استقلال، برنده بازیهای «فردا»
فارغ از نتیجهای که استقلال «دیشب» در مسابقهاش با الاهلی در امارات گرفت و صرفنظر از هر نتیجهای که در ۵ دیدار باقیماندهاش در گروه اول لیگ قهرمانان آسیا کسب خواهد کرد، باید متذکر شد حاصل بزرگ فصل جاری برای آبیهای تهرانی ساختن تیمی امیدوارکننده برای «فردا»ی این باشگاه است.
اگر «فردا» را مدنظر داشته باشیم، استقلال برنده بازیهای این فصل و بخصوص نیم فصل دوم به حساب میآید. بعضیها میگویند (و حرفشان البته هم صحیح است) که علیرضا منصوریان فقط پس از به مشکل خوردن با بزرگان و «اسمی»های استقلال و بخصوص سیدمهدی رحمتی به جوانترها روی آورد اما دلیل و سبب کار او هر چه بوده باشد، اینک مشتی جوان بالنده که هر روز پرتجربهتر میشوند و فردا و فرداهای بعد متعلق به آنها است، در اختیار استقلال قرار دارند و آنها در گذر زمان به مهرههایی تبدیل میشوند که تیم ملی هم دست نیاز به سوی آنها دراز خواهد کرد. حفظ آنها و جلوگیری از انتقالشان به تیمهایی که پول «بیشتر و سریعتر»ی را به آنها وعده میدهند، هنری است که باید مدیریت این باشگاه داشته باشد اما تا آنجا که به «علی منصور» ارتباط مییابد، او اساس و بنیان یک تیم آیندهدار را گذاشته که به سبب معدل سنی پایینش میتواند بین ۶ تا ۱۰ سال به استقلال سرویس بدهد و نه فقط «امروز» آبروداری کند، «فردا» به سوی جامها خیز بردارد.
وقتی طرح منصوریان برای جذب آندو تیموریان مدبر و سرور جباروف کهنهکار در نیم فصل با هدف پرتجربهتر کردن استقلال برای میادین حیاتی لیگ قهرمانان آسیا به سبب محرومیت خرید نفرات جدید از سوی فیفا معوق ماند و برخی تاکتیکهای شکل گرفته در ذهن او با دور ماندن اجباری روزبه چشمی از ترکیب آبیها (با همان دلیل) منتفی شد، سرمربی استقلال فهمید مجبور است به همین جوانهای فعلی اکتفا کند و کمبود بینش تاکتیکی و ضعف دورنگری آنها را با تجربه میانسالانی مثل حیدری، ابراهیمی و البته رحمتی پوشش بدهد. اینچنین بود که عدو سبب خیر شد و از درون این فاکتور اجباری (رویکرد ناگزیر به بازیکنان جوانتر) افرادی چون حسین حسینی، میلاد زکیپور، مجید حسینی، امید نورافکن، فرشید باقری، مجتبی حقدوست، علی قربانی، بهنام برزای، کاوه رضایی و البته فرشید اسماعیلی خود را بیش از پیش به جامعه فوتبال شناساندند.
آنها آنقدر خوب این کار را انجام دادهاند که حتی اگر استقلال در پایان فصل چهار پنج مهره نامدار تازه بگیرد، برای جا دادن آنها در ترکیب ثابت مشکل خواهد داشت و این به معنای داشتن ثروتی چشمگیر در «خانه» است. ثروتی که گشتن در سایر باشگاهها و دیگر نقاط دنیا را برای تقویت تیم غیرضروری میسازد، بخصوص که حاصل این جستوجوها گاه قراردادهای کوتاه مدت با بازیکنان متوسطی مثل عادل شیحی مراکشی - آلمانی و در نهایت شکایت آنها به فیفا و اعمال محرومیتها و جریمههایی بوده است که وصف آن رفت و یک ماه و اندی است که اعصاب آبیها را خراب و کارشان را سختتر کرده است.
پرهیز از روزمرگی
فوتبال فقط بازی اعداد و گلهای زده و خورده نیست و در درجه اول تلاش و نبرد برای آیندهسازی و داشتن نقشههای راه طولانی و پرهیز از روزمرگی است و استقلال امسال در این عرصه موفق عمل کرده است. نتایج میدانی در نیم فصل اول بسیار بد بود اما استقلال همسو با پختهتر شدن جوانانش در نیم فصل دوم، هم کیفیت کارش را بالنسبه بالا برد و هم نتایج بهتری گرفت و امیدوار است که در عرصههای آسیایی نیز اسباب امیدواری شود و حتی اگر از گروهش در لیگ قهرمانان بالا نرود، تجربیات کلان برگرفته از آن میادین، استقلال را غنیتر و قویتر خواهد کرد. این موهبتی بزرگ است که در روزهای سخت و کمثمر فصل ۹۶-۱۳۹۵ به آبیها امیدواری فراوانی را میبخشد و بخشی از تلخیهای موجود را از ذهنشان میزداید و همانطور که پیشتر آمد، «آینده» را تا حدی به آنها تعلق خواهد داد.
نقش یک مدیریت لرزان
در این میان نقش یک «مدیریت» قوی در استقلال برای حمایت از طرحها و اندیشههای منصوریان و سایر اعضای کادر فنی از نهایت اهمیت برخوردار است. آبیها در فصل جاری به تعدادی از نفرات مورد نظر خود در بازار نقل و انتقالها دست یافتند اما شماری را نیز از دست دادند که این به سبب عدم اقدام سریع مدیران و یا ایرادات تشکیلاتی بود که وصف آن آمد. درست است که در ابتدای فصل برخی نفرات دلخواه علی منصور مانند علی قربانی به جمع آبیها آمدند اما شماری نیز از بین مشت آبیها بیرون افتادند و مشکل مهمتر و فاجعه اصلیتر زمانی روی داد که آبیها بیتوجه به محروم شدنشان از خریدهای میان فصل، هفتهها روی جذب آندو و جباروف مانور خبری دادند و وقتی آنها را گرفتند و سینهها را جلو دادند و پز آدمهای پیروز بر چهرهشان نشست، محرومیت خود را در سایت مرتبط با صدور «آیتیسی»ها یافتند و با یک سرخوردگی بزرگ مواجه شدند. درست است که لشکر جوان استقلال با فتح بازیاش با السد قطر در پلیآف لیگ قهرمانان و سپس پیروزی برابر پرسپولیس در نبرد سنتی تهران جبران مافات کرد و در عین ناامیدی، امید آفرید و استقلال را از این دهلیزها عبور داد اما به هیچ روی نمیتوان ضعف مدیریت در استقلال و فقدان مهارتهای تشکیلاتی و لغزش آبیها در ارتباطات بینالملل را نادیده گرفت.
این فدراسیون خودمان نیست!
اصولا چگونه میتوان اخطارهای مکرر فیفا در خصوص پرداخت هر چه سریعتر بدهیها به نفرات خارجی سابق تیم را یک اتفاق سطحی و فاقد الزام شمرد و تصور کرد که این هم مثل احکام فدراسیون فوتبال خودمان است؟! مدیریت استقلال با آن همه نفر و ادعا مرتکب این برآوردهای اشتباه شد و اگر معتقد باشیم که دو ضلع «بازیکنان» و «مربیان» در نیم فصل دوم کارشان را خوب انجام دادهاند، ضلع «مدیریت» واقعا لنگیده و با آنها همسو و «همطراز» نبوده و قطعا زمان آن رسیده است که یک ترمیم اصولی در این سطح صورت گیرد و مدیرانی صاحب اشراف بر مناسبات جهانی عناندار استقلال شوند. در آن صورت «فردا»ی استقلال واقعا روشنتر خواهد شد.
ارسال نظر