی نه حقّ پخشی در کار است و نه قرارداد بازیکنان بهگونهای است که تیمها بتوانند از طریق بازیکنسازی و فروش بازیکن درآمدی داشته باشند، معلوم نیست چرا یک مالک خصوصی به سرمایهگذاری در این حوزه ترغیب میشود و بعد از مدتی هزینه کردن، دستبهدامن شهرداری، شورایشهر، استانداری، ادارهی ورزش و جوانان و مابقی سازمانهای دولتی میشود؟ استقلال اهواز، چند فصل پیش با خرید امتیاز تیم فولادنوین با سرمایهگذار بخش خصوصی وارد لیگ برتر شد. آنها در همان ابتدای کار حتی آنقدری پول نداشتند تا تیمی در حدّ و اندازههای بقا در لیگ برتر ببندند و از همان هفتههای اول، کاندیدای اصلی سقوط بودند و بعد از یک فصل ناکامی، تنها آوردهی این تیم برای بازیکنانش، چکهای برگشتی و پولهایی بود که هیچوقت پرداخت نشد. نکتهی جالب توجه در این میان این بود که مالک این باشگاه، حتی چکی را که برای خرید امتیاز فولادنوین داده بود، پاس نکرد تا نمونهای جدید از تیمداری
خصوصی در فوتبال دنیا معرفی شود.
حالا سؤال اصلی این است که با وجودِ تیمهای خصوصی متموّلی همچون خونهبهخونهی بابل، اکسین البرز، بادران تهران و حتی تیمهای دولتی مثل مس کرمان (که مشکلات مالی برای تیمداری ندارند)، چرا باید تیمهای ورشکسته مانند سیاهجامگان و استقلال خوزستان در لیگ برتر حضور داشته باشند تا از همان هفتههای اول بهدلیل بیپولی برای بقا در لیگ بجنگند و در نهایت دستمزد بازیکنان، کادرفنی و تدارکات، هتلها و شرکتهای هواپیمایی پرداخت نشود و بدهی روی بدهی تلانبار گردد. آیا اگر مالک تیمی همچون سیاهجامگان مشهد، در حالی که یکفصل پول بازیکنانش را نداده باشد، بتواند تیمش را در لیگ برتر حفظ کند، این را یک موفقیت شخصی برای خودش تلقی مینماید؟ آیا او و مدیران همقطار او، از این اتفاقات راضی هستند؟ مطمئناً اگر ساز و کارهای پرداختی فوتبال همچون حقّ پخش تلویزیونی، درآمدهای اسپانسرینگ مناسب، آکادمیهای حرفهای، همهی ابزار حرفهای و درست فوتبال در ایران وجود داشت، هرگز شاهد چنین اتفاقاتی نبودیم و حالا که هیچکدام از این مسائل در فوتبال ایران وجود ندارد، آرزوی دستیافتنی و منطقی این است که ایکاش مالکان شخصی (که بیشتر سودای شهرت دارند
تا خدمت به فوتبال)، قید فوتبال را بزنند و با حضور در حوزههای دیگر، طعم شهرت را بچشند.
ارسال نظر